
این همه راه آمدم تا
از تو بگویم
از باغ انار
از خندهی سیب
در رقص علف و باد،
و فانوس نگاهم که دانه پاشید
به آستین زمین
که درحواس پرتی پلکهایم
مسافری
زائر این خانقاه شود
ببین آفتاب را
به تماشا ایستاده
تا عاشقانهی تو را نماز کند...
((رویا سامانی))
👇👇👇
برچسب ها: رویا سامانی , اشعار رویا سامانی , شعر ناب , شعر پاک

صداي آمدنت بر قاب شکسته
می تپد
تراشه ی جیغ هایم
بر دیوار ورم کرده پاشیده می شود
تکه تکه های رفت و آمدمان
گرد و غبار به پا می کند
اتاق را بازسازی می کنم
بر قاب متحرک
به سوی آغوشت می دوم
((بهار چمنکار))
👇👇👇
برچسب ها: بهار چمنکار , اشعار بهار چمنکار , شعر ناب , شعر پاک

برون آ از دلم جانا و یا نزدیک خویشم خوان
که نزدیکست از دوری که جان من برون آید ...
((امیر خسرو دهلوی))
👇👇👇
https://t.me/mohammadshirinzadeh
برچسب ها: امیر خسرو دهلوی , کانال تک بیتی , شعر جان , شعر مرگ

ندیدهام به جهان کشوری چو شهر خیال!
چه عالمیست که پیوسته یار با یار است.
((وحید قزوینی))
برچسب ها: وحید قزوینی , شعر یار , شعر خیال , شعر پاک

ای رفته ز دل
راست بگو
بهر چه امروز
با خاطرهها آمدهای باز به سویم...!
((سیمین بهبهانی))
برچسب ها: سیمین بهبهانی , اشعار سیمین بهبهانی , شعر دل , شعر کوتاه

پاییز اگر چه سیلیاش سنگین است
تا عشق تو هست زندگی شیرین است
((میلاد عرفان پور))
گروه شعر های باران خورده در تلگرام👇
برچسب ها: میلاد عرفان پور , شعر پاییز , شعر گرافی عاشقانه , شعر پاک

به گامهای کَسان، میبرم گمان که تویی
دلم زِ سینه برون شد ز بَس تَپید ، بیا ...!
((سیمین بهبهانی))
گروه شعر های باران خورده در تلگرام👇
برچسب ها: سیمین بهبهانی , اشعار سیمین بهبهانی , شعر هوا , شعر کوتاه

حالا دیگر
در بادها هم
خبری نیست !
حالا دیگر من ماندم و
یک فوج ، غبارِ یَاس
این اندوه نیست که می رود در پوست
این مرگ نیست
این خود ،
زندگی ست !
بیهوده ، نا مانوس در رگ ؛
داستان نباف !
محکوم ست هر حرف
که می خورد بر سنگ
و می رود با باد
به شکستی هزار باره مهیب !
این مرگ نیست ؛
زندگی ست !
((عیسی اسدی))
گروه شعر های باران خورده در تلگرام👇
برچسب ها: عیسی اسدی , اشعار عیسی اسدی , شعر مرگ , شعر زندگی

من کشته شدهام در در یک چهارراه
دستهایم سرد
پاهایم مرده
تنم زیر حجم هزاران صدا خفته
چشمهایم اما...
چشمهایم، هنوز پر از آسمان است
((المیرا بیگی))
گروه شعر های باران خورده در تلگرام👇
برچسب ها: المیرا بیگی , اشعار المیرا بیگی , شعر کوتاه , شعر پاک

نفس بگشا
تا نشانم دهی
راه من
از آه توست
((یداله رویایی))
گروه شعر های باران خورده در تلگرام👇
برچسب ها: یدالله رویایی , شعر معاصر ایران , شاعران معاصر , شعر ناب

در لحظه ای که به او فکر می کنم
او را بیشتر دوست دارم.
او از آدم هایی بود
که فکر کردن به آنها دیدن آن هاست.
از کتابِ هلاک عقل به وقت اندیشیدن
((یداله رویایى))
گروه شعر های باران خورده در تلگرام👇
برچسب ها: یدالله رویایی , شعر معاصر ایران , شاعران معاصر , شعر ناب

هوای زیستن،
یا رب چنین سنگین چرا باید...؟
((سیمین بهبهانی))
برچسب ها: سیمین بهبهانی , اشعار سیمین بهبهانی , شعر هوا , شعر کوتاه

مرگ خواهد آمد و با چشمانِ تو خواهد نگریست
مرگی که از صبح تا شب با ماست
بیخواب و گنگ
مانند افسوسی قدیمی
یا رذیلتی جاهلانه
چشمانت واژهای تهی خواهدبود،
فریادی فرونشانده و سکوتی.
بدینسان هر روز صبح میبینیاش
وقتی تنها خم میشوی رو به آینه.
آی امید گرامی
ما نیز آن روز خواهیم دانست
که زندگی و هیچْی تویی!
مرگ هرکس را به چشمی مینگرد
مرگ خواهد آمد و با چشمانِ تو خواهد نگریست
مانندِ پایان یافتنِ رذیلتی خواهد بود
و دیدارِ چهرهای مرده
که از آینه پدیدار میشود
مانندِ گوش سپردن به لبهای بستهای که سخن میگوید
و ما در سکوت فرو خواهیم رفت.
((چزاره پاوزه))
ترجمهی محمد مختاری
برچسب ها: چزاره پاوزه , اشعار شاعران خارجی , شعر کوتاه , شعر جهان

ناصحا؛
بیهوده میگویی که دل بردار از او!
من به فرمان دلم؛
کِی دل به فرمان من است؟!
((هلالی جغتایی))
برچسب ها: شعر کوتاه , هلالی جغتایی , شعر ناب , شعر داغ

درخت تنهائی را می داند
و صداها را به نام می خواند
جنگل جامعه ای اسیر است
و درخت حافظه ای مغشوش
حافظه ای اسیر
در جامعه ای مغشوش
چه كند گر زنجیرش را نستاید
گر خاك را نشناسد؟
((یدالله رویایی))
برچسب ها: یدالله رویایی , شعر معاصر ایران , شاعران معاصر , شعر ناب

آدم ها، چیزی برای گُفتن ندارند.
واقعیت این است که هر کس فقط
از دردهای خودش،
با دیگری حرف می زند .
((لویی فردینان سلین))
https://telegram.me/sherebarankhorde
برچسب ها: لویی فردینان سلین , اشعار شاعران خارجی , شعر زندگی , شعر پاک

تعطيلات نوروز به كجا برويم
پدر از بيپولي گفت و قسطهاي عقبمانده
مادر از سختي راه و بيخوابي و ملافه و حمام
ساعت شد 12 نصف شب
گفتيم برويم سر اصل مطلب
يكي گفت برويم شيراز
ديگري گفت نهخير مشهد
ساعت شد 5 صبح
مادر گفت بالاخره كجا برويم
پدر گفت برويم بخوابيم!
((اکبر اکسیر))
برچسب ها: اکبر اکسیر , اشعار اکبر اکسیر , شعر کوتاه , شعر ناب

گفتی که وفا میکنم و هیچ نکردی
ما چشم وفا از تو نداریم، جفا کن !
((فیض کاشانی))
برچسب ها: فیض کاشانی , اشعار فیض کاشانی , تک بیتی , شعر کوتاه

همیشه همین طور است
کمی به سحر مانده
که دلهره می ریزد
درین دل وامانده ! ...
((سیمین بهبهانی))
https://telegram.me/sherebarankhorde
برچسب ها: سیمین بهبهانی , اشعار سیمین بهبهانی , کانال های شعر تلگرام , شعر کوتاه

دعای پدر و مادر اثر کرد
من و ملیحه پا به پای هم پیر شدیم
آنچنان پیر
که حالا نشسته ایم کنار هم
- مثل بچه آدم -
با عصا و سمعک و عینک بازی می کنیم
و دندان هایمان
در لیوان
همدیگر را گاز می گیرند !
((اکبر اکسیر))
برچسب ها: اکبر اکسیر , اشعار اکبر اکسیر , شعر کوتاه , شعر ناب

پرنده ای که با من می رفت
تمامِ فریادش در چشمش بود
وَ چشم ..
آه،
تمامِ فاجعه از چشم می رود ...
((یدالله رویایی))
برچسب ها: یدالله رویایی , شعر معاصر ایران , شاعران معاصر , شعر ناب

اگر سفره ى دلم را
برايت باز كنم
مى آيى باهم جمع اش كنيم؟
((ايلهان برك))
برچسب ها: ایلهان برک , شعر کوتاه , شعر پاک , اشعار ایلهان برک

طی کردن راه ها
راحت تر از
نگاه کردن به آدم ها بود.
میان جاده های طولانی
رهایم کن،
اما میان آدم ها
هرگز تنهایم مگذار..
((فخری برزنده))
برچسب ها: فخری برزنده , اشعار فخری برزنده , شعر تنهایی , شعر ناب

من نمی توانم
اما بگذار شعرهایم
تو را لمس کنند.
((ایلهان برک))
https://telegram.me/sherebarankhorde
برچسب ها: ایلهان برک , شعر کوتاه , شعر پاک , اشعار ایلهان برک

میخواستم با تو مهربان باشم
آنگونه که خاک با دانه مهربانی می کند
و آفتاب با گیاه
تو اما
آن پرنده نبودی که در زمستانی سرد
دانه در دهان جفتش میگذارد
و دلش را
برای تمام فصلها ها گرم می کند ....
((مریم نظریان))
برچسب ها: مریم نظریان , شعر گنجشک , شعر کوتاه , شعر عاشقانه

از نگاه خالی
نوجوانان فارغ از کابوس و رؤیا،
حیرت میکنم.
تا این درجه وابستگی به مادیت،
اگر هم نشانهی عقل معیشت باشد،
باز حاکی از زوال است
ما واژههای مقدس داشتیم:
آزادی، وطن، عدالت، فرهنگ، زیبایی و تجلی.
تکان هر برگ بر شاخه،
معنای نهفتهای داشت
((غزاله علیزاده))
https://telegram.me/sherebarankhorde
برچسب ها: غزاله علیزاده , اشعار غزاله علیزاده , شعر کوتاه , شاعرانه آرام

پَرم به پرت بگیرد ای کاش
که تو در من
این همه پرنده ای...
((كامران رسول زاده ))
برچسب ها: كامران رسول زاده , اشعار كامران رسول زاده , شعر ناب , شعر پاک

ای خطبههای آب
بر میزهای مفرغی دریا!
ایکاش با فصاحت سنگین این کبود،
اندام من تلفظ شیرین آب بود!
((یدالله رویایی))
برچسب ها: یدالله رویایی , شعر معاصر ایران , شاعران معاصر , شعر ناب
| مطالب قدیمی تر |
.: Weblog Themes By Pichak :.

























