
در ﺟﺎم
ﺗﻮ را ﻣﯽ ﺑﯿﻨﻢ ﻫﻨﮕﺎم ﻧﻮﺷﯿﺪن
در ﺣﺰن
ﺗﻮ را ﻣﯽ ﺑﯿﻨﻢ ﻫﻨﮕﺎم اﻧﺪوه
ﺑﺎﻧﻮی ﻣﻦ!
ﻣﯽ ﺧﻮاﻫﻢ ﺑﺪاﻧﻢ
آیا این نشانه آن است
كه دوستت دارم؟!
((نزار قبانى))
-
برچسب ها: نزار قبانی , اشعار نزار قبانی , شاعران عرب زبان , اشعار شاعران خارجی

خندهات را غلاف کن خورشید
اشک شب در گلوی مشرق ماست
رو به ساحل نمیرویم که باز
باد طوفاننما موافق ماست
تو!
نه خورشید
با توام دختر!
برّههای نگاهت آراماند؟
دل به چوپان سگکشت بستی؟
گلهی خوب گرگ عاشق ماست
هر چه میخواهی از خودت بکَنی
کفشهایت به هیچ میچسبند
قی شدی توی باتلاقی که
قاتل آخرین دقایق ماست
گوش کن! زاغها چه میگویند
قهقهه، خندههای قلابی!
با دروغ بزرگ قرن بجنگ
که حقیقت صدای هقهق ماست
فکر کردن به فکر ناکردن
مشق مرگست، مشق مرگ، رفیق
فلسفیدیم و زندگی فهمید...
مرگ، بنیان تلخ منطق ماست
خوب میدانم از چه دلگیری
خوب میدانم از خودت سیری
من و تو مثل هم ترک خوردیم
سنگخواری همیشه لایق ماست
در مکانهای درهم و برهم
در زمانهای نابهنگامیم
شخصیتهای مبهمی هستیم
قصهگویی مریض، خالق ماست
((سینا دژآگه))
-
برچسب ها: سینا دژآگه , غزلسرا , اشعار سینا دژآگه , شعرکده

اگه یک شب ، فقط یک شب
با چشم باز خوابیدی
اگه که خواب یه خوابِ
عمیقو تا سحر دیدی
اگه که تیشه خوردی و
جلو مردم نیفتادی
جواب شاخ و برگت رو
به هر زجری شده دادی
تو اون وقت تازه می تونی
بگی حرفامو می فهمی
اگه که دربه در گشتی
فقط دنبال یه هم درد
اگه که درد زخماتو
یه زخم تازه تر ، کم کرد
اگه شب های غم موند و
همه روزای شادت رفت
اگه هر سال عین من
تولدت رو یادت رفت
تو اون وقت تازه می تونی
بگی حرفامو می فهمی
اگه دنیاتو سوزندن
نگا کردی و باریدی
اگه رو تل خاکستر
با چشم خیس رقصیدی
اگه لبهات از لبخند
نداره کمترین سهمی
تو اون وقت تازه می تونی
بگی حرفامو می فهمی
تو اون وقت تازه می تونی
بگی حرفامو می فهمی
تو اون وقت تازه می تونی…
((پریسا صفاریان))
-
برچسب ها: پریسا صفاریان , اشعار پریسا صفاریان , شعرکده , ترانه های پریسا صفاریان

آسان نبود راهی که آمد
نه سنگ بود نه سنگلاخ
خاطره ها بودند و پل های شکسته
تاریک بود مسیر تغییر رویا
مثل پیله تا خود پروانه!
رهایی که تو را به اوج می برد
ابتدا سقوطی دارد تا ته دره
شکستن استخوان ها نبود آن صدا
قلب بود
و حسرت یک عمر آینده
آسان نبود آری
اما
جوانه ای شد آن دل
از تمام لحظه های سوخته…
((زهرا علی زاده))
-
برچسب ها: زهرا علی زاده , اشعار زهرا علی زاده , شاعرانه زهرا علی زاده , شعرکده

در جایی دیگر
عاشق خواهم شد.
پیچکهایش را
بر دیوار اعتماد خواهم آویخت.
و تمام حسهای به حراج رفتهام را
بازپس خواهم گرفت
و رقصان،
از کوی بیاعتناییات عبور خواهم کرد.
وعدهی ما باشد
جایی در فراموشی تو…
((زهرا علی زاده))
-
برچسب ها: زهرا علی زاده , اشعار زهرا علی زاده , شاعرانه زهرا علی زاده , شعرکده

می خوام امشب یکم از من بگم واست
از این آدم که غرقه توو پریشونی
یه چیزایی که وقتی بشنوی ، تازه
می فهمی که ازم چیزی نمی دونی!
اگه من فصل بودم، می شدم پائیز
پر از بی برگی و دلگیری و بارون
اگه یه شعر بودم مثنوی بودم
اگه یه قصه بودم، قصه ی مجنون
اگه احساس بودم، حس تنهایی
اگه گل می شدم، نیلوفر آبی
اگه یه بغض بودم، بغض سی ساله
اگه یه درد بودم، دردِ بی خوابی
اگه یه کوچه بودم، کوچه ی بن بست
اگه یه راه بودم، جاده ی باریک
اگه یه رنگ بودم، خاکیِ خاکی
اگه تصویر بودم، مبهم و تاریک
اگه یه واژه بودم، واژه ی حسرت
گه که اشک بودم، اشک پنهونی
اگه یه خونه بودم رو گسل بودم
اگه که ترس بودم، ترس ویرونی!
ولی حالا فقط یه آدم خسته م
که حس می کنه از هم داره می پاشه
برو، بیخود به من دل بستی، آغوشم
نمی تونه پناه خستگیت باشه!
((پریسا صفاریان))
-
برچسب ها: پریسا صفاریان , اشعار پریسا صفاریان , شعرکده , ترانه های پریسا صفاریان

برشاخه ی ما دیگر قمری نکند لانه
باران به چه امیدی در ابر کند خانه
ای وای که رود من از خانه ی خود رفته
دیریست به ناچاری، مغموم و غریبانه
خواجوی عزیزمن، این یار نجیب رود
چون ماهی دور از آب، از غم شده دیوانه
بی حد شده رنج ما، ای کاش که گنج ما
پیدا بشود ناگاه، در این همه ویرانه
بانوی سفر کرده، این شهر بدون تو
یک پیکر بی جانست، برگرد به این خانه
((سایه جوادی اردستانی))
برچسب ها: سایه جوادی اردستانی , اشعار سایه جوادی اردستانی , غزلسرا , شعرکده

بیا با من زندگی کن
تا بنشینیم
روی صخرهها
کنار رودخانههای کمعمق
بیا با من زندگی کن
تا میوهی بلوط بکاریم
در دهان یکدیگر
و این آیین ما شود
برای سلام گفتن به زمین
پیش از آنکه پرتمان کند
دوباره به میان برفها
و حفرههای درونمان
لبریز شود از
ناگواریها
بیا با من زندگی کن
پیش از آنکه زمستان دست بکشد
از تنها بالشتی
که آسمان تا به امروز بر آن سر گذارده
و حفرههای درونمان
لبریز شود از برف
بیا با من زندگی کن
پیش از آنکه بهار
این هوا را ببلعد
و پرندگان آواز بخوانند.
((جان یائو))
برچسب ها: اشعار شاعران خارجی , شعر جهان , شعرکده , شعر زندگی

عصر دستانش را
روی گلوگاهم می فشرد،
پاییز برگ هایش را روی بغض هایم
سرازیر کرده بود،
غروب کوچه به کوچه
دنبالم میکرد
در کافه ها انگار
مشتی خاک ریخته بودند؛
راه گریزی نبود
نشستم و در صندلی کافه ای
دفن شدم
((نفیسه روحی))
برچسب ها: نفیسه روحی , اشعار نفیسه روحی , شعرکده , کافه شعر

خیابان دهان باز کرده بود تا مرا ببلعد
پیاده رو دستانم را گرفته بود
و به کافه ها می برد
میزها بزرگ بودند،
آن قدر بزرگ که نمی توانستم نفس بکشم
به در کافه چشم دوختم تا بیایی
مگر آمدن چند حرف داشت
که از این در رد نمیشد
آسمان رنگ و رو باخته بود
ابرها نفسم را بند آورده بودند؛
باریدم و چشم هایم را به در وصله زدم
((نفیسه روحی))
برچسب ها: نفیسه روحی , اشعار نفیسه روحی , شعرکده , کافه شعر

رخ تو چگونه بینم که تو در نظر نیایی
نرسی به کس چو دانم که تو خود به سر نیایی
وطن تو از که جویم که تو در وطن نگنجی
خبر تو از که پرسم که تو در خبر نیایی
چه کسی تو باری ای جان که ز غایت کمالت
چو به وصف تو درآیم تو به وصف در نیایی
گهری عجب تر از تو نشنیدم و ندیدیم
که به بحر در نگنجی و ز قعر بر نیایی
چو به پرده در نشینی چه بود که عاشقان را
چو شکر همی نبخشی نمک جگر نیایی
همه دل فرو گرفتی به تو کی رسم که گر من
در دل بسی بکوبم تو ز دل به در نیایی
تو بیا که جان عطار اگرت خوش آمد از وی
به تو بخشد آن ولیکن تو بدین قدر نیایی
-
((عطار نیشابوری))
-
👇👇👇
instagram.com/mohammad.shirinzadeh/
برچسب ها: عطار نیشابوری , اشعار عطار , غزلسرا , شعرکده

ای آفتاب رویت از غایت نکویی
افزون ز هرچه دانی برتر ز هرچه گویی
گر نیکویی رویت یک ذره رخ نماید
دو کون مست گردد از غایت نکویی
یارب چه آفتابی کاندر دو کون هرگز
در چشم جان نیاید مثلت به خوبرویی
چون از کمال غیرت بر جان کمین گشایی
از خون عاشقانت روی زمین بشویی
عطار در ره او از هر دو کون بگذر
وانگه ز خود فنا شو گر مرد راه اویی
((عطار نیشابوری))
-
👇👇👇
برچسب ها: عطار نیشابوری , اشعار عطار , غزلسرا , شعرکده

ای خوشا سودای دل از دیده پنهان داشتن
مبحث تحقیق را در دفتر جان داشتن
دیبهها بی کارگاه و دوک و جولا بافتن
گنجها بی پاسبان و بی نگهبان داشتن
بنده فرمان خود کردن همه آفاق را
دیو بستن، قدرت دست سلیمان داشتن
در ره ویران دل، اقلیم دانش ساختن
در ره سیل قضا، بنیاد و بنیان داشتن
دیده را دریا نمودن، مردمک را غوصگر
اشک را مانند مروارید غلطان داشتن
از تکلف دور گشتن، ساده و خوش زیستن
ملک دهقانی خریدن، کار دهقان داشتن
رنجبر بودن، ولی در کشتزار خویشتن
وقت حاصل خرمن خود را بدامان داشتن
روز را با کشت و زرع و شخم آوردن بشب
شامگاهان در تنور خویشتن نان داشتن
سربلندی خواستن در عین پستی، ذرهوار
آرزوی صحبت خورشید رخشان داشتن
((پروین اعتصامی))
-
👇👇👇
برچسب ها: پروین اعتصامی , عکس پروین اعتصامی , اشعار پروین اعتصامی , شعرکده

مژه سوزن رفویی، نخی از شکنج مویی
که زنی به پارههای دلم ای پری رفویی
به عزای لالهها و به خزان آرزوها
چه شد ای بهار لاله که شنیدم از تو بویی
دگر آبگینهٔ دل دو سه ریزه خرده شیشهست
به چه چشمی و چراغی بشناسم از تو رویی
شب آخر وداعت چه غراب غم که میگفت
سحر این یکی به سویی رود آن دگر به سویی
تو که چشمهٔ صفایی نه چنان شدی که بی تو
رود آب خوش به پایین دگر ای گل از گلویی
نه صبا و نی شبابم دگرم چه روی مستی
به سرم شکسته خوشتر که به سر کشم سبویی
به امید دوستانم که دوباره باز گردم
سر عشق و داستانم، چه امید و آرزویی
نکند بهار عشقم شکفد به لاله و گل
تو اگر پیاله در کف بلمی کنار جویی
به چروکهای پیری چه کنی که چهر پرچین
نه از آن قماش کآید، به اطاعت اتویی
فلک از پس من و تو چه بساط عشق برچید
نه دگر بنفشهمویی نه دگر فرشتهخویی
شر و شور می کجا شد که ز طرف بهجت آباد
نه دگر سر و صدایی شنوم نه های و هویی
نکند که روح مجنون به سراغ خاک لیلیست
نظری به بید مجنون چه سری چه جستجویی
به خزانه لاله، گوشی به سرود برگ ریزان
که به شرح حال عاشق چه زبان گفتگویی
من و او چنان به عشق و به جمال سرمدی محو
که به جلوهگاه وحدت نه منی دگر نه اویی
بگذار شهریارا سر پیری این حکایت
که به خرقه عشق پیری نگذارد آبرویی
((شهریار))
-
👇👇👇
برچسب ها: شهریار , شعرکده , کافه تنهایی , اشعار شهریار

گندمزار
به هر سازی که باد بزند ، می رقصد
به خودم نگاه می کنم:
ساقه ی گندمی
زیر دندان آفتاب...
((ساغر شفیعی))
برچسب ها: ساغر شفیعی , اشعار ساغر شفیعی , شعر گندمزار , شعرکده

رویایت را روایت کن
ابر، باران، کبوتر ، پرواز....
هر آنچه تو را خوشنود می سازد.
گاهی...
چون دانه ای از دل سنگ
یا گلوله ای وسط یک جنگ
از دل رویاها
برای دوباره زیستن،
به ریسمان زندگی چنگ بزن
((اعظم ملک پور))
-
برچسب ها: مهر بانو ملکپور , اشعار مهر بانو ملکپور , اعظم ملکپور , اشعار اعظم ملکپور

در چینِ پیراهنی
که بوی تازهی برگشتن میداد،
کاغذی لهیده بود
با واژههایی که
باران،
نامِ ما را از لابهلایش شسته بود...
نوشته بودم:
«اگر بخوانیام،
جهان از نو آغاز میشود»
اما دیر رسیدی عشق...
و خشکشویی،
تاریخ را اتو زده بود.
((سارا امیری فلاح))
-
برچسب ها: سارا امیری فلاح , اشعار سارا امیری فلاح , شعرکده , کافه شعر

و ما
همه ی ما
ادامه همان پاییزیم
که رخ در رخ باد
شانه به شانه خواب های خیس مان
از هم پرسیدیم
راستی
نام فصل بعدی چه بود ؟
((فروغ رمضانی))
-
برچسب ها: فروغ رمضانی , اشعار فروغ رمضانی , شعر کوتاه , شعرکده

-
چقدر شبیه ماهی هستی
پرشتاب در عشق
ترسو در عشق
هزاران زن را در من کشتی
و ملکه شدی.
((نزار قبانی))
-
برچسب ها: نزار قبانی , اشعار نزار قبانی , شاعران عرب زبان , اشعار شاعران خارجی

من از تو نگفتم
تا شعر بمانم،
تا کسی
به اشکِ بیپرسشِ من
دل نبندد.
من از تو نگفتم،
اما…
هر واژه
عطر پیراهنت را
از خوابهای بیپناه من
دزدید.
نه،
تو نیامدی
اما جهان
هر بار
با صدای کفشهای تو
بیدار میشود.
بگذار ندانند…
که من
هر شب
با نام تو
پشت پنجرهای میمیرم
که هنوز
رو به نیامدنت باز است.
((سارا امیری فلاح))
-
برچسب ها: سارا امیری فلاح , اشعار سارا امیری فلاح , شعرکده , کافه شعر

پیچک ایوان
لبخند می زند بر طراوت بهار
تا اردیبهشت
حرف های بر زبان نیامده اش را
شکوفه کند
بر سطرهای شعر من
((اعظم ملک پور))
-
برچسب ها: مهر بانو ملکپور , اشعار مهر بانو ملکپور , اعظم ملکپور , اشعار اعظم ملکپور
-
در اضطراب زمستان
بهار
گلدان های یخزده را
در آغوش گرفت
پنجره را گشود
بر شب بوهای مرده ای
که بغضشان را خورده بودند
مبادا رهگذران
عطر زنی را به یاد آورند
((اعظم ملک پور))
برچسب ها: مهر بانو ملکپور , اشعار مهر بانو ملکپور , اعظم ملکپور , اشعار اعظم ملکپور

بهار که بازمی گردد
شاید دیگر مرا بر زمین بازنیابد
چقدر دلم میخواست باور کنم
بهار هم یک انسان است
به این اُمید که
بیاید و برایم اشکی بریزد
وقتی میبیند
تنها دوست خود را از دست داده است
بهار اما وجود حقیقی ندارد
بهار تنها یک اصطلاح است
حتا گلها و برگهای سبز هم
دوباره بازنمیگردند
گلهای دیگری میآیند
و برگهای سبز دیگری
همچنین روزهای ملایم دیگری
هیچ چیز دوباره بازنمیگردد
و هیچ چیزی دوباره
تکرار نمیشود
چراکه هر چیزی واقعی است.
((فرناندو پسوا))
ترجمه ی حسین منصوری
-
کانال یوتوب شعر های باران خورده
برچسب ها: فرناندو پسوا , اشعار شاعران خارجی , کانال ادبی در یوتوب , شعرکده

صدای تو میتواند
سری را برگرداند
شبیه ریلی فرو رفته در مه
که مسافری بی چمدان را ...
سرم را میچرخانم
تو ایستادهای
با هزار اسب پریده از خواب در سینهام
باور کن میدانستم
هرکجا رفته باشی
من برمیگردم.
((حانیه فراهانی))
-
کانال یوتوب شعر های باران خورده
برچسب ها: حانیه فراهانی , اشعار حانیه فراهانی , شعرکده , شعر ناب

من
به خیال خویشتن
از تو تمام گشته ام
لیک
به هر نگاه تو
تازه شروع می شوم.
((مریم عباسی میم.غزل))
-
کانال یوتیوب شعر های باران خورده
برچسب ها: مریم عباسی میم , غزل , اشعار مریم عباسی میم , کانال های شعر یوتیوب

برف روی خیلی چیزها را
می پوشاند
مثل جنازه ای که در کفن پیچیده باشی
روی اسکلت ها
درخت ها
قبرها
برف
و تنها برف است
که می تواند مرزها را بپوشاند
((سابیر هاکا))
-
کانال یوتیوب شعر های باران خورده
برچسب ها: سابیر هاکا , شعر مرز , کانال شعر در یوتیوب , شعرکده

ﻟﺤﻈﻪ ﻫﺎ ﻣﯽ ﮔﺬﺭﺩ
ﺁﻧﭽﻪ ﺑﮕﺬﺷﺖ ، ﻧﻤﯽ ﺁﯾﺪ ﺑﺎﺯ
ﻗﺼﻪ ﺍﯼ ﻫﺴﺖ ﮐﻪ ﻫﺮﮔﺰ ﺩﯾﮕﺮ
ﻧﺘﻮﺍﻧﺪ ﺷﺪ ﺁﻏﺎﺯ ...
((ﺳﻬﺮﺍﺏ ﺳﭙﻬﺮﯼ))
-
کانال یوتیوب شعر های باران خورده
برچسب ها: سهراب سپهری , اشعار سهراب سپهری , شعر ناب , شاعرانه آرام
شعر و اجرا : محبوبه بوری
-
کانال یوتیوب شعر های باران خورده
برچسب ها: دکلمه خوانی محبوبه بوری , محبوبه بوری , شعر خوانی محبوبه بوری , شعرکده
| مطالب قدیمی تر |
.: Weblog Themes By Pichak :.


























