شعر های باران خورده ....

اگر درمان تویی دردم فزون باد

و گر معشوقه ای سهمم جنون باد

((مولانا))

حضرت عشق بفرما که دلم خانه توست

سر عقل آمده هر بنده که دیوانه توست

-

((مولانای جان))

-

👇👇👇

instagram.com/mohammad.shirinzadeh/

ای_

ذوبِ پنجه‌ی آبی‌م

بر شکوفه‌ی آبی‌ی مژه‌هات

ای_ آهو

بگردنم بیاویز و

آرامم کن

به شکل همین زخم شکفته‌ی بوسه‌هات

که می_نگذارَدَم و

باز

دوستش می‌دارم.

((هوشنگ آزادی‌ ور))

👇👇👇

بر یقینم کز فراق او به جان ایمن نیم

وین نبودی گر به وصل او گمانستی مرا

((خاقانی))

👇👇👇

تنها تن زیبای توام

در یاد

خواب‌ها خفته در

روشنی‌های عصری بر باد.

یاد آر

میوه‌ هایند اثیر

خاک ناهموار

آفتاب را پی‌گیر

عطرهایند در شتاب.

بی‌تاب تن توست

کنون

عصر و این روشنای دلگیر.

((فیروز ناجی))

👇👇👇

مزن تیر خطا! آرام بنشین و مگیر از خود

تماشای شکاری را که از دست تو خواهد رفت

((فاضل نظری))

👇👇👇

تو در آینه نگه کن که چه دل‌ بری ولیکن

تو که خویشتن ببینی نظرت به ما نباشد

((سعدی))

👇👇👇

نه هر مخاطب و هر حرف و هر حدیث خوش است

که جز تو با دگرم نیست ذوق گفت و شنود 

((حسین منزوی))

گروه شعر های باران خورده در تلگرام👇

t.me/sherebarankhordee

کردم خطر و بر سر کوی تو گذشتم

بسیار کُند عاشق از این گونه خطرها

((خاقانی))

حــاشــا که مَـرا جز تــو

در دیــده کسی باشد...

((خاقانی))

گروه شعر های باران خورده در تلگرام👇

t.me/sherebarankhordee

بعد از آن سنگلاخِ عاشقى

نذر كردم قلبم را 

تنها 

به مهربان تر از خودم بسپارم

((اديب حيدربگى))

گروه شعر های باران خورده در تلگرام👇

t.me/sherebarankhordee

سهم تو بوسه بود و 

سهم من بهار 

با بهار آمدم 

بوسه‌هایت را ببرم

بوسه‌هایت را بریز

 بر دشت گونه‌های صبح 

بر پیشانی مهتاب و یاس
 
از کوچه باغ خاطرات که می‌گذری

 بیاد آور 

صدای پرندگانی را 

که با پرهایشان 

نوشتیم 

عشق

آی عشق 

آی عشق

((لیلا محمودی))

به تو اندیشیدن سکوت من است

عزیزترین،طولانی ترین و طوفانی ترین سکوت

تو درونم هستی، همیشه

همچون قلبی که ندیده ام

همچون قلبی که به درد می آورد

همچون زخمی که زندگی می بخشد...

((روبر دسنوس))

درد 

چگونه مرا  شناسایی کرد؟

نه گل‌سرخی روی سینه‌ ام‌ سنجاق کرده بودم

نه قرار ملاقاتی با او داشتم 

فقط تلاش می‌کردم

خودم را از مخمصه‌ی    

آخرین ردپای مردی که رفته است

بیرون بیاورم.

((مرام المصری))

مراد من ز چه پرسی به عشوه های کلام

سوال چشم تو گویاست ،‌ چون جواب در اوست

((نادر نادرپور))

هوا سرد است

باید تنت را بپوشانم

با پیراهنی

تن پوشی

یا که نه

آغوشی‌ !

((مریم یزدانی))

عقل با دل، بر سر عشق تو دعوا میکند

بغض نحسی در گلوی خسته، غوغا می کند

بی تو خاکستر نشین ِ کوچه های غربتم

اشک بی چون و چرا، مشت مرا وا می کند

در میان فصل یخبندان به شوق دیدنت

ماه بر هر شیشه ی سرما زده، ها می کند

در طواف چشم هایت، عاشق باران شدم

گونه ام اشکی زچشمت را تمنا می کند

نذر کردم تا قیامت، شاعر چشمت شوم

بی جهت دارد قلم، صغرا و کبرا می کند

روزگارم با غم دنیا ، تبانی کرده است

سرنوشتم بی جهت، دارد تقلا می کند...

((شهلا نوروزی))

هر ثانیه عاشقتر، هر لحظه پر از خواهش

سجاده ی چشم تو، شد آیه ی تمکینم

((شهلا نوروزی))

فرقی نمی کند

قهوه ای ، مشکی یا آبی!؟

بالاخره روزی

کسی پیدا می شود

که تمام پیراهن های مردانه اش را

با رنگِ چشمانِ تو ، سِت می کند!

((فاطمه نعمتی))

به دور باغ دل، پرچین تان سبز

شکفتن های عطرآگین تان سبز

نسیم و سبزه و گل غرق آواز

هوای صبح فروردین تان سبز

((شهراد میدری))

كبوترى خونين در هياهوى يك انقلابم

كه جنگ و گريز خيابانى مرا به كوچه ى بن بست تو رسانده

در بزنم شهيد توام

نزنم

شهيد انقلاب

((سجاد گودرزى))

به من زنگ نزن

به دیدنم بیا

این تلفن لعنتی

دکمه‌ی آغوش ندارد...

((حسنا میرصنم))

خداکند دیوانه نشود

مردی که تمام دیشب

خوابت را دیده است

وبعد ازطلوع آفتاب

هر چه این پیام های لعنتی را

بالاوپایین میکند

خبری ازصبح به خیرت نیست!

خدا کند دیوانه نشود..

((علی سلطانی))

یک روز خوب را نمیدانم اما

یک شب خوب

باید با چنگ زدن گیسوانت تمام شود..

((علی سلطانی))

تـا می‌بیـنمت

آزادی را

در جیب‌هایم

پنهان می‌کنم

و ناسیونالیسم ترین

آدمی خواهم بود

که دور تنـت

خط اِستوا می‌شوم

تــو وطـنِ مـنی.

((رضا میردورقی))

هر چه هستی باش!

اما کاش ...

نه !!

جز اینم آرزویی نیست

هرچه هستی باش !

اما باش !

((قیصر امین پور))

دیوانگی بود

اما

همه ی تو را دوست داشتم !!

یادش به خیر ...

من

موهایت را می بافتم

و تو

دروغ هایت را ...!

((بهنام محبی فر))

لحظه اى خواهان وصل و لحظه اى فكر وداع

جزر و مدّ موج هم اينگونه مانند تو نيست

((محمد شیخی))