
عنکبوتان چه مهربان اند!
بعد از فراقت چه میکردم.
اگر عنکبوت فراموشی
دستگیری ام نمی کرد،
و بر پیرامون زخمم تار نمی تنید؟
((غادة السمان ))
ترجمهی دکتر عبدالحسین فرزاد
-
برچسب ها: کانال شعر در یوتیوب , کانال شعر در ایتا , کانال شعر جهان , کانال ادبیات در یوتیوب

تو کشتی لحظه هامو توی حسرت
دیگه تنهایی با من هم زبونه
شبا موهامو واسه من می بافه
چشاش هر صب ، وا می شه توو خونه
همه درداتو آوردی واسه من
چرا درمون نشد زخم عمیقم
چرا حال دلم واست مهم نیست
منی که عمریه با تو رفیقم
نه این بار با صبوری هم نمی شه
می دونم که تو رو از دست میدم
مثل اون نامه ی گمشده توو راه
یه عمره انتظارت رو کشیدم
((محجوبه گرجی))
-
برچسب ها: محجوبه گرجی , ترانه های محجوبه گرجی , ترانه سرا محجوبه گرجی , اشعار محجوبه گرجی

-
همه چیز حالا علیه توئه
من از اعتمادم شکست می خورم
یه قرنه که رویامو توو این قفس
با حسرت به دست زمان می سپرم
به دنیای کوچیک من برنگرد
داره جون می گیره دوباره تنم
درست عین یه شاخه ی سستم و
نمی خوام با دست تو بشکنم
برو از خودت واسه من بت نساز
پرستیدنت جز تباهی نداشت
شکستی همه چیزو ، کارای تو
برای ادامه دلیلی نذاشت
((محجوبه گرجی))
-
برچسب ها: محجوبه گرجی , ترانه های محجوبه گرجی , ترانه سرا محجوبه گرجی , اشعار محجوبه گرجی

رنگ زرد را
نمی شود گرفت از صندوق پست
کیوسک تلفن
از پاییز
ما دلتنگی هامان را
به صندوق ها انداختیم
بغض هامان را
پشت گوشی ها قورت دادیم
و گریه هامان را
آهسته آهسته در خود ریختیم ...
((محسن حسینخانی))
-
برچسب ها: محسن حسینخانی , اشعار محسن حسینخانی , کتاب شعر ماهبان , کتاب ماهبان

با چشمی خالی به دیدارت آمدم
دره ای بودم که مه حرفش را مکدر کرده بود
گیاهی نامکشوف
که تنهایی برگهایش را تلخ
و رنج
ساقه هایش را سمت خاک بازگرداند
تو باد و باران توأمان بودی
تو را دیدم
و گریه نجاتم داد ...
((محسن حسینخانی))
-
برچسب ها: محسن حسینخانی , اشعار محسن حسینخانی , شعر کوتاه , شعر ناب

فکر نمی کردم
کوچ
به دنیایی دیگر اینقدر
آرام اتفاق بیوفتد
همه چیز
از چشمانت شروع شد
((غفور ابراهیمی))
-
برچسب ها: غفور ابراهیمی , اشعار غفور ابراهیمی , شاعرانه های باد , شاعرانه غفور ابراهیمی

زندگی را نمی دانم چیست
اما
مرگ را خوب فهمیده ام
همین که از خواب بیدار شوی
و کسی نباشد
که به تو صبح به خیر بگوید
مُرده ای...
((غفور ابراهیمی))
-
برچسب ها: غفور ابراهیمی , اشعار غفور ابراهیمی , شاعرانه های باد , شاعرانه غفور ابراهیمی

دلتنگی
با پیراهنت همدست شده
که مرا به ویرانی بکشاند
کاش بودی
دست و پایشان را میبستی
و باهم
از چهارخانهی پیرهنت
به دشت اطلسیها فرار میکردیم...!
((مهشید کاوه))
-
برچسب ها: مهشید کاوه , غزلسرا , اشعارمهشید کاوه , شعر معاصر
.: Weblog Themes By Pichak :.

























