
تو خیره موندی به من و من به
تنهایی هایی که تو چشماته
ما به کدوم حادثه خندیدیم
که درد تو دنیامو دنیاته
من همینم چقدر بد بینم
یه زمینم تنم پر از درده
از چشای تو وقتی افتادم
زندگی هم منو رها کرده
همراه تنهایی تو بودم
مثل یه سایه پشت این دیوار
با تو چه روز آیی رو من دیدم
میلرزه جونم زیر این آوار
حتی نذار دستای من یک بار
تنها بشه اصرارکن اصرار
دیدی شکستم تو خودم اما
باشه برو انکار کن انکار
من همینم چقدر بد بینم
یه زمینم تنم پر از درده
از چشای تو وقتی افتادم
زندگی هم منو رها کرده
از لحظه های خسته فهمیدم
این زندگی رویامو بلعیده
من لابه لای زخم ها مردم
اما کسی اینو نفهمیده
من میگذرم از عشق
تا شاید تو از غرورت دست برداری
سردي رفتارم رو می بینی
حس میکنی ، حس میکنی
بهم بدهکاری ...
((محجوبه گرجی))
برچسب ها: محجوبه گرجی , ترانه های محجوبه گرجی , ترانه سرا محجوبه گرجی , اشعار محجوبه گرجی

تو کشتی لحظه هامو توی حسرت
دیگه تنهایی با من هم زبونه
شبا موهامو واسه من می بافه
چشاش هر صب ، وا می شه توو خونه
همه درداتو آوردی واسه من
چرا درمون نشد زخم عمیقم
چرا حال دلم واست مهم نیست
منی که عمریه با تو رفیقم
نه این بار با صبوری هم نمی شه
می دونم که تو رو از دست میدم
مثل اون نامه ی گمشده توو راه
یه عمره انتظارت رو کشیدم
((محجوبه گرجی))
-
برچسب ها: محجوبه گرجی , ترانه های محجوبه گرجی , ترانه سرا محجوبه گرجی , اشعار محجوبه گرجی

-
همه چیز حالا علیه توئه
من از اعتمادم شکست می خورم
یه قرنه که رویامو توو این قفس
با حسرت به دست زمان می سپرم
به دنیای کوچیک من برنگرد
داره جون می گیره دوباره تنم
درست عین یه شاخه ی سستم و
نمی خوام با دست تو بشکنم
برو از خودت واسه من بت نساز
پرستیدنت جز تباهی نداشت
شکستی همه چیزو ، کارای تو
برای ادامه دلیلی نذاشت
((محجوبه گرجی))
-
برچسب ها: محجوبه گرجی , ترانه های محجوبه گرجی , ترانه سرا محجوبه گرجی , اشعار محجوبه گرجی
ترانه و اجرا : محجوبه گرجی
برچسب ها: شعر خوانی محجوبه گرجی , ترانه خوانی محجوبه گرجی , ترانه سرا محجوبه گرجی , اشعار محجوبه گرجی

خسته شدم از گریه و هق هق
تو برزخم دنیامو می بینی
لبریز احساسی ولی هر بار
ازخاطرت رویامو میچینی
تو حسرتو تنهایئو دردم
اینو کسی جز من نمیدونه
گفتی که تاوان داره این بازی
دیدی خرابش کردی دیونه ...
((محجوبه گرجی))
برچسب ها: محجوبه گرجی , ترانه های محجوبه گرجی , ترانه سرا محجوبه گرجی , اشعار محجوبه گرجی

توو اولین پرواز اینو درک کردم
هر جا برم ، هیچ ارتفاعی دیدنی نیست
هر بار افتادم ، جهانم زیر و رو شد
این درد ، واسه هیچ کس فهمیدنی نیست
رو شونه های خسته ی من زخم پیداس
ای کاش قد یک نفس ، آروم باشم
حس می کنم دیگه از این دنیا بریدم
این لحظه ها باید تموم شن ، تا که پا شم
با اینکه درد و دل علاجِ بی کسیمه
من لال میشم ، چون سکوتم حرف داره
دنیا به قدری واسه من معکوس چرخید
که زندگی ناگفته هامو پس میاره
از بس تماشا کردم این تنهائیا رو
چیزی نمونده از منِ دیونه جز درد
تا انتهای راه ، می بندم چشامو
انگار زندونی شدم ، توو یه تن سرد
ای کاش می شد بگذرم از این هیاهو
تا گم نشم ما بین این روزای بی روح
من با تمومِ تلخیو آشفتگی هام
باید خودم ، پشت خودم ، باشم مث کوه
((محجوبه گرجی))
برچسب ها: محجوبه گرجی , ترانه های محجوبه گرجی , ترانه سرا محجوبه گرجی , اشعار محجوبه گرجی

دارم لبریز میشم از تبی که
بجا مونده از اون چشمات توو قاب
نه هر تکراری تکراری نمیشه
مثل تکرار دیدار تو توو خواب
تمام ثانیه های جهانم
خلاصه س تووی دنبالت دویدن
تووی تنهائیو رقص خیالت
ولی چشمات این درد و ندیدن
یه روزی تو زلیخا بودی و من
مثل یوسف ، همه رویات بودم
حالا تو یوسفی و من زلیخام
فقط ای کاش می شد جات بودم
نفهمیدی غرور من رو کشتی
یه دردی از توو جا مونده تو سینه م
من اون طوفان پر آرامشم که
دوست دارم ولی لبریز کینه م
نگا کن از غم تو اشک چشمام
داره توو کوچه ها سر ریز میشه
تموم شهر و شسته تا بفهمی
چقد دنبال تو گشتم همیشه
داره قد می کشه این کوه دوری
چقد تووی خودم باید بمیرم
جهان خالی از تو جای من نیست
نجاتم بده تا آروم بگیرم
بذا این قلب تنها تا همیشه
میون دست تو تبعید باشه
کنار هم دوتا عاشق بمونیم
اگه حتا یکم تردید باشه
((محجوبه گرجی))
برچسب ها: محجوبه گرجی , ترانه های محجوبه گرجی , ترانه سرا محجوبه گرجی , اشعار محجوبه گرجی

ای کاش می شد جای تو باشم
مثل تو آروم و بدون درد
این زندگی با من در افتاده
با تو ولی دائم مدارا کرد
لبهای تو ،هر روز می خنده
دنیای من تاریکه ، نوری نیست
درگیر رویای تو شد قلبم
حق من از این عشق دوری نیست
خسته شدم از گریه و هق هق
تو برزخم ،دنیامو می بینی؟
لبریز احساسی ولی هر بار
از خاطرت رویامو می چینی
توو حسرتو تنهاییو دردم
اینو کسی جز من نمیدونه
گفتی که تاوان داره این بازی
دیدی خرابش کردی دیونه ؟
دیدی تمومه آرزوهامو
تکرار کردم تا که پیدا شی
بی هیچ شرطی یک قدم بردار
تا واسه این زن، کل دنیا شی
((محجوبه گرجی))
برچسب ها: محجوبه گرجی , ترانه های محجوبه گرجی , ترانه سرا محجوبه گرجی , اشعار محجوبه گرجی

سخته نذارم تو بفهمی مثل سابق
یه عاشق دیونه ی دلتنگ هستم
سوسو زدی مثل ستاره توی شبهام
اما رو زیبایی تو چشمامو بستم
من که فقط دلخوش به آغوش تو بودم
گفتی عزیزم جات امنه مطمئن باش
هر شب همین آتیش می سوزونه ، من رو
پای تموم وعده ها می موندی ای کاش
دائم تو ذهنم حرف تو تکرار میشه
گفتی که وقتی می گذره دیگه غمی نیست
با خاطرات تو همیشه توو نبردم
یک عمر مدیونی به من چیز !کمی نیست
من خنده هامو چن ساله که ندیدم
امکان نداره بگذرم از این گناهت
می خواستم با عشق تو هم خونه باشم
هر شب بگیرم خستگی رو از نگاهت
اما نشد، فرصت ندادی، دل بریدی
این خونه رو با رفتنت ویرونه کردی
اونقدر میخوامت که می مونم همین جا
حتا اگه ، قرار باشه برنگردی
((محجوبه گرجی))
برچسب ها: محجوبه گرجی , ترانه های محجوبه گرجی , ترانه سرا محجوبه گرجی , اشعار محجوبه گرجی

ما دو خط موازی ایم با هم
هر دو از ایستگاه جا موندیم
هر دو عاشق، مستو دیونه
از زمینو زمان جدا موندیم
هر دو تامون پر از نیاز و جنون
هر دوتامون اسیر تقدیریم
دست من رو بگیرو محکم باش
ما بدونِ همه که می میریم
اول راه عاشقی سخته
کم نیار، آخرش که شیرینه
با نگاهت به من که می خندی
چشممون جز همو نمی بینه
خط بکش رو تمام تردیدات
بگذر از این همه پریشونی
آخرین تکه های پازل باش
ماه کامل بکن تو میتونی
از هوای تو پر شده سینه م
با تو از این همه خوشی مستم
دس نکش از کسی که می خوادت
قول موندن بده منم هستم
((محجوبه گرجی))
برچسب ها: محجوبه گرجی , ترانه های محجوبه گرجی , ترانه سرا محجوبه گرجی , اشعار محجوبه گرجی

می بندم چشامو به روی همه
تا این زخم کهنه فراموش شه
شبیه یه مرهم شدی رو تنم
که این بغض وا مونده خاموش شه
توو دریای چشمای تو غرقم و
دارم بی خودی دست و پا می زنم
می دونم که باعث شدم فک کنی
دارم اول راه ، جا می زنم
یه کم فاصله مونده تا این جنون
نبودت واسم عین کابوسمه
توو تنهائیای شبونه م چشات
یه ماهی که از دور می بوسمه
می لرزه سراپام با هر تپش
تا وقتی از این خواب بیدار شم
یه اندوه با حجم تنهائیام
گرفته منو ، تا که بیزار شم
کنار تو من ، یک زن عاشقم
منو بردی انگار تا کودکی
هلم دادی سمت یه رویا بگو...
حالا دل خوشی هامو دادی به کی ؟
تو نور دلم رو گرفتی ازم
حالا مرگ اینجا قدم می زنه
داره دلهره می کشه این زنو
دیگه آخرین لحظه های منه
((محجوبه گرجی))
برچسب ها: محجوبه گرجی , ترانه های محجوبه گرجی , ترانه سرا محجوبه گرجی , اشعار محجوبه گرجی

حسادت می کنم به حلقه ی دستش
حسادت می کنم با تو که می خنده
یه سر گیجه تموم عمر ، همرامه
داره میاد با من سمت آینده
حسادت می کنم وقتی که می بینم
نگاهت تا ابد، بدرقه ی را(ه) شه
حسادت می کنم یکی به جای من
تمامزندگیشو پیش تو باشه
حسادت می کنم به گرمیِ دستاش
به اینکه لمس کرده نبض دستاتو
تو قطره قطره باریدی به من ، تا من
نتونم پُر کنم با هیچ کس جا تو
حسادت می کنم اونو که می بوسی
دلم بی تابه بی تابه چه آغوشی
کنار اون نشستی فارغ از دنیا
منو راحت سپردی به فراموشی
منم اینجا نشستم خسته و تنها
ببین ابرای تیره باز می بارن
دارم افسرده می شم بعد تو کم کم
نقابت رو بذار از روت بردارن
به این دردام عادت می کنم کم کم
یه روزی مثل تو آروم می گیرم
ولی ای کاش یک شب جای من بودی
خلاصم کن برو از زندگی سیرم
((محجوبه گرجی))
برچسب ها: محجوبه گرجی , ترانه های محجوبه گرجی , ترانه سرا محجوبه گرجی , اشعار محجوبه گرجی
.: Weblog Themes By Pichak :.

























