شعر های باران خورده ....

به ابر ها بگو

اگر خسته شدند

می توانند

جایشان را

با چشم های من

عوض کنند

نه برای چند ساعت

یا یک روز

بلکه برای همیشه ...

((محمد شیرین زاده))

-

کانال یوتیوب شعر های باران خورده

وقتی تو نیستی

بر خاک این دل

هیچ چیز

گل نمی کند

جز

بهانه ها ...

((محمد شیرین زاده))

بخند

و ببین چگونه

من ربط پیدا می کنم

به عشق

جانم به شوق

و نفس هایم

به زندگی ...

((محمد شیرین زاده))

هر چیز

در جای خودش

زیباست

گل بر شاخه

پرنده در آسمان

و تو در آغوش من ...

((محمد شیرین زاده))

به من چیزی بگو

فراتر از دوستت دارم

این پرنده

دلش می خواهد

اوج بگیرد ...

((محمد شیرین زاده))

دوستت دارم

مثل نفس کشیدن بعد از باران

مثل رد انگشتانت بر بخار شیشه

مثل زمزمه نام ات با هر ترانه

تو فقط

از آمدن بگو

بی هیچ ساعت و تاریخی

من پشت پنجره شعر

صبور انتظار تو ام ...

((محمد شیرین زاده))

آنقدر از من دوری

که در میانمان

هیچ جغرافیا مشترکی وجود ندارد

آنقدر دوریم

که هیچ نسیمی

عطری از ترا

برایم نمی آورد

آنقدر دور

که هیچکس باور نمی‌کند

فاصله توانسته باشد

یک نفر را بکشد ...

((محمد شیرین زاده))

می دانم

این نفس ها

روزی نسیمی خواهند شد

در میان موهایت

و من تا آن روز

همچنان

دلتنگ خواهم بود ...

((محمد شیرین زاده))

و از آن روز

که گفتی

دوست داشتن را

بی مرز ترین می خواهی

ماهی دلم را

به شوق تو

در آب های آزاد

رها کردم

((محمد شیرین زاده))

در آغوش ات

غربت ام را

از یاد بردم

و ترا

چون وطنی که

از من دور بود

دوست داشتم ...

((محمد شیرین زاده))

نگران بلند شدن

موهایت نباش

من رویاهای زیادی

برای بافتن دارم

که بلند ترینشان

موهای توست ...

((محمد شیرین زاده))

هر چیز

در جای خودش

زیباست

گل بر شاخه

پرنده در آسمان

و تو در آغوش من ...

((محمد شیرین زاده))

مرا که

پراکنده ام

در هوای تو

به هر نفس

به لب بگیر و

به جان بنوش

که این تمام آرزوست ...

((محمد شیرین زاده))

و اینگونه

که قلب ام

برای تو می تپد

اگر پرنده بود

به پر زدن اش

گمان می کردی

آشیانه اش

بر فراز ابر هاست ...

((محمد شیرین زاده))

تنها

وصله ای که

به تو می چسبد

جان من است

ببین

قلبم دارد

با نفس های تو

می تپد ...

((محمد شیرین زاده))

نگاهم کن

تا صادقانه چشم هایت

پاسخم بدهد

کدام را بپرستم

خدایی که مرا

یک بار آفرید

و یا عشقی

که بار ها ...

((محمد شیرین زاده))

همه سالی که نکوست را

به بهارش می شناسند

من اما

به خنده های تو

که بهار

کوچکترین

اتفاق اوست ...

((محمد شیرین زاده))

چرا بهار را

به شکفتن

یک گل نپذیرم

وقتی تو

با لخندت

تمام آن را

به من هدیه می دهی ...

((محمد شیرین زاده))

بگو دوستم داری

می خواهم

لذت اش را

با تمام پرنده ها

قسمت کنم

آواز عشق

شنیدنی ست

باید گوش شهر را

آشنا کنم ...

((محمد شیرین زاده))

و من

هر چه را در خود

گم کرده ام

در تو باز یافته ام

چون عشق

در نگاه

چقدر

پیدای منی ...

((محمد شیرین زاده))

من رویا هایم را

در چشمان تو می بینم

شعر هایم را

از چشمان تو می خوانم

عشق را

با چشمان تو می شناسم

آری

چشمان تو

ای یار

ای آینه ی تمام قد من ...

-
((محمد شیرین زاده))

-

👇👇👇

instagram.com/mohammad.shirinzadeh/

دوستت دارم در سطر اول

دوستت دارم در سطر دوم

دوستت دارم در سطر سوم
.
.
.

و این شعر

آنقدر سطر دارد

که دفترم تمام می شود

اما دوست داشتن ات هرگز ...

((محمد شیرین زاده))

وقت اش است

بگویم

دوستت دارم

چرا که تو

تمام قلبم را گرفته ای

و من دیگر

جایی برای

پنهان کردن اش ندارم ...

((محمد شیرین زاده))

موهایت را که باز کردی

فهمیدم

یلدا هم

شب کوتاهی ست

برای دوست داشتنت ...

((محمد شیرین زاده))

چشم هایت را باز کن

شقایق هایی که دیشب

در دشت سینه ام کاشتی

امروز

محتاج طلوع تو اند ...

((محمد شیرین زاده))

چرا به آرزو

حق من باش

می خواهم

خدا هم بداند

تو

تنها

باید منی ...

((محمد شیرین زاده))

اگر دریا بود

آغوشم

به تو موج بر می داشت

اگر بوسه بود

واژه هام

نقش لبانت

بهترین شعر بود

برای سرودن

اگر نسیم بود

دست هام

به عطر گیسویت

می‌پیچید و خود را

به هر تار آویخته می داشت

اگر عشق

جام شرابی بود

به سلامتی چشم هایت

قطره قطره

در من میل

نوشیدن ات بود

ای تو اشتیاق من

به نفس

به جاودانگی

به بیکرانگی

اگر هنگامه رفتن

فرارسید

خودت را

برای همیشه

در کنار من

جا بگذار

که قلبم

سزاوار ترین است

به دوست داشتن ات ...

((محمد شیرین زاده))

در دلم

تپنده تر از

دوست داشتن ات

چیزی نیست

نبض عاشقانه هایم را بگیر

باور کن

حال من

فقط

با تو

خوب می شود ...

((محمد شیرین زاده))