
باران
بر شقیقهی کویر فرود آمد
خون زمین در رگهایش جاری شد
لبخندش
پرندگان از حصار تنم پرواز کردند
دیوار شب فرو ریخت
تازیانهی خاطرات
در رگهایم رقصید
آتش در سکوت جانم شعلهور شد
در گردباد عشق
چون قاصدکی، به خویش رسیدم
((سارا امیری فلاح))
برچسب ها: سارا امیری فلاح , اشعار سارا امیری فلاح , شعر بهار , شاعرانه های باد

ﺧﻮﺷﺒﺨﺘﯽ
ﻓﻘﻂ ﭼﻨﺪ ﻗﺪﻡ
ﺑﺎ ﻣﺎ ﻓﺎﺻﻠﻪ ﺩﺍﺷﺖ...
ﺑﻪ ﺍﻧﺪﺍﺯﻩ ﯼ ﻋﺒﻮﺭ ﺍﺯ ﭼﻨﺪ ﺧﯿﺎﺑﺎﻥ،
ﭼﻨﺪ ﭘﯿﺎﺩﻩ ﺭﻭ
ﻭ ﺷﺎﯾﺪ
ﺑﻪ ﺍﻧﺪﺍﺯﻩ
ﯾﮏ ﻟﺒﺨﻨﺪ ﺳﺎﺩﻩ
ﮐﻪ ﺩﺭﯾﻐﺶ ﮐﺮﺩﯾﻢ...
((غفور ابراهیمی))
-
برچسب ها: غفور ابراهیمی , اشعار غفور ابراهیمی , شاعرانه های باد , شاعرانه غفور ابراهیمی

گاهی یک نفر
بیشتر از یک نفر است
وقتی می رود
باید یک عمر رفتنش را
نگاه کنی
و به یاد بیاوری.
((غفور ابراهیمی))
-
برچسب ها: غفور ابراهیمی , اشعار غفور ابراهیمی , شاعرانه های باد , شاعرانه غفور ابراهیمی

فکر نمی کردم
کوچ
به دنیایی دیگر اینقدر
آرام اتفاق بیوفتد
همه چیز
از چشمانت شروع شد
((غفور ابراهیمی))
-
برچسب ها: غفور ابراهیمی , اشعار غفور ابراهیمی , شاعرانه های باد , شاعرانه غفور ابراهیمی

زندگی را نمی دانم چیست
اما
مرگ را خوب فهمیده ام
همین که از خواب بیدار شوی
و کسی نباشد
که به تو صبح به خیر بگوید
مُرده ای...
((غفور ابراهیمی))
-
برچسب ها: غفور ابراهیمی , اشعار غفور ابراهیمی , شاعرانه های باد , شاعرانه غفور ابراهیمی

من از تو نگفتم
تا شعر بمانم،
تا کسی
به اشکِ بیپرسشِ من
دل نبندد.
من از تو نگفتم،
اما…
هر واژه
عطر پیراهنت را
از خوابهای بیپناه من
دزدید.
نه،
تو نیامدی
اما جهان
هر بار
با صدای کفشهای تو
بیدار میشود.
بگذار ندانند…
که من
هر شب
با نام تو
پشت پنجرهای میمیرم
که هنوز
رو به نیامدنت باز است.
((سارا امیری فلاح))
-
برچسب ها: سارا امیری فلاح , اشعار سارا امیری فلاح , شعر بهار , شاعرانه های باد
شعر و اجرا : الهه دهقان
-
-
کانال یوتیوب شعر های باران خورده
برچسب ها: الهه دهقان , اشعار الهه دهقان , ترانه های الهه دهقان , شعر ناب

این ساحل،
شاهدِ بوسههاییست
که مهتاب بر لبانِ دریا میزند.
و من،
چون قایقی سرگردان،
در این آبیِ بیکران،
به دنبالِ تو میگردم.
عشق،
نه یک واژه،
که ریشهایست در اعماقِ جان،
تا ابد جاری.
بیا،
تا در این شبِ مهتابی،
با هم به سویِ نا کجا آبادِ عشق
سفر کنیم.
((سارا امیری فلاح))
برچسب ها: سارا امیری فلاح , اشعار سارا امیری فلاح , شعر , شاعرانه های باد

در میان تکه تکه های
تصویر این خیال
تو حقیقت ماهی در شب مهتابی
در خیال عاشقانه تاریک
من آن آهوی گریزانم
که بسان پلک ستاره می پرم....
در تفسیر صادقانه تو
من آن کشش ثانیه هایم
من آن خواب شیرین حیاتم
در قاب حسرت هایم
بسان سوز برف ، سوزانم
حیران، آواره گرد زمانم ....
بازیچه چرخ فلک
جا مانده سادگی کودکی ام
تهی از بیم و امید
پروانه سوز شمعی واهی ام
پیکری بی جان ز همیاری ام
وامانده از طرح تازه
در تصویر پنجره فرداها
خونین بی تیغ زمانه ام
ساز شکسته، نت های نا نوشته ام
تلخ و بیمار
در انتظار تباهی ام
اشکی غلتیده بر گونه ام
لرزش بغضی در صدایم
ستاره ای بی نور
در ظلمت شبانه ام
اقاقی سرخ
پر پر شده ام ...
عصیان واژه ها
در ترانه غمین سکوتم ...
تبعیدی جنون هجرت ات
محکوم ابدی جدایی ام ...
من غم انگیز ترین
حالت ویران شدنم ...
((سارا امیری فلاح))
برچسب ها: سارا امیری فلاح , اشعار سارا امیری فلاح , شعر , شاعرانه های باد

ای دیر سفر پنجره بگشای و تماشا کن
این شب زده مهتاب گل آسا را
این راه غبار آلود
این زنگی شب فرسود
وین شام هراس آور یلدا را.
این پنجره بگشای، که مرغ شب
می خواند
شادمانه
دریا را...
((محمود مشرف آزاد تهرانی))
-
👇👇👇
instagram.com/mohammad.shirinzadeh/
برچسب ها: محمود مشرف آزاد تهرانی , شاعرانه های باد , کافه شعر , شعر مرغ شب

در این شب حزین دلتنگی
بسان پرنده ای سبک بال
در آسمان خیالت پر می گشایم
و از این شبیخون تنهایی
در امنیت نگاهت پناه می گیرم
خیره به چشمان کینه توز مرگ
نبودنت را به دست نسیان می سپارم
دلم ،چو شبهی سرگردان
بر موج نرم دریا میپلکد ...
در پی نشانی از تو ...
دریغا از نشانی ...
سرشک دیده ام
ناتوان از خموشی
گل آتش باره های تنم
از تازيانه نهانم
بسان شقایق پر پر در کویر
اسیر توفان شن ...!
جسم نیمه جانم
در مرز باران
خیره بر گور خویش....!
بی تو در شب مهتابی
نظاره گر آسمان تاریکم ...
بی تو، شب بیدار تا سحر
بوسه چین مرگ نشسته ام
بی تو ،کبوتری
بی بال و پرم
بی تو ،در غروب حزین زندگانی
دیوانه ای بی آشیانم...
بی تو غریبی سرگردانم ...
در آشوب جهانم ....
تا ابد سر در گریبانم
گریانم
بی تو ...
((سارا امیری فلاح))
برچسب ها: سارا امیری فلاح , اشعار سارا امیری فلاح , شعر گریه , شاعرانه های باد

در این هوای نفس گیر بی تو بودن
در این بهبوهه رنج مدام
قلبم بیتابانه تو را میجوید
در خیالی سرد
همسفر عشق محال تو
در تمام جاده ها می شوم
در این همه سال درد
چه اندوه عمیقی است
زیستن در مردن
خسته از صبر و سکوت
خسته از دویدن های بی مقصد
در پی نشانی از تو
کز ازل با من آمیختی
در آسمان دیدگانم
باران خون جاریست ....
در شبیخون سایه های شب
لیلی وار در تمنای تو
هم قدم با سایه ها
ره میسپارم
به شهر تاریک جنون ...
((سارا امیری فلاح))
برچسب ها: سارا امیری فلاح , اشعار سارا امیری فلاح , شعر بهار , شاعرانه های باد

من بعد از تو
صدایی ام که پژواک ندارد
آسمانی ام
دلتنگ ستاره ها
اما ابر انزوا
مهمان ناخوانده
لحظاتم هست
پرنده ای هستم
که بال پرواز ندارم
جزیزه ای ام تنها
در اسارت اقیانوس
جنگجویی خسته
از جنگ های نابرابر
من بعد از تو
در امتداد تنهایی
پناه میجوید
به من قبل از تو ...!
((سارا امیری فلاح))
برچسب ها: سارا امیری فلاح , اشعار سارا امیری فلاح , شعر بهار , شاعرانه های باد

بسان ماه تنها
نهفته در پشت ابرها
یک سکوت ادامه دارم
در این مرور بی ثمر
در شمارش مکرر ثانیه ها
انتظار هر نگاهم
بسان برگ خشک روی شاخه
در دستان بی رحم باد
از رها شدن می هراسم
در شتاب ثانیه ها
در گذر از مرزهای تردید
در شوره زار این کرانه
تا ابدیت
پا برجا می مانم
غبار آینه را
به اشک دیده پاک میکنم
از دل شب های سیاه
به فرداهای روشن پل میزنم
از هراس سیاهی عبور میکنم
و شب را
که لبریز قطرات الماس است
عاشقانه تماشا میکنم
((سارا امیری فلاح))
برچسب ها: سارا امیری فلاح , اشعار سارا امیری فلاح , شعر بهار , شاعرانه های باد

من آن شعر تب آلودم ...
آن دم که عشق را از نگاه تو خواندم
آن دم که با نفس هایم
باغ تنت را عطر آگین کردم
آن دم که ضرب قلبم را
از سینه ات شنیدم
آن دم که هراس گریز
از شررهای نگاهم را
از چشمانت خواندم ...
چون غباری ز خود فرو ریختم
و در جاده ما شدن عاشقانه ،تاختم ...
((سارا امیری فلاح))
برچسب ها: سارا امیری فلاح , اشعار سارا امیری فلاح , شعر بهار , شاعرانه های باد

تنت گندم زاریست
که در حرارت آفتاب
گل میدهد
گیسوان شب رنگت
سیاهی شب را
چه ماهرانه با درخشش ستارگان
در قاب لحظه هایم
به تصویر میکشد
عطر آغوشت
بسان شکوفه های سیب
تمنا ،آدمی را زنده میکند
چشمانت
من را
بسان گمگشته ای در پی مقصد
سرگردان نگاهت میکند
بوسه هایت
بسان انگورهای لهیده در تاکستان
مستم میکند
و من
از شراب چشمانت
ذره ،ذره تو را میچشم
و خود را به تو میسپارم
و در آغوشت ،رها میشوم...
((سارا امیری فلاح))
برچسب ها: سارا امیری فلاح , اشعار سارا امیری فلاح , شعر بهار , شاعرانه های باد

چه سرنوشت تلخ تر از زهری
که این روزها جرعه جرعه مینوشم
ای کاش من هم چون تو
فارغ از هر دردی، میشدم
ای کاش ،میتوانستم راحت از تو رد شوم
و رد پایم را بر قلبت نادیده بگیرم
تو چگونه با من ،سر بر یک بالین نهادی
با من خندیدی
با من سفر کردی
اما همیشه ،جدا از من بودی ؟
تو چه میدانی ،از حال دل من
تو که ،بی شرمانه تمام من را گرفتی
بال هایم را بریدی
نمک بر زخم هایم شدی
وقیحانه از من رد شدی
عشقم را به پای نیازم گذاشتی
و تلاشم را برای ماندنت
خاص بودن خود ،تعبیر کردی
حرمت عشقم را شکاندی
سقف آرزوهایم را بر سرم ویران کردی
با دشمن من ، همسفر شدی
و زخمی کاری بر اعتمادم زدی
تو خود را برنده پنداشتی
حال که بازنده ای بیش نبودی
من برای پروانه شدن
درد این پیله را به جان میخرم
از رنج تو بلند ترین
قله تنهایی را فتح میکنم
و تنهایی ام را عاشقانه
به آغوش میکشم ...
((سارا امیری فلاح))
برچسب ها: سارا امیری فلاح , اشعار سارا امیری فلاح , شعر بهار , شاعرانه های باد

تمام تو
سال هاست با من نیست
و من
در جستجوی تمام تو
قله های ناامیدی را فتح کرده ام
تمام تو را که ندارم
از من ناتمام چه می ماند؟
تو سالهاست که ناتمامی
و حسرت شانه هایت ،مرا تنهاتر میکند
تو خود مرا به این جنون کشانده ای
تو مرا از قعر تنهایی ام ،برون کشانده ای
تو عشق را نشانم دادی
تو من را ، نشانم دادی
من با تو
عاشق تمام بودن ها شدم
من با تو ،عاشق تمام هست ها شدم
من بی تو ،مجنونی است ناتمام
من بی تو،غریبی است در غربت ما
ناتمام من ،به چهکار جهان آید
نا تمام من
با تو تمام میشود
و من ، چه میخواهم
جز تمام تو ...
((سارا امیری فلاح))
برچسب ها: سارا امیری فلاح , اشعار سارا امیری فلاح , شعر بهار , شاعرانه های باد

آن زمان که دست هایم را گرفتی
دست هایم واژه شدند
تا سطر به سطر
از عشقت بنویسم
لب هایم را که بوسیدی
از تاکستان لب هایت
مست شدم
طپش قلب
تو را که شنیدم
معیار زمان جهانم
ضرب قلب تو شد
و آن زمان که پل بستم
به نگاهت
ما چه عاشقانه معنا شد ...
((سارا امیری فلاح))
برچسب ها: سارا امیری فلاح , اشعار سارا امیری فلاح , شعر بهار , شاعرانه های باد

قرص کن دلم را با نگاهت
بگذار از چشمانت
هزاران مثنوی بسرایم
بگذار در هرم خورشیدی چشمانت
آب شوم
بگذار شعرهایم را
با نگاهت ترجمه کنم
با نگاهت
یک تو ، به زندگیم برگردان...
((سارا امیری فلاح))
برچسب ها: سارا امیری فلاح , اشعار سارا امیری فلاح , شعر بهار , شاعرانه های باد
_jdov.jpg)
عشق وحشی ست
و وحشی تر از آن
عشق است
ما دو خط بودیم
همیشه موازی
همیشه موازی
در حالی که نمی دانستیم
خط دایره یی ست
به شعاع بی نهایت
من در کنار تنهایی
تنهایی
در کنار تو
من به تو
از رطوبت به شن
نزدیک تر
انگشتان تو
نت های موسیقی را
پرواز می دهد
و ساق پای تو
مفهوم الکل است
C2
H5
O
H
ای که بلوغ آفریقا را در پستان هایت ارمغان می کنی
امشب چشمانت را به من بده
تا با شعله آن
سیگاری روشن کنم
امشب چشمانت را به من بده
امشب چشمان آسمانیت را به من بده
چرا که
انتظار باران
باران را
به تاخیر میندازد
((کیومرث منشی زاده))
برچسب ها: شعر عشق , شعر ناب , شاعرانه آرام , شاعرانه های باد

بوسه لب های آتشین تو
شیرین ترین گناه عمرم بود
من از این گناه بر نمیگردم
من با بوسه تو ،
آبی آسمان را دیدم
سبزی درخت را دیدم
پرواز قاصدک را دیدم
من با بوسه تو ،خدا را دیدم
من از این گناه بر نمیگردم
((سارا امیری فلاح))
برچسب ها: سارا امیری فلاح , اشعار سارا امیری فلاح , شعر بهار , شاعرانه های باد

نمیدانم چه شوق رسیدنی در آرزوهایم است
که از کوبیدن به درهای همیشه بسته
خسته نمیشوند ؟
می ترسم
این تلاش پیوسته
آهسته آهسته توانشان را بگیرد
میترسم تاب زیستنم نباشد
در جهان تلخ بی آرزو
((سارا امیری فلاح))
برچسب ها: سارا امیری فلاح , اشعار سارا امیری فلاح , شعر بهار , شاعرانه های باد

تو مرا در بند تن خود کشاندی
بی آنکه بدانی
مرا از بند تن خویش آزاد کردی
من که با تن پوش زخمی ام
آبادی ساختم از تو که ویرانم کردی
روح من عاشق تو ماند
تنم با سرخی زخم هایم
سبز شد
و آنگه
که قلبم با خون تو هم نبض شد
مرگ عاشقانه رهسپار نور شد
در دیاری که نگریستن به تو جرم است
من عاشق در بند تو بودنم
و معنای آزادی را نمیداند
قلبی که تا ابد
به نگاه تو ،مجرم است
((سارا امیری فلاح))
برچسب ها: سارا امیری فلاح , اشعار سارا امیری فلاح , شعر بهار , شاعرانه های باد

نگاه کوچه سنگینه
خیابونا پر از دوده
یه کم با من مدارا کن
برای رفتنت زوده
بهم دستامو پس دادی
میگی سردن نمی گیری
دیگه یاغی شدی حالا
منو گردن نمیگیری
تو این روزا بدون من
دچار شک و تردیدی
بهاری بودم اما تو
منو پاییز می دیدی
تو این راهی که بن بسته
بدون من داری ...میری ؟
یه کم شک کن به این رفتن
بری بی وقفه می میری !
((الهه دهقان))
برچسب ها: الهه دهقان , اشعار الهه دهقان , ترانه های الهه دهقان , شعر ناب

بهار که میآید
هم مشتاقم
هم مضطرب
مشتاق باران بهاری
و هراسان از بی آشیان بودن در باران
اما این بار از دریچه نو ،مینگرم
بهار ،جزئی از زندگیست
چه با اشتیاق ،چه با هراس میگذرد
و مهم مسافری است
که در پس این همه جاده های ایست
به مسیر خود ادامه میدهد
((سارا امیری فلاح))
برچسب ها: سارا امیری فلاح , اشعار سارا امیری فلاح , شعر بهار , شاعرانه های باد

به خاطرات پناه می برم
بین روزها ورق می خورم
وهرچه قدر فکر می کنم
دلیل خنده را
درعکس های گذشته نمی فهمم
ما بی دلیل
درقاب می خندیم
وبه هزاردلیل
بدون چهارچوب
گریه می کنیم
((الهه دهقان))
برچسب ها: الهه دهقان , اشعار الهه دهقان , ترانه های الهه دهقان , شعر ناب
| مطالب قدیمی تر |
.: Weblog Themes By Pichak :.

























