
دل، کوک نشد از تبِ ناسازیها
پروانه نشد در صفِ پروازیها
هِی میروی و دوباره برمیگردی
ای عشق، بساست با من این بازیها!
((شیوا فرازمند))
برچسب ها: شیوا فرازمند , اشعار شیوا فرازمند , شعر عشق , رباعی سرا

ای دوست به ذات حق تعالی سوگند
کز هجر تو ساعتی نیم من خرسند
وز یاد تو هیچگه تغافل نکنم
تا حشر اگر برند بندم از بند
((ایرج میرزا))
برچسب ها: ایرج میرزا , اشعار ایرج میرزا , رباعی , رباعی سرا

از اهل وفا نیست ، گلی آزرده
از شاخه شکسته ، می شود پژمرده
بر روی زمین سبزه اگر زرد شده
عمریست که از رهگذران پا خورده
((وحید سرآبادانی))
-
برچسب ها: وحید سرآبادانی , اشعار وحید سرآبادانی , کانال شعر , رباعی سرا

اندوه نبودن ات زمین گیرم کرد
از زندگی بدون تو سیرم کرد
با اینکه فقط دو هفته شد رفتن تو
این آینه صد سال مرا پیرم کرد
((ابوذر احمدی))
برچسب ها: ابوذر احمدی , رباعی سرا , اشعار ابوذر احمدی , شعر زندگی

-
از درد فراقت ای به لب شکر ناب
نی روز مرا قرار و نی در شب خواب
چشم و دل من ز هجرت ای در خوشاب
صحرای پر آتش است و دریای پر آب
-
((ابوالفرج رونی))
برچسب ها: ابوالفرج رونی , اشعار ابوالفرج رونی , رباعی سرا , شعر صحرا

ارزانی عشوه تو هستم صنما
تا چون دل خسته به تو بستم صنما
گر نیز ترا به دوستی نپرستم
چون زلف تو خورشید پرستم صنما
-
((ابوالفرج رونی))
برچسب ها: ابوالفرج رونی , اشعار ابوالفرج رونی , رباعی سرا , شعر صنما

یک نامه پُر از ماه و تو را دارم یاد
در پاکت گل گذاشتم دادم باد
ای باور سبز خاک هر جا هستی
هر روز تو ، روز دوستت دارم باد
((ایرج زبر دست))
برچسب ها: ایرج زبر دست , رباعی سرا , رباعیات ایرج زبر دست , اشعار ایرج زبر دست

ای رأی سفر کرده فغان از رایت
خود بی تو چگونه دید بتوان جایت
از دیده کنم رکاب هجر افزایت
تا مردمکش همی پرستد پایت
((ابوالفرج رونی))
برچسب ها: ابوالفرج رونی , اشعار ابوالفرج رونی , رباعی سرا , شعر صحرا

با باغ گل و باده گلگون ما را
چون دید حسد نمود گردون ما را
گرماش ز باغ کرد بیرون ما را
سردابه گزید باید اکنون ما را
((ادیب صابر))
برچسب ها: ادیب صابر , رباعی سرا , رباعایت کهن

ساقی چو به من دهد می گلگون را
گلگون کنم از فروغ او جیحون را
چندان به جزع باده دهم هامون را
تا مست کنم زیر زمین قارون را
((ادیب صابر))
برچسب ها: ادیب صابر , رباعی سرا , رباعایت کهن

آخر برسد به صبح صادق شب ما
در برج شرف نور دهد کوکب ما
پر شکر شود پس از شکایت لب ما
تا زین ظفر نهند بر مرکب ما
((ادیب صابر))
برچسب ها: ادیب صابر , رباعی سرا , رباعایت کهن

ای روز تو را وثاق در منزل شب
بی زلف تو معزول بود عامل شب
تا روز مرا حل نکند مشکل شب
نالم ز دل تو هر شبی در دل شب
((ادیب صابر))
برچسب ها: ادیب صابر , رباعی سرا , رباعایت کهن

ای مایه هر لطافت ای در خوشاب
از هر سخنی چو آتش تیز متاب
گر آتش و آب خوانمت هست صواب
پاکیزه چو آتشی و بایسته چو آب
((ادیب صابر))
برچسب ها: ادیب صابر , رباعی سرا , رباعایت کهن

از غمزه تو تیر بلا پیکان یافت
وز نام تو نامه جفا عنوان یافت
در تو ز جفا هر چه فلک جست آن یافت
با دست حنا بسته وفا نتوان یافت
((ادیب صابر))
برچسب ها: ادیب صابر , رباعی سرا , رباعایت کهن

تا نرگس چشم تو زبونم کرده است
از باغ مراد دل برونم کرده است
چون پشت بنفشه سرنگونم کرده است
چون روی گل آلوده به خونم کرده است
((ادیب صابر))
برچسب ها: ادیب صابر , رباعی سرا , رباعایت کهن

از فرقت دلبر دل ناشادم هست
یادم نکند گرچه از او یادم هست
از یک دل او هزار بیدادم هست
فریاد کنم که جای فریادم هست
((ادیب صابر))
برچسب ها: ادیب صابر , رباعی سرا , رباعایت کهن

رویت دریای حسن و لعلت مرجان
زلفت عنبر، صدف دهن، در دندان
ابرو کشتی و چین پیشانی موج
گرداب بلا غبغب و چشمت توفان
((رودکی))
برچسب ها: رودکی , رباعی سرا , شعر کهن , شاعرانه ها

ای از گل سرخ، رنگ بربوده و بو
رنگ از پی رخ ربوده، بو از پی مو
گلرنگ شود، چو روی شویی، همه جو
مشکین گردد، چو مو فشانی، همه کو
((رودکی))
برچسب ها: رودکی , رباعی سرا , شعر کهن , شاعرانه ها

ای نالهٔ پیر خانقاه از غم تو
وی گریهٔ طفل بیگناه از غم تو
افغان خروس صبح گاه از غم تو
آه از غم تو! هزار آه از غم تو!
((رودکی))
برچسب ها: رودکی , رباعی سرا , شعر کهن , شاعرانه ها

دیدار به دل فروخت، نفروخت گران
بوسه به روان فروشد و هست ارزان
آری، که چو آن ماه بود بازرگان
دیدار به دل فروشد و بوسه به جان
((رودکی))
برچسب ها: رودکی , رباعی سرا , شعر کهن , شاعرانه ها

دلبر که به کام دل سفر کرد و برفت
ما را لب و دیده خشک و تر کرد و برفت
دیدار عزیز را به یک عزم سفر
از دیده و جان عزیزتر کرد و برفت
((ادیب صابر))
برچسب ها: ادیب صابر , رباعی سرا , رباعایت کهن

چرخ کجه باز، تا نهان ساخت کجه
با نیک و بد دایره درباخت کجه
هنگامهٔ شب گذشت و شد قصه تمام
طالع به کفم یکی نینداخت کجه
((رودکی))
برچسب ها: رودکی , رباعی سرا , شعر کهن , شاعرانه ها

زلفت دیدم، سر از چمان پیچیده
وندر گل سرخ ارغوان پیچیده
در هر بندی هزار دل در بندش
در هر پیچی هزار جان پیچیده
((رودکی))
برچسب ها: رودکی , رباعی سرا , شعر کهن , شاعرانه ها

چون کار دلم ز زلف او ماند گره
بر هر رگ جان صد آرزو ماند گره
امید ز گریه بود، افسوس! افسوس!
کان هم شب وصل در گلو ماند گره
((رودکی))
برچسب ها: رودکی , رباعی سرا , شعر کهن , شاعرانه ها

از کعبه کلیسیا نشینم کردی
آخر در کفر بیقرینم کردی
بعد از دو هزار سجده بر درگه دوست
ای عشق، چه بیگانه ز دینم کردی!
((رودکی))
برچسب ها: رودکی , رباعی سرا , شعر کهن , شاعرانه ها

گر بر سر نفس خود امیری، مردی
بر کور و کر ار نکته نگیری، مردی
مردی نبود فتاده را پای زدن
گر دست فتادهای بگیری، مردی
((رودکی))
برچسب ها: رودکی , رباعی سرا , شعر کهن , شاعرانه ها

آن خر پدرت به دشت خاشاک زدی
مامات دف و دو رویه چالاک زدی
آن بر سر گورها تبارک خواندی
وین بر در خان ها تبوراک زدی
((رودکی))
برچسب ها: رودکی , رباعی سرا , شعر کهن , شاعرانه ها

دل سیر نگرددت ز بیدادگری
چشم آب نگرددت، چو در من نگری
این طرفه که: دوست تر ز جانت دارم
با آن که ز صد هزار دشمن بتری
((رودکی))
برچسب ها: رودکی , رباعی سرا , شعر کهن , شاعرانه ها
| مطالب قدیمی تر |
.: Weblog Themes By Pichak :.

























