درباره وب

سلام و عرض ادب و احترام

خدمت دوستان عزیز و گرامی

بنا به روز بودن وب سایت

از صفحات دیگر هم دیدن بفرمایید

با تشکر فراوان از حضورتان

آیدی  چنل من در تلگرام👇👇

mohammadshirinzadeh@

صفحه اینستاگرام بنده

mohammad.shirinzadeh

شاعر بارانی (محمد شیرین زاده)

♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥

تو را دوست دارم

چون بوئیدن غنچه ای

در حال باز شدن

چون رویایی شیرین

بعد از کابوس...

تو را دوست دارم

چون هر سلامی پس از بدرود...


((محمد شیرین زاده))

♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥

چشمانت را ببند

و دستت را

بر روی قلبم بگذار

اینبار خودش می خواهد

به تو بگوید

دوستت دارم ...

((محمد شیرین زاده))

♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥

بیا عشق را

قمار کنیم

نترس

جز دل

چیزی بهم

نمی بازیم ...

((محمد شیرین زاده))

♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥

یک روز

به وقت عشق

ساعت هايمان را

با هم تنظیم می کنیم

و از آن پس

دیگر فرقی نمی‌کند

به کدام وقت محلی

مشغول

دوست داشتن همیم...

((محمد شیرین زاده))

♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥

و این دیوانگی

خواست عشق ات بود

مرا ببخش که

بلند بلند

دوستت دارم...

((محمد شیرین زاده))

♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥

من و تو

آنقدر شبیه هم

نفس کشیده ایم

که قلب هايمان

به یک شکل

برای هم می تپند...

((محمد شیرین زاده))

♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥

مرا به خودت

محدود کن

آنقدر که

در این دنیا

جز آغوش ات

جایی نداشته باشم

برای زندگی...

((محمد شیرین زاده))

♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥

بخند

تو نمی دانی

چقدر خنده هات

بهانه می دهند

به دست هایم

برای در آغوش گرفتن ات

چقدر اشتیاق

به نفس هایم

برای بویدنت...

((محمد شیرین زاده))

♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥

دوست داشتن ات

اسم و رسم من است

گفته بودم؟

بمان

آنقدر که ما

تعریف همیشه باشیم...

((محمد شیرین زاده))
جستجوی وب
برچسب ها وب
شعر (1310)

فروغ_lulp.jpg

خفته بوديم و شعاع آفتاب

بر سراپامان به نرمی می‌خزيد

روی کاشی‌های ايوان دست نور

سايه‌هامان را شتابان می‌کشيد

موج رنگين افق پايان نداشت

آسمان از عطر روز آکنده بود

گرد ما گویی حرير ابرها

پرده‌ ای نيلوفری افکنده بود

دوستت دارم خموش و خسته جان

باز هم لغزيد بر لب‌ های من

ليک گویی در سکوت نيم‌ روز

گم شد از بی‌ حاصلی آوای من


((فروغ فرخزاد))


برچسب ها: فروغ فرخزاد , اشعار فروغ فرخزاد , شعر های فروغ فرخزاد , شعر عاشقانه فروغ فرخزاد

تاريخ : دوشنبه ۲۲ بهمن ۱۴۰۳ | 2:24 | نویسنده : محمد شیرین زاده |

من خواب دیده ام که کسی می آید

من خواب یک ستاره ی قرمز دیده ام

و پلک چشمم هی می پرد

و کفشهایم هی جفت میشوند

و کور شوم

اگر دروغ بگویم

من خواب آن ستاره ی قرمز را

وقتی که خواب نبودم دیده ام

کسی می آید

کسی دیگر

کسی بهتر

کسی که مثل هیچ کس نیست

مثل پدر نیست

مثل انسی نیست

مثل یحیی نیست

مثل مادر نیست

و مثل آن کسی ست که باید باشد

و قدش از درختهای خانه ی معمار هم بلندتر است


((فروغ فرخزاد))

-

👇👇👇

instagram.com/mohammad.shirinzadeh/


برچسب ها: فروغ فرخزاد , شعر دوست دارم , اشعار فروغ فرخزاد , عاشقانه ترین شعر ها

تاريخ : پنجشنبه ۱۰ اسفند ۱۴۰۲ | 21:4 | نویسنده : محمد شیرین زاده |

دیدگان تو در قاب اندوه

سرد و خاموش

خفته بودند

زودتر از تو ناگفته ها را

با زبان نگه گفته بودند

از من و هرچه در من نهان بود

می رمیدی

می رهیدی

یادم آمد که روزی در این راه

ناشکیبا مرا در پی خویش

می کشیدی

می کشیدی

آخرین بار

آخرین بار

آخرین لحظه ی تلخ دیدار

سر به سر پوچ دیدم جهان را

باد نالید و من گوش کردم

خش خش برگهای خزان را

باز خواندی

باز راندی

باز بر تخت عاجم نشاندی

باز در کام موجم کشاندی

گر چه در پرنیان غمی شوم

سالها در دلم زیستی تو

آه ، هرگز ندانستم از عشق

چیستی تو

کیستی تو


((فروغ فرخزاد))


برچسب ها: فروغ فرخزاد , شعر دوست دارم , اشعار فروغ فرخزاد , عاشقانه ترین شعر ها

تاريخ : پنجشنبه ۱۹ بهمن ۱۴۰۲ | 1:21 | نویسنده : محمد شیرین زاده |

میان تاریکی

ترا صدا کردم

سکوت بود و نسیم

که پرده را می برد

در آسمان ملول

ستاره ای می سوخت

ستاره ای می رفت

ستاره ای می مرد

ترا صدا کردم

ترا صدا کردم

تمام هستی من

چو یک پیالهء شیر

میان دستم بود

نگاه آبی ماه

به شیشه ها می خورد

ترانه ای غمناک

چو دود بر می خاست

ز شهر زنجره ها

چون دود می لغزید

به روی پنجره ها

تمام شب آنجا

میان سینهء من

کسی ز نومیدی

نفس نفس می زد

کسی به پا می خاست

کسی ترا می خاست

دو دست سرد او را

دوباره پس می زد

تمام شب آنجا

ز شاخه های سیاه

غمی فرو می ریخت

کسی ز خود می ماند

کسی ترا می خواند

هوا چو آواری

به روی او می ریخت

درخت کوچک من

به باد عاشق بود

به باد بی سامان

کجاست خانهء باد ؟

کجاست خانهء باد ؟


((فروغ فرخزاد))


برچسب ها: فروغ فرخزاد , شعر باد , شعر عاشقی , اشعار عاشقانه

تاريخ : پنجشنبه ۲۰ مهر ۱۴۰۲ | 15:26 | نویسنده : محمد شیرین زاده |

تا به کی باید رفت

از دیاری به دیار دیگر

نتوانم نتوانم جستن

هر زمان عشقی و یار دیگر

کاش ما آن دو پرستو بودیم

که همه عمر سفر می کردیم

از بهاری به بهار دیگر

آه اکنون دیریست

که فروریخته در من گویی

تیره آواری از ابر گران

چو میآمیزم با بوسه تو

روی لبهایم می پندارم

میسپارد جان عطری گذران

آنچنان آلودست

عشق غمناکم با بیم و زوال

که همه زندگیم میلرزد

چون ترا می نگرم

مثل این است که

تصویری را

روی جریان های مغشوش

آب روان می نگرم

شب روز

بگذار

که فراموش کنم

تو چه هستی

جز یک لحظه که

چشمان مرا

می گشاید در

برهوت آ گاهی

بگذار که

فراموش کنم


((فروغ فرخزاد))


برچسب ها: فروغ فرخزاد , شعر دوست دارم , اشعار فروغ فرخزاد , عاشقانه ترین شعر ها

تاريخ : دوشنبه ۱۷ مهر ۱۴۰۲ | 2:52 | نویسنده : محمد شیرین زاده |

screenshot_۲۰۲۳۰۸۰۵_۰۰۲۳۲۹_facebook_cmmi.jpg

من خواب دیده ام

کسی می آید

کسی که آمدن اش را

نمی شود گرفت

و دست بند زد

و به زندان انداخت ...


((فروغ فرخزاد))


برچسب ها: فروغ فرخزاد , شعر دوست دارم , اشعار فروغ فرخزاد , عاشقانه ترین شعر ها

تاريخ : شنبه ۱۴ مرداد ۱۴۰۲ | 2:15 | نویسنده : محمد شیرین زاده |

screenshot_۲۰۲۳۰۶۰۳_۰۱۵۰۴۴_instagram_qxjz.jpg

ترا افسون چشمانم ز ره برده ست و می‌دانم

چرا بیهوده می‌گوئی، دل چون آهنی دارم

نمی‌دانی، نمی‌دانی، که من جز چشم افسونگر

در این جام لبانم، باده مرد افکنی دارم

چرا بیهوده می‌کوشی که بگریزی ز آغوشم

از این سوزنده تر هرگز نخواهی یافت آغوشی

نمی‌ترسی، نمی‌ترسی، که بنویسند نامت را

به سنگ تیره گوری، شب غمناک خاموشی

بیا دنیا نمی‌ارزد باین پرهیز و این دوری

فدای لحظه‌ای شادی کن این رؤیای هستی را

لبت را بر لبم بگذار کز این ساغر پر می

چنان مستت کنم تا خود بدانی قدر مستی را

ترا افسون چشمانم ز ره برده‌است و می‌دانم

که سرتاپا بسوز خواهشی بیمار می‌سوزی

دروغ است این اگر، پس آن دو چشم رازگویت را

چرا هر لحظه بر چشم من دیوانه می‌دوزی


((فروغ فرخزاد))


برچسب ها: فروغ فرخزاد , اشعار فروغ فرخزاد , شعر های فروغ فرخزاد , شعر عاشقانه فروغ فرخزاد

تاريخ : شنبه ۱۳ خرداد ۱۴۰۲ | 2:46 | نویسنده : محمد شیرین زاده |

screenshot_۲۰۲۳۰۵۲۷_۰۲۵۳۱۷_instagram_rc72_(1)_jyzo.jpg

آسمان همچو صفحه دل من

روشن از جلوه های مهتابست

امشب از خواب خوش گریزانم

که خیال تو خوشتر از خوابست

خیره بر سایه های وحشی بید

می خزم در سکوت بستر خویش

باز دنبال نغمه ای دلخواه

می نهم سر بروی دفتر خویش

تن صدها ترانه میرقصد

در بلور ظریف آوایم

لذتی ناشناس و رویا رنگ

می دود همچو خون به رگهایم

آه ... گویی ز دخمه دل من

روح شبگرد مه گذر کرده

یا نسیمی در این ره متروک

دامن از عطر یاس تر کرده

بر لبم شعله

های بوسه تو

میشکوفد چو لاله گرم نیاز

در خیالم ستاره ای پر نور

می درخشد میان هاله راز

ناشناسی درون سینه من

پنجه بر چنگ و رود می ساید

همره نغمه های موزونش

گوییا بوی عود می آید

آه... باور نمیکنم که مرا

با تو پیوستنی چنین باشد

نگه آن دو چشم شور افکن

سوی من گرم و دلنشین باشد

بیگمان زان جهان رویایی

زهره بر من فکنده دیده عشق

می نویسم بر وی دفتر خویش

جاودان باشی ای سپیده عشق


((فروغ فرخزاد))


برچسب ها: فروغ فرخزاد , شعر خواب , شعر گرافی فروغ فرخزاد , اشعار فروغ فرخزاد

تاريخ : شنبه ۶ خرداد ۱۴۰۲ | 3:24 | نویسنده : محمد شیرین زاده |

screenshot_۲۰۲۳۰۵۲۰_۰۲۲۴۵۴_instagram_kaja.jpg

بیا دنیا نمی ارزد به

این پر هیز و این دوری

فدای لحظه ای شادی

کن این رویای هستی را

-
((فروغ فرخزاد))

-

👇👇👇

instagram.com/mohammad.shirinzadeh/


برچسب ها: فروغ فرخزاد , شعر دنیا , عکس نوشته فروغ فرخزاد , شعر رویا

تاريخ : شنبه ۳۰ اردیبهشت ۱۴۰۲ | 2:29 | نویسنده : محمد شیرین زاده |

screenshot_۲۰۲۳۰۵۱۱_۰۱۱۸۲۲_instagram_bes5.jpg

دست هایت کجا هستند

دست هایت که وقتی

می گرفتمشان از وحشت

سرنگون بودن میان زمین

و آسمان خالی می شدم ....

-
((فروغ فرخزاد))

-

👇👇👇

instagram.com/mohammad.shirinzadeh/


برچسب ها: فروغ فرخزاد , شعر دست هایت , شعر آسمان , شعر وحشت

تاريخ : پنجشنبه ۲۱ اردیبهشت ۱۴۰۲ | 1:55 | نویسنده : محمد شیرین زاده |

img_20230418_004332_717_kuy4.jpg

در سر من چیزی نیست

به جز چرخش ذرات غلیظ سرخ

و نگاهم

مثل یک حرف دروغ

شرمگین است و فرو افتاده!


((فروغ فرخزاد))


برچسب ها: فروغ فرخزاد , اشعار فروغ فرخزاد , شعر های فروغ فرخزاد , شعر عاشقانه فروغ فرخزاد

تاريخ : سه شنبه ۲۹ فروردین ۱۴۰۲ | 0:56 | نویسنده : محمد شیرین زاده |

screenshot_۲۰۲۳۰۴۱۸_۰۰۴۴۱۲_telegraph_lcyc.jpg

با من بیا

با من به آن ستاره بیا

به آن ستاره‌ای که هزاران‌هزار سال

از انجماد خاک و مقیاس‌های پوچ زمین دور است

و هیچ‌کس در آن‌جا از روشنی نمی‌ترسد


((فروغ فرخزاد))


برچسب ها: فروغ فرخزاد , اشعار فروغ فرخزاد , شعر های فروغ فرخزاد , شعر عاشقانه فروغ فرخزاد

تاريخ : سه شنبه ۲۹ فروردین ۱۴۰۲ | 0:49 | نویسنده : محمد شیرین زاده |

img_20230418_003739_504_edd5.jpg

من به آوار می اندیشم

و به تاراج وزش های سیاه

و به گوری کوچک ،

کوچک چون پیکر یک نوزاد...


((فروغ فرخزاد))


برچسب ها: فروغ فرخزاد , شعر دوست دارم , اشعار فروغ فرخزاد , عاشقانه ترین شعر ها

تاريخ : سه شنبه ۲۹ فروردین ۱۴۰۲ | 0:40 | نویسنده : محمد شیرین زاده |

img_20230416_162333_880_bb7.jpg

از دل خاک سرد آینه

ناگهان پیکرش چو گل رویید

موج زد دیدگان مخملیش

آه، در "وهم" هم مرا می‌دید!

-
((فروغ فرخزاد))

-

👇👇👇

instagram.com/mohammad.shirinzadeh/


برچسب ها: فروغ فرخزاد , شعر دوست دارم , اشعار فروغ فرخزاد , عاشقانه ترین شعر ها

تاريخ : یکشنبه ۲۷ فروردین ۱۴۰۲ | 16:26 | نویسنده : محمد شیرین زاده |

اكنون

نزدیكتر بیا

و گوش كن

به ضربه های مضطرب عشق

كه پخش می شود

چون تام تام طبل سیاهان

در هوی هوی قبیله اندامهای من

من ،حس می كنم

من می دانم

كه لحظه آغاز كدامین لحظه است...

-
((فروغ فرخزاد))

-

👇👇👇

t.me/mohammadshirinzadeh


برچسب ها: فروغ فرخزاد , شعر گرافی فروغ فرخزاد , عکس نوشته فروغ فرخزاد , شعر آغاز

تاريخ : یکشنبه ۲۰ فروردین ۱۴۰۲ | 20:8 | نویسنده : محمد شیرین زاده |

من هیچ گاه پس از مرگم

جرأت نکرده ام که در آیینه بنگرم

و آن قدر مُرده ام

که هیچ چیز مرگ مرا دیگر ثابت نمی کند

-
((فروغ فرخزاد))

-

👇👇👇

t.me/mohammadshirinzadeh


برچسب ها: فروغ فرخزاد , شاعرانه مرگ , شعر مرگ , شعر تنهایی

تاريخ : چهارشنبه ۲ فروردین ۱۴۰۲ | 2:32 | نویسنده : محمد شیرین زاده |

capture_wfgu.png

آیا زنی که در کفن انتظار

و عصمت خود خاک شد

جوانی من بود؟

آیا دوباره من

از پله های کنجکاوی خود بالا خواهم رفت

تا به خدای خوب،

که در پشت بام خانه قدم می زند

سلام بگویم؟

-
((فروغ فرخزاد))

-

👇👇👇

instagram.com/mohammad.shirinzadeh/


برچسب ها: فروغ فرخزاد , شعر زن , شعر کفن , اشعار فروغ فرخزاد

تاريخ : چهارشنبه ۲ فروردین ۱۴۰۲ | 2:26 | نویسنده : محمد شیرین زاده |

capture_q5hx.png

روز ِاول پیش خود گفتم

دیگرش هرگز نخواهم دید

روز دوم باز می گفتم

لیک با اندوه و با تردید

روز سوم هم گذشت اما

بر سر پیمان خود بودم

ظلمت زندان مرا می کشت

باز زندانبان خود بودم

آن من دیوانهٔ عاصی

در درونم های و هو می کرد

مشت بر دیوارها می کوفت

روزنی را جستجو می کرد

در درونم راه می پیمود

همچو روحی در شبستانی

بر درونم سایه می افکند

همچو ابری بر بیابانی

می شنیدم نیمه شب در خواب

هایهای گریه هایش را

در صدایم گوش می کردم

درد سیال صدایش را

شرمگین می خواندمش بر خویش

از چه رو بیهوده گریانی

در میان گریه می نالید

دوستش دارم، نمی دانی

بانگ او آن بانگ لرزان بود

کز جهانی دور بر می خاست

لیک درمن تا که می پیچید

مرده ای از گور بر می خاست

مرده ای کز پیکرش می ریخت

عطر شور انگیز شب بوها

قلب من در سینه می لرزید

مثل قلب بچه آهو ها

در سیاهی پیش می آمد

جسمش از ذرات ظلمت بود

چون به من نزدیکتر می شد

ورطهٔ تاریک لذت بود

می نشستم خسته در بستر

خیره در چشمان رویاها

زورق اندیشه ام، آرام

می گذشت از مرز دنیاها

باز تصویری غبار آلود

زان شب کوچک، شب میعاد

زان اطاق ساکت سرشار

از سعادت های بی بنیاد

در سیاهی دستهای من

می شکفت از حس دستانش

شکل سرگردانی من بود

بوی غم می داد چشمانش

ریشه هامان در سیاهی ها

قلب هامان، میوه های نور

یکدگر را سیر می کردیم

با بهار باغهای دور

می نشستم خسته در بستر

خیره در چشمان رویاها

زورق اندیشه ام، آرام

می گذشت از مرز دنیاها

روزها رفتند و من دیگر

خود نمی دانم کدامینم

آن من سرسخت مغرورم

یا من مغلوب دیرینم

بگذرم گر از سر پیمان

می کشد این غم دگر بارم

می نشینم، شاید او آید

عاقبت روزی به دیدارم

-
((فروغ فرخزاد))

-

👇👇👇

instagram.com/mohammad.shirinzadeh/


برچسب ها: فروغ فرخزاد , شعر دوست دارم , اشعار فروغ فرخزاد , عاشقانه ترین شعر ها

تاريخ : چهارشنبه ۲ فروردین ۱۴۰۲ | 2:21 | نویسنده : محمد شیرین زاده |

بیش از این‌ها، آه، آری

بیش از این‌ها می‌توان خاموش ماند.

می‌توان ساعات طولانی

با نگاهی چون نگاه مردگان، ثابت

خیره شد در دود یک سیگار

-
((فروغ فرخزاد))

-

👇👇👇

instagram.com/mohammad.shirinzadeh/


برچسب ها: فروغ فرخزاد , شعر سیگار , شعر مرگ , شاعرانه مرگ

تاريخ : یکشنبه ۲۵ دی ۱۴۰۱ | 0:43 | نویسنده : محمد شیرین زاده |

می خواستم

که شعله شوم سرکشی کنم

مرغی شدم

به کنج قفس بسته و اسیر

-
((فروغ‌ فرخزاد))

-

👇👇👇

instagram.com/mohammad.shirinzadeh/


برچسب ها: فروغ فرخزاد , شعر شعله , شعر اسیر , شعر قفس

تاريخ : سه شنبه ۱۳ دی ۱۴۰۱ | 1:58 | نویسنده : محمد شیرین زاده |

سخن از پچ پچِ ترسانی در ظلمت نیست

سخن از روزست و پنجره های باز

و هوای تازه

و اجاقی که در آن اشیا بیهده می سوزند

و زمینی که ز کِشتی دیگر بارور است

و تولد و تکامل و غرور

"سخن از دستانِ عاشقِ ماست

که پُلی از پیغام عطر و نور و نسیم

بر فرازِ شب ها ساخته اند..."

-
((فروغ‌ فرخزاد))

-

👇👇👇

instagram.com/mohammad.shirinzadeh/


برچسب ها: فروغ فرخزاد , شعر دوست دارم , اشعار فروغ فرخزاد , عاشقانه ترین شعر ها

تاريخ : سه شنبه ۱۳ دی ۱۴۰۱ | 1:21 | نویسنده : محمد شیرین زاده |

بعد از تو پنجره که رابطه ای بود

سخت زنده و روشن.

میانِ ما و پرنده

میانِ ما و نسیم شکست

شکست...!

-
((فروغ فرخزاد))

-

👇👇👇

t.me/mohammadshirinzadeh


برچسب ها: فروغ فرخزاد , شعر پنجره , شعر شکستن , شعر نسیم

تاريخ : چهارشنبه ۷ دی ۱۴۰۱ | 0:15 | نویسنده : محمد شیرین زاده |

از دریچه ام ،نگاه میکنم

جز طنینِ یک ترانه نیستم

جاودانه نیستم

در فغانِ لذتی

که پاکتر از سکوتِ

ساده ی غمیست

آشیانه جستجو نمیکنم...

-
((فروغ فرخزاد))

-

👇👇👇

instagram.com/mohammad.shirinzadeh/


برچسب ها: فروغ فرخزاد , شعر دوست دارم , اشعار فروغ فرخزاد , عاشقانه ترین شعر ها

تاريخ : چهارشنبه ۷ دی ۱۴۰۱ | 0:12 | نویسنده : محمد شیرین زاده |

ای نگاهت لای لائی سِحر بار

گاهوار کودکان بیقرار

ای نفسهایت نسیم نیمخواب

شسته از من لرزه های اضطراب

خفته در لبخند فرداهای من

رفته تا اعماق دنیا های من


((فروغ فرخزاد))


برچسب ها: فروغ فرخزاد , شعر دوست دارم , اشعار فروغ فرخزاد , عاشقانه ترین شعر ها

تاريخ : سه شنبه ۱۰ آبان ۱۴۰۱ | 16:23 | نویسنده : محمد شیرین زاده |

دو پایم خسته از رنج دویدن

به خود گفتم که در این اوج دیگر

صدایم را خدا خواهد شنیدن

بسوی ابرهای تیره پرزد

نگاه روشن امیدوارم

ز دل فریاد کردم کای خداوند

من او را دوست دارم

دوست دارم


((فروغ فرخزاد))

-

instagram.com/mohammad.shirinzadeh/

-

👇👇👇

6cx5_10.png


برچسب ها: فروغ فرخزاد , شعر دوست دارم , اشعار فروغ فرخزاد , عاشقانه ترین شعر ها

تاريخ : دوشنبه ۹ آبان ۱۴۰۱ | 22:58 | نویسنده : محمد شیرین زاده |

 

 

در یک‌ دیگر گریسته بودیم

در یک‌ دیگر

تمام لحظه‌ ی بی‌ اعتبارِ وحدت را

دیوانه‌ وار زیسته بودیم


((فروغ فرخزاد))

 

👇👇👇

6cx5_10.png


برچسب ها: فروغ فرخزاد , اشعار فروغ فرخزاد , شعر زیستن , شعر گریه

تاريخ : چهارشنبه ۲۹ تیر ۱۴۰۱ | 0:37 | نویسنده : محمد شیرین زاده |

 

 

مي روم، 

از دل من دست بدار

اي اميد عبث بي حاصل!


((فروغ فرخزاد))

 

👇👇👇

6cx5_10.png


برچسب ها: فروغ فرخزاد , اشعار فروغ فرخزاد , شعر های فروغ فرخزاد , شعر عاشقانه فروغ فرخزاد

تاريخ : سه شنبه ۲۷ اردیبهشت ۱۴۰۱ | 2:25 | نویسنده : محمد شیرین زاده |

 

 

ما از نفوذ سایه‌های‌ شک در

باغهای بوسه‌هامان رنگ می‌بازیم 

ما در تمام میهمانی‌های قصر ِنور 

از وحشت آوار می‌لرزیم ...


((فروغ فرخزاد))

 

👇👇👇

6cx5_10.png


برچسب ها: فروغ فرخزاد , اشعار فروغ فرخزاد , شعر های فروغ فرخزاد , شعر عاشقانه فروغ فرخزاد

تاريخ : جمعه ۲ اردیبهشت ۱۴۰۱ | 3:19 | نویسنده : محمد شیرین زاده |
مطالب قدیمی تر