
خورشید خنده کرد و زِ امواج خندهاش
بر چِهرِ روز، روشنی دلکشی دَوید ...
((فروغ فرخزاد))
👇👇👇
برچسب ها: فروغ فرخزاد , شعر خورشیدآشعر صبح , اشعار فروغ فرخزاد , شعر خنده

من ظلمت
و تباهی جاویدم
تو آفتاب روشن امیدی ...
((فروغ فرخزاد))
👇👇👇
برچسب ها: فروغ فرخزاد , اشعار فروغ فرخزاد , شعر های فروغ فرخزاد , شعر عاشقانه فروغ فرخزاد

من تو را
در تو جستجو کردم...
نه در آن خواب های رویایی...
در دو دست تو سخت کاویدم...
پر شدم،
پر شدم ز زیبایی...
((فروغ فرخزاد))
👇👇👇
برچسب ها: فروغ فرخزاد , اشعار فروغ فرخزاد , شعر های فروغ فرخزاد , شعر عاشقانه فروغ فرخزاد

فردا اگر ز راه نمي آمد
من تا ابد كنار تو مي ماندم....
((فروغ فرخزاد ))
👇👇👇
برچسب ها: فروغ فرخزاد , اشعار فروغ فرخزاد , شعر های فروغ فرخزاد , شعر عاشقانه فروغ فرخزاد

آنچنان آلوده ست
عشق غمناکم با بيم زوال
که همه زندگيم می لرزد
چون ترا می نگرم
((فروغ فرخزاد))
👇👇👇
برچسب ها: فروغ فرخزاد , اشعار فروغ فرخزاد , شعر های فروغ فرخزاد , شعر عاشقانه فروغ فرخزاد

می خواهمش
در این شب تنهایی
با دیدگان گمشده در دیدار...
((فروغ فرخزاد))
👇👇👇
برچسب ها: فروغ فرخزاد , اشعار فروغ فرخزاد , شعر های فروغ فرخزاد , شعر عاشقانه فروغ فرخزاد

وه... چه زیبا بود اگر پاییز بودم
وحشی و پر شور و رنگ آمیز بودم
((فروغ فرخزاد))
👇👇👇
برچسب ها: شعر پاییز , فروغ فرخزاد , شاعرانه پاییز , اشعار فروغ فرخزاد

ما هرچه را که باید
از دست دادهباشیم، از دست دادهایم
ما بیچراغ به راه افتادیم
((فروغ فرخزاد))
👇👇👇
برچسب ها: فروغ فرخزاد , اشعار فروغ فرخزاد , شعر از دست دادن , عکس فروغ فرخزاد

ز دل فریاد کردم کای خداوند
من او را دوست دارم
دوست دارم ..
مگر چندان تواند اوج گیرد
صدایی دردمند
ومحنت آلود
خدایا اینصدا را میشناسی
من او را دوستدارم
دوست دارم ...
((فروغ فرخزاد))
👇👇👇
برچسب ها: فروغ فرخزاد , اشعار فروغ فرخزاد , شعر های فروغ فرخزاد , شعر عاشقانه فروغ فرخزاد

ما یکدگر رابا نفسهامان
آلوده میسازیم
آلودهٔ تقوای خوشبختی
ما از صدای باد میترسیم
ما از نفوذ سایههایشک
در باغهای بوسههامان رنگ میبازیم
ما در تمام میهمانیهای
قصرِنور از وحشت آوار میلرزیم
((فروغ فرخزاد))
برچسب ها: فروغ فرخزاد , اشعار فروغ فرخزاد , شعر های فروغ فرخزاد , شعر عاشقانه فروغ فرخزاد
آن کلاغی که پرید
از فراز سرما
و فرو رفت در اندیشه آشفته ابری ولگرد
و صدایش همچون نیزه کوتاهی پهنای افق را پیمود
خبر ما را با خود خواهد برد به شهر
همه می دانند
همه می دانند
که من و تو از آن روزنه سرد عبوس
باغ را دیدیم
و از آن شاخه بازیگر دور از دست
سیب را چیدیم
همه می ترسند
همه می ترسند اما من و تو
به چراغ و آب و آینه پیوستیم
و نترسیدیم
سخن از پیوند سست دو نام
و هم آغوشی در
اوراق کهنه یک دفتر نیست
سخن از گیسوی خوشبخت منست
با شقایق های سوخته بوسه تو
و صمیمیت تن هامان در طراری
و درخشیدن عریانیمان
مثل فلس ماهی ها در آب
سخن از زندگی نقره ای آوازیست
که سحرگاهان فواره کوچک می خواند
ما در آن جنگل سبز سیال
شبی از خرگوشان
وحشی
و در آن دریای مضطرب خونسرد
از صدف های پر از مروارید
و در آن کوه غریب فاتح
از عقابان جوان پرسیدیم
که چه باید کرد ؟
همه می دانند
همه می دانند
ما به خواب سرد و ساکت سیمرغان ره یافته ایم
ما حقیقت را در باغچه پیدا کردیم
در نگاه شرم آگین گلی
گمنام
و بقا را در یک لحظه نا محدود
که دو خورشید به هم خیره شدند
سخن از پچ پچ ترسانی در ظلمت نیست
سخن از روزست و پنجره های باز
و هوای تازه
و اجاقی که در آن اشیا بیهده می سوزند
و زمینی که ز کشتی دیگر بارور است
و تولد و تکامل و غرور
سخن از دستان
عاشق ماست
که پلی از پیغام عطر و نور و نسیم
بر فراز شبها ساخته اند
به چمنزار بیا
به چمنزار بزرگ
و صدایم کن از پشت نفس های گل ابریشم
همچنان آهو که جفتش را
پرده ها از بغضی پنهانی سرشارند
و کبوترهای معصوم
از بلندی های برج سپید خود
به زمین می نگرند
((فروغ فرخزاد))
گروه شعر های باران خورده در تلگرام👇
برچسب ها: فروغ فرخزاد , شعر خوانی فروغ فرخزاد , دکلمه اشعار فروغ فرخزاد , گروه شعر در تلگرام

یاد آن پرتو سوزندهٔ عشق
که ز چشمت به دل من تابید
یاد آن بوسه که هنگام وداع
بر لبم شعلهٔ حسرت افروخت
یاد آن خندهٔ بیرنگ و خموش
که سراپای وجودم را سوخت
((فروغ فرخزاد))
برچسب ها: فروغ فرخزاد , اشعار فروغ فرخزاد , شعر های فروغ فرخزاد , شعر عاشقانه فروغ فرخزاد

من تشنه ی صدای تو بودم
که می سرود،
در گوشم
آن کلام خوش دلنواز را...
((فروغ فرخزاد))
برچسب ها: فروغ فرخزاد , اشعار فروغ فرخزاد , شعر های فروغ فرخزاد , شعر عاشقانه فروغ فرخزاد

سخن از پیوند سست دو نام
و همآغوشی در اوراق کهنهٔ یک دفتر نیست،
سخن از گیسوی خوشبخت منست
با شقایق های سوختهٔ بوسهٔ تو ...
و صمیمیت تن هامان، در طراری
و درخشیدن عریانیمان
مثل فلس ماهی ها در آب
سخن از زندگی نقره ای آوازیست
که، سحر گاهان فوارهٔ کوچک میخواند ...
((فروغ فرخزاد))
گروه شعر های باران خورده در تلگرام👇
برچسب ها: فروغ فرخزاد , اشعار فروغ فرخزاد , شعر های فروغ فرخزاد , شعر عاشقانه فروغ فرخزاد

پای مرا دوباره به زنجیر ها ببند
تا فتنه و فریب زجایم نیفکند
تا دست آهنین هوسهای رنگ رنگ
بندی دگر دوباره بپایم نیفکند
((فروغ فرخزاد))
گروه شعر های باران خورده در تلگرام👇
برچسب ها: فروغ فرخزاد , اشعار فروغ فرخزاد , شعر های فروغ فرخزاد , شعر عاشقانه فروغ فرخزاد

زیرِ پایم بوته های خشک
با اندوه مینالد
"چهره ی خورشیدِ شهرِ ما
دریغا سخت تاریک است!"
خوب میدانم
که دیگر نیست امیدی
نیست امیدی...
((فروغ فرخزاد))
گروه شعر های باران خورده در تلگرام👇
برچسب ها: فروغ فرخزاد , اشعار فروغ فرخزاد , شعر های فروغ فرخزاد , شعر عاشقانه فروغ فرخزاد

میآیم، میآیم، میآیم
باگیسویم؛ ادامهٔ بو های زیر خاک
باچشمهام؛تجربه های غلیظ تاریکی
بابوته ها که چیده ام ازبیشه های آنسو ی دیوار
میآیم، میآیم، میآیم
و آستانه پر ازعشق می شود.
((فروغ فرخزاد))
گروه شعر های باران خورده در تلگرام👇
برچسب ها: فروغ فرخزاد , اشعار فروغ فرخزاد , شعر های فروغ فرخزاد , شعر عاشقانه فروغ فرخزاد

آه بگذار
زین دریچه باز
خفته بر بال گرم رویاها
همره روزها سفر گیرم،
بگریزم ز مرز دنیاها...
((فروغ فرخزاد))
گروه شعر های باران خورده در تلگرام👇
برچسب ها: فروغ فرخزاد , اشعار فروغ فرخزاد , شعر های فروغ فرخزاد , شعر عاشقانه فروغ فرخزاد

چون ابری از تشنج باران ها
چون آسمانی از نفس فصلهای گرم
تا بینهایت
تا آن سوی حیات
گسترده بود او
((فروغ فرخزاد))
گروه شعر های باران خورده در تلگرام👇
برچسب ها: فروغ فرخزاد , اشعار فروغ فرخزاد , شعر های فروغ فرخزاد , شعر عاشقانه فروغ فرخزاد

دستانت را دراز کردی
چون جريانهای بیسرانجام
لبهايت با سلام بوسه
ويران گشتند روی لبهام
يک لحظه تمام آسمان را
در هالهئی از بلور ديدم
خود را و ترا و زندگی را
در دايرههای نور ديدم...
((فروغ فرخزاد))
گروه شعر های باران خورده در تلگرام👇
برچسب ها: فروغ فرخزاد , اشعار فروغ فرخزاد , شعر های فروغ فرخزاد , شعر عاشقانه فروغ فرخزاد

در دل چگونه یاد تو می میرد
یاد تو یاد عشقِ نخستین است.
((فروغ فرخزاد))
گروه شعر های باران خورده در تلگرام👇
برچسب ها: فروغ فرخزاد , اشعار فروغ فرخزاد , شعر های فروغ فرخزاد , شعر عاشقانه فروغ فرخزاد

تو برایم ترانه میخوانی
سُخنَت جذبهای نهان دارد
گوئیا خوابم و ترانهٔ تو
از جهانی دگر نشان دارد.
((فروغ فرخزاد))
گروه شعر های باران خورده در تلگرام👇
برچسب ها: فروغ فرخزاد , اشعار فروغ فرخزاد , شعر های فروغ فرخزاد , گروه شعر در تلگرام

آه ای صدای زندانی!
آیا شِکوه ی یاس تو هرگز
از هیچ سوی این شب منفور
نقبی بسوی نور نخواهد زد؟
آه ای صدای زندانی
ای آخرین صدای صداها..!
((فروغ فرخزاد))
گروه شعر های باران خورده در تلگرام👇
برچسب ها: فروغ فرخزاد , اشعار فروغ فرخزاد , شعر های فروغ فرخزاد , شعر عاشقانه فروغ فرخزاد

سایهٔ توام به هر کجا روی
سر نهادهام به زیر پای تو
چون تو در جهان نجستهام هنوز
تا که برگزینمش به جای تو
((فروغ فرخزاد))
گروه شعر های باران خورده در تلگرام👇
برچسب ها: فروغ فرخزاد , اشعار فروغ فرخزاد , شعر های فروغ فرخزاد , شعر عاشقانه فروغ فرخزاد

و در اندوهِ صدایی جان دادم
که به من میگوید:
دستهایت را دوست میدارم...
((فروغ فرخزاد))
گروه شعر های باران خورده در تلگرام👇
برچسب ها: فروغ فرخزاد , اشعار فروغ فرخزاد , شعر های فروغ فرخزاد , شعر صدا

و گيسوان بيهوده اش
نوميدوار از نفوذ
نفس های عشق
می لرزد...
((فروغ فرخزاد))
گروه شعر های باران خورده در تلگرام👇
برچسب ها: فروغ فرخزاد , اشعار فروغ فرخزاد , شعر های فروغ فرخزاد , شعر عاشقانه فروغ فرخزاد

و سال دیگر وقتی بهار
با آسمان پشت پنجره هم خوابه میشود
و در تنش فوران میکنند
فواره های سبز
ساقه های سبکبار
شکوفه خواهد داد ...
((فروغ فرخزاد))
گروه شعر های باران خورده در تلگرام👇
برچسب ها: فروغ فرخزاد , اشعار فروغ فرخزاد , شعر های فروغ فرخزاد , شعر شکوفه

چرا بیهوده میکوشی که بگریزی ز آغوشم
ازین سوزندهتر هرگز نخواهی یافت آغوشی
((فروغ فرخزاد))
گروه شعر های باران خورده در تلگرام👇
برچسب ها: فروغ فرخزاد , اشعار فروغ فرخزاد , شعر های فروغ فرخزاد , شعر عاشقانه فروغ فرخزاد
| مطالب جديد تر | مطالب قدیمی تر |
.: Weblog Themes By Pichak :.

























