خفته بوديم و شعاع آفتاب
بر سراپامان به نرمی میخزيد
روی کاشیهای ايوان دست نور
سايههامان را شتابان میکشيد
موج رنگين افق پايان نداشت
آسمان از عطر روز آکنده بود
گرد ما گویی حرير ابرها
پرده ای نيلوفری افکنده بود
دوستت دارم خموش و خسته جان
باز هم لغزيد بر لب های من
ليک گویی در سکوت نيم روز
گم شد از بی حاصلی آوای من
((فروغ فرخزاد))
برچسب ها: فروغ فرخزاد , اشعار فروغ فرخزاد , شعر های فروغ فرخزاد , شعر عاشقانه فروغ فرخزاد
ترا افسون چشمانم ز ره برده ست و میدانم
چرا بیهوده میگوئی، دل چون آهنی دارم
نمیدانی، نمیدانی، که من جز چشم افسونگر
در این جام لبانم، باده مرد افکنی دارم
چرا بیهوده میکوشی که بگریزی ز آغوشم
از این سوزنده تر هرگز نخواهی یافت آغوشی
نمیترسی، نمیترسی، که بنویسند نامت را
به سنگ تیره گوری، شب غمناک خاموشی
بیا دنیا نمیارزد باین پرهیز و این دوری
فدای لحظهای شادی کن این رؤیای هستی را
لبت را بر لبم بگذار کز این ساغر پر می
چنان مستت کنم تا خود بدانی قدر مستی را
ترا افسون چشمانم ز ره بردهاست و میدانم
که سرتاپا بسوز خواهشی بیمار میسوزی
دروغ است این اگر، پس آن دو چشم رازگویت را
چرا هر لحظه بر چشم من دیوانه میدوزی
((فروغ فرخزاد))
برچسب ها: فروغ فرخزاد , اشعار فروغ فرخزاد , شعر های فروغ فرخزاد , شعر عاشقانه فروغ فرخزاد
در سر من چیزی نیست
به جز چرخش ذرات غلیظ سرخ
و نگاهم
مثل یک حرف دروغ
شرمگین است و فرو افتاده!
((فروغ فرخزاد))
برچسب ها: فروغ فرخزاد , اشعار فروغ فرخزاد , شعر های فروغ فرخزاد , شعر عاشقانه فروغ فرخزاد
با من بیا
با من به آن ستاره بیا
به آن ستارهای که هزارانهزار سال
از انجماد خاک و مقیاسهای پوچ زمین دور است
و هیچکس در آنجا از روشنی نمیترسد
((فروغ فرخزاد))
برچسب ها: فروغ فرخزاد , اشعار فروغ فرخزاد , شعر های فروغ فرخزاد , شعر عاشقانه فروغ فرخزاد
در یک دیگر گریسته بودیم
در یک دیگر
تمام لحظه ی بی اعتبارِ وحدت را
دیوانه وار زیسته بودیم
((فروغ فرخزاد))
👇👇👇
برچسب ها: فروغ فرخزاد , اشعار فروغ فرخزاد , شعر زیستن , شعر گریه
مي روم،
از دل من دست بدار
اي اميد عبث بي حاصل!
((فروغ فرخزاد))
👇👇👇
برچسب ها: فروغ فرخزاد , اشعار فروغ فرخزاد , شعر های فروغ فرخزاد , شعر عاشقانه فروغ فرخزاد
ما از نفوذ سایههای شک در
باغهای بوسههامان رنگ میبازیم
ما در تمام میهمانیهای قصر ِنور
از وحشت آوار میلرزیم ...
((فروغ فرخزاد))
👇👇👇
برچسب ها: فروغ فرخزاد , اشعار فروغ فرخزاد , شعر های فروغ فرخزاد , شعر عاشقانه فروغ فرخزاد
من ظلمت
و تباهی جاویدم
تو آفتاب روشن امیدی ...
((فروغ فرخزاد))
👇👇👇
برچسب ها: فروغ فرخزاد , اشعار فروغ فرخزاد , شعر های فروغ فرخزاد , شعر عاشقانه فروغ فرخزاد
من تو را
در تو جستجو کردم...
نه در آن خواب های رویایی...
در دو دست تو سخت کاویدم...
پر شدم،
پر شدم ز زیبایی...
((فروغ فرخزاد))
👇👇👇
برچسب ها: فروغ فرخزاد , اشعار فروغ فرخزاد , شعر های فروغ فرخزاد , شعر عاشقانه فروغ فرخزاد
فردا اگر ز راه نمي آمد
من تا ابد كنار تو مي ماندم....
((فروغ فرخزاد ))
👇👇👇
برچسب ها: فروغ فرخزاد , اشعار فروغ فرخزاد , شعر های فروغ فرخزاد , شعر عاشقانه فروغ فرخزاد
آنچنان آلوده ست
عشق غمناکم با بيم زوال
که همه زندگيم می لرزد
چون ترا می نگرم
((فروغ فرخزاد))
👇👇👇
برچسب ها: فروغ فرخزاد , اشعار فروغ فرخزاد , شعر های فروغ فرخزاد , شعر عاشقانه فروغ فرخزاد
می خواهمش
در این شب تنهایی
با دیدگان گمشده در دیدار...
((فروغ فرخزاد))
👇👇👇
برچسب ها: فروغ فرخزاد , اشعار فروغ فرخزاد , شعر های فروغ فرخزاد , شعر عاشقانه فروغ فرخزاد
ز دل فریاد کردم کای خداوند
من او را دوست دارم
دوست دارم ..
مگر چندان تواند اوج گیرد
صدایی دردمند
ومحنت آلود
خدایا اینصدا را میشناسی
من او را دوستدارم
دوست دارم ...
((فروغ فرخزاد))
👇👇👇
برچسب ها: فروغ فرخزاد , اشعار فروغ فرخزاد , شعر های فروغ فرخزاد , شعر عاشقانه فروغ فرخزاد
ما یکدگر رابا نفسهامان
آلوده میسازیم
آلودهٔ تقوای خوشبختی
ما از صدای باد میترسیم
ما از نفوذ سایههایشک
در باغهای بوسههامان رنگ میبازیم
ما در تمام میهمانیهای
قصرِنور از وحشت آوار میلرزیم
((فروغ فرخزاد))
برچسب ها: فروغ فرخزاد , اشعار فروغ فرخزاد , شعر های فروغ فرخزاد , شعر عاشقانه فروغ فرخزاد
یاد آن پرتو سوزندهٔ عشق
که ز چشمت به دل من تابید
یاد آن بوسه که هنگام وداع
بر لبم شعلهٔ حسرت افروخت
یاد آن خندهٔ بیرنگ و خموش
که سراپای وجودم را سوخت
((فروغ فرخزاد))
برچسب ها: فروغ فرخزاد , اشعار فروغ فرخزاد , شعر های فروغ فرخزاد , شعر عاشقانه فروغ فرخزاد
من تشنه ی صدای تو بودم
که می سرود،
در گوشم
آن کلام خوش دلنواز را...
((فروغ فرخزاد))
برچسب ها: فروغ فرخزاد , اشعار فروغ فرخزاد , شعر های فروغ فرخزاد , شعر عاشقانه فروغ فرخزاد
سخن از پیوند سست دو نام
و همآغوشی در اوراق کهنهٔ یک دفتر نیست،
سخن از گیسوی خوشبخت منست
با شقایق های سوختهٔ بوسهٔ تو ...
و صمیمیت تن هامان، در طراری
و درخشیدن عریانیمان
مثل فلس ماهی ها در آب
سخن از زندگی نقره ای آوازیست
که، سحر گاهان فوارهٔ کوچک میخواند ...
((فروغ فرخزاد))
گروه شعر های باران خورده در تلگرام👇
برچسب ها: فروغ فرخزاد , اشعار فروغ فرخزاد , شعر های فروغ فرخزاد , شعر عاشقانه فروغ فرخزاد
پای مرا دوباره به زنجیر ها ببند
تا فتنه و فریب زجایم نیفکند
تا دست آهنین هوسهای رنگ رنگ
بندی دگر دوباره بپایم نیفکند
((فروغ فرخزاد))
گروه شعر های باران خورده در تلگرام👇
برچسب ها: فروغ فرخزاد , اشعار فروغ فرخزاد , شعر های فروغ فرخزاد , شعر عاشقانه فروغ فرخزاد
زیرِ پایم بوته های خشک
با اندوه مینالد
"چهره ی خورشیدِ شهرِ ما
دریغا سخت تاریک است!"
خوب میدانم
که دیگر نیست امیدی
نیست امیدی...
((فروغ فرخزاد))
گروه شعر های باران خورده در تلگرام👇
برچسب ها: فروغ فرخزاد , اشعار فروغ فرخزاد , شعر های فروغ فرخزاد , شعر عاشقانه فروغ فرخزاد
میآیم، میآیم، میآیم
باگیسویم؛ ادامهٔ بو های زیر خاک
باچشمهام؛تجربه های غلیظ تاریکی
بابوته ها که چیده ام ازبیشه های آنسو ی دیوار
میآیم، میآیم، میآیم
و آستانه پر ازعشق می شود.
((فروغ فرخزاد))
گروه شعر های باران خورده در تلگرام👇
برچسب ها: فروغ فرخزاد , اشعار فروغ فرخزاد , شعر های فروغ فرخزاد , شعر عاشقانه فروغ فرخزاد
آه بگذار
زین دریچه باز
خفته بر بال گرم رویاها
همره روزها سفر گیرم،
بگریزم ز مرز دنیاها...
((فروغ فرخزاد))
گروه شعر های باران خورده در تلگرام👇
برچسب ها: فروغ فرخزاد , اشعار فروغ فرخزاد , شعر های فروغ فرخزاد , شعر عاشقانه فروغ فرخزاد
چون ابری از تشنج باران ها
چون آسمانی از نفس فصلهای گرم
تا بینهایت
تا آن سوی حیات
گسترده بود او
((فروغ فرخزاد))
گروه شعر های باران خورده در تلگرام👇
برچسب ها: فروغ فرخزاد , اشعار فروغ فرخزاد , شعر های فروغ فرخزاد , شعر عاشقانه فروغ فرخزاد
دستانت را دراز کردی
چون جريانهای بیسرانجام
لبهايت با سلام بوسه
ويران گشتند روی لبهام
يک لحظه تمام آسمان را
در هالهئی از بلور ديدم
خود را و ترا و زندگی را
در دايرههای نور ديدم...
((فروغ فرخزاد))
گروه شعر های باران خورده در تلگرام👇
برچسب ها: فروغ فرخزاد , اشعار فروغ فرخزاد , شعر های فروغ فرخزاد , شعر عاشقانه فروغ فرخزاد
در دل چگونه یاد تو می میرد
یاد تو یاد عشقِ نخستین است.
((فروغ فرخزاد))
گروه شعر های باران خورده در تلگرام👇
برچسب ها: فروغ فرخزاد , اشعار فروغ فرخزاد , شعر های فروغ فرخزاد , شعر عاشقانه فروغ فرخزاد
تو برایم ترانه میخوانی
سُخنَت جذبهای نهان دارد
گوئیا خوابم و ترانهٔ تو
از جهانی دگر نشان دارد.
((فروغ فرخزاد))
گروه شعر های باران خورده در تلگرام👇
برچسب ها: فروغ فرخزاد , اشعار فروغ فرخزاد , شعر های فروغ فرخزاد , گروه شعر در تلگرام
آه ای صدای زندانی!
آیا شِکوه ی یاس تو هرگز
از هیچ سوی این شب منفور
نقبی بسوی نور نخواهد زد؟
آه ای صدای زندانی
ای آخرین صدای صداها..!
((فروغ فرخزاد))
گروه شعر های باران خورده در تلگرام👇
برچسب ها: فروغ فرخزاد , اشعار فروغ فرخزاد , شعر های فروغ فرخزاد , شعر عاشقانه فروغ فرخزاد
سایهٔ توام به هر کجا روی
سر نهادهام به زیر پای تو
چون تو در جهان نجستهام هنوز
تا که برگزینمش به جای تو
((فروغ فرخزاد))
گروه شعر های باران خورده در تلگرام👇
برچسب ها: فروغ فرخزاد , اشعار فروغ فرخزاد , شعر های فروغ فرخزاد , شعر عاشقانه فروغ فرخزاد
و در اندوهِ صدایی جان دادم
که به من میگوید:
دستهایت را دوست میدارم...
((فروغ فرخزاد))
گروه شعر های باران خورده در تلگرام👇
برچسب ها: فروغ فرخزاد , اشعار فروغ فرخزاد , شعر های فروغ فرخزاد , شعر صدا
مطالب قدیمی تر |
.: Weblog Themes By Pichak :.