درباره وب

سلام و عرض ادب و احترام

خدمت دوستان عزیز و گرامی

بنا به روز بودن وب سایت

از صفحات دیگر هم دیدن بفرمایید

با تشکر فراوان از حضورتان

آیدی  چنل من در تلگرام👇👇

mohammadshirinzadeh@

صفحه اینستاگرام بنده

mohammad.shirinzadeh

شاعر بارانی (محمد شیرین زاده)

♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥

تو را دوست دارم

چون بوئیدن غنچه ای

در حال باز شدن

چون رویایی شیرین

بعد از کابوس...

تو را دوست دارم

چون هر سلامی پس از بدرود...


((محمد شیرین زاده))

♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥

چشمانت را ببند

و دستت را

بر روی قلبم بگذار

اینبار خودش می خواهد

به تو بگوید

دوستت دارم ...

((محمد شیرین زاده))

♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥

بیا عشق را

قمار کنیم

نترس

جز دل

چیزی بهم

نمی بازیم ...

((محمد شیرین زاده))

♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥

یک روز

به وقت عشق

ساعت هايمان را

با هم تنظیم می کنیم

و از آن پس

دیگر فرقی نمی‌کند

به کدام وقت محلی

مشغول

دوست داشتن همیم...

((محمد شیرین زاده))

♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥

و این دیوانگی

خواست عشق ات بود

مرا ببخش که

بلند بلند

دوستت دارم...

((محمد شیرین زاده))

♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥

من و تو

آنقدر شبیه هم

نفس کشیده ایم

که قلب هايمان

به یک شکل

برای هم می تپند...

((محمد شیرین زاده))

♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥

مرا به خودت

محدود کن

آنقدر که

در این دنیا

جز آغوش ات

جایی نداشته باشم

برای زندگی...

((محمد شیرین زاده))

♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥

بخند

تو نمی دانی

چقدر خنده هات

بهانه می دهند

به دست هایم

برای در آغوش گرفتن ات

چقدر اشتیاق

به نفس هایم

برای بویدنت...

((محمد شیرین زاده))

♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥

دوست داشتن ات

اسم و رسم من است

گفته بودم؟

بمان

آنقدر که ما

تعریف همیشه باشیم...

((محمد شیرین زاده))
جستجوی وب
برچسب ها وب
شعر (1310)

وقتی تمام جاده‌ ها را

به سوی خانه‌ات پیاده بال می‌ زنم

پشت پنجره خوابت بگیرد

دلتنگ می‌ شوی

یا کتاب می‌ خوانی؟

پرواز هم مثل شنا

به جایی بند نیست

دستم را بگیر

تو را یاد بگیرم

بانوی زیبای من!


((عباس معروفی))

-

برای عضویت در کانال یوتیوب

شعر های باران خورده کلیک کنید

959651682203194740-top5youtubev2.full_j3ux.jpg


برچسب ها: عباس معروفی , اشعار عباس معروفی , کانال شعر در یوتیوب , کانال ادبی شعر

تاريخ : شنبه ۶ اردیبهشت ۱۴۰۴ | 2:38 | نویسنده : محمد شیرین زاده |

images_ijtd.jpg

باور نمی کردم که عشق

زبانی ادیبانه دارد.

نمی دانستم ادب

عشق را اتو می کند

مثل پیرهنی که تو

تنم کردی

دگمه هام را بستی

تا به دیدار خودت بیایم...


((عباس معروفی))

-

برای عضویت در کانال یوتیوب

شعر های باران خورده کلیک کنید

959651682203194740-top5youtubev2.full_j3ux.jpg


برچسب ها: عباس معروفی , اشعار عباس معروفی , عاشقانه ها عباس معروفی , درگذشت عباس معروفی

تاريخ : چهارشنبه ۳ اردیبهشت ۱۴۰۴ | 2:18 | نویسنده : محمد شیرین زاده |

fe98c2_9trc.jpg

هر حرف نام تو را

با عطر گلی می آمیزم

هر خواب گندمزاری را

با نسیم نگاهم

بر تنت می نوازم

هر آوای پرنده ای را

از موهای تو می گذرانم

هر شراب نابی را

با مستی لبهای تو

مزه مزه می کنم

صدای تو

باد را برمی گرداند

گل قشنگم!

برمی گردمپیش از آن که

تو را بشناسم برمی گردم

و در ابتدا و انتهای ذهنت

ورق می خورم

می خواهی قبل

و بعد ذهنت را ببوسم؟


((عباس معروفی))

-

برای عضویت در کانال یوتیوب

شعر های باران خورده کلیک کنید

959651682203194740-top5youtubev2.full_j3ux.jpg


برچسب ها: عباس معروفی , اشعار عباس معروفی , کانال شعر در یوتوب

تاريخ : چهارشنبه ۳ اردیبهشت ۱۴۰۴ | 2:11 | نویسنده : محمد شیرین زاده |

23_11zon_zu50.jpg

شعر چکیده‌ی ناب تمام زنان جهان است

که در تو

زندگی می‌کند

شعر ارابه‌های مست خورشید است

که با جست و خیزهای عاشقی

از نفس نمی‌افتد

نارنجی

شعر یعنی ناز و کرشمه‌ی کلمات

وقتی تو راه می‌روی

شعر یعنی شهد شراب

وقتی که حرف می‌زنی

شعر یعنی لبخند تو

وقتی نگاهت به من می‌افتد

شعر که حجاب ندارد

آرایه نمی‌بندد

شعر که لباس نمی‌پوشد

همیشه می‌خندد

در چشم‌های تو

اوج می‌گیرد

در نگاه من

سرریز می‌کند

قسم به قلم

و آنچه می‌ تراود از آن


((عباس معروفی))

-

کانال یوتیوب شعر های باران خورده

959651682203194740-top5youtubev2.full_j3ux.jpg


برچسب ها: عباس معروفی , اشعار عباس معروفی , عاشقانه ها عباس معروفی , کانال شعر

تاريخ : جمعه ۲۲ فروردین ۱۴۰۴ | 0:20 | نویسنده : محمد شیرین زاده |

461614925_2684509508377119_237230709100987161_n_h51s.jpg

-

ﺩﻟﻢ،

ﻣﯽ ﺩﺍﻧﯽ ﺳﻴﻢ ﺁﺧﺮ ﭼﻴﺴﺖ؟

ﻫﻤﻪ ﺧﻴﺎﻝ ﻣﻴﻜﻨﻨﺪ

ﻛﻪ ﺳﻴﻢِ ﺁﺧﺮ ﺳﺎﺯ ﺍﺳﺖ .

ﺣﺘﯽ ﻳﻚ ﻧﻮﺍﺯﻧﺪﻩ ﺑﯽ ﺳﻮﺍﺩ

ﺭﻭﯼ ﺻﺤﻨﻪ ﺯﺩ ﺑﻪ ﺳﻴﻢ ﺁﺧﺮ ﺗﺎﺭﺵ ﮔﻔﺖ:

ﺍﻳﻦ ﻫﻢ ﺳﻴﻢ ﺁﺧﺮ !

ﺍﻣﺎ ﺳﻴﻢ ﺁﺧﺮ

ﻳﻌﻨﯽ ﻭﻗﺘﯽ ﻣﻴﺮﻓﺘﻨﺪ ﻗﻤﺎﺭ،

ﺳﻜﻪ ﺯﺭﺷﺎﻥ ﺭﺍ ﻛﻪ ﻣﻴﺒﺎﺧﺘﻨﺪ،

ﺟﻴﺒﺸﺎﻥ ﺭﺍ ﻣﻴﮕﺸﺘﻨﺪ،

ﺁﺧﺮﻳﻦ ﺳﻜﻪ ﺳﻴﻢ ﺭﺍ ﻫﻢ ﺑ

ﻪ ﻗﻤﺎﺭ ﻣﻴﺰﺩﻧﺪ .

ﻣﻴﺰﺩﻧﺪ ﺑﻪ ﺳﻴﻢ ﺁﺧﺮ،

ﺑﻪ ﺍﻣﻴﺪ ﺑﺮﺩﻥ ﻫﻤﻪ ﻫﺴﺘﯽ،

ﻳﺎ ﺑﻪ ﺑﺎﺩ ﺩﺍﺩﻥ ﺁﺧﺮﻳﻦ ﺳﻜﻪ ﻧﻴﺴﺘﯽ ...


((ﻋﺒﺎﺱ ﻣﻌﺮﻭﻓﯽ))

ﺗﻤﺎﻣﺎً ﻣﺨﺼﻮﺹ

-

کانال یوتیوب شعر های باران خورده

959651682203194740-top5youtubev2.full_j3ux.jpg


برچسب ها: عباس معروفی , اشعار عباس معروفی , عاشقانه ها عباس معروفی , شعر کوتاه

تاريخ : پنجشنبه ۲۱ فروردین ۱۴۰۴ | 2:50 | نویسنده : محمد شیرین زاده |

بی تو زندگی کنم

یا بگردم ؟

همین که باشی

همین که نگاهت ‌کنم

مست می‌شوم

خودم را می‌آویزم به شانه‌ی تو

با تو

اول کجاست ؟

با تو

آخر کجاست ؟

از نداشتنت می‌ترسم

از دلتنگیت

از تباهی خودم

همه‌اش می‌ترسم

وقتی نیستی تباه شوم

من

بی تو

یعنی چی ؟

غمگین که باشی

فرو می‌ریزم

مثل اشک

نه مثل دیوار شهر

که هر کس چیزی بر آن

به یادگار نوشته است

تو بیش‌تر منی

یا من تو ؟

در آغوشت

ورد می‌خوانم زیر لب

و خدا را صدا می‌زنم

آنقدر صدا می‌زنم که بگویی

جان دلم


((عباس معروفی))


برچسب ها: عباس معروفی , اشعار عباس معروفی , عاشقانه ها عباس معروفی , شعر بوسه

تاريخ : پنجشنبه ۲۴ خرداد ۱۴۰۳ | 1:39 | نویسنده : محمد شیرین زاده |

با تو هیچ وقت از شک نخواهم گفت

از دلم می گویم

دلی که بی حیا

جلو چشمانت برهنه می چرخد

و با هر نگاه تو

وسط چشم‌خانه‌ی پر اشکم

خنده‌ی شادی سر می دهد

لبخندی بزن تا در افق

همچو خورشید تا همیشه پیدا باشی

می دانی ؟

از آن رو نمی خوابم

که با تو هیچ‌گاه شب نمی آید

با تو همیشه روزم


((عباس معروفی))


برچسب ها: عباس معروفی , اشعار عباس معروفی , عاشقانه ها عباس معروفی , درگذشت عباس معروفی

تاريخ : دوشنبه ۱۴ خرداد ۱۴۰۳ | 1:53 | نویسنده : محمد شیرین زاده |

تو را

با رنگ کلمات ننویسم

چه کنم ؟

با عطر کلمات اگر نبوسمت

سر به کجا گذارم ؟

بانوی من

می سرایمت تمام عمر

می پیچمت لای طعم کلمات

بر رنگها و آهنگها

می رقصانمت

در چشم هام می غلتی

مروارید و زلال

می لغزی بر گونه هام

راه می افتی بر کاغذم

عطر نارنجی ات را

می پراکنی

رنگ می دوانی بر چهره ام

پرتقالی ام می کنی

نارنجی می شود

کلمات سیاه

آب می شوم

در دستهای تو

باز به خواب می روم

تو را می بینم

که می خندی صبح

و خورشید را

از شرق چشمهات

به کلماتم می بخشی

گل من

وسط هاش پاشو

خودت را بریز توی چشم هام

قطره قطره

آب شو

مثل باران

چتر نمی خواهم

تو را می خواهم


((عباس معروفی))


برچسب ها: عباس معروفی , اشعار عباس معروفی , عاشقانه ها عباس معروفی , درگذشت عباس معروفی

تاريخ : پنجشنبه ۳ خرداد ۱۴۰۳ | 1:10 | نویسنده : محمد شیرین زاده |

من

کمی بیشتر از عشق

تو را می فهمم

راه زیاد است ، مهم نیست

گاهی در این برهوت

سرگردان می شوم ، مهم نیست

باد پسم می زند مدام

سرما می رود توی جانم

مهم نیست

خودم را بغل می کنم

فقط می خواهم بدانم

جاده هر قدر دراز و طولانی باشد

آخرش یک جایی تو ایستاده ای ؟ بین راه

گاهی آدم هایی را می بینم

که آخر جاده شان هیچکس نیست

از این برهوت می افـتند به برهوت دیگر

و همین هراسانم می کند

و همین باعث می شود

تنهایی خودم را دوست بدارم

آخر من که جز تـــو کسی را ندارم


((عباس معروفی))


برچسب ها: عباس معروفی , اشعار عباس معروفی , عاشقانه ها عباس معروفی , درگذشت عباس معروفی

تاريخ : جمعه ۲۴ فروردین ۱۴۰۳ | 0:15 | نویسنده : محمد شیرین زاده |

4266603_(1)_xssi.jpg

وای چه روزهای خوبی ست

که تو می‌آیی

و من لابلای مسافران تشنه

دنبال تو می‌گردم

می‌دانی ؟

مسافران جهان

همیشه تشنه‌اند

مسافران همه آب می‌خواهند

و من تو را

چرا از بین این همه مسافر

یکیش تو نیستی ؟

چی پوشیده‌ای که نشناسم ؟

چرا چهره‌ی آدم‌های دنیا

غریب شده برای من ؟

چرا از بین اینهمه آدم

تو

فقط تو

نمی‌خندی

چرا انتظارم تمام نمی‌شود ؟

چرا تمام نمی‌شوم ؟

کی می‌آیی ؟

می‌دانی چی ؟

اصلاً نیا

همین که به دنیا آمده‌ای

برای من کافی ست

فقط باش

-
((عباس معروفی))

-

👇👇👇

instagram.com/mohammad.shirinzadeh/


برچسب ها: عباس معروفی , اشعار عباس معروفی , عاشقانه ها عباس معروفی , شعر کوتاه

تاريخ : پنجشنبه ۱۰ اسفند ۱۴۰۲ | 21:37 | نویسنده : محمد شیرین زاده |

در پرتو شمع

کنارم خوابیده بودی

به شقیقه‌ات نگاه می‌کردم

خون در رگ‌هات

مثل آواز جریان داشت

کجایی ؟

نارنجی من

وقتی از دوری‌ات دیوانه شوم

خدا را هم دیوانه می‌کنم ؟

نه

همین که مرا دیوانه کرده‌ای

کافی ست

نگذار کار عشق ما

به کائنات بکشد

نگاهم کن


((عباس معروفی))


برچسب ها: عباس معروفی , اشعار عباس معروفی , عاشقانه ها عباس معروفی , درگذشت عباس معروفی

تاريخ : سه شنبه ۲۴ بهمن ۱۴۰۲ | 1:18 | نویسنده : محمد شیرین زاده |

وای چه روزهای خوبی ست

که تو می‌آیی

و من لابلای مسافران تشنه

دنبال تو می‌گردم

می‌دانی ؟

مسافران جهان

همیشه تشنه‌اند

مسافران همه آب می‌خواهند

و من تو را

چرا از بین این همه مسافر

یکیش تو نیستی ؟

چی پوشیده‌ای که نشناسم ؟

چرا چهره‌ی آدم‌های دنیا

غریب شده برای من ؟

چرا از بین اینهمه آدم

تو

فقط تو

نمی‌خندی

چرا انتظارم تمام نمی‌شود ؟

چرا تمام نمی‌شوم ؟

کی می‌آیی ؟

می‌دانی چی ؟

اصلاً نیا

همین که به دنیا آمده‌ای

برای من کافی ست

فقط باش


((عباس معروفی))


برچسب ها: عباس معروفی , عاشقانه های عباس معروفی , اشعار عباس معروفی , عکس عباس معروفی

تاريخ : جمعه ۱۳ بهمن ۱۴۰۲ | 2:29 | نویسنده : محمد شیرین زاده |

بودنت

زندگی را معنا می کند

لازم نیست کاری انجام دهی

سرو روان من

همین که راه می روی ساز می زنی

می گویی می شنوی می خندی

همین که دگمه هام را باز می کنی می بندی

یعنی همه چیز

لازم نیست بر عاشقی کردنت خیال ببافی

همین شرمی که با خنده ات می خیزد

پولک هایی که از چشم هات می ریزد

همین که دستت

توی دستم عرق می کند

همین شیرین زبانی هات

همین که بوی قورمه سبزی نمی دهی

یعنی همه چیز

گفته بودم ؟

گفته بودم همین که نگاه نارنجی ات

به زندگی ام می تابد

یعنی همه چیز ؟


((عباس معروفی))


برچسب ها: عباس معروفی , اشعار عباس معروفی , عاشقانه ها عباس معروفی , درگذشت عباس معروفی

تاريخ : شنبه ۷ بهمن ۱۴۰۲ | 22:28 | نویسنده : محمد شیرین زاده |

امروز خودم را

آراسته ام

گفتی که ظهر می آیی

و من یادم رفت بپرسم

به افق تو یا من ؟

و تو یادت رفت بگویی

فردا یا روزی دیگر ؟

چه فرقی می کند ؟

خودم را آراسته ام

عطر زده و منتظر

با لباسی که خودت تنم کرده ای


((عباس معروفی))


برچسب ها: عباس معروفی , اشعار عباس معروفی , عاشقانه ها عباس معروفی , شعر بوسه

تاريخ : سه شنبه ۲۶ دی ۱۴۰۲ | 0:26 | نویسنده : محمد شیرین زاده |

وقتی نیستی

در شهرها در خیابانها

دنبالت می گردم

گل قشنگم

و هر تکه ات را در زنی می یابم

همه ی نام ها تویی

همه ی چهره ها تویی

تمام صداها از توست

دیروز چشم هایت را

در قطاری دیدم

که نگاهم کرد و گذشت

امروز حوله بر تن

در راهرو ایستاده بودی

با موهای خیس و همان خنده ها

فردا لب هات را پیدا می کنم

شاید هم دست هات

مثل تکه های پازل

هر روز بخشی از تو رو می شود

گونه ای ، رنگی ، رویی

دستی ، لبخندی ، مویی

نگاهی

گاهی عطر تنت

می پیچد در سرم

دلم می ریزد

در هر کس نشانه ای داری

همه را نمی توانم در یکی جمع کنم

همه را یکجا می خواهم

اصلاً

تو را می خواهم


((عباس معروفی))


برچسب ها: عباس معروفی , اشعار عباس معروفی , عاشقانه ها عباس معروفی , درگذشت عباس معروفی

تاريخ : چهارشنبه ۱۳ دی ۱۴۰۲ | 1:49 | نویسنده : محمد شیرین زاده |

چرا پنهان کنم ؟

راز آن است که

کس نداند

اما خدا می‌ داند

و تو هنوز نمی‌ دانی

که من

چقدر دوستت دارم

-
((عباس معروفی))

-

👇👇👇

instagram.com/mohammad.shirinzadeh/


برچسب ها: عباس معروفی , اشعار عباس معروفی , عاشقانه ها عباس معروفی , شعر راز

تاريخ : پنجشنبه ۹ آذر ۱۴۰۲ | 2:21 | نویسنده : محمد شیرین زاده |

نگذار کسی بداند ما

چه جوری همدیگر را دوست داریم...

نگذار کسی بفهمد عشق یعنی چه؟

خب؟

این چیزها فقط مال من و توست!

-
((عباس معروفی))

-

👇👇👇

t.me/mohammadshirinzadeh


برچسب ها: عباس معروفی , اشعار عباس معروفی , عاشقانه ها عباس معروفی , شعر عشق

تاريخ : جمعه ۱۲ آبان ۱۴۰۲ | 2:4 | نویسنده : محمد شیرین زاده |

عاشقت باشم می‌میرم

یا عاشقت نباشم ؟

نمی‌دانم کجا می‌بری مرا

همراهت می‌آیم

تا آخر راه

و هیچ نمی‌پرسم از تو

هرگز

عاشقم باشی می‌میرم

یا عاشقم نباشی ؟

این که عاشقی نیست

این ‌که شاعری نیست

واژه‌ها تهی شده‌اند

بانوی من

به حساب من نگذار

و نگذار بی تو تباه شوم

با تو عاشقی کنم

یا زندگی ؟

در بوی نارنجی پیرهنت

تاب می‌خورم

بی‌تاب می‌شوم

و دنبال دست‌هات می‌گردم

در جیب‌هام

می‌ترسم گمت کرده باشم در خیابان

به پشت سر وا می‌گردم

و از تنهایی خودم وحشت می‌کنم

بی تو زندگی کنم

یا بمیرم ؟


((عباس معروفی))


برچسب ها: عباس معروفی , اشعار عباس معروفی , عاشقانه ها عباس معروفی , درگذشت عباس معروفی

تاريخ : دوشنبه ۱۷ مهر ۱۴۰۲ | 2:58 | نویسنده : محمد شیرین زاده |

غمگین که باشی

فرو می‌ریزم

مثل اشک

نه مثل دیوار شهر

که هر کس چیزی بر آن

به یادگار نوشته است.

-

((عباس معروفی))


برچسب ها: عباس معروفی , عاشقانه های عباس معروفی , اشعار عباس معروفی , عکس گریه

تاريخ : پنجشنبه ۱۷ فروردین ۱۴۰۲ | 23:54 | نویسنده : محمد شیرین زاده |

به سکوت خو می‌گرفت

و آن قدر بی حضور شده بود

که همه فراموشش کرده بودند.

انگار به دنیا آمده بود که تنها باشد.

-
((عباس معروفی))

-

👇👇👇

instagram.com/mohammad.shirinzadeh/


برچسب ها: عباس معروفی , شعر تنهایی , اشعار عباس معروفی , شعر دنیا

تاريخ : یکشنبه ۲۵ دی ۱۴۰۱ | 1:29 | نویسنده : محمد شیرین زاده |

دراز کشیدم

و به شبِ کویر خیره شدم،

به آن پرده ی سیاه

که کشیده بودند رویِ همه چیز تا خدا نبیند چه بلایی

دارد سرمان می‌آید.

-
((عباس معروفی))

-

👇👇👇

instagram.com/mohammad.shirinzadeh/


برچسب ها: عباس معروفی , اشعار عباس معروفی , عاشقانه ها عباس معروفی , درگذشت عباس معروفی

تاريخ : جمعه ۲۳ دی ۱۴۰۱ | 0:43 | نویسنده : محمد شیرین زاده |

1

هیچ‌ کس نمی‌ توانست

مرا به کشتن دهد

هیچ‌ کس

به قشنگی تو

مرا نکشت..


2

بی‌هیچ نشانه‌ ای

بریده از دنیا

دلگیر، دلگیر، دلگیر

مگر می‌ شود؟

3

همراهت مي‌آيم تا آخر راه

و هيچ نمي پرسم هرگز

با تو اول کجاست

با تو آخر کجاست . . .


((عباس معروفی))

-

instagram.com/mohammad.shirinzadeh/

-

👇👇👇

6cx5_10.png


برچسب ها: عباس معروفی , شعر های عباس معروفی , اشعار عباس معروفی , شعر عشق

تاريخ : دوشنبه ۱۴ شهریور ۱۴۰۱ | 1:33 | نویسنده : محمد شیرین زاده |

1

من که جز تو

کسی را ندارم

ولی چرا تو را هم ندارم؟!


2

فقط بگو

خـــــدا تو را

برای من ساخت؟

یا مرا برای تو ،

ویران کرد؟

کدام؟


((عباس معروفی))

-

instagram.com/mohammad.shirinzadeh/

-

👇👇👇

6cx5_10.png


برچسب ها: عباس معروفی , اشعار عباس معروفی , عاشقانه ها عباس معروفی , شعر دلتنگی

تاريخ : دوشنبه ۱۴ شهریور ۱۴۰۱ | 1:19 | نویسنده : محمد شیرین زاده |

همیشه دلم خواسته بدانم

لحظه‌های تو بی من

چطور می‌گذرد؟

وقتی نگاهت می‌افتد به برگ

به شاخه

به پوست درخت

وقتی بوی پرتقال می‌پیچد

وقتی باران تنها تو را خیس می‌کند

وقتی با صدایی

برمی‌گردی پشت سرت

که من نیستم ...


((عباس معروفی))

-

instagram.com/mohammad.shirinzadeh/

-

👇👇👇

6cx5_10.png


برچسب ها: عباس معروفی , اشعار عباس معروفی , عاشقانه ها عباس معروفی , شعر درخت

تاريخ : دوشنبه ۱۴ شهریور ۱۴۰۱ | 1:5 | نویسنده : محمد شیرین زاده |

چشمانت را نمی‌فهمم

هیچوقت ارتباط برقرار نکردم

با هنرهای مفهومی!

با من سنتی،

به زبان ساده‌ی نوازش،

با دستانت!

حرف بزن...


((عباس معروفی))

-

instagram.com/mohammad.shirinzadeh/

-

👇👇👇

6cx5_10.png


برچسب ها: عباس معروفی , اشعار عباس معروفی , عاشقانه ها عباس معروفی , شعر نوازش

تاريخ : دوشنبه ۱۴ شهریور ۱۴۰۱ | 1:1 | نویسنده : محمد شیرین زاده |

بوی نارنج می‌ دهی

عشق من!

بهار می‌آیی

یا پاییز می‌رسی؟

((عباس معروفی))

-

instagram.com/mohammad.shirinzadeh/

-

👇👇👇

6cx5_10.png


برچسب ها: عباس معروفی , اشعار عباس معروفی , عاشقانه ها عباس معروفی , شعر پاییز

تاريخ : دوشنبه ۱۴ شهریور ۱۴۰۱ | 0:55 | نویسنده : محمد شیرین زاده |

از راه رفتن با تو کنار رود

از گذشتن از چهارراه

از نگاهت کردن

از باهات حرف زدن

از با هم غذا خوردن

از خواب تو را دیدن

از صدای پاهات

از خنده هات

از تو را بوسیدن

از گوشه های لب هات

می فهمم که دوستم داری...


((عباس معروفی))

-

instagram.com/mohammad.shirinzadeh/

-

👇👇👇

6cx5_10.png


برچسب ها: عباس معروفی , اشعار عباس معروفی , عاشقانه ها عباس معروفی , شعر لب هات

تاريخ : دوشنبه ۱۴ شهریور ۱۴۰۱ | 0:39 | نویسنده : محمد شیرین زاده |

های نارنجی!

ترنج به دست بگیرم

یوسفم می شوی

بر درگاه بایستی؟

می خواهم زخمی عمیق بسازم

که جامت به دستم باشم

گاه و بی گاه

می خواهم بنوشمت

مزه مزه نگاه نگاه

تا آخرین قطره

تا سپیده‌ی پگاه...


((عباس معروفی))

-

instagram.com/mohammad.shirinzadeh/

-

👇👇👇

6cx5_10.png


برچسب ها: عباس معروفی , اشعار عباس معروفی , عاشقانه ها عباس معروفی , شعر زخم

تاريخ : دوشنبه ۱۴ شهریور ۱۴۰۱ | 0:34 | نویسنده : محمد شیرین زاده |
مطالب قدیمی تر