وقتی تمام جاده ها را
به سوی خانهات پیاده بال می زنم
پشت پنجره خوابت بگیرد
دلتنگ می شوی
یا کتاب می خوانی؟
پرواز هم مثل شنا
به جایی بند نیست
دستم را بگیر
تو را یاد بگیرم
بانوی زیبای من!
((عباس معروفی))
-
برچسب ها: عباس معروفی , اشعار عباس معروفی , کانال شعر در یوتیوب , کانال ادبی شعر
باور نمی کردم که عشق
زبانی ادیبانه دارد.
نمی دانستم ادب
عشق را اتو می کند
مثل پیرهنی که تو
تنم کردی
دگمه هام را بستی
تا به دیدار خودت بیایم...
((عباس معروفی))
-
برچسب ها: عباس معروفی , اشعار عباس معروفی , عاشقانه ها عباس معروفی , درگذشت عباس معروفی
هر حرف نام تو را
با عطر گلی می آمیزم
هر خواب گندمزاری را
با نسیم نگاهم
بر تنت می نوازم
هر آوای پرنده ای را
از موهای تو می گذرانم
هر شراب نابی را
با مستی لبهای تو
مزه مزه می کنم
صدای تو
باد را برمی گرداند
گل قشنگم!
برمی گردمپیش از آن که
تو را بشناسم برمی گردم
و در ابتدا و انتهای ذهنت
ورق می خورم
می خواهی قبل
و بعد ذهنت را ببوسم؟
((عباس معروفی))
-
برچسب ها: عباس معروفی , اشعار عباس معروفی , کانال شعر در یوتوب
شعر چکیدهی ناب تمام زنان جهان است
که در تو
زندگی میکند
شعر ارابههای مست خورشید است
که با جست و خیزهای عاشقی
از نفس نمیافتد
نارنجی
شعر یعنی ناز و کرشمهی کلمات
وقتی تو راه میروی
شعر یعنی شهد شراب
وقتی که حرف میزنی
شعر یعنی لبخند تو
وقتی نگاهت به من میافتد
شعر که حجاب ندارد
آرایه نمیبندد
شعر که لباس نمیپوشد
همیشه میخندد
در چشمهای تو
اوج میگیرد
در نگاه من
سرریز میکند
قسم به قلم
و آنچه می تراود از آن
((عباس معروفی))
-
کانال یوتیوب شعر های باران خورده
برچسب ها: عباس معروفی , اشعار عباس معروفی , عاشقانه ها عباس معروفی , کانال شعر
-
ﺩﻟﻢ،
ﻣﯽ ﺩﺍﻧﯽ ﺳﻴﻢ ﺁﺧﺮ ﭼﻴﺴﺖ؟
ﻫﻤﻪ ﺧﻴﺎﻝ ﻣﻴﻜﻨﻨﺪ
ﻛﻪ ﺳﻴﻢِ ﺁﺧﺮ ﺳﺎﺯ ﺍﺳﺖ .
ﺣﺘﯽ ﻳﻚ ﻧﻮﺍﺯﻧﺪﻩ ﺑﯽ ﺳﻮﺍﺩ
ﺭﻭﯼ ﺻﺤﻨﻪ ﺯﺩ ﺑﻪ ﺳﻴﻢ ﺁﺧﺮ ﺗﺎﺭﺵ ﮔﻔﺖ:
ﺍﻳﻦ ﻫﻢ ﺳﻴﻢ ﺁﺧﺮ !
ﺍﻣﺎ ﺳﻴﻢ ﺁﺧﺮ
ﻳﻌﻨﯽ ﻭﻗﺘﯽ ﻣﻴﺮﻓﺘﻨﺪ ﻗﻤﺎﺭ،
ﺳﻜﻪ ﺯﺭﺷﺎﻥ ﺭﺍ ﻛﻪ ﻣﻴﺒﺎﺧﺘﻨﺪ،
ﺟﻴﺒﺸﺎﻥ ﺭﺍ ﻣﻴﮕﺸﺘﻨﺪ،
ﺁﺧﺮﻳﻦ ﺳﻜﻪ ﺳﻴﻢ ﺭﺍ ﻫﻢ ﺑ
ﻪ ﻗﻤﺎﺭ ﻣﻴﺰﺩﻧﺪ .
ﻣﻴﺰﺩﻧﺪ ﺑﻪ ﺳﻴﻢ ﺁﺧﺮ،
ﺑﻪ ﺍﻣﻴﺪ ﺑﺮﺩﻥ ﻫﻤﻪ ﻫﺴﺘﯽ،
ﻳﺎ ﺑﻪ ﺑﺎﺩ ﺩﺍﺩﻥ ﺁﺧﺮﻳﻦ ﺳﻜﻪ ﻧﻴﺴﺘﯽ ...
((ﻋﺒﺎﺱ ﻣﻌﺮﻭﻓﯽ))
ﺗﻤﺎﻣﺎً ﻣﺨﺼﻮﺹ
-
کانال یوتیوب شعر های باران خورده
برچسب ها: عباس معروفی , اشعار عباس معروفی , عاشقانه ها عباس معروفی , شعر کوتاه
بی تو زندگی کنم
یا بگردم ؟
همین که باشی
همین که نگاهت کنم
مست میشوم
خودم را میآویزم به شانهی تو
با تو
اول کجاست ؟
با تو
آخر کجاست ؟
از نداشتنت میترسم
از دلتنگیت
از تباهی خودم
همهاش میترسم
وقتی نیستی تباه شوم
من
بی تو
یعنی چی ؟
غمگین که باشی
فرو میریزم
مثل اشک
نه مثل دیوار شهر
که هر کس چیزی بر آن
به یادگار نوشته است
تو بیشتر منی
یا من تو ؟
در آغوشت
ورد میخوانم زیر لب
و خدا را صدا میزنم
آنقدر صدا میزنم که بگویی
جان دلم
((عباس معروفی))
برچسب ها: عباس معروفی , اشعار عباس معروفی , عاشقانه ها عباس معروفی , شعر بوسه
با تو هیچ وقت از شک نخواهم گفت
از دلم می گویم
دلی که بی حیا
جلو چشمانت برهنه می چرخد
و با هر نگاه تو
وسط چشمخانهی پر اشکم
خندهی شادی سر می دهد
لبخندی بزن تا در افق
همچو خورشید تا همیشه پیدا باشی
می دانی ؟
از آن رو نمی خوابم
که با تو هیچگاه شب نمی آید
با تو همیشه روزم
((عباس معروفی))
برچسب ها: عباس معروفی , اشعار عباس معروفی , عاشقانه ها عباس معروفی , درگذشت عباس معروفی
تو را
با رنگ کلمات ننویسم
چه کنم ؟
با عطر کلمات اگر نبوسمت
سر به کجا گذارم ؟
بانوی من
می سرایمت تمام عمر
می پیچمت لای طعم کلمات
بر رنگها و آهنگها
می رقصانمت
در چشم هام می غلتی
مروارید و زلال
می لغزی بر گونه هام
راه می افتی بر کاغذم
عطر نارنجی ات را
می پراکنی
رنگ می دوانی بر چهره ام
پرتقالی ام می کنی
نارنجی می شود
کلمات سیاه
آب می شوم
در دستهای تو
باز به خواب می روم
تو را می بینم
که می خندی صبح
و خورشید را
از شرق چشمهات
به کلماتم می بخشی
گل من
وسط هاش پاشو
خودت را بریز توی چشم هام
قطره قطره
آب شو
مثل باران
چتر نمی خواهم
تو را می خواهم
((عباس معروفی))
برچسب ها: عباس معروفی , اشعار عباس معروفی , عاشقانه ها عباس معروفی , درگذشت عباس معروفی
من
کمی بیشتر از عشق
تو را می فهمم
راه زیاد است ، مهم نیست
گاهی در این برهوت
سرگردان می شوم ، مهم نیست
باد پسم می زند مدام
سرما می رود توی جانم
مهم نیست
خودم را بغل می کنم
فقط می خواهم بدانم
جاده هر قدر دراز و طولانی باشد
آخرش یک جایی تو ایستاده ای ؟ بین راه
گاهی آدم هایی را می بینم
که آخر جاده شان هیچکس نیست
از این برهوت می افـتند به برهوت دیگر
و همین هراسانم می کند
و همین باعث می شود
تنهایی خودم را دوست بدارم
آخر من که جز تـــو کسی را ندارم
((عباس معروفی))
برچسب ها: عباس معروفی , اشعار عباس معروفی , عاشقانه ها عباس معروفی , درگذشت عباس معروفی
وای چه روزهای خوبی ست
که تو میآیی
و من لابلای مسافران تشنه
دنبال تو میگردم
میدانی ؟
مسافران جهان
همیشه تشنهاند
مسافران همه آب میخواهند
و من تو را
چرا از بین این همه مسافر
یکیش تو نیستی ؟
چی پوشیدهای که نشناسم ؟
چرا چهرهی آدمهای دنیا
غریب شده برای من ؟
چرا از بین اینهمه آدم
تو
فقط تو
نمیخندی
چرا انتظارم تمام نمیشود ؟
چرا تمام نمیشوم ؟
کی میآیی ؟
میدانی چی ؟
اصلاً نیا
همین که به دنیا آمدهای
برای من کافی ست
فقط باش
-
((عباس معروفی))
-
instagram.com/mohammad.shirinzadeh/
برچسب ها: عباس معروفی , اشعار عباس معروفی , عاشقانه ها عباس معروفی , شعر کوتاه
در پرتو شمع
کنارم خوابیده بودی
به شقیقهات نگاه میکردم
خون در رگهات
مثل آواز جریان داشت
کجایی ؟
نارنجی من
وقتی از دوریات دیوانه شوم
خدا را هم دیوانه میکنم ؟
نه
همین که مرا دیوانه کردهای
کافی ست
نگذار کار عشق ما
به کائنات بکشد
نگاهم کن
((عباس معروفی))
برچسب ها: عباس معروفی , اشعار عباس معروفی , عاشقانه ها عباس معروفی , درگذشت عباس معروفی
وای چه روزهای خوبی ست
که تو میآیی
و من لابلای مسافران تشنه
دنبال تو میگردم
میدانی ؟
مسافران جهان
همیشه تشنهاند
مسافران همه آب میخواهند
و من تو را
چرا از بین این همه مسافر
یکیش تو نیستی ؟
چی پوشیدهای که نشناسم ؟
چرا چهرهی آدمهای دنیا
غریب شده برای من ؟
چرا از بین اینهمه آدم
تو
فقط تو
نمیخندی
چرا انتظارم تمام نمیشود ؟
چرا تمام نمیشوم ؟
کی میآیی ؟
میدانی چی ؟
اصلاً نیا
همین که به دنیا آمدهای
برای من کافی ست
فقط باش
((عباس معروفی))
برچسب ها: عباس معروفی , عاشقانه های عباس معروفی , اشعار عباس معروفی , عکس عباس معروفی
بودنت
زندگی را معنا می کند
لازم نیست کاری انجام دهی
سرو روان من
همین که راه می روی ساز می زنی
می گویی می شنوی می خندی
همین که دگمه هام را باز می کنی می بندی
یعنی همه چیز
لازم نیست بر عاشقی کردنت خیال ببافی
همین شرمی که با خنده ات می خیزد
پولک هایی که از چشم هات می ریزد
همین که دستت
توی دستم عرق می کند
همین شیرین زبانی هات
همین که بوی قورمه سبزی نمی دهی
یعنی همه چیز
گفته بودم ؟
گفته بودم همین که نگاه نارنجی ات
به زندگی ام می تابد
یعنی همه چیز ؟
((عباس معروفی))
برچسب ها: عباس معروفی , اشعار عباس معروفی , عاشقانه ها عباس معروفی , درگذشت عباس معروفی
امروز خودم را
آراسته ام
گفتی که ظهر می آیی
و من یادم رفت بپرسم
به افق تو یا من ؟
و تو یادت رفت بگویی
فردا یا روزی دیگر ؟
چه فرقی می کند ؟
خودم را آراسته ام
عطر زده و منتظر
با لباسی که خودت تنم کرده ای
((عباس معروفی))
برچسب ها: عباس معروفی , اشعار عباس معروفی , عاشقانه ها عباس معروفی , شعر بوسه
وقتی نیستی
در شهرها در خیابانها
دنبالت می گردم
گل قشنگم
و هر تکه ات را در زنی می یابم
همه ی نام ها تویی
همه ی چهره ها تویی
تمام صداها از توست
دیروز چشم هایت را
در قطاری دیدم
که نگاهم کرد و گذشت
امروز حوله بر تن
در راهرو ایستاده بودی
با موهای خیس و همان خنده ها
فردا لب هات را پیدا می کنم
شاید هم دست هات
مثل تکه های پازل
هر روز بخشی از تو رو می شود
گونه ای ، رنگی ، رویی
دستی ، لبخندی ، مویی
نگاهی
گاهی عطر تنت
می پیچد در سرم
دلم می ریزد
در هر کس نشانه ای داری
همه را نمی توانم در یکی جمع کنم
همه را یکجا می خواهم
اصلاً
تو را می خواهم
((عباس معروفی))
برچسب ها: عباس معروفی , اشعار عباس معروفی , عاشقانه ها عباس معروفی , درگذشت عباس معروفی
چرا پنهان کنم ؟
راز آن است که
کس نداند
اما خدا می داند
و تو هنوز نمی دانی
که من
چقدر دوستت دارم
-
((عباس معروفی))
-
👇👇👇
instagram.com/mohammad.shirinzadeh/
برچسب ها: عباس معروفی , اشعار عباس معروفی , عاشقانه ها عباس معروفی , شعر راز
نگذار کسی بداند ما
چه جوری همدیگر را دوست داریم...
نگذار کسی بفهمد عشق یعنی چه؟
خب؟
این چیزها فقط مال من و توست!
-
((عباس معروفی))
-
برچسب ها: عباس معروفی , اشعار عباس معروفی , عاشقانه ها عباس معروفی , شعر عشق
عاشقت باشم میمیرم
یا عاشقت نباشم ؟
نمیدانم کجا میبری مرا
همراهت میآیم
تا آخر راه
و هیچ نمیپرسم از تو
هرگز
عاشقم باشی میمیرم
یا عاشقم نباشی ؟
این که عاشقی نیست
این که شاعری نیست
واژهها تهی شدهاند
بانوی من
به حساب من نگذار
و نگذار بی تو تباه شوم
با تو عاشقی کنم
یا زندگی ؟
در بوی نارنجی پیرهنت
تاب میخورم
بیتاب میشوم
و دنبال دستهات میگردم
در جیبهام
میترسم گمت کرده باشم در خیابان
به پشت سر وا میگردم
و از تنهایی خودم وحشت میکنم
بی تو زندگی کنم
یا بمیرم ؟
((عباس معروفی))
برچسب ها: عباس معروفی , اشعار عباس معروفی , عاشقانه ها عباس معروفی , درگذشت عباس معروفی
غمگین که باشی
فرو میریزم
مثل اشک
نه مثل دیوار شهر
که هر کس چیزی بر آن
به یادگار نوشته است.
-
((عباس معروفی))
برچسب ها: عباس معروفی , عاشقانه های عباس معروفی , اشعار عباس معروفی , عکس گریه
به سکوت خو میگرفت
و آن قدر بی حضور شده بود
که همه فراموشش کرده بودند.
انگار به دنیا آمده بود که تنها باشد.
-
((عباس معروفی))
-
👇👇👇
instagram.com/mohammad.shirinzadeh/
برچسب ها: عباس معروفی , شعر تنهایی , اشعار عباس معروفی , شعر دنیا
دراز کشیدم
و به شبِ کویر خیره شدم،
به آن پرده ی سیاه
که کشیده بودند رویِ همه چیز تا خدا نبیند چه بلایی
دارد سرمان میآید.
-
((عباس معروفی))
-
👇👇👇
instagram.com/mohammad.shirinzadeh/
برچسب ها: عباس معروفی , اشعار عباس معروفی , عاشقانه ها عباس معروفی , درگذشت عباس معروفی
1
هیچ کس نمی توانست
مرا به کشتن دهد
هیچ کس
به قشنگی تو
مرا نکشت..
2
بیهیچ نشانه ای
بریده از دنیا
دلگیر، دلگیر، دلگیر
مگر می شود؟
3
همراهت ميآيم تا آخر راه
و هيچ نمي پرسم هرگز
با تو اول کجاست
با تو آخر کجاست . . .
((عباس معروفی))
-
instagram.com/mohammad.shirinzadeh/
-
👇👇👇
برچسب ها: عباس معروفی , شعر های عباس معروفی , اشعار عباس معروفی , شعر عشق
1
من که جز تو
کسی را ندارم
ولی چرا تو را هم ندارم؟!
2
فقط بگو
خـــــدا تو را
برای من ساخت؟
یا مرا برای تو ،
ویران کرد؟
کدام؟
((عباس معروفی))
-
instagram.com/mohammad.shirinzadeh/
-
👇👇👇
برچسب ها: عباس معروفی , اشعار عباس معروفی , عاشقانه ها عباس معروفی , شعر دلتنگی
همیشه دلم خواسته بدانم
لحظههای تو بی من
چطور میگذرد؟
وقتی نگاهت میافتد به برگ
به شاخه
به پوست درخت
وقتی بوی پرتقال میپیچد
وقتی باران تنها تو را خیس میکند
وقتی با صدایی
برمیگردی پشت سرت
که من نیستم ...
((عباس معروفی))
-
instagram.com/mohammad.shirinzadeh/
-
👇👇👇
برچسب ها: عباس معروفی , اشعار عباس معروفی , عاشقانه ها عباس معروفی , شعر درخت
چشمانت را نمیفهمم
هیچوقت ارتباط برقرار نکردم
با هنرهای مفهومی!
با من سنتی،
به زبان سادهی نوازش،
با دستانت!
حرف بزن...
((عباس معروفی))
-
instagram.com/mohammad.shirinzadeh/
-
👇👇👇
برچسب ها: عباس معروفی , اشعار عباس معروفی , عاشقانه ها عباس معروفی , شعر نوازش
بوی نارنج می دهی
عشق من!
بهار میآیی
یا پاییز میرسی؟
((عباس معروفی))
-
instagram.com/mohammad.shirinzadeh/
-
👇👇👇
برچسب ها: عباس معروفی , اشعار عباس معروفی , عاشقانه ها عباس معروفی , شعر پاییز
از راه رفتن با تو کنار رود
از گذشتن از چهارراه
از نگاهت کردن
از باهات حرف زدن
از با هم غذا خوردن
از خواب تو را دیدن
از صدای پاهات
از خنده هات
از تو را بوسیدن
از گوشه های لب هات
می فهمم که دوستم داری...
((عباس معروفی))
-
instagram.com/mohammad.shirinzadeh/
-
👇👇👇
برچسب ها: عباس معروفی , اشعار عباس معروفی , عاشقانه ها عباس معروفی , شعر لب هات
های نارنجی!
ترنج به دست بگیرم
یوسفم می شوی
بر درگاه بایستی؟
می خواهم زخمی عمیق بسازم
که جامت به دستم باشم
گاه و بی گاه
می خواهم بنوشمت
مزه مزه نگاه نگاه
تا آخرین قطره
تا سپیدهی پگاه...
((عباس معروفی))
-
instagram.com/mohammad.shirinzadeh/
-
👇👇👇
برچسب ها: عباس معروفی , اشعار عباس معروفی , عاشقانه ها عباس معروفی , شعر زخم
مطالب قدیمی تر |
.: Weblog Themes By Pichak :.