
فأين ألمفر وعيناك من أمامي
و الذاكره من ورائي...
---------------------------------------------------
چشمانت، پیش رویم است
و خاطرات، پشت سرم!
راه فرار کجاست؟
((غاده السمان))
برچسب ها: غاده السمان , شعر جهان , اشعار شاعران عرب زبان , اشعار شاعران خارجی

قلیلَ منکِ یَکفینی
و لکن قَلیلکِ لا یُقال لَه قَلیل!
-
انـــــدکی از تـــــو
مـــرا کفایـــت میکــند
اما انــــدکِ تــو را
نــمیتوان انـــدک خــواند...
((محمود درویش))
برچسب ها: محمود درویش , اشعار شاعران عرب زبان , اشعار شاعران خارجی , اشعار محمود درویش
_ad4r_8q1i.jpg)
به ظرافت
بر خوابت دست میکشم
نام تو، رؤیای من است
بخواب
شب، درختانش را رو میپوشاند و
بر زمینش،
با زبردستی یک استاد در غیب شدن
چرت کوتاهی میزند
بخواب
تا در قطرههای نوری شناور شوم
که از ماه آغوش گرفتهام میچکد
گیسوانِ تو بر فراز مرمر
خیمۀ اوست که بیحواس
خوابش برده و رؤیاییاش نیست
تو را دو کبوتر روشناست
از شانههایت تا بابونۀ خواب
بخواب
بر و در خودت
یک به یک بر تو در میگشایند،
آرام آسمان و زمین بر تو!
در تو میپیچم، به خواب
نه فرشتهای بر دوش میبرد سریر را
نه شبحی
خواب یاسمن را آشفته میکند
تو زنیّت منی
بخواب…
تو، رؤیای تویی
تابستان سرزمین شمالی
هزار جنگلت را به یک اشارت خواب کن
بخواب
من هشیارش نمیدارم در خواب
تنی را که در حسرت تنی دیگر است…
((محمود درویش))
برچسب ها: محمود درویش , اشعار شاعران عرب زبان , اشعار شاعران خارجی , اشعار محمود درویش

من آغوشي براي تو نداشتم
تمام عشاق زندگي من
افسانه هاي كهن بودند
مي آمدند
مي جنگيدند
ومي مردند
تو هم به اين آغوش نمي رسي
زيرا نيامده مرده اي
اين واقعيت عشاق من است
((غاده السمان))
برچسب ها: غاده السمان , شعر جهان , اشعار شاعران عرب زبان , اشعار شاعران خارجی

و
هنوز
اسم تو
تنها اسمی است در زندگی من
که هیچ کسی نمی تواند
چیزی در موردش
بگوید...
((غاده السمان))
برچسب ها: غادة السمان , اشعار شاعران عرب زبان , اشعار غادة السمان , فاطمه محبی

کمی با من بنشین
تا در آن نقشه ی جغرافیایی عشق،
تجدید نظر کنیم
بنشین تا ببینیم
تا کجا ها مرز چشمان توست
تا کجا ها مرز غم های من
کمی با من بنشین
تا بر سر شیوه ای از عشق
به توافق برسیم ...
((نزار قبانی))
-
برچسب ها: نزار قبانی , اشعار نزار قبانی , اشعار شاعران عرب زبان , اشعار شاعران خارجی

و سرانجام
دروازههای فضا را گشودم
به سوی سیاره آزادی،
سیاره صداقت
گریختم
اما مرا با غرورت زدی
اکنون من گل زرد غرور خویش را
میان گیسوانم نشاندهام
نور آن
مسیر پرواز مرا
به سوی ستونهای هفتگانه بیهودگی
روشن میکند
این اعتراف غمگین و صادقانه من است
من عاشقانه تو را دوست داشتهام
و اگر لجبازی ذاتی من نبود
میشکستم ...
((غاده السمان))
-
👇👇👇
برچسب ها: غاده السمان , شعر جهان , اشعار شاعران عرب زبان , اشعار شاعران خارجی

آنها که زمانی هرکجا رفتند جان باختند،
هریک به راهِ خویشتن:
از جوانی، از امیدِ نو، از آرزو
برخیشان غافل از جهان،
برخیشان شیفتهی عشقِ آن
فرقهای بذرافشانِ نیکیها،
فرقهای دورهگرِ خوبیها
به همراهِ شکوفهها و نغمهها،
برخی به قصدِ برگرفتنِ بَر از لبانِ سرخ...
آنها انسانهایی بودند چون دیگران
در ضعفها و عزمهاشان
و در آرزوهاشان،
و امیدهای گوناگون
در اشتیاقهای دردمند،
آنگاه،اسطورهی اهریمن،
رویاهاشان را پاشید،
و ناگهان پرسشی فراخواندشان
به پاسخگویی،
همراهِ طنینِ تندش:
"حق و نابودیِ اهریمن،
یا زنده به گور بردنِ آرزوها؟
در تسلیم زیستن
یا سرسخت مقاومت کردن؟"
و آنان عزم استوار کردند
گورهای تهی پر شد
از جوانی، از امیدِ نو، از آرزو
از زندگی آزادی که به آزادی اعطا شد
و میجوشید از درونِ ظلماتِ گور.
چنین بود که جان باختند،
و دیگران نیز رهروی راهِ آناناند
رؤیاهاشان سرنوشتی بود محتوم.
این نسلِ جانباختگان!
رعشهای تبخیز میخزد به قلبم،
به چشمانم اشکِ غمی میگذرد
و بارقهای غرور!
-
((سمیح القاسم))
برگردان فیروز شیروانلو
برچسب ها: اشعار سمیح القاسم , سمیح القاسم , شعر جهان , اشعار شاعران عرب زبان

بیزارم از تو ای مرگ
اما هرگز از تو نمیهراسم...
میدانم که بسترت تن من است
و روح من روانداز توست
و میدانم که کرانههایت
بر من تنگ خواهد آمد...
بیزارم از توی ای مرگ
اما هرگز از تو نمیهراسم...
((سمیح القاسم))
برچسب ها: سمیح القاسم , اشعار شاعران عرب زبان , اشعار شاعران خارجی , شعر مرگ

-
بهارهای پیاپی را
در بیابان های تبعید می گذرانیم
با عشق خود چه کنیم،
در حالیکه چشمانمان
پر از خاک و شبنم یخ زده است؟
سرزمین ما، فلسطین، یعنی سبزه زار ما
گل هایش
مانند نقش بر جامه های زنانه است
ماه آذارش، پشته ها را
با شقایق ها و نرگس ها می آراید.
ماه نیسانش، دشت ها را
با شکوفه ها و گل عروس می شکوفاند
ماه ایارش، آواز ماست،
که وقت ظهر در سایه آبی رنگ
میان مزارع زیتون میخوانیم
برای حاصل دادن کشتزارها
منتظر رسیدن تموز
و پایکوبی دبکه در موقع درو هستیم.
ای سرزمین ما، ای جایی که جوانی مان در تو
مانند رویایی در سایه درختهای پرتقال
و میان درخت های بادام مزرعه ها گذشت
ما را به یاد بیاور اینک که میان خار بیابانها
و کوه های سنگلاخ سرگردانیم،
ما را به یاد بیاور، اکنون که
له کرده اند گلهای نوشکفته
در پشتههای اطرافمان را
خانه ها را بر سرمان خراب کرده اند
اجسادمان را به هر طرف افکنده اند
و راه بیابان را به رویمان بازگذاشته اند.
تا اینکه مزرعه ها بر خود پیچیدند
و از سایه های آبی، خارهای سرخ
بر اجساد به جا مانده
و طعمه های عقاب و زاغ شده
فروریخت
آیا از سرزمین تو بود که فرشتگان
سرودهای صلح و شادی انسان را
برای چوپانان خواندند؟
وقتی که مرگ در شکم درندگان،
دندههای بشر را دید
و در قهقهه فشنگ ها
بر سر زنان گریان، به دبکه پرداخت
جز او کسی نخندید.
سرزمین ما زمرد است
ولی در بیابان های تبعید
بهارهای پیاپی
جز زهر بر چهره ما نمی پاشد
با عشق خود چه کنیم
در حالیکه چشمها و دهانمان
پر از خاک و شبنم یخ زده است؟
((جبرا ابراهیم جبرا))
-
برچسب ها: جبرا ابراهیم جبرا , اشعار جبرا ابراهیم جبرا , شعر فلسطین , اشعار شاعران عرب زبان

تنها بر روی صندلی
و عشاق لبخند زنان
تپش قلبم گفت :
لبخند بر لبان ما هم خواهد نشست؟
((محمود درویش))
برچسب ها: محمود درویش , اشعار شاعران عرب زبان , اشعار شاعران خارجی , شعر جهان

عشق همین است،
وقتی میمیرم
همچنان دوستت دارم
و وقتی دوستت دارم
حس میکنم در حال مرگم ...
((محمود درويش))
-
برچسب ها: محمود درویش , اشعار شاعران عرب زبان , اشعار شاعران خارجی , اشعار محمود درویش

-
مى خواهم بخوابم
بدون خاطره، بدون درد، بدون بيمارى،
به دور از خشكىِ عاطفه!دلم مى خواهد
كه اندوهم از ميان پوستم تبخير شود
تا درجه ى حرارتم پايين بيايد!
و قلبم؛
بدون هيچگونه نا اميدى،بتپد…
((محمود درويش))
برچسب ها: محمود درویش , اشعار شاعران عرب زبان , اشعار شاعران خارجی , اشعار محمود درویش

آن چه را که میدانم
این است که من
به نوشتن برای تو ادامه خواهم داد
و تو همچنان دور خواهی ماند.
((غسان کنفانی))
برچسب ها: آرشیو شعر جهان , اشعار شاعران عرب زبان , اشعار شاعران خارجی , کافه شعر

راضی ام اگر عاشقانه بمیرم
راضی ام که من با عشق زاده می شوم
و با عشق می میرم
به آن پناه می برم
و جز آن راهی برای رهانیدن نمی شناسم
راضی ام که عاشقانه مردن
تولدی دگر است
عاشقانه مردن تولدی دگر است
((ندی انسی الحاج))
برچسب ها: آرشیو شعر جهان , اشعار شاعران عرب زبان , اشعار شاعران خارجی , کافه شعر

هر کدام از ما چیزی را از دست می دهیم
که برایمان عزیز است
فرصت های از دست رفته
امکانات از دست رفته
احساساتی که هرگز نمی توانیم
برشان گردانیم
این بخشی از آن چیزیست که به آن می گویند
زنده بودن ...
((هاروکی موراکامی))
برچسب ها: آرشیو شعر جهان , اشعار شاعران عرب زبان , اشعار شاعران خارجی , کافه شعر
![]()
خسته نیستم
از به انتظار تو بودن
به تو فکر کردن
از روز های گذشته
حتی اگر شکست دیگری را آغاز کنم
خسته نیستم
نه از عشق
نه از دوستی
و نه از مرگ
با چشم های باز به شب نگاه می کنم
خسته نیستم
نه از درد
نه از امید
و نه از ترس
به همراه پاییز ، کندن گودال را آغاز می کنم
خسته نیستم
نه از گذشته
نه از اکنون
و نه از آینده
به تنهایی ام آرام آرام عادت می کنم
((اوزدمیر اینجه))
برچسب ها: آرشیو شعر جهان , اشعار شاعران عرب زبان , اشعار شاعران خارجی , کافه شعر
_ucem.jpg)
تنها با عشق
تو را به مبارزه میخوانم
میان لحظهای و لحظهای دیگر
آنگاه تو پیروز میشوی
و عشق در برابرت شکست میخورد
ای روزگار
هان
من نامهام را برای تو مینویسم
تا اعتراف کنم که تو سلطان عالمی
تو میزیی تا همه چیز را
کامل بمیرانی ...
((غادة السمان))
برچسب ها: آرشیو شعر جهان , اشعار شاعران عرب زبان , اشعار شاعران خارجی , کافه شعر
_z2ub.jpg)
سرزمین پدری من مُرده است
اینان سرزمین پدری مرا
در آتش دفن کردهاند
من
در سرزمین مادریام زندگی میکنم
در کلمات.
((رزه آوسلندر))
برچسب ها: آرشیو شعر جهان , اشعار شاعران عرب زبان , اشعار شاعران خارجی , کافه شعر

مانند دانه های نمک
درخشیدند
سپس آب شدند.
این گونه ناپدید شدند
مردانی که عاشق من نبودند.
-
((مرام المصرى))
-
برچسب ها: مرام المصرى , اشعار شاعران عرب زبان , اشعار شاعران خارجی , آرشیو شعر جهان

و این منم
خسته از زمانه ای که زن را
فقط مجسمهای مرمرین میخواهد.
((سعاد الصباح))
برچسب ها: سعاد الصباح , اشعار سعاد الصباح , اشعار شاعران خارجی , اشعار شاعران عرب زبان

نان را از من بگیر، اگر میخواهی
هوا را از من بگیر، اما
خندهات را نه
نان را، هوا را، روشنی را، بهار را
از من بگیر
اما خندهات را هرگز
تا چشم از دنیا نبندم.
((پابلو نرودا))
برچسب ها: آرشیو شعر جهان , اشعار شاعران عرب زبان , اشعار شاعران خارجی , کافه شعر
_kmkh.jpg)
ای که در بَرَم نیستی
شبت چگونه گذشت ؟
شباهنگام به من اندیشیدی ؟
کمی آه کشیدی ؟
اشک در چشمت حلقه زد
آماده گریه شد آیا ؟
زندگانیِ بی تو چه ذوقی دارد ؟
غذا و سخن و هوا چه معنی دارد ؟
که من در گوشهیِ دور از این جهان
گم شده و بر باد رفتهام
((غاده السمان))
برچسب ها: آرشیو شعر جهان , اشعار شاعران عرب زبان , اشعار شاعران خارجی , کافه شعر

من در این زندگیِ دو روزه
با دردها و غصههای طولانی دلآزرده میشوم
این اضطراب و
این بههم ریخته گی
مرا خسته می کنند
و هنگامیکه در این همهمهها
دنبالِ پناهگاهی میگردم
گاهی عشق
و گاهی زخم به دست میآید
گاهی زخم
و گاهی یک زخمِ دیگر
یک عشقِ قدیمی
همیشه یک جداییِ تازه است
این را پرندهها میپرسند و
ستارهها پاسخ میدهند
و تو ای جانِ من
این را کسی نمیداند
که یک زخم چگونه یک زندگی را خونین میکند
من تو را همیشه با جدایی به یاد میآورم
با دستهای لرزانام
نامِ تو را روی بخارِ روزها
و همیشه نامِ تو را مینویسم
گاهی عشق و
و گاهی زخم به دست میآید
گاهی زخم
و گاهی یک زخمِ دیگر
یک عشقِ قدیمی
همیشه یک جداییِ تازه است
این را پرندهها میپرسند و
ستارهها پاسخ میدهند
و تو ای جانِ من
این را کسی نمیداند
که یک زخم چگونه یک زندگی را خونین میکند
-
((ییلماز اوداباشی))
-
instagram.com/mohammad.shirinzadeh/
برچسب ها: آرشیو شعر جهان , اشعار شاعران عرب زبان , اشعار شاعران خارجی , کافه شعر

یک زن
اگر با تابش و سرخوشىاش
با خندههایش بتواند
عقل از سرتان بیرون کند
اگر چشمانش
راز چشمانتان را بخواند
اگر بتواند
اندوه و شادمانىتان را شریک شود
آن زن شراب شماست
((ناظم حکمت))
-
برچسب ها: آرشیو شعر جهان , اشعار شاعران عرب زبان , اشعار شاعران خارجی , کافه شعر

چشمانت اصفهان است،
کبوترها در برجهایش لانه می کنند
و خیُام درآنجا برانگیخته می شود
مانند قناریِ تشنه
که پی درپی ترانه می خوانَد
و گنبدِ این شب را
از باده ی پی درپی سرشار می کند.
چشمانت بغداد است
که در خواب وبیداری
گم اش کردم!
اگر امیری بودم
خودم را بابهترین کلامها
تازه می کردم،
امّا نه پادشاهی نامدارم
نه خواننده ای در روزگار ِاو،
خیامِ بزرگ هم نیستم،
من با تنگدستی
در این زمانه ی بخیل زندگی می کنم
و شبِ اندوهم سِتَروَن و طولانی است.
محبوبِ من!
بسیار گریسته ام
و واژه های بسیاری تراشیده ام
و در تبعیدگاهم
تکه تکه شده ام!
-
((عبدالوهاب البیاتی))
-
👇👇👇
instagram.com/mohammad.shirinzadeh/
برچسب ها: آرشیو شعر جهان , اشعار شاعران عرب زبان , اشعار شاعران خارجی , کافه شعر

تنها تو … صاحب ِتاریخ ِمن!
نام خود را در صفحه اول بنویس،
و در صفحه سوم ،
و دهم،
و در آخرین ِآن.
تنها تو می توانی روزهای مرا سرهم کنی ،
از قرن اول تولد
تا قرن بیست و یکم پس از عشق.
تنها تو،
می توانی،
آنچه میخواهی به روزهایم بیفزایی
و آنچه را می خواهی
از آن حذف کنی.
تمام ِتاریخ ِمن،
از کف دست های تو جاری میشود،
و بر کف دست های تو می ریزد!
((سعاد الصباح))
-
instagram.com/mohammad.shirinzadeh/
برچسب ها: سعاد الصباح , اشعار سعاد الصباح , اشعار شاعران خارجی , اشعار شاعران عرب زبان

چسبیدهام به تو
بسان انسان
به گناهش
هرگز ترکت نمی کنم
((مرام المصری))
-
instagram.com/mohammad.shirinzadeh/
برچسب ها: آرشیو شعر جهان , اشعار شاعران عرب زبان , اشعار شاعران خارجی , کافه شعر
| مطالب قدیمی تر |
.: Weblog Themes By Pichak :.

























