درباره وب

سلام و عرض ادب و احترام

خدمت دوستان عزیز و گرامی

بنا به روز بودن وب سایت

از صفحات دیگر هم دیدن بفرمایید

با تشکر فراوان از حضورتان

آیدی  چنل من در تلگرام👇👇

mohammadshirinzadeh@

صفحه اینستاگرام بنده

mohammad.shirinzadeh

شاعر بارانی (محمد شیرین زاده)

♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥

تو را دوست دارم

چون بوئیدن غنچه ای

در حال باز شدن

چون رویایی شیرین

بعد از کابوس...

تو را دوست دارم

چون هر سلامی پس از بدرود...


((محمد شیرین زاده))

♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥

چشمانت را ببند

و دستت را

بر روی قلبم بگذار

اینبار خودش می خواهد

به تو بگوید

دوستت دارم ...

((محمد شیرین زاده))

♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥

بیا عشق را

قمار کنیم

نترس

جز دل

چیزی بهم

نمی بازیم ...

((محمد شیرین زاده))

♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥

یک روز

به وقت عشق

ساعت هايمان را

با هم تنظیم می کنیم

و از آن پس

دیگر فرقی نمی‌کند

به کدام وقت محلی

مشغول

دوست داشتن همیم...

((محمد شیرین زاده))

♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥

و این دیوانگی

خواست عشق ات بود

مرا ببخش که

بلند بلند

دوستت دارم...

((محمد شیرین زاده))

♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥

من و تو

آنقدر شبیه هم

نفس کشیده ایم

که قلب هايمان

به یک شکل

برای هم می تپند...

((محمد شیرین زاده))

♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥

مرا به خودت

محدود کن

آنقدر که

در این دنیا

جز آغوش ات

جایی نداشته باشم

برای زندگی...

((محمد شیرین زاده))

♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥

بخند

تو نمی دانی

چقدر خنده هات

بهانه می دهند

به دست هایم

برای در آغوش گرفتن ات

چقدر اشتیاق

به نفس هایم

برای بویدنت...

((محمد شیرین زاده))

♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥

دوست داشتن ات

اسم و رسم من است

گفته بودم؟

بمان

آنقدر که ما

تعریف همیشه باشیم...

((محمد شیرین زاده))
جستجوی وب
برچسب ها وب
شعر (1312)

156722489_a97j.jpg

این‌ جا آدم‌ ها چنان خوشبخت‌ اند

که دیگر عاشق نمی‌ شوند

هیچِ‌ هیچ‌ اند

به کس دیگری نیاز ندارند

به خدا هم همین‌ طور

صبح می‌ نشینند جلوی خانه‌ های غرق‌ِ‌ نورشان

و تا شب منتظر مرگ می‌ مانند


((آگوتا کریستوف))

مترجم : اصغر نوری


برچسب ها: آرشیو شعر جهان , اشعار شاعران عرب زبان , اشعار شاعران خارجی , کافه شعر

تاريخ : پنجشنبه ۷ تیر ۱۴۰۳ | 1:15 | نویسنده : محمد شیرین زاده |

images_(2)_w81o.jpg

نوشته‌اند

نوشتن مقدس است

کلمات مقدس‌اند

و نفس تو

خدایی را که در آنهاست

آشکار می‌کند

این کلمات را می‌نویسم

و به آرامی تکرار می‌کنم

برای خودم

طلسمی برای تو

این دعا را بگیر و بر گردنت بیاویز

و با این نجواها

پشتت را محکم کن

باشد که همیشه عاشقانه گام برداری

خورشید را بشناسی

برای گرمای ماه

برای مسیر راه

باشد که همیشه این کلمات به یادت بیاورد

نفست کلماتی مقدس‌اند

که خدا را در درون تو بیدار می‌کند


((سهیر حماد))

-

👇👇👇

t.me/mohammadshirinzadeh


برچسب ها: آرشیو شعر جهان , اشعار شاعران عرب زبان , اشعار شاعران خارجی , کافه شعر

تاريخ : پنجشنبه ۷ تیر ۱۴۰۳ | 0:2 | نویسنده : محمد شیرین زاده |

فای_a5w.jpg

گفتند نوشتن را

گناهی است بزرگ

پس ننویس

و حرام است نیایش در برابر کلمات

پس نزدیک نشو

که مسموم می‌کند

دهانِ شعرها را

پس ننوش

این منم که بسیار نوشیده‌ام

و مسموم نشده‌ام از جوهر ریخته‌شده برمیز

این منم که بسیار نوشته‌ام

و افروخته‌ام آتشی بزرگ

در هر ستاره‌ای

و خدا بر من خشمی نگرفت

گفتند نوشتن

تنها برای مردان است

پس سخن نگو

و مردان تنها عاشق‌اند

پس عاشق نشو

و نوشتن

دریایی است عمیق

پس غرق نشو

این منم که عاشق شدم

این منم که شنا کردم

و روبه‌رو شدم

با دستانِ خشمگین

هر موجی و غرق نشدم

گفته اند با شعر

شکسته‌ام دیوار آگاهی را

و مردان شاعر هستند

و چه‌طور می‌شود

زن شاعری در این قوم

به دنیا می‌آید ؟

پوزخندی به بیهودگی سرریز

در این عصرِ جنگ سیاره‌ها

از کسانی که زن را

زنده به گور می‌خواهند حبس‌ به‌ حبس

از خود می‌پرسم

که چرا حلال است آواز مردان

چرا بلندتر می‌خوانند این دیوار بیهودگی را

میان ریشه‌ها و ابرها

میان درختان و باران و برای زنان نیست آوازی

و چه کسی گفته است

برای نوشتن جنسیت شرط است ؟

چه کسی گفته است

طبیعت با نوای پرندگان زیبا مخالف است

می‌گویند شکسته‌ام سنگ قبرم را

و این درست است

و من کشته‌ام

خفاش‌های زمانه‌ام را

و این درست است

و من بسته‌ام ریشه‌های دورویی را

در شعرم

و اگر زخمی بر من بزنند

زیباترین چیز

در وجود آهو

همان زخم است

و اگر مرا بر دار ببندند

خوب می‌شود

مرا در ردیف مسیح

قرار داده‌اند

می‌گویند زن شاعر

گیاه غریبی است که بیابان او را

نمی‌پذیرد که سنت آن را

پس می‌زند و زنی که

شعر می‌نویسد هیچ نیست

مگر ترانه‌خوانی است

و می‌خندم به هر آنچه

در موردم گفته شده

که رد می‌کنم افکار عصر بیهودگی را

و می‌مانم و می‌خوانم بر بلندترین قله

و می‌دانم رعد و برق ماندگار نیست

و طوفان‌ها می‌گذرد

و خفاش‌ها می‌گذرند

و می‌دانم آن‌ها رفتنی‌اند

و این منم که نمی‌روم

-

((سعاد الصباح))


برچسب ها: سعاد الصباح , اشعار سعاد الصباح , اشعار شاعران خارجی , اشعار شاعران عرب زبان

تاريخ : چهارشنبه ۶ تیر ۱۴۰۳ | 23:57 | نویسنده : محمد شیرین زاده |

images_(1)_zcu0.jpg

شروع عشق مان

مانندِ درختی بدون سایه است

تو را باید از برگها بپرسم

فقط وقتی

زیر گام ها می افتند

حرف میزنند

درختان اگر خسته باشند

از ایستادن نیست

آز انتظار است

چشم به راه دوخته اند

اما چه خبری ؟ از چه کسی ؟

به حیرت افتاده ام

برسرِاین برگها چه خواهدآمد ؟

درختان کاش این گونه نمانند

چون راه های مان

خشک می‌شود

به من بگو

اگر این طور شود

از عشق مان چه خواهد ماند ؟


((ابوالفضل پاشا))


برچسب ها: آرشیو شعر جهان , اشعار شاعران عرب زبان , اشعار شاعران خارجی , کافه شعر

تاريخ : چهارشنبه ۶ تیر ۱۴۰۳ | 23:42 | نویسنده : محمد شیرین زاده |

images_t2f1.jpg

و تو را

گاهی چون دریا می‌بینم

گاهی قطره‌ای از دریا

گاهی چون آفتاب می‌بینم

گاهی تراشه‌ای از آفتاب

تو چه هستی ؟ که هستی ؟

که می‌آیی و نمی‌آیی

نه نوری ، نه خدایی ، نه سایه‌ای

پس اگر عشق منی

بیا با هم برقصیم

که به من اشتیاق بیاموزی

و من به تو شیفته‌گی را


((مهاباد قره‌داغی))


برچسب ها: آرشیو شعر جهان , اشعار شاعران عرب زبان , اشعار شاعران خارجی , کافه شعر

تاريخ : چهارشنبه ۶ تیر ۱۴۰۳ | 23:39 | نویسنده : محمد شیرین زاده |

desnos,_robert_zb1b.jpg

وقتی میان بازوان‌ات دوست‌ام می‌داری

خود را تسلیم‌ات می‌کنم

تا هراس‌هایم پایان گیرد

معشوق من

با من حرف بزن

باید شب‌های فراق و پریشانی را

از میان برداریم

معشوق من

با من حرف بزن

در شب تاری که تقدیر

سرنوشت‌ شومی رقم زده

اشباح

دلهره‌آورند

سکوت نکن مگر مرده‌ای ؟

معشوق من

با من حرف بزن

بگو دوست‌ام داری

شور عشق را اثبات کن

معشوق من

با من حرف بزن

اصلا دروغ بگو

وانمود کن عاشق‌ام هستی

بگذار این‌ رؤیا ادامه پیدا کند

معشوق من

با من حرف بزن


((روبر دسنوس))


برچسب ها: آرشیو شعر جهان , اشعار شاعران عرب زبان , اشعار شاعران خارجی , کافه شعر

تاريخ : سه شنبه ۵ تیر ۱۴۰۳ | 0:43 | نویسنده : محمد شیرین زاده |

images_(1)_6vm5.jpg

اعتراف می‌کنم

من واهمه داشتم

نه تنها از عشق

بلکه از عاشق او شدن

که او رازی اغواکننده بود

و در اعماق خویش

آبستن اسراری بود

که بر همگان فهم‌ناشدنی بود

و من از ناکام‌ ماندن

به‌سان کسان دیگر

واهمه داشتم

او اقیانوس بود

و من پسرکی که عاشق موج‌ها بود

ولی از شنا‌کردن می‌هراسید


((کریستوفر پویندکستر))


برچسب ها: آرشیو شعر جهان , اشعار شاعران عرب زبان , اشعار شاعران خارجی , کافه شعر

تاريخ : سه شنبه ۵ تیر ۱۴۰۳ | 0:29 | نویسنده : محمد شیرین زاده |

30-love-poems-tyler-knott-gregson-will-make-you-believe-magic_r6t7.jpg

نمان

آنگاه که رفتن بایسته است

و نرو

آن هنگام که ماندن

زندگی رسیدن به ادراکی‌ست

تا بدانی چه زمانی

بی ذره‌ای تردید

کدام را برگزینی


((تایلر نات گرگسون))

مترجم : مهیار مظلومی


برچسب ها: آرشیو شعر جهان , اشعار شاعران عرب زبان , اشعار شاعران خارجی , کافه شعر

تاريخ : سه شنبه ۵ تیر ۱۴۰۳ | 0:26 | نویسنده : محمد شیرین زاده |

screenshot_۲۰۲۴۰۶۱۲_۰۲۱۰۴۰_instagram_rgxn.jpg

عاشق آسمانم

زیرا که مثل تو بخشنده

پوشیده از ستارگان و سرشار از سرور و شادی

رفیق و بیگانه

زیرا که مثل تو دور

و گاهی مثل تو نزدیک

با چشمانی آهنگین

عاشق آسمانم

عاشق جاده‌ام

برای دیدارهای‌مان

شادی‌ها و رنج‌های‌مان

یاران‌مان ، جوانی‌مان

اشک‌های‌مان که خندیدند

شمع‌هایمان که گریستند

و رفاقت‌هایی را که از دست دادیم

عاشق جاده‌ام

عاشق دریام

عاشق آسمان

عاشق جاده‌ها

زیرا که آن‌ها زندگی هستند

و تو محبوبم

تو همه این زندگی هستی


((نجات الصغیره شاعر و خواننده مصری))


برچسب ها: آرشیو شعر جهان , اشعار شاعران عرب زبان , اشعار شاعران خارجی , کافه شعر

تاريخ : چهارشنبه ۳۰ خرداد ۱۴۰۳ | 23:31 | نویسنده : محمد شیرین زاده |

چزاره-پاوزه_wwet.jpg

مرگ خواهد آمد و با چشمان تو خواهد نگریست

مرگی که از صبح تا شب با ماست

بی‌خواب و گنگ مانند افسوسی قدیمی

یا رذیلتی‌ جاهلانه .

چشمانت واژه‌ای تهی خواهد بود

فریادی فرونشانده و سکوتی

بدین‌‌سان هر روز صبح می‌بینی‌اش

وقتی تنها خم می‌شوی رو به آینه

آی امید گرامی

ما نیز آن روز خواهیم دانست

که زندگی و هیچی تویی .

مرگ هر کس را به چشمی می‌نگرد

مرگ خواهد آمد و با چشمان تو خواهد نگریست

مانند پایان یافتن رذیلتی خواهد بود

و دیدار چهره‌ای مرده

که از آینه پدیدار می‌شود

مانند گوش سپردن به لب‌های بسته‌ای که سخن می‌گویند

و ما در سکوت فرو خواهیم رفت .


((چزاره پاوزه))

برگردان : محمد مختاری


برچسب ها: آرشیو شعر جهان , اشعار شاعران عرب زبان , اشعار شاعران خارجی , کافه شعر

تاريخ : سه شنبه ۱۵ خرداد ۱۴۰۳ | 17:8 | نویسنده : محمد شیرین زاده |

به خوابم اگر نیایی به همه خواهم گفت

خورشید را که روی زمین راه می رفت

خواهم گفت:

اقیانوسها را که به دست گرفته بودی

و باچشمانت چگونه شب را روز می کردی

برای داشتن تو

اگر بخواهی خنجر به گلو می گیرم

وعید عشاق را رقم خواهم زد

می خواهم خنجرت گلویم را پاره کند

بی آنکه خدا دلش بسوزد

برای داشتن تو

پای پیاده خط استوا را خواهم دوید

تمام صحراهای دور و نزدیک

می خواهم به نام تو جهان را نشانه بگذارم

برای داشتن تو

هم اشک یعقوب می شوم

هم ناله زلیخا

هم زبان بلقیس

برای داشتن تو حتی

شهید می شوم


((سهام الشعشاع))


برچسب ها: سهام الشعشاع , اشعار شاعران عرب زبان , اشعار شاعران خارجی , شعر جهان

تاريخ : دوشنبه ۱۴ خرداد ۱۴۰۳ | 2:6 | نویسنده : محمد شیرین زاده |

capture_e8um.png

عمری در آینه نگریسته ام

اما خود را نمی بینم

دیگر به صورت خود دزدیده نمی نگرم

گویا سایه ام مرا فروگرفته است

و یا خرمای نارس آرزو زیر زبانم خشکیده.

هیچ لباس عروسی در کمد نیست

که آرزوها را به چشمه ی روحم بازگرداند

و اعضای تنم

شیهه هایشان پرامتداد ، تکثیر شده ست

اما آن اسب نر

پشت دهکده ی رویاهای تشنه ی من

ناپدید گشته

و پیش رو

پیردختران تنهایی ام پدیدار ند

که سایه های نبودنشان

راز زمان را محو می کند

سرشت آینه خیانت است و سرشت اش

ما را از یکدیگر دور میکند

همچون معناهای بیگانه باهم

و عمر

تنگتر از پیراهنی زنانه

که از فرط عشق میشکافد

در پیکری رنجور ناله سرداده ست


((سهام الشعشاع))


برچسب ها: سهام الشعشاع , اشعار شاعران عرب زبان , اشعار شاعران خارجی , شعر جهان

تاريخ : دوشنبه ۱۴ خرداد ۱۴۰۳ | 2:0 | نویسنده : محمد شیرین زاده |

images_ajxi.jpg

اسیر تو بودن

آزادی ست

حتی زیر اقیانوس های عمیق

حتی با چشمان بسته

بدون هیچ تنفس عمیق


((سهام الشعشاع))


برچسب ها: آرشیو شعر جهان , اشعار شاعران عرب زبان , اشعار شاعران خارجی , کافه شعر

تاريخ : دوشنبه ۱۴ خرداد ۱۴۰۳ | 1:57 | نویسنده : محمد شیرین زاده |

ای رازآلود چون اساطیر

و ای جنبده چون جیوه

مهم نیست

که مجسم شوی

زیرا من

تو را در خواب‌هایم

مانند دانه‌ی میوه‌ای

می‌جوم

که پس از آن

شهد و شیرینی

بر دیواره‌های حافظه‌ام

جاری می‌شود

مهم نیست که متجلی شوی

زیرا من

در تنهایی‌ام

خطوط دستان‌ات را

می‌خوانم

و آینده‌ام را

پیش بینی می‌کنم

و عطر مردانگی‌ات را

می‌بویم

و سپس

بیست کودک

به دنیا می‌آورم


((سعاد الصباح))


برچسب ها: آرشیو شعر جهان , اشعار شاعران عرب زبان , اشعار شاعران خارجی , کافه شعر

تاريخ : پنجشنبه ۳ خرداد ۱۴۰۳ | 1:26 | نویسنده : محمد شیرین زاده |

screenshot_۲۰۲۴۰۵۲۲_۰۰۰۴۵۰_instagram_5qq3.jpg

با این همه

این دنیای شریر بزرگ؛

از جنس بالِ پروانه‌هاست.


((یان‌ کاپلینسکی))

برگردان: محمدرضا فرزاد


برچسب ها: آرشیو شعر جهان , اشعار شاعران عرب زبان , اشعار شاعران خارجی , کافه شعر

تاريخ : چهارشنبه ۲ خرداد ۱۴۰۳ | 0:30 | نویسنده : محمد شیرین زاده |

screenshot_۲۰۲۴۰۵۲۲_۰۰۰۷۵۹_instagram_vged.jpg

سرِ سازگاری ندارد با ما این باد

دست در دستِ باد جنوب است باد شمال

و این صدای ماست که فریاد می‌زند

راهی برای فرار هست؟


((محمود درویش))

برگردان: پرتو نادری

-

👇👇👇

t.me/mohammadshirinzadeh


برچسب ها: محمود درویش , اشعار شاعران عرب زبان , اشعار شاعران خارجی , اشعار محمود درویش

تاريخ : چهارشنبه ۲ خرداد ۱۴۰۳ | 0:12 | نویسنده : محمد شیرین زاده |

images_s6xt.jpg

وقتی عاشقم

احساس می‌کنم مثل پر سبک می‌شوم

روی ابرها راه می‌روم

نور خورشید را می‌دزدم

و ماه‌ها را شکار می‌کنم

وقتی عاشقم

احساس می‌کنم دنیا وطن من است

می‌توانم از روی دریا بگذرم

و هزاران رودخانه را رد کنم

می‌توانم بدون گذرنامه این طرف و آن طرف بروم

مثل کلمات مثل افکار

وقتی تو محبوب من باشی

ترس و ضعفم از بین می‌رود

احساس می‌کنم قوی‌ترین زن روی زمینم

و با صدای بلند نام تو را

در پاریس ، لوزان ، و میلان بر زبان می‌آورم

و به تمام کافه‌ها سر می‌زنم

کافه به کافه

و به کارگران جاده‌ها

رانندگان اتوبوس

گل‌های روی بالکن

و حتی مورچه‌ها

و زنبورها

و گربه‌های خیابان می‌گویم

که من عاشقم

عاشقم

عاشقم


((سعاد الصباح))


برچسب ها: آرشیو شعر جهان , اشعار شاعران عرب زبان , اشعار شاعران خارجی , کافه شعر

تاريخ : دوشنبه ۱۰ اردیبهشت ۱۴۰۳ | 23:36 | نویسنده : محمد شیرین زاده |

زنها نمی میرند

زنهای عاشق سرگردان می شوند

درون زمان ، اتاق ، خانه می مانند

زنهای عاشق بسترشان پهن می ماند

آغوششان باز

زنهای عاشق نمی میرند

تنها چشمانشان را می بندند

نفس نمی کشند

قلبشان را نگه می دارند

تا چشمان تو باز بماند

نفسهای تو را بشنود

وقلب تو بزند

زنهای عاشق سرگردان می شوند

حول و حوش جهان یک مرد


((وداد بنموسى))


برچسب ها: آرشیو شعر جهان , اشعار شاعران عرب زبان , اشعار شاعران خارجی , کافه شعر

تاريخ : چهارشنبه ۵ اردیبهشت ۱۴۰۳ | 23:37 | نویسنده : محمد شیرین زاده |

درود بر دست های تو باد

آنگاه که پر می کشند به سوی من

که سپیدی شان آوازم

و بوسه هاشان حیات من است

پاهایت رودی از تداوم

چونان رقاصه ای که با جاروبی می آویزد

امروز در رگ هایم

خون تو جاری است

جریانی لطیف

ساده

و ابدی


((پابلو نرودا))


برچسب ها: آرشیو شعر جهان , اشعار شاعران عرب زبان , اشعار شاعران خارجی , کافه شعر

تاريخ : چهارشنبه ۵ اردیبهشت ۱۴۰۳ | 23:33 | نویسنده : محمد شیرین زاده |

آدم‌ها

عطرشان را با خودشان می‌آورند

جا می‌گذارند

و می‌روند‌‌

آدم‌ها

می‌آیند و می‌روند

ولی

توی خواب‌های‌مان می‌مانند‌

آدم‌ها

می‌آیند و می‌روند

ولی

دیروز را با خود نمی‌برند‌‌

آدم‌ها

می‌آیند

خاطره‌هایشان را جا می‌گذارند

و می‌روند‌‌

آدم‌ها

می‌آیند

تمام برگ‌های تقویم بهار می‌شود

می‌روند

و چهار فصل پاییز را

با خود نمی‌برند‌‌

آدم‌ها

وقتی می‌آیند

موسیقی‌شان را هم با خودشان می‌آورند

و وقتی می‌روند

با خود نمی‌برند‌‌

آدم‌ها

می‌آیند

و می‌روند

ولی

در دلتنگی‌هایمان‌‌

شعرهایمان‌‌

رویای خیس شبانه‌‌مان می‌مانند‌‌‌

جا نگذارید

هر چه می‌آورید را با خودتان ببرید‌

به خواب و خاطره‌‌‌ی آدم برنگردید


((هرتا مولر))


برچسب ها: آرشیو شعر جهان , اشعار شاعران عرب زبان , اشعار شاعران خارجی , کافه شعر

تاريخ : چهارشنبه ۵ اردیبهشت ۱۴۰۳ | 23:28 | نویسنده : محمد شیرین زاده |

دست‌های مرا رها کن

سه سطر خواهم نوشت

در هر سه سطر ، تو

چشم های مرا رها کن

به چهار طرف نگاه خواهم کرد

در هر چهار طرف ، تو

قلب مرا رها کن

هزاربار عاشق خواهم شد

در هر هزاربار ، تو


((احمد سلجوق ایلخان))


برچسب ها: آرشیو شعر جهان , اشعار شاعران عرب زبان , اشعار شاعران خارجی , کافه شعر

تاريخ : چهارشنبه ۵ اردیبهشت ۱۴۰۳ | 0:24 | نویسنده : محمد شیرین زاده |

-

چه کسی می‌داند

که تو در آغوش کدام بادهایی

چه کسی می‌داند که تو در کدام اقلیم هستی ؟

من بی‌تو در این خاموشی‌ها

مثل یک دیوانه‌ ام


((جاهد ظریف‌ اوغلو))


برچسب ها: آرشیو شعر جهان , اشعار شاعران عرب زبان , اشعار شاعران خارجی , کافه شعر

تاريخ : چهارشنبه ۵ اردیبهشت ۱۴۰۳ | 0:22 | نویسنده : محمد شیرین زاده |

اینکه چشمان تو زیباست

درشعر من نمی گنجد

هنوز کلماتی هستند که کسی نمی شناسد

کلماتی در وصف زیبایی چشمهای تو

کلماتی که اگر یافت شود

کسی درک نخواهد کرد


علی احمد سعید ( آدونیس )


برچسب ها: آرشیو شعر جهان , اشعار شاعران عرب زبان , اشعار شاعران خارجی , کافه شعر

تاريخ : شنبه ۱ اردیبهشت ۱۴۰۳ | 0:41 | نویسنده : محمد شیرین زاده |

تورا بازخواست نمی‌کنم

که پاره‌های وجودم را برگرفتی

و با آن وطنی ساختی

برای عاشقان همین بس است

که غم‌هایشان

سرزمین گنجشکان باشد


((سعاد الصباح))


برچسب ها: آرشیو شعر جهان , اشعار شاعران عرب زبان , اشعار شاعران خارجی , کافه شعر

تاريخ : چهارشنبه ۲۹ فروردین ۱۴۰۳ | 0:9 | نویسنده : محمد شیرین زاده |

a-5922_puua.jpg

روزهای عشق چقدر شیرین‌اند

رؤیاهایش چه گوارایند

غم واندوه شب‌هایش چقدر تلخ‌اند

و هراس‌هایش چقدر زیادند


((جبران خلیل جبران))


برچسب ها: آرشیو شعر جهان , اشعار شاعران عرب زبان , اشعار شاعران خارجی , کافه شعر

تاريخ : چهارشنبه ۲۹ فروردین ۱۴۰۳ | 0:4 | نویسنده : محمد شیرین زاده |

download_tc6d.jpg

چگونه شب‌هنگام

به‌سوی تو به پرواز درآیم

تا به خواب‌ات شبیخون بزنم ؟

چگونه جنگل را به ‌تن کنم

و پنجره‌ات را با درختان تصرف کنم

و به تو بگویم دوست‌ات دارم ؟


((غادة السمان))


برچسب ها: آرشیو شعر جهان , اشعار شاعران عرب زبان , اشعار شاعران خارجی , کافه شعر

تاريخ : چهارشنبه ۲۹ فروردین ۱۴۰۳ | 0:1 | نویسنده : محمد شیرین زاده |

images_(2)_f91v.jpg

کنار لب های تو

ملکوت را به آغوشم دعوت کردم

به اندامم سوگند

به گیسوان بلندم

به لب های خونینم

به دستهایم سوگند

وقتی تو را در آغوش کشیدم

شیطان را فریب دادم

شیطانی که مقابل عریانی ام سجده کرد

و دیگر شیطان مقرب شد در این درگاه

به آغوشم بیا

این جا حریم امن یک هم آمیزی همیشگی ست

می خواهم با صدای خودت بخوانی

خودت را به آغوش من

-
((جمانه حداد))

-

👇👇👇

instagram.com/mohammad.shirinzadeh/


برچسب ها: جمانة حداد , اشعار شاعران خارجی , اشعار جمانة حداد , اشعار شاعران عرب زبان

تاريخ : چهارشنبه ۲۲ فروردین ۱۴۰۳ | 0:12 | نویسنده : محمد شیرین زاده |

11dadc10-509d-4875-b028-68a38bc4c182-250x250_k22h.png

چه سکوت زیبایی دارد امشب

به من دست بزن

بگذار پیراهنم بریزد زیر پاهایت

به من دست بزن

بگذار خیس اشکهایت شود تنم

از این باغ پر از انگور

جام‌های سرشار از شراب ناب

یک جرعه بنوش

شاید دراین دریای مست

شناور شدی امشب

چه سکوت آرامی دارد امشب

و دست‌های تو

گرداگرد پشتم لمس می شود

از زبانت غفلت نکن

این آغوش

بی رمز زبانت باز نمی شود...


((جمانه حداد))


برچسب ها: آرشیو شعر جهان , اشعار شاعران عرب زبان , اشعار شاعران خارجی , کافه شعر

تاريخ : سه شنبه ۲۱ فروردین ۱۴۰۳ | 23:52 | نویسنده : محمد شیرین زاده |
مطالب جديد تر مطالب قدیمی تر