شعر های باران خورده ....

و اگر

از میان این همه صبح

تنها یکی

در آغوش تو

بخیر شود

همین کافی ست

تا از قول من

به همه بگویی

او خوشبخت بوده است

((محمد شیرین زاده))

چشم هایم

صبح را

ته فنجان خیالت می بیند

تو

از پیچ سپیده می آیی

و من هر روز

بهانه تازه ای

برای شعرهایم دارم..

🌈🦋((نفس موسوی))🌈🦋

به صبح بگو

پنجره ی اشتیاق مرا

به آسمان بسپارد

می خواهم

هزاران بوسه ببارد

از خیال ِ تَرَم

تو حبس شوي

ميان چشمانم..

🌈🦋((نفس موسوی))🌈🦋

خــورشيــد را بگــو

ديــرتــر خــراب شــود روي ســرمــان!

بگــو مجبــور نيــست

هــر صبــح گــل دهــد بــر گلــدان افــق،

کــه مــا

عســل لــب هــاي کســي را

کــم داريــم بــراي صبحــانــه . . .

-
((مهدیه لطیفی))

-

👇👇👇

instagram.com/mohammad.shirinzadeh/

به صبح بودنت

که می رسم

خلوت خیالم

ورق می خورد

از دور دست عشق

دوست داشتنت

کنج دلم می نشیند

لبخند می خرد لبانم

از هوایت

تا عطر نفس هایت

بیتوته کند در من..

🌈🦋((نفس موسوی))🌈🦋

کاش

یک روز صبح

زنگ بزنی

بگویی

خوابت را دیده ام

می شود؟

خدایا می‌شود

اینقدر

دوستم داشته باشد

((محمد شیرین زاده))

به وقت صبح

شبانه هايم را

تا مي زنم

خيالت را جمع

شايد

چشم در چشم شويم

بمانيم به پاي هم ...

🌈🦋((نفس موسوی))🌈🦋

از خواب كه مي افتم

بيداري بلندم مي كند

و من به هواي تو

از جدال پلك هايم با خواب

به صبح تو مي رسم..

🌈🦋((نفس موسوي))🌈🦋

صبح می چکد

از چشمان من

وقتی که روی گیسوانم

صبح نگاهت

جان گرفت ...

-
🌈🦋((نفس موسوی))🌈🦋

سنگینی نگاهت را بگیر

از خیالم

هراس سکوت

صبح بیقراری را

آشفته می کند

چشمانم به صبح ِ سلامت

عاشق اند ...

🌈🦋((نفس موسوي))🌈🦋

از صبح بي قراري ات كه

رد مي شوم

عطش خيالت

ظهر نگاهم را داغ مي كند

عصري دلپذير مي خواهم

تا خنكاي نسيم ات

نوازشم كند

🌈🦋((نفس موسوي))🌈🦋

صبح

میزی ست

از عسل چشم هایت

که لقمه هایم را شیرین می کند

و سرمای نگاهم را

می چسباند به گوشه ی قاب روی شومینه

خیس می شوم

پلک هایم می دوند

تا صدای آمدنت

سپیدارهای باغچه را بیدار کند

🌈🦋((نفس موسوی))🌈🦋

بیا

کنار پنجره باران خورده

در صبح نفس بکشیم

و با هر نفس

در نم باران

دوستت دارم را

تازه تر از همیشه

تکرار کنیم ...

-
((محمد شیرین زاده))

-

👇👇👇

instagram.com/mohammad.shirinzadeh/

و تو

چشم روشنی

روز هایی شدی

که خورشید هم

در تاریکی اش گم بود...

-
((محمد شیرین زاده))

-

👇👇👇

instagram.com/mohammad.shirinzadeh/

صدا زدم

ترا

در دلتنگ ترين

صبحي که

عطر بهانه داشت

در كوچه هاي دلم

خيال تو خانه داشت ...

🌈((نفس موسوی))🌈

شعرم را

واژه واژه

دانه می کنم

می ریزم

پشت پنجره اتاقت

می خواهم صبح که شد

گنجشک ها جای جیک جیک

با دوستت دارم های من

ترا بیدار کنند ...

-
((محمد شیرین زاده))

-

👇👇👇

t.me/mohammadshirinzadeh

صبح

میزی ست

از عسل چشم هایت

که لقمه هایم را شیرین می کند

و سرمای نگاهم را

می چسباند به گوشه ی قاب روی دیوار

خیس می شوم

پلک هایم می دوند

تا صدای آمدنت

سپیدارهای باغچه را بیدار کند…!

🌈((نفس موسوي))🌈

صبح من چه زیبا می شد

چه زیبا

اگر تو آن کسی بودی که

زنگ خانه ام را

می زدی ...

-

((محمد شیرین زاده))

-

👇👇👇

t.me/mohammadshirinzadeh

برداشت آسمان را

چون کاسه‌ای کبود

و صبحِ سرخ را

لاجرعه سرکشید

آنگاه

خورشید در تمامِ وجودش طلوع کرد

((هوشنگ ابتهاج))

👇👇👇

وقتی خورشید

برای سلام کردن به تو

طلوع می کند

چرا من

گل آفتابگردانی نباشم

که برای دوست داشتن ات

بیدار می شود ...

((محمد شیرین زاده))

👇👇👇

"صبح"

یعنی یک فرصت دوباره

برای حرف هایی که بهم نگفته ایم

اول خودم می گویم :

دوستت دارم  

((محمد شیرین زاده))

👇👇👇

چشم هایت را باز کن

شقایق هایی که دیشب

در دشت سینه ام کاشتی

امروز

محتاج طلوع تو اند ...

((محمد شیرین زاده))

👇👇👇 

چه لذت بخش است

که صبح برخیزم

پنجره را باز کنم

ناگاه

بوی نم باران

در اتاق بپیچد

چه لذت بخش تر

اگر امروز

اتفاقی

ببینم ات ...

((محمد شیرین زاده))

👇👇👇 

کمی 

عمیق تر نگاهم کن 

مثل آفتاب 

زل بزن توی چشمهایم..

تو قشنگ ترین 

اتفاق صبح هایم باش! 

((فرشته رضایی))

👇👇👇 

تو همان

هوای دل انگیز صبحی

که به خاطرش

پنجره را

باز گذاشته ام ...

((محمد شیرین زاده))

  👇👇👇   

https://t.me/mohammadshirinzadeh

‌و صبح يعنى

اشتيـاقِ پنهانِ من

وقتى چشم هايَم

در درياىِ چشم هايـَت غرق شده

و روزش را لبخند ميزند  .. !

صبح يعنى

تويى چسبيده به عشق

و لحظه هايى كه با بوىِ زندگى ميگـذرد !

صبح يعني

عشقى مملو از تو .. !

((بهاره حصارى))

صبح

یعنی یک فرصت دوباره

برای حرف هایی که بهم نگفته ایم

اول خودم می گویم:

دوستت دارمـ...

((محمد شیرین زاده))

تکرار هیچ اتفاقی

به اندازه صبح

دلنشین نیست

وقتی بوسه

بهانه ای باشد

برای بیدار کردنت ...

((محمد شیرین زاده))