
ای شب
ای آگه از تمامی اندوهم
من از تمام ِ رازِ تو آگاهم
دیگر مرا نیاز به صبحی نیست
من
خویش را کنار تو
می خواهم.
((هوشنگ چالنگی))
👇👇👇
برچسب ها: هوشنگ چالنگی , شعر شب , شعر شب بخیر , عکس تنهایی

اگر تمام سیاهی هایت را
بر عریانیِ درخشان ستاره ها
چادر کنی
ماه
آنقدر ماتیک قرمز می زند
تا سیاه
در خانه ی خدا هم پاره شود
و از مکعبی تاریک
منشور نور
دو برلیان بر آرَد
از دوحفره ی سیاه
که چشم های توست
((مهری رحمانی))
👇👇👇
برچسب ها: مهری رحمانی , اشعار مهری رحمانی , شعر چشم تو , شعر عشق

من یک شب از تو دور شدم، سوختم ز غم
خورشید از فراقِ تو هرشب چه میکند؟
((رفیع مشهدی))
👇👇👇
برچسب ها: رفیع مشهدی , شعر خورشید , شعر شب , شعر فراق

شب میرسد ز راه ، ز راه هميشگی
شب , با همان ردای سياه هميشگی
ترديد ، در برابر بد ، خوب ، نيستی
چشمت چراغ سبز و سه راه هميشگی
عاشق شدن گناه بزرگیست- گفته اند:
ماييم و ثقل بار گناه هميشگی!
میبينمت که صيد دل خسته میکنی
با سحر چشم مهرگياه هميشگی
ایکاش میشد آن که به ره باز بينمت
با شرم و ناز و نيم نگاه هميشگی!
با بی ستاره های جهان گريه کردهام
يک آسمان ستاره گواه هميشگی
تا راز دل بگويم در خويشتن شدم
سر برده ام به چاه، به چاه هميشگی
نازت نمیکشم که لگد مال هر کسی
ماهی, ولی دريغ! نه ماه هميشگی!
خرگوشکم به شعبده می آورم برون
خرگوش ديگری ز کلاه هميشگی
موی تو خرمنی ست طلايی، به دست باد
در چشم من ، جهان ، پر کاه هميشگی
آرامش شبانه مگر میتوان خريد؟
با سکه ی قديمی ماه هميشگی
يک باغ ، بی ترنم مرغان در قفس
سوغات روز ، روز تباه هميشگی
حيف از غزل که تنگ بلور است پر شود
با اشک گرم و سردی آه هميشگی!
((منوچهر نیستانی))
👇👇👇
برچسب ها: منوچهر نیستانی , شعر شب , شعر شب بخیر , غزلسرا

روز و شب خوابم نمیآید به چشمِ غم پرست
بس که در بیماریِ هجرِ تو گریانم چو شمع
((حافظ))
👇👇👇
برچسب ها: حافظ , اشعار حافظ , شعرکده , شعر شب

برایش
صبح و شب
نداشت
یادش در من
خروس بی محلی بود ...
((محمد شیرین زاده))
👇👇👇
برچسب ها: محمد شیرین زاده , شاعر بارانی , شعر یاد , اشعار محمد شیرین زاده

سایه ی تردید
در مرز شب جادو گسست از هم
روزن رویا
بخار نور را نوشید
((سهراب سپهری))
👇👇👇
برچسب ها: سهراب سپهری , اشعار سهراب سپهری , شعر شب , شعر رویا

ای آنکه میروی
ای آنکه میروی
در کوچههای تاریخ
دست مرا بگیر
که با شب یکی شدم
((منصور اوجی))
👇👇👇
برچسب ها: منصور اوجی , اشعار منصور اوجی , شعر تنهایی , شعر شب

عهد کردم که دگر مِی نخورم در همه عمر
به جز از امشب و فردا شب و شبهای دگر
((عماد خراسانی))
👇👇👇
برچسب ها: عماد خراسانی , شعر می , شعر شب , شعر شراب

ماجرای دل گم گشته ی بی نام و نشان
هر که را باز نمودیم نشانی به تو داد
((امیر خسرو دهلوی))
👇👇👇
برچسب ها: امیر خسرو دهلوی , شعر شب , شعر دل , شعر دلتنگی

من یک زنم از وادی سبز شمالی
نقش تو را رج میزنم بر روی قالی
گلهای روی دامنم پژمرده هستند
وقتی که برگردی شود احوالم عالی
با خاطراتت زنده ام حالا که رفتی
من ماندم و یاد تو و آشفته حالی
مثل پرستوی مهاجر کوچ کردی
تنهای تنها مانده ام در این حوالی
با لهجه ی باران صدایم کن که با تو
روییده ام در کشتزار سبز شالی
مینوشم از دست تو صدها جرعه احساس
همراه با یک استکان چای ذغالی
هر شب به یاد خاطرات رفته بر باد
سیبی به دستت میدهم با خوش خیالی
((فرشته گلدوست))
👇👇👇
برچسب ها: فرشته گلدوست , اشعار فرشته گلدوست , غزلسرا , شعر شب

دیگر
قهوه نمی نوشم
خیال تو
برای بیداری شب هایم
کافی ست ...
((محمد شیرین زاده))
👇👇👇
برچسب ها: محمد شیرین زاده , شاعر بارانی , شعر قهوه , اشعار محمد شیرین زاده

شب همیشه به تمامی شب نیست
چرا که من میگویم
چرا که من میدانم
که همیشه،
در اوج غم،
یک پنجره باز است
پنجرهای روشن
و همیشه هست
((پل الوار))
👇👇👇
برچسب ها: پل الوار , اشعار شاعران خارجی , شعر جهان , شعر شب

شناور سوی ساحل های ناپیدا
دو موج رهگذر بودیم
دو موج همسفر بودیم
گریز ما
نیاز ما
نشیب ما
فراز ما
شتاب شاد ما با هم
تلاش پاک ما توام
چه جنبش ها که ما را بود روی پرده دریا
شبی درگردبادی تند روی قله خیزاب
رها شد او ز آغوشم
جدا ماندم ز دامانش
گسست و ریخت مروارید بی پیوندمان بر آب
از آن پس در پی همزاد ناپیدا
بر این دریای بی خورشید
که روزی شب چراغش بود و می تابید
به هر ره می روم نالان به هر سو می دوم تنها
((سیاوش کسرایی))
👇👇👇
برچسب ها: سیاوش کسرایی , اشعار سیاوش کسرایی , شعر شب , شعر تنهایی

گوشم فرودگاه صداهای بی صداست
باور نمی کنی!!
اما من پچ پچِ غمینِ
تصاویرِ عشق را
محبوس و چارمیخ
به دیوار، سال ها
پیوسته باز می شنوم
در درونِ شب...
((سیاوش کسرایی))
👇👇👇
برچسب ها: سیاوش کسرایی , اشعار سیاوش کسرایی , شعر فرودگاه , شعر عشق

در نیمه های شامگاهان
آن زمان که ماه
زرد و شکسته
می دمد از طرف خاوران
استاده در سیاهی شب
مریم سپید
خاموش و سرگران..
بستان به خواب رفته و
می دزدد آشکار
دست نسیم،
عطر هر آن گل که خرم است
شب خفته در خموشی و
شب زنده دار شب
چشمان مریم است...
((فریدون توللی))
👇👇👇
برچسب ها: فریدون توللی , اشعار فریدون توللی , شعر مریم , شعر شب

سایه ی زنی همراه من است
که نشانی از همهی زنها دارد
و شاید آنگاه که
با تاریکیها یکی شدم
این سایه
نورانی شود
و مرا در آغوش خود بپذیرد
((بیژن جلالی))
👇👇👇
برچسب ها: بیژن جلالی , اشعار بیژن جلالی , شعر شب , گروه شعر در تلگرام

موهایت را که باز کردی
فهمیدم
یلدا هم
شب کوتاهی ست
برای دوست داشتن ات ...
((محمد شیرین زاده))
👇👇👇
برچسب ها: شعر شب یلدا , شعر یلدا , شعر شب , شعر دوست داشتن

نگارا چون تو زیبا کس ندیده ست
چنان رویی ، نگارا ، کس ندیده ست
نهان می دار از من خویشتن را
چنین خود آشکارا کس ندیده ست
بیا امروز تا سیرت ببینم
مگو فردا که فردا کس ندیده ست
تماشا می کنم در باغ رویت
وزین خوشتر تماشا کس ندیده ست
ز آب دیده پیدا گشت رازم
بدینسان آب صحرا کس ندیده ست
مرا گویی که دل بر جای خود دار
دل عشاق بر جا کس ندیده ست
ز خسرو دل که دزدیدی بده باز
مگو دیده ست کس یا کس ندیده ست
((امیر خسرو دهلوی))
👇👇👇
برچسب ها: امیر خسرو دهلوی , شعر شب , شعر دل , شعر دلتنگی

هر تار زلف جانان باشد شب درازی
کو آن کسی که گوید یک شب هزار شب نیست
((حلوایی شیرازی))
👇👇👇
برچسب ها: حلوایی شیرازی , شعر شب , شاعرانه شب , شعر گیسو

مرا عهدی است با یادت
که گرمای حضورت را
میان نیمه های شب
به دست واژه های شعر بسپارم
((افسانه بایگان))
👇👇👇
برچسب ها: افسانه بایگان , اشعار افسانه بایگان , شعر ناب , شعر شب

شعر بودی
آمدی به ذهنم
نوشتم ات
تا از یادم نروی
باران بودم
باریدم در شب تنهایی ات
پنجره را بستی
تا فراموشم کنی
((محمد شیرین زاده))
👇👇👇
برچسب ها: شعر پنجره , شعر گرافی , شعر فراموشی , شعر شب

عصرهای کوتاهش، دست من است!
و شب های بلندش، دامن تو
پاییز
چه شباهتی به ما دارد..!
((فرشته رضایی))
👇👇👇
برچسب ها: فرشته رضایی , اشعار فرشته رضایی , شعرکده , شاعرانه فرشته رضایی

ای کاش میشد بدانیم
ناگه غروب کدامین ستاره
ژرفای شب را چنین بیش کرده ست؟
((مهدی اخوان ثالث))
👇👇👇
برچسب ها: مهدی اخوان ثالث , اشعار مهدی اخوان ثالث , شعر ستاره , شعر شب

ز من او فارغ و من در خیالش تا سحر کایا
بود یارش که و کارش چه و جایش کجا امشب ...
((هاتف اصفهاني))
👇👇👇
برچسب ها: هاتف اصفهاني , اشعار هاتف اصفهاني , تک بیت , شعر شب

چرا مثل ما
دلتنگ نمی شوند ...
مگر شهرشان
شب ندارد؟
((محمود درويش))
ترجمه: محمد حمادی
👇👇👇
برچسب ها: محمود درويش , شعر عمق , شعر دوست داشتن , اشعار شاعران خارجی

ترجیح می دهم که بمیرم ز درد عشق
روزی اگر جهان همه دار الشفا شود ...
((حامد فلاحي راد))
👇👇👇
برچسب ها: حامد فلاحي راد , اشعار حامد فلاحي راد , شعر کوتاه , تک بیت ناب

شب به بزم مدعی ناخوانده رفتن پیشکش
محفلآرای وصالش تا سحر بودن چرا ...؟
((نجیب کاشانی))
👇👇👇
برچسب ها: نجیب کاشانی , شعر وصال , شعر سحر , شعر شب
| مطالب جديد تر | مطالب قدیمی تر |
.: Weblog Themes By Pichak :.

























