تقصیر حرفهاست!
اگر حرفها قدرت پرواز داشتند،
پر میکشیدند و به گوش کسی که باید،
میرسیدند…
اگر صدا داشتند و از پشت سکوت یک نفر
میشد آنها را شنید،
خیلی احساسها از دست نمیرفت
و اینهمه آدمِ دلتنگ نبود.
لعنت به حرفها
حرفهای بیعرضه
حرفهای بیدست و پا
که فقط بلدند بیخ گلوی آدمها گیر کنند…!!
((فرشته رضایی))
👇👇👇
برچسب ها: فرشته رضایی , اشعار فرشته رضایی , شعرکده , شاعرانه فرشته رضایی
ریشه ام در پاییز...
اما کلاهی از شکوفه بر سرم گذاشتم
من
درختِ تنهایِ عاشقِ دلتنگی هستم
در امیدواری!
((فرشته رضایی))
👇👇👇
برچسب ها: فرشته رضایی , اشعار فرشته رضایی , شعرکده , شاعرانه فرشته رضایی
دستم را که میگیری…
نبض دلتنگی
به شماره میافتد!
نگاهم که میکنی…
غصهها فراموشم میکنند!
و با هر بوسهات
مرگ…
یک قدم دورتر، از من میایستد!
((فرشته رضایی))
👇👇👇
برچسب ها: فرشته رضایی , اشعار فرشته رضایی , شعرکده , شاعرانه فرشته رضایی
به پاییز میماند فصلِ عشق من و تو
ماجرای برگ و درخت است قصه ی من و تو
یکی که باید برود...
یکی که باید بایستد!
کدام غمگین تر است؟
برگ یا درخت
در لحظهی جدایی...
((فرشته رضایی))
👇👇👇
برچسب ها: فرشته رضایی , اشعار فرشته رضایی , شعرکده , شاعرانه فرشته رضایی
غم انگیزترین
نقطه دنیا
آغوش من است..
وقتی بی اندازه
جای تو در آن خالیست!
((فرشته رضایی))
👇👇👇
برچسب ها: فرشته رضایی , اشعار فرشته رضایی , شعرکده , شاعرانه فرشته رضایی
«درد کشیدن»
بهترین حس دنیاست..
وقتی
مورفین ترین آرزوی من تویی!
((فرشته رضایی))
👇👇👇
برچسب ها: فرشته رضایی , اشعار فرشته رضایی , شعرکده , شاعرانه فرشته رضایی
بر هر انگشتم پرندهای مینشیند
انتظار تو
در من جوانهای بود
که حالا درخت کهنسالی شده است...
((فرشته رضایی))
👇👇👇
برچسب ها: فرشته رضایی , اشعار فرشته رضایی , شعرکده , شاعرانه فرشته رضایی
نوعی بی خیالی هست که معمولا
بعد از انتظار کشیدن های طولانی پیش می آید …
بعد از مدتها تلاش کردن
دویدن و به در و دیوار زدن
بعد از مدتها خواستن بی نتیجه!
یکدفعه احساس می کنی خسته ای،
بریده ای، دیگر توانش را نداری و هیچ چیز برایت مهم نیست …
به اینجا که میرسی فقط دلت میخواهد تماشا کنی
برایت فرقی نمیکند رسیدن یا نرسیدن …
آمدن یا نیامدن، ماندن یا رفتن …
به اینجا که میرسی
نه دلتنگ می شوی نه دلخوش …
می گویی بی خیال!
و این بی خیالی غمگین ترین حس دنیاست…!
((فرشته رضایی))
👇👇👇
برچسب ها: فرشته رضایی , اشعار فرشته رضایی , شعرکده , شاعرانه فرشته رضایی
از یک جایی به بعد
دلت میخواهد همه چیز را واگذار کنی
نامه استعفایت را روی میز دنیا بگذاری …
کیفت را برداری و به دورترین جایی که
می شناسی بروی
چای بنوشی
سیگارت را دود کنی
و به هیچ چیز فکر نکنی …
از یک جایی به بعد
دلت میخواهد خودت باشی
تنها خودت
و حافظه ای که هیچ کس را
به خاطر نمی آورد …!
((فرشته رضایی))
👇👇👇
برچسب ها: فرشته رضایی , اشعار فرشته رضایی , شعرکده , شاعرانه فرشته رضایی
به درخت های خوشبخت فکر می کنم
که پرنده های زیبا روی شاخه هایشان
لانه ساخته اند…
به خودم فکر می کنم
به تو …
و به درخت غمگینی
که عاشق
پرنده ای مغرور است …!
((فرشته رضایی))
👇👇👇
برچسب ها: فرشته رضایی , اشعار فرشته رضایی , شعرکده , شاعرانه فرشته رضایی
در زمستان خشک
در پاییز زرد…
و در بهار سبز می شوند؟
تو باور نکن عشق من!
دوست داشتن اگر
به جان درخت ها هم بیفتد
چهار فصلشان شکوفه باران است …
((فرشته رضایی))
👇👇👇
برچسب ها: فرشته رضایی , اشعار فرشته رضایی , شعرکده , شاعرانه فرشته رضایی
از روزی
که گلهای سرخ دوست داشتنت
بر سرزمین دلم روییده
دیگر هیچ باد و بارانی و هیچ پاییزی
غمگینم نمیکند …
و قسم، به تمام درخت های عاشقی
که یک روز بی صبرانه پیشانی بهار را میبوسند
با چشمهایم به راهت…
با قلبم به نامت…
و با دستهایم در انتظار به آغوش کشیدنت میمانم…♥️
((فرشته رضایی))
👇👇👇
برچسب ها: فرشته رضایی , اشعار فرشته رضایی , شعرکده , شاعرانه فرشته رضایی
آلبومی دارم
پر از عکس های تو
که فقط پنجشنبه ها بازش می کنم
و می نشینم به تماشایت
قهوه ای را تلخ می نوشم
و با شیرینی نگاهت
خودم را
به جمعه ای دیگر می رسانم..
تو تنها دلخوشی
پنجشنبه های منی..!
((فرشته رضایی))
👇👇👇
برچسب ها: فرشته رضایی , اشعار فرشته رضایی , شعرکده , شاعرانه فرشته رضایی
ابری ترین هوای منی
و خودت نمیدانی
وقتی به تو فکر می کنم
چقدر باران می بارد..!
((فرشته رضایی))
👇👇👇
برچسب ها: فرشته رضایی , اشعار فرشته رضایی , شعرکده , شاعرانه فرشته رضایی
عصرهای کوتاهش، دست من است!
و شب های بلندش، دامن تو
پاییز
چه شباهتی به ما دارد..!
((فرشته رضایی))
👇👇👇
برچسب ها: فرشته رضایی , اشعار فرشته رضایی , شعرکده , شاعرانه فرشته رضایی
طوری کنارت می مانم
طوری برایت خاطره میسازم
که حتی اگر بخواهی هم
نتوانی ترکم کنی...
آخر من فکر میکنم
هیچ رفتنی
حریف خاطرهها نمیشود..!
((فرشته رضایی))
👇👇👇
برچسب ها: فرشته رضایی , اشعار فرشته رضایی , شعرکده , شاعرانه فرشته رضایی
ایستادهام روبروی دری
که قرار است
رو به آسمان باز شود...
قلبم برای پر کشیدن آماده است
و تو آنسوی در ایستادهای.
((فرشته رضایی))
https://t.me/mohammadshirinzadeh
برچسب ها: فرشته رضایی , اشعار فرشته رضایی , شعرکده , شاعرانه فرشته رضایی
عزیزم پاییز آمده
بارانیات را بپوش،
چترت را بردار و به خیابان برو
زیر باران قدم بزن، نفس بکش
بخند و به عشق فکر کن...
و مطمئن باش قلب من با ضربانهای تو میتپد!
عزیزم... نه فاصلهها، نه دشواریها
نه تلخیها و نه حتی شادیها
هیچکدام نمیتوانند
کاری کنند که از یادم بروی
و شاید عشق همین باشد،
حسی که نمیگذارد آدم فراموشی بگیرد...
عزیزم... دوستت دارم
و میخواهم رازی به تو بگویم...
من اولین درختِ پاییزم
که در هوای تو
در هوای تو
فقط در هوای تو
شکوفه باران است!
((فرشته رضایی))
برچسب ها: فرشته رضایی , اشعار فرشته رضایی , شعرکده , شاعرانه فرشته رضایی
کلمه ها آدم های بیشتری
از گلوله ها می کُشند…
و دهان ها
به بهانه ی عشق یا نفرت
بی رحم تر از تفنگ ها به هم شلیک می کنند!
اینطور که این روزها
هر کسی میخواهد برنده ی جنگ ها باشد،
بعید است دیگر تا ابد
دهانی بوی دوست داشتن بدهد.
((فرشته رضایی))
گروه شعر های باران خورده در تلگرام👇
برچسب ها: فرشته رضایی , اشعار فرشته رضایی , شعرکده , شاعرانه فرشته رضایی
باید مغزم را جایی، جا بگذارم!
در فروشگاهی
درخیابانی
روی نیمکتی، پای درختی...
یا بسپارمش به دست
سر به هواترین کودکی که میبینم
تا با خودش ببرد بیندازد جایی دور
و بدون مغز به خانه برگردم...
آنوقت شاید
در جواب آنهایی که میگویند فراموشش کن
بگویم:
در مورد چه کسی حرف میزنید؟
((فرشته رضایی))
گروه شعر های باران خورده در تلگرام👇
برچسب ها: فرشته رضایی , اشعار فرشته رضایی , شعرکده , شاعرانه فرشته رضایی
اگر همه آدمها
یک نفر را داشتند
که شب ها در آغوشش
به خواب می رفتند ...
بدون شک
صبح که می شد
تمام جهان خواب می ماند ...
((فرشته رضایی))
گروه شعر های باران خورده در تلگرام👇
برچسب ها: فرشته رضایی , اشعار فرشته رضایی , شعرکده , شاعرانه فرشته رضایی
هر قاصدکی روزی
با نسیمی همراه می شود
و در گوشه ای آرام می گیرد...
اما خدایا
چرا هر وقت حرف عشق به میان می آید
راه ها اینهمه دور می شوند ؟
برای این قاصدک عاشق
که میخواهد
در دست های محبوبش آرام گیرد
طوفان بفرست ...❤️
((فرشته رضایی))
گروه شعر های باران خورده در تلگرام👇
برچسب ها: فرشته رضایی , اشعار فرشته رضایی , شعرکده , شاعرانه فرشته رضایی
سقا بودن
کار هر کسی نیست ...
سیراب کردن
یک دل دریایی می خواهد
و مردی شبیه تو ...
((فرشته رضایی))
گروه شعر های باران خورده در تلگرام👇
برچسب ها: فرشته رضایی , اشعار فرشته رضایی , شعرکده , شاعرانه فرشته رضایی
آدم وقتی لبریز است از یاد کسی …
که هر روز هر جا میرود یادش را با خودش میبرد
که در عصرهای بارانی
یا غروب های پاییزی
یا شب های دلتنگ با یادش قدم میزند
که در کافه ها،
در عطر قهوه ها، در شعرها و آوازها دست یادش را میگیرد
که با یادش غمگین یا خوشحال میشود
میخندد یا گریه می کند …
آدم، وقتی …
با یاد یک نفر در مغزش یا در
کنج سینه اش زندگی میکند، تنهاست ؟
نمیدانم، اتفاق خوبی ست
یا اتفاق بدی
اما این روزها هیچکس تنها نیست …
هر کسی یاد خودش را دارد!
((فرشته رضایی))
گروه شعر های باران خورده در تلگرام👇
برچسب ها: فرشته رضایی , اشعار فرشته رضایی , شعرکده , شاعرانه فرشته رضایی
رنج را نمی شود کشید
اگر میشد
تصویر خودم را میکشیدم
با خنده ی پررنگی بر لب،
و چشم هایی که اندازه ی همه ی ابرها گریسته...
و بعد پاکش میکردم، مچاله اش میکردم
دور می انداختم و تمام میشد.
اما
رنج کشیدنی نیست!
رنج تا مغز استخوان
حس کردنی ست ...
((فرشته رضایی))
گروه شعر های باران خورده در تلگرام👇
برچسب ها: فرشته رضایی , اشعار فرشته رضایی , شعرکده , شاعرانه فرشته رضایی
دستم را که میگیری …
نبض دلتنگی
به شماره می افتد!
نگاهم که می کنی …
غصه ها فراموشم می کنند!
و با هر بوسه ات
مرگ…
یک قدم دورتر، از من می ایستد!
((فرشته رضایی))
گروه شعر های باران خورده در تلگرام👇
برچسب ها: فرشته رضایی , اشعار فرشته رضایی , شعرکده , شاعرانه فرشته رضایی
کلمه ها
آدم های بیشتری
از گلوله ها می کُشند...
و دهان ها
به بهانه ی عشق
یا نفرت
بی رحم تر از تفنگ ها
به هم شلیک می کنند ...!
اینطور
که این روزها
هر کسی میخواهد
برنده ی جنگ ها باشد،
بعید است، دیگر تا ابد
دهانی بوی دوست داشتن بدهد .
((فرشته رضایی))
برچسب ها: فرشته رضایی , اشعار فرشته رضایی , شعرکده , شاعرانه فرشته رضایی
در من دخترکی زندگی می کند
که بهانه گیری هایش تمامی ندارد ...
هر روز گریه میکند،
قهر می کند، فریاد میکشد و پا بر زمین میکوبد ...
نه با وعده ی عروسک آرام میگیرد
و نه با لالایی خوابش میبرد .
می گوید سخت دلتنگ کسی ست؛
نه از خواستنش خسته میشود،
نه فراموش می کند و دست
می کشد.
دخترکم خیلی عاشق است ...
اما من
زنی هستم
که هر صبح روبروی آینه می ایستد
موهایش را می بافد، آرایش میکند،
به لب هایش لبخند می آویزد،
سرش را بالا میگیرد و قدم های محکم برمیدارد
که مبادا کسی خیال کند
بدون عشق کم آورده است.
((فرشته رضایی))
گروه شعر های باران خورده در تلگرام👇
برچسب ها: فرشته رضایی , اشعار فرشته رضایی , شعرکده , شاعرانه فرشته رضایی
مطالب قدیمی تر |
.: Weblog Themes By Pichak :.