
من با امید مهر تو پیوسته زیستم
بعد از تو؟
این مباد
که بعد از تو نیستم
بعد از تو آفتاب سیاه است
دیگر مرا به خلوت خاص تو راه نیست
بعد از تو ٬
در آسمان زندگیم مهر و ماه نیست.
((حمید مصدق))
برچسب ها: حمید مصدق , اشعار حمید مصدق , شعر رفتن , شعر عشق

دل که دایم عشق میورزید رفت
گفتمش جانا مرو ، نشنید رفت
هر کجا بوی دلارامی شنید
یا رخ خوب نگاری دید رفت
هرکجا شکرلبی دشنام داد
یا نگاری زیر لب خندید رفت
در سر زلف بتان شد عاقبت
در کنار مهوشی غلتید رفت
دل چو آرام دل خود بازیافت
یک نفس با من نیارامید رفت
چون لب و دندان دلدارم بدید
در سر آن لعل و مروارید رفت
دل ز جان و تن کنون دل برگرفت
از بد و نیک جهان ببرید رفت
عشق میورزید دایم ، لاجرم
در سر چیزی که می ورزید رفت
باز کی یابم دل گمگشته را؟
دل که در زلف بتان پیچید رفت
بر سر جان و جهان چندین ملرز
آنکه شایستی بدو لرزید رفت
ای عراقی ، چند زین فریاد و سوز ؟
دلبرت یاری دگر بگزید رفت
-
((فخر الدین عراقی))
-
instagram.com/mohammad.shirinzadeh/
برچسب ها: فخر الدین عراقی , غزلسرا , شعر جانا , شعر رفتن

رفتنم ...
قویترین مُسکنی بود
که میتوانست ،
بهانه هایت را بخواباند
((کیمیا جافریان))
برچسب ها: کیمیا جافریان , اشعار کیمیا جافریان , شعرکوتاه , شعر رفتن

در را باز گذاشتی
_ و رفتی
فکر میکردی یک رودخانه هستی
یا ابری
_که میتواند همیشه ببارد
اما نه از کوه جاری شدی
نه آسمانی بودی
حالا اگر کمی سایه دنبالت میآید
_خوشحال نباش
این سایه
مال پرندهای ست که چند روز پیش
_نجاتش دادم
و گفتم
اشکهایم را برایت بیاورد
اینک به خانهات برگرد
رویاهای دروغینات را آب و جارو کن
مثلا ماه را در باغچهات بکار
یا بگو ستارهها
از سقف اتاقت آویزان شوند
اینها را نمینویسم
به پایِ غرورت
اما خوب میدانم
کسی که در را پشت سرش نمیبندد
قصد برگشتن ندارد...
((رضوان ابوترابی (حسرت)
برچسب ها: رضوان ابوترابی , اشعار رضوان ابوترابی , حسرت , شعر رفتن

برگرد و دوباره برو
برگرد و دوباره برو
برگرد و دوباره...
من هفت جان دارم...
-
((آرش امینی))
-
👇👇👇
instagram.com/mohammad.shirinzadeh/
برچسب ها: آرش امینی , شعر رفتن , عکس های تنهایی , شعر جان

در باز شد!
و هیچ سمت ِ در
من نبودم!
می رفتم
و "رفتن"
مرا
از یاد برده بود...
-
((معصومه صابر))
-
👇👇👇
instagram.com/mohammad.shirinzadeh/
برچسب ها: معصومه صابر , اشعار معصومه صابر , شعر رفتن , شعر تنهایی

یک نفر را می شناختم
که در وداع با یک شهر
فقط چمدان اش را می بوسید
زیرا که تنها بود.
((احمد یاووز))
ترجمه: سیامک تقی زاده
-
👇👇👇
instagram.com/mohammad.shirinzadeh/
برچسب ها: احمد یاووز , شعر چمدان , شعر رفتن , اشعار شاعران خارجی

چه دورم
- آه -
در کنار تو،
چه نزدیک،
هنگامی که میروی!
((فدریکو گارسیا لورکا))
ترجمه: احمد شاملو
👇👇👇
برچسب ها: فدریکو گارسیا لورکا , شعر جهان , اشعار شاعران خارجی , شعر دوری

هر بار که میخواهم به سَمتَـت بیایم،
یادم میافتد که،
"دلتنـگی"
هرگز بهانهِ خوبی
برای تکرار یک "اشتباه" نیست...!
((آنا گاوالدا ))

نه اینکه دوستت نداشته باشم؛
اما رد شدن از جاده ایی
که صدبار در آن تصادف کرده ایی،
کار گاوهاست...
((منیره حسینی))

همیشه از غمِ کسانی حرف می زنند
که می مانند و می سازند.
اما هیچ وقت
به غم آنهایی که می گذارند و می روند فکر کرده ای؟
((آنا گاوالدا))
برچسب ها: آنا گاوالدا , اشعار آنا گاوالدا , اشعار شاعران خارجی , منیره حسینی

بعد از تو،من چگونه
این آتش نهفته به جان را
خاموش میکنم؟
این سینه سوز درد نهان را
بعد از تو،
من چگونه فراموش می کنم؟
((حمید مصدق))
👇👇👇
برچسب ها: حمید مصدق , اشعار حمید مصدق , شعر رفتن , شعر غمگین

رفتنت
دردی را
درمان نمی کند
بمان
بمان و
زخم هایم را
مرهمی باش
زخم هایی که
تنها
برای التیام
دست های تو را می شناسند ...
((محمد شیرین زاده))
👇👇👇
برچسب ها: محمد شیرین زاده , شاعر بارانی , شعر رفتن , اشعار محمد شیرین زاده

دشت ها
نام تو را میگویند
کوه ها
شعر مرا میخوانند
کوه باید شد و ماند
رود باید شد و رفت
دشت باید شد و خواند
((حمید مصدق))
👇👇👇
برچسب ها: حمید مصدق , اشعار حمید مصدق , شعر رفتن , شعر غمگین

به ساعت نگاه نکن؛
همان کاری را بکن
که ساعت میکند.
به رفتن ادامه بده.
((سام لونسون))
ترجمه: عباس مخبر
👇👇👇
برچسب ها: سام لونسون , شعر ساعت , اشعار شاعران خارجی , شعر جهان

ماننـــد کُوهــی در دلم آتشفشان دارم
فَــواره ای در سینه از آه و فغان دارم
وقتی که رفتی با رقیبم ، من خودم دیدم
کــُــشتی مرا نامهربان هرچند جــــان دارم
از تـــو برایـم مُشتی از ابهام جــــــا مانده
دیگر به کـُـــل این جهان ظن و گمــان دارم
لــب وا مکن در آخریــــن دیدار ناممکن
در خود به قــدر سالها زخــم زبـــــان دارم
گفتی مسیر عشق ما خط موازی بود
فرصت بده تا بشنوی ، قدری زمـــان دارم
دیگـــر برایم رفتنت فعلی مسلّم شد
بعد از تو دردی در دل خود جــــــاودان دارم.
((فرشته گلدوست))
👇👇👇
برچسب ها: فرشته گلدوست , اشعار فرشته گلدوست , غزلسرا , شعر رفتن

برو
از اينجا برو
فقط يک بار برگرد و نگاهم کن
کوتاه
اگر توانستی باز هم برو.
((عباس معروفی))
👇👇👇
برچسب ها: عباس معروفی , اشعار عباس معروفی , عاشقانه ها عباس معروفی , شعر کوتاه

یک نفر دارد فریاد زنان می گوید:
«در قفس طوطی مرد
و زبان سرخش
سر سبزش را بر باد سپرد»
من که روزی فریادم بی تشویش
می توانست جهانی را آتش بزند
در شب گیسوی تو
گم شد از وحشت خویش.
((حمید مصدق))
👇👇👇
برچسب ها: حمید مصدق , اشعار حمید مصدق , شعر رفتن , شعر غمگین

روزهایی میرسند
که موهایت سراغ انگشتهایم را میگیرند
و جیب هایت به جستجوی دستهایم
تمام خیابان ها را پرسه میزنند …
چشم هایت همه جا دنبالم میگردند
و لب هایت به اشتباه به صورت آدم های غریبه لبخند میزنند
و نامم را صدا می کنند …
روزهایی میرسند
که مغزت از تکرار خاطره هایم درد میگیرد
و قلبت مدام از تو میپرسد چرا…؟
باور کن
روزهایی میرسند
که آدم ها باید به خودشان جواب پس بدهند!
بعد از رفتنت
هیچ نمیگویم …
من تو را به روزهای سخت دلتنگی میسپارم …
((فرشته رضایی))
👇👇👇
برچسب ها: فرشته رضایی , شعر دلتنگی , اشعار فرشته رضایی , شعر رفتن

مشت می کوبم
و عشق را با دیوار در میان میگذارم
عشق ما طولی نخواهد کشید
یکی در «رفتن» تنها خواهد ماند
یکی در «ماندن»
((ادریس بختیاری))
👇👇👇
برچسب ها: ادریس بختیاری , اشعار ادریس بختیاری , شعر ماندن , شعر رفتن

در من غم بیهودگیها می زند موج
در تو غروری از توان من فزون تر
در من نیازی می کشد پیوسته فریاد
در تو گریزی می گشاید هر زمان پر
ای کاش در خاطر، گل مهرت نمی رُست
ای کاش در من آرزویت جان نمی یافت
ای کاش دستِ روز و شب با تار و پودش
از هر فریبی رشته ی عمرم نمی بافت
اینک دریغا آرزوی نقش بر آب
اینک نهال آرزو بی برگ و بی بر
در من غم بیهودگیها می زند موج
در تو غروری از توان من فزون تر
اندیشهی روز و شبم پیوسته این است
من بر تو بستم دل
دریغ از دل که بستم
افسوس بر من گوهر خود را فشاندم
در پای بتهایی که باید می شکستم
ای خاطرات روزهای گرم و شیرین
دیگر مرا با خویشتن تنها گذارید
در این غروب سرد درد انگیز پاییز
با محنت گنگ و غریبم واگذارید
در من غم بیهودگیها می زند موج...
((حمید مصدق))
👇👇👇
برچسب ها: حمید مصدق , اشعار حمید مصدق , شعر رفتن , شعر غمگین

بر سرِ راه جنونم انتظارت میکشم
زودتر بازآ که از خود رفتنِ من دیر شد ...
((اشرف مازندرانی))
👇👇👇
برچسب ها: اشرف مازندرانی , شعر جنون , شعر انتظار , شعر رفتن

بغض دارم در دلم انگیزهی فریاد نیست
برگ زردم چارهای جز هرچه باداباد نیست
رفتهای از دفتر شعرم نگاهت میکنم
شعر، آن برقی که در چشم تو میافتاد نیست
در سکوت رفتنت فهمیدهام از سیب تو
نیمهای که گمشده با این بشر همزاد نیست
سایهی سرو عدالت در زمین زندگی
سهم کافر هست و سهم دین استبداد نیست
ظلم بر مردم نیاز کاسبان حاجت است
مسجد بیمشتری که روضهخوانش شاد نیست
شاعر دربار و بیت و مصرع و تضمین نان
پیش خسرو شعر شیرین در غم فرهاد نیست
شعر از روزی که نیشش پیش ناکس باز شد
دیگر آن زخمی که چیزی یادمان میداد نیست
مثل شیری در قفس ، شیری که خود را میخورد
فکر روشن در شریعت حرکتش آزاد نیست
رفتهای و خاطراتت را حلالم کردهای
جز به اندوه تو راهی در حرامآباد نیست
زیر تیغ رفتنت مغرور و تنها زندهام
آهنی بودن به جز یک درد مادرزاد نیست
((حسین آهنی))
👇👇👇
https://t.me/mohammadshirinzadeh
برچسب ها: حسین آهنی , غزلسرا , غزل معاصر , شعر رفتن

تو رفته ایی وُ من
اتوبوسی خالی، در آخر شبم
مسافری ندارم اما
احساسِ سنگینی بیشتری میکنم
((آزاده سرلک))
https://t.me/mohammadshirinzadeh
برچسب ها: آزاده سرلک , اشعار آزاده سرلک , شعر رفتن , شعر ناب

می دانستم که نمی رسم؛
امّا رفتم.
تمامِ شب،
تمامِ روز...
((هوشنگ گلشیری))
https://t.me/mohammadshirinzadeh
برچسب ها: هوشنگ گلشیری , اشعار هوشنگ گلشیری , شعرکده , شعر رفتن

رفتن تو
چیزی را در دلم
فعال کرده
چیزی که یک روز
همه چیز را نابود می کند
باید ترسید
از آتشفشانی
به ظاهر خاموش
که داغی در دل دارد ...
((محمد شیرین زاده))
https://t.me/mohammadshirinzadeh
برچسب ها: محمد شیرین زاده , شاعر بارانی , شعرکده , اشعار محمد شیرین زاده

ز پشت پرده باران
تو را نمی دیدم
تو را که می رفتی...
مرا نمی دیدی
مرا که می ماندم...
میان ماندن و رفتن
حصار فاصله فرسنگهای سنگی بود
غروب غمزدگی
سایههای دلتنگی
تو را صدا کردم
تو رفتی و گل و ریحان تو را صدا کردند
و برگ برگ درختان تو را صدا کردند
صدای برگ درختان، صدای گلها را
سرشک دیده من، ناله تمنا را
نه دیدی و نه شنیدی...
((حمید مصدق))
گروه شعر های باران خورده در تلگرام👇
برچسب ها: حمید مصدق , اشعار حمید مصدق , شعر رفتن , شعر غمگین

من از تمام او
دست كوچكش را به خاطر مي آورم
آن پرنده ي سفيد را
كه بي تاب رفتن بود
((رسول یونان))
گروه شعر های باران خورده در تلگرام👇
برچسب ها: رسول یونان , اشعار رسول یونان , شاعرانه رسول یونان , شعر رفتن

اى آمدنِ تنها
لبخندت را
به كجا انعكاس مي دهى
وقتى رفتن
صدايت را درک نمي كند
((بهار زبردست))
گروه شعر های باران خورده در تلگرام👇
برچسب ها: بهار زبردست , اشعار بهار زبردست , شعر لبخند , شعر کوتاه

جای ِ ماندن دارم
پای ِ رفتن دارم
دل ِ ماندن اما...
نای ِ رفتن اما...
((بیتا امیری))
برچسب ها: بیتا امیری , اشعار بیتا امیری , شعر رفتن , شعر ماندن
| مطالب قدیمی تر |
.: Weblog Themes By Pichak :.

























