دل که دایم عشق میورزید رفت
گفتمش جانا مرو ، نشنید رفت
هر کجا بوی دلارامی شنید
یا رخ خوب نگاری دید رفت
هرکجا شکرلبی دشنام داد
یا نگاری زیر لب خندید رفت
در سر زلف بتان شد عاقبت
در کنار مهوشی غلتید رفت
دل چو آرام دل خود بازیافت
یک نفس با من نیارامید رفت
چون لب و دندان دلدارم بدید
در سر آن لعل و مروارید رفت
دل ز جان و تن کنون دل برگرفت
از بد و نیک جهان ببرید رفت
عشق میورزید دایم ، لاجرم
در سر چیزی که می ورزید رفت
باز کی یابم دل گمگشته را؟
دل که در زلف بتان پیچید رفت
بر سر جان و جهان چندین ملرز
آنکه شایستی بدو لرزید رفت
ای عراقی ، چند زین فریاد و سوز ؟
دلبرت یاری دگر بگزید رفت
-
((فخر الدین عراقی))
-
instagram.com/mohammad.shirinzadeh/
برچسب ها: فخر الدین عراقی , غزلسرا , شعر جانا , شعر رفتن
بیا جانا که دردم را دوایی
ز جان مشتاقتم آخر کجایی
نمی بینم جهان را بی جمالت
تو می دانی که نور چشم مایی
ندارم بی تو یک دم صبر و آرام
بگو تا کی کنی از ما جدایی
تو جان رفته ای از بر خدا را
نه وقت آمد که بازم با تن آیی
اگر یک شب درآیی از درم شاد
بود در شأن من لطف خدایی
نیامد وقت آن جانا که از لطف
عنان دوستی سویم گرایی
چرا بیگانه وش گشتی به یکبار
که برچیدی بساط آشنایی
نکردی رحمتی بر حال زارم
نگارا پیشه کردی بی وفایی
تو سلطان جهانی من گدایت
کنم از جانب وصلت گدایی
-
((جهان ملک خاتون))
-
👇👇👇
instagram.com/mohammad.shirinzadeh/
برچسب ها: جهان ملک خاتون , شعر جانا , شعر دلربایی , اشعار عاشقانه
مائیم و سر کوی تو جانا و گدایی
زان روی که درد دل ما را تو دوایی
جانی و جهان ای بت منظور خدا را
زین بیش مکن از من دلخسته جدایی
با این همه خوبی و لطافت که تو داری
عیبت همه اینست که بی مهر و وفایی
هرچند که از شدّت ایام زبونم
باشد که به فریاد رسد لطف خدایی
هرچند تو را وعده کج هست نگارا
باشد که چو سرو از در ما راست درآیی
آخر تو بدین قامت و بالای صنوبر
تا چند دل از خلق جهانی بربایی
حدّیست جفا را و ز حد رفت خدا را
بر جان من خسته جفا چند نمایی
-
((جهان ملک خاتون))
-
👇👇👇
instagram.com/mohammad.shirinzadeh/
برچسب ها: جهان ملک خاتون , غزلسرا , شعر کلاسیک , شعر جانا
جانا غم تو
ز هرچه گویی، بتر است...»
((مولانا))
گروه شعر های باران خورده در تلگرام👇
برچسب ها: مولانا , اشعار مولانا , شاعرانه , شعر جانا
.: Weblog Themes By Pichak :.