درباره وب

سلام و عرض ادب و احترام

خدمت دوستان عزیز و گرامی

بنا به روز بودن وب سایت

از صفحات دیگر هم دیدن بفرمایید

با تشکر فراوان از حضورتان

آیدی  چنل من در تلگرام👇👇

mohammadshirinzadeh@

صفحه اینستاگرام بنده

mohammad.shirinzadeh

شاعر بارانی (محمد شیرین زاده)

♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥

تو را دوست دارم

چون بوئیدن غنچه ای

در حال باز شدن

چون رویایی شیرین

بعد از کابوس...

تو را دوست دارم

چون هر سلامی پس از بدرود...


((محمد شیرین زاده))

♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥

چشمانت را ببند

و دستت را

بر روی قلبم بگذار

اینبار خودش می خواهد

به تو بگوید

دوستت دارم ...

((محمد شیرین زاده))

♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥

بیا عشق را

قمار کنیم

نترس

جز دل

چیزی بهم

نمی بازیم ...

((محمد شیرین زاده))

♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥

یک روز

به وقت عشق

ساعت هايمان را

با هم تنظیم می کنیم

و از آن پس

دیگر فرقی نمی‌کند

به کدام وقت محلی

مشغول

دوست داشتن همیم...

((محمد شیرین زاده))

♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥

و این دیوانگی

خواست عشق ات بود

مرا ببخش که

بلند بلند

دوستت دارم...

((محمد شیرین زاده))

♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥

من و تو

آنقدر شبیه هم

نفس کشیده ایم

که قلب هايمان

به یک شکل

برای هم می تپند...

((محمد شیرین زاده))

♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥

مرا به خودت

محدود کن

آنقدر که

در این دنیا

جز آغوش ات

جایی نداشته باشم

برای زندگی...

((محمد شیرین زاده))

♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥

بخند

تو نمی دانی

چقدر خنده هات

بهانه می دهند

به دست هایم

برای در آغوش گرفتن ات

چقدر اشتیاق

به نفس هایم

برای بویدنت...

((محمد شیرین زاده))

♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥

دوست داشتن ات

اسم و رسم من است

گفته بودم؟

بمان

آنقدر که ما

تعریف همیشه باشیم...

((محمد شیرین زاده))
جستجوی وب
برچسب ها وب
شعر (1310)

تـن تـو چـون خـوشه ها

بـر دستـان من شکـفت

تـن تـو چـون گـیاه

در دست های مـن روئـید

و خـوشه کـرد و روشن شد

بـعد افـسرد

و تـاریک شد

ایـنک بـه یـاد تـو گـلهای غـروب

خـاموش و عـطر آگـین هستند


((بیژن جلالی))


برچسب ها: شعر عطر تو , شعر عاشقانه , شعرکده , شاعرانه های باد

تاريخ : چهارشنبه ۱۳ دی ۱۴۰۲ | 1:40 | نویسنده : محمد شیرین زاده |

screenshot_۲۰۲۳۱۲۱۲_۰۰۵۴۱۳_instagram_dx2s.jpg

همسایه که میل طبع بینی سویش

فردوس برین بود سرا در کویش

وآن را که نخواهی که ببینی رویش

دوزخ باشد بهشت در پهلویش


((سعدی))


برچسب ها: سعدی , اشعار سعدی , شعر , شاعرانه

تاريخ : سه شنبه ۲۱ آذر ۱۴۰۲ | 0:58 | نویسنده : محمد شیرین زاده |

مگر نمي‌گويند که هر آدمي

يک بار عاشق مي‌شود ؟

پس چرا هر صبح که چشم‌هات را باز مي‌کني

دل مي‌بازم باز ؟

چرا هربار که از کنارم مي‌گذري

نفست مي‌کشم باز ؟

چرا هربار که مي‌خندي

در آغوشت در به در مي‌شوم باز ؟

چرا هر بار که تنت را کشف مي‌کنم

تکه‌هاي لباسم بال درمي‌آورند باز ؟

گل قشنگم

براي ستايش تو

بهشت جاي حقيري ست

با همين دست‌هاي بي‌قرار

به خدا مي‌رسانمت


((عباس معروفي))


برچسب ها: عباس معروفي , شعر عشق من , شعر عاشقانه , عکس های عاشقانه

تاريخ : شنبه ۱۸ آذر ۱۴۰۲ | 22:46 | نویسنده : محمد شیرین زاده |

هيچ چيزي از تو نمي‌خواستم

عشق من

فقط مي‌خواستم

در امتداد نسيم

گذشته‌ را به انبوه گيسوانت ببافم

تار به تار

گره بزنم به اسطوره‌هاي نارنجي

که هنگام راه رفتن

ستاره‌هاي واژگانم

برايت راه شيري بسازند

مي‌خواستم سر هر پيچ

يک شعر بکارم

بزني به موهات

که وقتي برابر آينه مي‌ايستي

هيچ چيزي

جز دست‌هاي من

بر سينه‌ات دل دل نکند

مي‌خواستم تمام راه با تو باشم

نفس بزنم

برايت بجنگم

بخاطرت زخمي شوم

و مغرور پاي تو بايستم

بر ستون يادبود شهر

-
((عباس معروفي))

-

👇👇👇

t.me/mohammadshirinzadeh


برچسب ها: عباس معروفي , شعر عشق من , شعر عاشقانه , عکس های عاشقانه

تاريخ : شنبه ۱۸ آذر ۱۴۰۲ | 20:40 | نویسنده : محمد شیرین زاده |

حتی ثانیه ای ترکم نکن ، دلبندترین

چرا که همان دم

آنقدر دور می شوی

که آواره جهان شوم

سرگشته

تا بپرسم که باز خواهی آمد

یا اینکه رهایم می کنی

تا بمیرم


((پابلو نرودا))


برچسب ها: شعر عاشقانه , شعر کوتاه , شعر سپید , اشعار شاعران خارجی

تاريخ : چهارشنبه ۸ آذر ۱۴۰۲ | 1:44 | نویسنده : محمد شیرین زاده |

دوستت دارم را

در دستانم می‌چرخانم

از این دست به آن دست

پس چرا

هروقت می‌خواهم

به دستت بدهم نیستی ؟

چرا اینجا نیستی

تا "دوستت دارم" را

از جنس خاک کنم

از جنس تنم

و با بوسه بپوشانمش بر تنت ؟

بگذار دوستت دارم را

از جنس نگاه کنم

از جنس چشمانم

و تا صبح به نفس‌های تو بدوزم

-
((عباس معروفی))

-

👇👇👇

instagram.com/mohammad.shirinzadeh/


برچسب ها: شعر دوست دارم , شعر عاشقانه , عکس و شعر , کافه دل

تاريخ : پنجشنبه ۲۵ آبان ۱۴۰۲ | 1:47 | نویسنده : محمد شیرین زاده |

تـن تـو چـون خـوشه ها

بـر دستـان من شکـفت

تـن تـو چـون گـیاه

در دست های مـن روئـید

و خـوشه کـرد و روشن شد

بـعد افـسرد

و تـاریک شد

ایـنک بـه یـاد تـو گـلهای غـروب

خـاموش و عـطر آگـین هستند


((بیژن جلالی))


برچسب ها: بیژن جلالی , اشعار بیژن جلالی , شعر ناب , شعر عاشقانه

تاريخ : دوشنبه ۲۲ آبان ۱۴۰۲ | 1:32 | نویسنده : محمد شیرین زاده |

یک روز،

بلکه پنجاه سال دیگر

موهای نوه ات را نوازش می کنی

در ایوان پاییز

و به شعرهای شاعری می اندیشی

که در جوانی ات

عاشق تو بود

شاعری که اگر زنده بود

هنوز هم می توانست

موهای سپیدت را

به نخستین برف زمستان تشبیه کند

و در چین دور چشمانت

حروف مقدس نقر شده بر کتیبه های کهن را بیابد

یک روز

بلکه پنجاه سال دیگر

ترانه من را از رادیو خواهی شنید

در برنامه مروری بر ترانه های کهن شاید

و بار دیگر به یادخواهی آورد

سطرهایی را

که به صله یک لبخند تو نوشته شدند

تو مرا به یاد خواهی آورد بدون شک

و این شعر در آن روز

تازه ترین شعرم برای تو خواهد بود

-
((یغما گلرویی))

-

👇👇👇

instagram.com/mohammad.shirinzadeh/


برچسب ها: یغما گلرویی , اشعار یغما گلرویی , شعر عاشقانه , شعرکده

تاريخ : چهارشنبه ۱۷ آبان ۱۴۰۲ | 0:30 | نویسنده : محمد شیرین زاده |

بگذار قاب عکس من

روی دیوار اتاقت بماند

فقط

وقتی نگاهت می‌کند

کسی را در آغوش نگیر

که هرگز دوستش نخواهی داشت

قرن‌هاست

زنی با چشم‌های نگران

روی دیوار تمام خانه‌های متروک زندگی می‌کند

که اگر سکوتش را بشکند

تو سنگ می‌شوی

-
((نیلوفر لاری پور))

-

👇👇👇

instagram.com/mohammad.shirinzadeh/


برچسب ها: نیلوفر لاری پور , اشعار نیلوفر لاری پور , شاعرانه نیلوفر لاری پور , شعر ناب

تاريخ : چهارشنبه ۱۷ آبان ۱۴۰۲ | 0:26 | نویسنده : محمد شیرین زاده |

ای گل خوشبوی من ، دیدی چه خوش رفتی ز دست ؟

دیدی آن یادی که با من زاده شد ، بی من گریخت ؟

دیدی آن تیری که من پر دادمش ، بر سنگ خورد ؟

دیدی آن جامی که من پر کردمش ، بر خاک ریخت ؟

لاله ی لبخند من پرپر شد و بر باد رفت

شعله ی امید من خاکستر نسیان گرفت

مشت میکوبد به دل اندوه بی پایان من

یاد باد آن شب که چون بازآمدی ؟ پایان گرفت

امشب آن آیینه ام بر سنگ حسرت کوفته

غیر تصویر تو در هر پاره ام تصویر نیست

عکس غمناک تو در جام شرب افتاده است

پیش چشمانم جز این آیینه دلگیر نیست

آسمان تار است و در من گریه های زار زار

بی تو تنھایم ، ولی تنھا نمی خواهم ترا

ای امید دل ، شبت آبستن خورشید باد

من چو خود ، زندانی شبھا نمی خواهم ترا

شاد باشی هر کجا هستی ، که دور از چشم تو

نقش دلبند ترا در اشک میجویم هنوز

چشم غمگین ترا در خواب می بوسم مدام

عطر گیسوی ترا از باد می بویم هنوز


((نادر نادرپور))


برچسب ها: نادر نادرپور , اشعار نادر نادرپور , شعر نو , شعر عاشقانه

تاريخ : دوشنبه ۱۷ مهر ۱۴۰۲ | 2:49 | نویسنده : محمد شیرین زاده |

در کوی تو مستانه می‌افتم و می‌خیزم

دلداده و دیوانه می‌افتم و می‌خیزم

من مست و پریشانم می نالم و می مویم

مدهوش ز پیمانه می‌افتم و می‌خیزم

تا آنکه تو را یابم می‌گردم و می‌جویم

پس بر در آن خانه می‌افتم و می‌خیزم

چو شمع شب عاشق می سوزم و می گریم

از عشق چو پروانه می‌افتم و می‌خیزم

گر دست دهد روزی تا خاک رهت گردم

در پای تو جانانه می‌افتم و می‌خیزم

گفتی که ز جان برخیز در ملک عدم بنشین

زینروست که مستانه می‌افتم و می‌خیزم

من مست قدح نوشم از چشم تو مدهوشم

سلانه به سلانه می‌افتم و می‌خیزم

دیوانه رویت من چون گردن به کویت من

ای دلبر فرزان می‌افتم و می‌خیزم

باز آی و گرنه می هستی ز کفم گیرد

اینسان که به میخانه می‌افتم و می‌خیزم

((حمید مصدق))


برچسب ها: حمید مصدق , غزلسرا , اشعار حمید مصدق , شعر عاشقانه

تاريخ : دوشنبه ۱۷ مهر ۱۴۰۲ | 2:18 | نویسنده : محمد شیرین زاده |

images_t33.jpg

ضیافت های عاشق را

خوشا بخشش ، خوشا ایثار

خوشا پیدا شدن در عشق

برای گم شدن در یار

چه دریایی میان ماست

خوشا دیدار ما در خواب

چه امیدی به این ساحل

خوشا فریاد زیر آب

خوشا عشق و

خوشا خون جگر خوردن

خوشا مردن

خوشا از عاشقی مردن

اگر خوابم اگر بیدار

اگر مستم اگر هوشیار

مرا یارای بودن نیست

تو یاری کن مرا ای یار

تو ای خاتون خواب من

من تن خسته را دریاب...


((ايرج جنتی عطایی))


برچسب ها: ایرج جنتی عطایی , اشعار ایرج جنتی عطایی , شعر کوتاه , شعر ناب

تاريخ : شنبه ۷ مرداد ۱۴۰۲ | 0:27 | نویسنده : محمد شیرین زاده |

screenshot_۲۰۲۳۰۷۲۹_۰۰۱۳۲۲_instagram_z2w9.jpg

گفتی دوستت‌ دارم

و من بی‌آنکه کاری کرده باشم

کاری کرده بودم


((منیره حسینی))


برچسب ها: منیره حسینی , شعر گرافی منیره حسینی , شعر کوتاه , اشعار منیره حسینی

تاريخ : شنبه ۷ مرداد ۱۴۰۲ | 0:15 | نویسنده : محمد شیرین زاده |

screenshot_۲۰۲۳۰۷۲۸_۲۳۳۸۱۳_instagram_ixxo.jpg

-

مــن گــريــه مــي كنــم،

پــيراهــن تــو خيــس مــي شــود!

ســرم را

كجــاي سينــه ات جــا گــذاشتــه ام،

كه اشــک هــايــم بــه تپيــدن افتــاده انــد . . .


((منیره حسینی))


برچسب ها: منیره حسینی , شعر گرافی منیره حسینی , شعر کوتاه , اشعار منیره حسینی

تاريخ : جمعه ۶ مرداد ۱۴۰۲ | 23:39 | نویسنده : محمد شیرین زاده |

img_20230721_011859_886_oz4r.jpg

ما نیز می‌خواهیم

چون درختی باشیم

پا بر جا

و با دست‌های خود همواره

آسمان را نوازش کنیم

ولی زمین زیر پای ما

می لغزد

و آسمان

در دست‌های ما می‌شکند

-
((بیژن جلالی))

-

👇👇👇

t.me/mohammadshirinzadeh


برچسب ها: بیژن جلالی , اشعار بیژن جلالی , شعر ناب , شعر عاشقانه

تاريخ : جمعه ۳۰ تیر ۱۴۰۲ | 1:30 | نویسنده : محمد شیرین زاده |

نگاه گم شده در راه کوی یار مرا

گسسته عقد گهر گریه در کنار مرا

خود از محبت جانان به خود حسد دارم

ز رشگ غیر کنون برگذشته کار مرا

ز هر یقین که شود صاف سینه صاف ترم

غبار دل نشوم گر کنی غبار مرا

به بی بری مزنم طعنه کز هزار چمن

قضا گذاشته این جا بیادگار مرا

ز روزگار چه منت که بر سر من نیست

به روزگار تو افکنده، روزگار مرا

خدا ز آفت پژمردگی نگهدارد

شکفته است دل و طبع زین بهار مرا

مزاج دوست خموشی خرد ولی چه کنم

گل محبتم این ناله هست خار مرا

تعلق تو «نظیری » بپستیم دارد

توجهی که کند دوست واگذار مرا

-
((نظیری نیشابوری))

-

👇👇👇

instagram.com/mohammad.shirinzadeh/


برچسب ها: نظیری نیشابوری , شعر عاشقانه , شعر جانان , غزلسرا

تاريخ : یکشنبه ۱۰ اردیبهشت ۱۴۰۲ | 2:15 | نویسنده : محمد شیرین زاده |

screenshot_۲۰۲۳۰۴۲۴_۰۲۰۹۱۹_instagram_zjhh.jpg

بیا قدم بزنیم

پاییزهای شرجی را

در هواخوری روزانه

من مچاله شوم

در تو

میان انفرادی تن ات..

شاید

باز شود

بغض گلوگیر شعر

پیش از پریشانی موهایم

در تیرباران انگشتانت


🌈((نفس موسوی))🌈


برچسب ها: نفس موسوی , شعر نوازش , شعر عاشقانه , اشعار نفس موسوی

تاريخ : دوشنبه ۴ اردیبهشت ۱۴۰۲ | 2:11 | نویسنده : محمد شیرین زاده |

غرق شده ام

دستم

به هيچ آشنايي قلاب نمي شود

تنها منم

اين سكوت مغموم

و چشم هايي

كه از بد حادثه ها

به سلامت بر نگشتند

امروز

از سراب ِ كدام قصه بگويم

به دامن كدام شب چنگ بزنم

سنگ هايم را

به كدامين ديوار آرزو بكوبم

از دل كدام كوير

ريشه ام را بيابم

كه اينگونه سرگردان ِ خويش نشوم

تنهايي ام را

حراج كن!

شايد قلبم به خانه برگردد

-

🌈((نفس موسوی))🌈


برچسب ها: نفس موسوی , اشعار نفس موسوی , شعر عاشقانه , شعرکده

تاريخ : چهارشنبه ۳۰ فروردین ۱۴۰۲ | 2:59 | نویسنده : محمد شیرین زاده |

با همين شعرها

گردنبندي مي سازم

از مرواريد نگاهت

رد بوسه هايت را

كه ميگيرم

به خودم مي رسم

زير باران خيالت

مي رقصم

تا فراموش كنم

سردي فاصله را

-

🌈((نفس موسوی))🌈


برچسب ها: نفس موسوی , اشعار نفس موسوی , شعر عاشقانه , شعرکده

تاريخ : چهارشنبه ۳۰ فروردین ۱۴۰۲ | 2:41 | نویسنده : محمد شیرین زاده |

بر گشتم

از سكوت ِ خويش

در سوگ ِ دل

بُغضي شكسته ام

كه غريبانه

فرهادش را

از بيستون مي خواند

اي آنكه

در سپيده دمان ِ عشق

بي پروا

صدايم زدي شيرين

من

از آن صبح ِ غمين

كوهكن ِ چشم ِ توأم

در برهنگي تنهايي...

-

🌈((نفس موسوی))🌈


برچسب ها: نفس موسوی , اشعار نفس موسوی , شعر عاشقانه , شعرکده

تاريخ : چهارشنبه ۳۰ فروردین ۱۴۰۲ | 2:34 | نویسنده : محمد شیرین زاده |

به خاطر تو

به جهان خواهم نگریست

به خاطر تو

از درختان میوه خواهم چید

به خاطر تو

راه خواهم رفت

و به خاطر تو

با مردمان سخن خواهم گفت

به خاطر تو

خودم را، دوست خواهم داشت

-
((بیژن جلالی))

-

👇👇👇

instagram.com/mohammad.shirinzadeh/


برچسب ها: بیژن جلالی , اشعار بیژن جلالی , شعر ناب , شعر عاشقانه

تاريخ : چهارشنبه ۲۳ فروردین ۱۴۰۲ | 4:19 | نویسنده : محمد شیرین زاده |

-

دغدغه ی آمدنت

خواب را از نگاهم ربود

و شانه ی انتظارم

نامت را تاتویی مست کشید

تو بگو

لب های حسرتم را

به یاد کدام بوسه سرخ کنم

تا ویار آغوشت بهانه ی

آرامشم باشد

-

🌈((نفس موسوی))🌈


برچسب ها: نفس موسوی , اشعار نفس موسوی , شعر عاشقانه , شعرکده

تاريخ : جمعه ۱۸ فروردین ۱۴۰۲ | 20:53 | نویسنده : محمد شیرین زاده |

ساعت

به وقت هميشگي

ده ضربه نواخت

آلارم قلبم

به دلتنگي باخت

ثانيه ها عطر آمدنت را

بر تن انتظار پاشيد

و آمدنت به گل نشست ...

-
🌈((نفس موسوی))🌈


برچسب ها: نفس موسوی , اشعار نفس موسوی , شعر عاشقانه , شعرکده

تاريخ : جمعه ۱۸ فروردین ۱۴۰۲ | 0:5 | نویسنده : محمد شیرین زاده |

-

شب و ترديد روي دست ِ دلم

خواب بر چشم ِ تن ، نمي آمد

مثل ِ روسپي ِ خيابان ها

انتظار هم ، به من نمي آمد

باد بود و باران ريز

بال ِ گنجشكك ِ خيالم خيس

به گمانم ، به پنجره ماسيد

آه ِ سردي كه بي جهت ترسيد

روز ِ اول ، خانه مان درگير

مي زند بانگ ، ساعت ِ تحويل

مادرم ، به درد مي خنديد

گوش هايم به جان من ، تعطيل

زندگي و چالش ِ گريه

ريتم ِ آهنگ ِ ساسي ِ مانكن

دختري نترس فتوا داد

عاشقم آهاي جنتلمن

يك نفر ، از آن دورها

مشت بر دهان من كوبيد

چنگك ِ دين نشانم داد

دلك ِ بينوا به خود توپيد

زندگي مدام بازي كرد

عشق ، نفرت ، هجاي آبادي

هر دروغي كه از دهان افتاد

خنجري شد ، به پشت ِ آزادي

پدرم پشت ِ ميله هاي هراس

چار قُل ، بخورد ِ من مي داد

آب از آب تكان نخورد اما

خفه ام از اينهمه فرياد

مي نويسم باد مي ترسد

بيد ِ شعرهاي بي سانسور

زن ، قماري زير ِ خط ِ شب

زن همان بازي خورده پاسور

من ، دختري در ادامه ي هيچ

يك مُشت ِ بسته كه مي خارد

يك دفتر ِ سُرخ ِ كاهي ِ يادداشت

شعري كه در من “هيس”مي كارد

-

🌈((نفس موسوی))🌈


برچسب ها: نفس موسوی , اشعار نفس موسوی , شعر عاشقانه , شعرکده

تاريخ : پنجشنبه ۱۷ فروردین ۱۴۰۲ | 1:38 | نویسنده : محمد شیرین زاده |

صدایم زدی

پشت دلگرمی هایم لرزید

و آرزوهایم

بی نقاب خندیدند

بگو

از کدام قبیله ای

که بودنت

دخیل هیچ شرطی نیست...

-

🌈((نفس موسوی))🌈


برچسب ها: نفس موسوی , اشعار نفس موسوی , شعر عاشقانه , شعرکده

تاريخ : پنجشنبه ۱۷ فروردین ۱۴۰۲ | 0:24 | نویسنده : محمد شیرین زاده |

صبر کن

این هنوز اول کار شاعری ست

شعری خواهم نوشت

که شاعران تاریخ به آن غبطه خواهند خورد

هزار کلمه

جمله‌ی آن‌ ها

تکرار نام تو

-
((شهاب مقربین))

-

👇👇👇

t.me/mohammadshirinzadeh


برچسب ها: شهاب مقربین , اشعار شهاب مقربین , شعرکده , شعر عاشقانه

تاريخ : جمعه ۵ اسفند ۱۴۰۱ | 1:38 | نویسنده : محمد شیرین زاده |

همه‌ ی کلمات

معنای تو را می‌دهند

مثل گل‌ها همه

که بوی تو را پراکنده‌اند

سکوت کرده‌ام

که فراموشت کنم

اما مدام

مثل زنبوری سرگردان

رانده از کندویش

دورِ گلم می‌گردم


((شهاب مقربین))


برچسب ها: شهاب مقربین , اشعار شهاب مقربین , شعر برف , شعر عاشقانه

تاريخ : جمعه ۵ اسفند ۱۴۰۱ | 1:23 | نویسنده : محمد شیرین زاده |

من شاعر نیستم

من تنها کلماتی را می دانم

که نام تو را دارد

وآنها را ردیف می کنم به نشانه تو

شب را دوست دارم چون آغوش تو را دارد

صبح را دوست دارم

چون بیداری تو را دارد

از رنگهایی خوشم می آید

که رنگ چشمان توست

رنگ آرامش تو

من شاعر نیستم

تنها کلماتی را به تو ربط دارد می شناسم

و آنها را کنارهم می گذارم

تا دیگران بخوانند و

عاشق شوند


((سهام الشعشاع))


برچسب ها: سهام الشعشاع , اشعار سهام الشعشاع , اشعار شاعران خارجی , شعر عاشقانه

تاريخ : جمعه ۲۸ بهمن ۱۴۰۱ | 12:11 | نویسنده : محمد شیرین زاده |
مطالب جديد تر مطالب قدیمی تر