بهانه برای رفتن زیاد است
این ماندن است
که بهانه نمی خواهد
این ماندن است
که دل می خواهد
شهامت می خواهد
عشق می خواهد!
((نیلوفر لاری پور))
برچسب ها: نیلوفر لاری پور , اشعار نیلوفر لاری پور , شاعرانه نیلوفر لاری پور , شعر ناب
بگذار قاب عکس من
روی دیوار اتاقت بماند
فقط
وقتی نگاهت میکند
کسی را در آغوش نگیر
که هرگز دوستش نخواهی داشت
قرنهاست
زنی با چشمهای نگران
روی دیوار تمام خانههای متروک زندگی میکند
که اگر سکوتش را بشکند
تو سنگ میشوی
-
((نیلوفر لاری پور))
-
instagram.com/mohammad.shirinzadeh/
برچسب ها: نیلوفر لاری پور , اشعار نیلوفر لاری پور , شاعرانه نیلوفر لاری پور , شعر ناب
با اين هوای گيج و بلاتكليف
حق با من است
كه رهايت نمیكنم
میترسم
قبل از غروب
خانهات را پيدا نكنی
و مثل تمام اين روزها كه میشناسمت
در كوچههای بینام
دنبال رد پای من بگردی
میترسم
بروم و باران بگيرد
تو چترت را
مثل تمام اين روزها كه میشناسمت
جايی كه يادت نيست
جا گذاشته باشی
میترسم
هوا تاريك شود
راه خانه را گم كنی
از دست رهگذران
تكهای نان بگيری
گوشهای خوابت ببرد
غريبهها ترا
به نام كوچك صدا كنند
و صبح در چشمان كسی بيدار شوی
كه شبيه من نيست
مثل تمام اين روزها
كه فكر میكردم
میشناسمت
((نیلوفر لاری پور))
-
instagram.com/mohammad.shirinzadeh/
-
👇👇👇
برچسب ها: نیلوفر لاری پور , اشعار نیلوفر لاری پور , شاعرانه نیلوفر لاری پور , شعر عشق
در زمستان
هیچ اعتمادی به عشق نیست
آنچنان منتظرت بودم
که برف شدی و نباریدی
تا مبادا
در عشقی جاودان شوی
که تاب شانه هایت را ندارد
حالا هنوز برف نباریده
و شال گردن ها
از انتظار خسته اند
تو اما آنقدر کنار منی
که آدم برفی ها خواب تابستان می بینند
عشق در زمستان سال نکبت
خاطره نمی شود
درد می شود
((نیلوفر لاری پور))
👇👇👇
برچسب ها: نیلوفر لاری پور , اشعار نیلوفر لاری پور , شاعرانه نیلوفر لاری پور , شعر ناب
نه میروم
و نه باز میگردم
تمام عمر
روی پل معلقی از تردید
به آن چه نمیدیدم
خیره ماندم و نفهمیدم
اینجا چرا همیشه نگرانم
حتی برای عشق
که خودم بودم
حالا بگذار باد بوزد
یا به باد میرویم
یا به تو برمیگردم
در سرزمین خشکسالی و نکبت
هر کجا بروی
آسمان سربی را به دوش میکشی
آب و آبی حتی
سهم روزگار ما نبود
آبان بود یا آذر
سهشنبه یا جمعه
من نمیدانم وقتی تمام روزها
بوی خون میداد
و این پل معلق
چقدر دیگر
طاقت میآورد
که این بیسرانجامی را به دوش کشد
((نیلوفر لاری پور))
👇👇👇
برچسب ها: نیلوفر لاری پور , اشعار نیلوفر لاری پور , شاعرانه نیلوفر لاری پور , شعر ناب
دل تنگم.
بی سبب.
تو دلیل دلتنگیم نیستی.
دلیل هیچ دغدغه ای نیستی.
وقتی خودت هم نمی دانی اینجا چه کار می کنی.
نمی دانی باید بمانی یا نباشی.
نمی دانی وقتی کسی دوستت داشت،
به همین بی تفاوتی مزمنت هم عادت می کند.
داستان های با پایان باز را دوست ندارم.
اما وقتی ؛
آغاز وپایان،
مدام جا عوض می کنند.
و تو بی هیچ دلیلی به رفتن رضایت نمی دهی.
ماندنت هم دردی از کسی دوا نمی کند.
فقط تاثیر مسکن ها را کم می کند.
پس چرا دلتنگم؟
این قدر بی سبب.
امسال پاییز را ندیدم.
از دست دادمش.
تمام حسرت های طلایی ام،
زیر برگهای زرد گم شد.
بس که تو نبودی.
بس که تنها بودم .
تنهایی در پاییزی که از دست رفته؛
درد بزرگی ست.
وقتی تاثیر مسکن ها را هم کم کرده ای.
وعاشق داستان هایی هستی که پایان باز دارند.
((نیلوفر لاری پور))
برچسب ها: نیلوفر لاری پور , اشعار نیلوفر لاری پور , شاعرانه نیلوفر لاری پور , شعر ناب
مادرم پنجره را دوست نداشت
با وجودى که بهار،
از همین پنجره مى آمد و مهمان دل ما مى شد .
با وجودى که همین پنجره بود،
که به ما مژده باز آمدن چلچله ها را مى داد.
مادرم پنجره را دوست نداشت.
مادرم می ترسید
که لحاف؛
نیمه شب از روی
خواهر کوچک من پس برود
یا که وقتی باران می بارد
گوشه قالی ما تر بشود
هر زمستان سرما،
روی پیشانی مادرخطی ازغم می کاشتو
پنجره شیشه نداشت......
((نیلوفر لاری پور))
https://telegram.me/sherebarankhorde
برچسب ها: نیلوفر لاری پور , اشعار نیلوفر لاری پور , شاعرانه نیلوفر لاری پور , شعر ناب
قصه به آن جا برسد
که قهرمانش
کسی باشد که تو
خوب نشناختی اش
حالا تا ابد عاشقم بمان
شاید
به سلامت پاسخ دادم
اما هرگز آغوشت را
در بهار پشتِ سرم
به یاد نخواهم آورد
از بس که منتظر زمستان بودم
من قهرمان قصه های بلاتکلیفم
و تو
نباید از این عشق بترسی
پاییزهایی که بر من گذشت
سکوت را به من آموخت
وگرنه
تا امروز
هزار بار شکسته بودم
مرا عاشقانه نگه دار
که نسل این همه صبوری و عصیان
در حال انقراض است.
((نیلوفر لاری پور))
برچسب ها: نیلوفر لاری پور , اشعار نیلوفر لاری پور , شاعرانه نیلوفر لاری پور , شعر ناب
برای نبرد آمده بودم
که دل باختم
به همان لحظه که شکستم میدهی
و چشم میبندی
بر تمام آنچه بین ما بود
تا فراموش کنی
اینجا قرار بود
میدان جنگمان باشد
همینجا که عاشقم شدی
حالا تمام پشت سرمان را
مین گذاشتهام
تا بفهمی محال یعنی چه
ما به آغاز این ماجرا
برنمیگردیم
با تو امشب شاید
زیر بمباران
بیچتر قدم بزنم
((نیلوفر لاری پور ))
https://telegram.me/sherebarankhorde
برچسب ها: نیلوفر لاری پور , کانال نیلوفر لاری پور , اشعار نیلوفر لاری پور , شاعرانه های زیبا
مثل بوسهء پیش از خداحافظی
تکلیفت روشن نیست
من چقدر سادهام
که هنوز فکر میکنم
روزهای آخر پاییز
تمام طلسمها باطل میشود
و تو مرا فتح خواهیکرد
هنوز بوی عطرت را دوست دارم
هوای مرددِ لبخندت را
و این همه سال را
که در هر نگاه گذرا
رازی را کشف کردیم
که جز من و تو
همه از آن بی خبرند
شاید برای پرسه زدن باتو
زمستان فصل بهتری باشد
اگر فراموش نکنی
من
ادامهء خواهشی گم شدهام
که یک روز به آغوشت
باز خواهم گشت
((نیلوفر لاری پور ))
برچسب ها: نیلوفر لاری پور , اشعار نیلوفر لاری پور , شاعرانه نیلوفر لاری پور , شعر ناب
هزار و یک شب من پر از صدای تو بود
گریه هرشب من فقط برای تو بود
((نیلوفر لاری پور))
برچسب ها: نیلوفر لاری پور , اشعار نیلوفر لاری پور , شاعرانه نیلوفر لاری پور , شعر ناب
بهار سهم من نیست
وقتی نه سبزه سبز میکنم
نه پردهها را کنار می زنم
و نه به نگاه گیج ماهیها
دل میبندم
که قرار است در اندوهشان بمیرند
بهار همیشه یا زود میرسد
یا آن قدر دیر
که نمیخواهم اسفندم را گم کنم
بس که بی قرار همان آخرِ سال عاشقانهام
که هر هزار سال یک بار
اتفاق میافتد
چشمهایت فروردین
دستهایت خنکای جوانه گندم
قلبت
همان ماهی قرمز
که قبل از تحویل سال مرده بود
و من نمیدانم چرا
هنوز "حوٌّّل حالنا" میخوانم؟
((نیلوفر لاری پور))
برچسب ها: نیلوفر لاری پور , اشعار نیلوفر لاری پور , شاعرانه نیلوفر لاری پور , شعر ناب
با من حرف بزن
مجبور نیستی که راست بگویی
فقط کمی مهربان تر از آن چیزی که هستی
بگذار آرام آرام به خواب روم با رؤیایی که
از این روزمرگی نجاتم دهد
با من حرف بزن
و کاری کن باور کنم فردا روز بهتری ست.
((نیلوفر لاری پور))
برچسب ها: نیلوفر لاری پور , اشعار نیلوفر لاری پور , شاعرانه نیلوفر لاری پور , شعر ناب
یخ کرده ام
پوستم آن قدر مچاله شده،
که اثر انگشت های تو
دیگر پیدا نیست
آخرین مدرک بی گناهیم،
برای دادگاهی
که قاضی؛
وکیل مدافع توست
یخ کرده ام
دیشب تا صبح باران می بارید
در انفرادی هم ،
صدای باران را می شود شنید
بی پنجره حتی،
شنیده ام که می گویم
یخ کرده ام
حکم را می خوانند
به سلولم برمی گردم
و روی دیوار
با ناخن می نویسم،
"مادربزرگم همیشه می گفت:
هیچ وقت
به چشم های روشن اعتماد نکن"
((نیلوفر لاری پور))
برچسب ها: نیلوفر لاری پور , اشعار نیلوفر لاری پور , شاعرانه نیلوفر لاری پور , شعر ناب
جوان می شوم
وقتی تو می خندی
جوان تر
وقتی روی صفحه تلفنم
می نویسی: دوستت دارم.
تا کودکم بیا
که مادرانه در آغوشت بگیرم.
((نیلوفر لاری پور))
برچسب ها: نیلوفر لاری پور , شعر کوتاه , شعر ناب , جملات ناب عاشقانه
این شرط را از اول گذاشتیم
که عشق به درد قصه هــا می خورد
من و تو بزرگ شده ایم
بهانه نمی گیریم
عاشق نمی شویم
دل تنگ هم؟؟! اصلا. . .
فقط گاهی با هم قدم می زنیم
زیر باران
در خنکای آخر اسفند
در حاشیه خیابان هایی که به هر دلیل
به هر سمت ادامه دارند
از هم سوال نمی کنیم
اصلا قلبمان را داخل کیفمان می گذاریم
تا درگیر ماجرا نشود
درگیر ماجرا نشدیم
پابند قراری شدیم
که نفسمان را به شماره انداحته بود
با قلبی که نمی دانم چرا از نفس نمی افتد
حالا تو هی به سفر برو
من مدام می گویم مهم نیست
ولی هر دو
بی آنکه به زبان بیاوریم
قبول داریم
عشق به شناسنامه نگاه نمی کند
باورت می شود
این دل دلِ بی دلیل
نامش عشق است
تو هر چه دوست داری صدایش کن . . .
((نیلوفر لاری پور))
برچسب ها: نیلوفر لاری پور , عکس نیلوفر لاری پور , شعر ناب , اشعار نیلوفر لاری پور
آن قدر هم ساده نیست
بیایی
عاشقانه در زندگی ام نفس بکشی
بعد بگویی که رفتنت
تقدیر است
و من لبخند بزنم
انتهای این سرنوشت
ویرانی من است
ویرانی توست
و ویرانی آن چه ترا
ناگزیر از این تقدیر می کند
شب خوش عزیزکم
اگر صبح بیدار شدی
سلام مرا
به جاده هایی که تقدیرشان دیدن تو نیست
برسان.
اشتباه از تو بود
تو عاشق کسی شدی
که تقاص بوسه های گم شده اش را
از تو می گیرد
و به تنهایی ویران نمی شود
((نیلوفر لاری پور))
برچسب ها: نیلوفر لاری پور , اشعار نیلوفر لاری پور , شاعرانه نیلوفر لاری پور , شعر ناب
تــو بي نهايت شب وقتي نگات مي خنديد
چشمــاي خيره ي مـن اندوه تــو نمي ديـد
چـرا غـريـبـه بـودم بــا غــربـت نـگاهـت
تصويــرمو نديدم تــو چشـم بــي گـنـاهت
کاشکـي بـراي قلبت يه آسمون مي ساختم
روح بــزرگ تــو رو چــرا نمـي شناختم
آيينه گـريـه مي کرد وقتـي تو رو شکستم
ستــاره پشت در بـــود وقتـي درارو بستم
تــو بــودي و سکوت و غروب سرد پاييز
باغچه رو زيرورو کرد برگهاي زرد پاييز
حالا مـــنِ غريــبـه دنـبــال تـــو مـي گـردم
بــا قلبِ آسمونيت کمک کــن تــا بــرگـردم
((نیلوفر لاری پور))
برچسب ها: نیلوفر لاری پور , ترانه های نیلوفر لاری پور , اشعار نیلوفر لاری پور , شعر عاشقانه
تو شب ساكت و برفي . ته كوچه تك و تنهاست
با تموم انتظارش . چشم به راه صبح فرداست
به سپيدي خيره مونده . با دو تا چشم زغاليش
ميخواد آسمون بخنده . توي فرداي خياليش
رو تن ساكت و سردش دونههاي برف ميشينه
اگر آدمك بخوابه خواب خورشيدو ميبينه
عشق خورشيد توي قلبش داره آشيون ميسازه
نميدونه پاي اين عشق بايد عمرش رو ببازه
نميدونه چتر آفتاب هستيش رو ازش ميگيره
گم ميشه تو دست خورشيد، توي تنهايي ميميره
صبح فردا «ته كوچه» ساكت و سرده و خالي
اون طرفتر روي برفا مونده چشمهاي زغالي
((نیلوفر لاری پور))
برچسب ها: نیلوفر لاری پور , ترانه های نیلوفر لاری پور , اشعار نیلوفر لاری پور , شعر عاشقانه
چشمهاي تو مثل آينه بود که به تصوير مُرده جان مي داد
با تو عطر بهار با من بود نفسم بـوي آسمان مـي داد
يک نفر در کنار سايه تو به مـن و سادگيم مي خنديد
بازهم يک نگاه شرماگين اوّلين بوسه ، آخـرين ترديد
لحظه هاي نجيب و باکره راتـا شب اشتباه مـي بـردم
تن تبعيدي ترا با خود لب مـرز گناه مـي بـردم
حسرت يک تغزل کوتاه بـر دلم مثل زخم کاري بود
در کنار حضور تو ، اين بار يک نفر گرم سوگواري بود
روي لب هاي خشک و تب زده ام داغ آن اشتباه جا مانـده
در نگاه غرور زخمي من لذت آن گناه جـا مانـده
عطر پاييزي تو پيچيده در نفسهاي زرد گندمـزار
فرصت آخر است باور کن بغض من را به شانه ات بسپار
((نیلوفر لاری پور))
برچسب ها: نیلوفر لاری پور , ترانه های نیلوفر لاری پور , اشعار نیلوفر لاری پور , شعر عاشقانه
شــب بخير اي آخــريـن امـيد من
نذار تـــاريکي تو قـلبت بشـينه
چشات رو به روي شهر شب ببند
تا چشاي کوچيکت خواب ببينه
مي دونـم خـواب ســتاره مي بيني
خنده هات براي من غريبه نيست
با مــداد نــــقره اي رو تـــــن مـاه
همه ي آرزوهـــات رو بنـويس
غروبـا تو سرزمـــــــين خواب تو
بوي تنهايي و غربـــت نميـــــآد
توي کوچــــــه هاي ســـــــبز اون
بجز، صداي پاي محبت نمــــيآد
فرصت موندن شـــهر خواب کـمه
دلت رو به آســــــمون گره بزن
پا بذار تو جاده هاي کــــــهکشون
شب بخيراي آخـــــرين اميد من
((نیلوفر لاری پور))
برچسب ها: نیلوفر لاری پور , اشعار نیلوفر لاری پور , شاعرانه نیلوفر لاری پور , شعر ناب
نمي دونم دنبال کدوم شبم
به يه لبخند غريبه دلخوشم
انتظار خط مي کشه رو لحظه هام
وقتي که ثانيه ها رو مي کُشم
تو هراس اين تمناي مدام
توي اين مرثيه هاي ناگريز
مي دونم مياي ولي يه روز دور
مي دونم مياي ولي يه روز دير
واپسين لحظه ديدار
منو دست گريه نسپار
توي ترديد شب ِ خدانگهدار
اگه خوابم اگه بيدار
توي اين فرصت تکرار
بگو عاشقي براي آخرين بار ...
((نیلوفر لاری پور))
برچسب ها: نیلوفر لاری پور , ترانه های نیلوفر لاری پور , شعر عاشقانه , شعر ناب
عمريه ساكت و غمگين توي تنهايي نشستم
بغض سرد و بي صدامو تو چشاي تو شكستم
طعم تلخ گريه ها مو كسي اينجا نميدونه
چه غريبه توي دنيا لحظه هاي عاشقونه
به هواي چشم خيسم ديگه ابري نمي باره
تو شباي خالي من نميخنده يه ستاره
جاده از تو گذشتن پيش رومه تا هميشه
تو نموندي تا ببيني آخر قصه چي ميشد
سايه اي خسته تر از شب و تو با پاي پياده
اخر قصه همينه من و تنهايي و جاده
((نیلوفر لاری پور))
برچسب ها: نیلوفر لاری پور , ترانه های نیلوفر لاری پور , اشعار نیلوفر لاری پور , شعر عاشقانه
واسه ي شکستن غرور من
تو بدون که اولين بهانهاي
اين شب که تمومي نداره
آخرين فرصت عاشقانهاي
خط بکش رو همهي ترانههام
اين غرور سنگيو ازم بگير
ميخوام از تو به خودم پل بزنم
بزار گم شم توي بهت اين مسير
اگه با اشارهي تو ميشکنم
اگه روحمو به آتيش ميکشم
تو بدون که عاشقم اما هنوز
من همون کوه بلند سرکشم
تو به من دروغ بگو اما بدون
که وجود من يه دنيا خواهشه
تو به من دروغ بگو اما نرو
شايد اين دروغا باورت بشه
خندههات دليل بودن منه
واسه من همين بهانه کافيه
نميخوام راس راسي عاشقم بشي
يه دروغ عاشقانه کافيه!!
((نیلوفر لاری پور))
برچسب ها: نیلوفر لاری پور , ترانه های نیلوفر لاری پور , اشعار نیلوفر لاری پور , شعر عاشقانه
اي تو سرشار از بي نهايت
عاشقم , عاشق چشمهايت
لحظه هاي مرا زير و رو كرد
عطر سكر آور و آشنايت
من هم آبي ترين شعر ها را
ريختم عاشقانه به پايت
اي زلالي دريا , نگاهت
نغمه مبهم شب صدايت
چشمهايم كه عاشق ترينند
نذر آرامش چشمهايت
ميتوانم بمانم هميشه
عاشق خلوت با صفايت
((نیلوفر لاری پور))
برچسب ها: نیلوفر لاری پور , ترانه های نیلوفر لاری پور , اشعار نیلوفر لاری پور , شعر عاشقانه
چي مي شد دست تو اين خونه رو روشن بکنه
خونه اي که چشم به راه بوي بودن تو بود
چي مي شد خط بکشه بال و پرت تو آسمون
آسموني که در آرزوي بودن تو بود
کاشکي کوله بار دردو از رو دوشم بر مي داشتي
ميون اين شب ترديد منو تنها نمي ذاشتي
آسمون فرصت پرواز منو ازم گرفت
گوشه قفس نشستم تا که باورم کني
با وجودي که دلم مي خواست از اين خونه برم
همه درا رو بستم تا که باورم کني
((نیلوفر لاری پور))
برچسب ها: نیلوفر لاری پور , اشعار نیلوفر لاری پور , شاعرانه نیلوفر لاری پور , شعر ناب
ميون اين فاصله ها بودن تو يه نعمته
حتي اگه يه شب باشه سفر با تو غنيمته
شب سفر يه حادثه ست براي تو براي من
يه فرصت بدون شک واسه دوباره پر زدن
آخر اين جاده کجاست عبوره يا رسيدنه
حتي دروغ ولي بگو که اين شبا مال منه
تو اين غريبي مدام حرفاتو باور ميکنم
تو دست باروني عشق خستگيمو در مي کنم
خاطره اي به رنگ شب نشسته رو ترانه هام
يه لحظه خاکستري ازون سفر مونده برام
خاطره اي به رنگ شب نشسته رو ترانه هام
يه لحظه خاکستري ازون سفر مونده برام
((نیلوفر لاری پور))
برچسب ها: نیلوفر لاری پور , اشعار نیلوفر لاری پور , شاعرانه نیلوفر لاری پور , شعر ناب
نمي دونم اين عشقه يا عادته...سکوتش معماي اين ماجراست
نمي خوام به روياش دل خوش کنم...به تقدير شومي که بي انتهاست
نبايد بذارم به من شک کنه...دروغاي من سرپناه منه
نمي خوام ببازم ولي قلب من...تو دستاي اون تندتر مي زنه
خدايا کمک کن که طاقت بيارم...تو اين روزهايي که آخر نداره
خدايا کمک کن که عاشق بمونه...خدايا کمک کن که طاقت نياره
مثل کوه يخ زل زده تو چشام...فقط بايد اين کوهو آبش کنم
غرورش يه آرامش مبهمه...که بايد بجنگم خرابش کنم
نمي ذارم اين بار من بشکنم...يه ديوار دور دلم مي کشم
من آماده ي اين نبردم ولي...چه جوري بجنگم اسيرش بشم
((نیلوفر لاری پور))
برچسب ها: نیلوفر لاری پور , ترانه های نیلوفر لاری پور , شعر عاشقانه , شعر ناب
مطالب قدیمی تر |
.: Weblog Themes By Pichak :.