درباره وب

سلام و عرض ادب و احترام

خدمت دوستان عزیز و گرامی

بنا به روز بودن وب سایت

از صفحات دیگر هم دیدن بفرمایید

با تشکر فراوان از حضورتان

آیدی  چنل من در تلگرام👇👇

mohammadshirinzadeh@

صفحه اینستاگرام بنده

mohammad.shirinzadeh

شاعر بارانی (محمد شیرین زاده)

♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥

تو را دوست دارم

چون بوئیدن غنچه ای

در حال باز شدن

چون رویایی شیرین

بعد از کابوس...

تو را دوست دارم

چون هر سلامی پس از بدرود...


((محمد شیرین زاده))

♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥

چشمانت را ببند

و دستت را

بر روی قلبم بگذار

اینبار خودش می خواهد

به تو بگوید

دوستت دارم ...

((محمد شیرین زاده))

♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥

بیا عشق را

قمار کنیم

نترس

جز دل

چیزی بهم

نمی بازیم ...

((محمد شیرین زاده))

♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥

یک روز

به وقت عشق

ساعت هايمان را

با هم تنظیم می کنیم

و از آن پس

دیگر فرقی نمی‌کند

به کدام وقت محلی

مشغول

دوست داشتن همیم...

((محمد شیرین زاده))

♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥

و این دیوانگی

خواست عشق ات بود

مرا ببخش که

بلند بلند

دوستت دارم...

((محمد شیرین زاده))

♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥

من و تو

آنقدر شبیه هم

نفس کشیده ایم

که قلب هايمان

به یک شکل

برای هم می تپند...

((محمد شیرین زاده))

♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥

مرا به خودت

محدود کن

آنقدر که

در این دنیا

جز آغوش ات

جایی نداشته باشم

برای زندگی...

((محمد شیرین زاده))

♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥

بخند

تو نمی دانی

چقدر خنده هات

بهانه می دهند

به دست هایم

برای در آغوش گرفتن ات

چقدر اشتیاق

به نفس هایم

برای بویدنت...

((محمد شیرین زاده))

♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥

دوست داشتن ات

اسم و رسم من است

گفته بودم؟

بمان

آنقدر که ما

تعریف همیشه باشیم...

((محمد شیرین زاده))
جستجوی وب
برچسب ها وب
شعر (1310)

 

http://axgig.com/images/03384954917424447569.jpg

 

پيش تر‌ها

بيدار مي‌شدم

با صداي بانگ خروس

اما حالا

اس ‌ام اس‌ها بيدارم مي‌کنند

پس تو کي مي‌خواهي بيدارم کني محبوبم ؟

دنيا دارد به پايان مي‌رسد


((رسول يونان))


برچسب ها: رسول يونان , شعر کوتاه , شعر ناب , شعر گرافی سپیدار

تاريخ : یکشنبه ۲۱ تیر ۱۳۹۴ | 15:58 | نویسنده : محمد شیرین زاده |

 

http://axgig.com/images/95181493812982427066.jpg

 

از آن رو به توعاشقم

که میدانم دوستم داری

تنها به خاطر خودم و

نه هیچ چیز دیگر


((جان کیتز))


برچسب ها: شعر کوتاه , اشعار شاعران خارجی , اشعار جان کیتز , عکس نوشته عاشقانه

تاريخ : یکشنبه ۲۱ تیر ۱۳۹۴ | 15:40 | نویسنده : محمد شیرین زاده |

 

http://axgig.com/images/31212219795495116774.jpg

 

خدا وقتي گونه‌ هاي تو را مي‌ تراشيد

لب‌هاي تو را مي‌بافت

پاهاي تو را بنا مي‌کرد

دست‌هايش نمي‌لرزيد ؟


((الياس علوي))

کتاب : من گرگ خيالبافي هستم


برچسب ها: اشعار الياس علوي , شعر کوتاه , شعر ناب , شعر گرافی

تاريخ : یکشنبه ۲۱ تیر ۱۳۹۴ | 15:21 | نویسنده : محمد شیرین زاده |

 

http://axgig.com/images/87134868981633387748.jpg

 

تاکي به تمناي وصال تو يگانه  

اشکم شود ، از هر مژه چون سيل روانه 

خواهد به سر آيد ، شب هجران تو يا نه ؟  

اي تير غمت را دل عشاق نشانه 

جمعي به تو مشغول و تو غايب ز ميانه 


رفتم به در صومعه‌ي عابد و زاهد  

ديدم همه را پيش رخت، راکع و ساجد 

در ميکده ، رهبانم و در صومعه ، عابد  

گه معتکف ديرم و گه ساکن مسجد 

يعني که تو را مي‌طلبم خانه به خانه 


روزي که برفتند حريفان پي هر کار  

زاهد سوي مسجد شد و من جانب خمار 

من يار طلب کردم و او جلوه‌گه يار  

حاجي به ره کعبه و من طالب ديدار 

او خانه همي جويد و من صاحب خانه 


هر در که زنم ، صاحب آن خانه تويي تو  

هر جا که روم ، پرتو کاشانه تويي تو 

در ميکده و دير که جانانه تويي تو  

مقصود من از کعبه و بتخانه تويي تو 

مقصود تويي ، کعبه و بتخانه بهانه 


بلبل به چمن ، زان گل رخسار نشان ديد  

پروانه در آتش شد و اسرار عيان ديد 

عارف صفت روي تو در پير و جوان ديد  

يعني همه جا عکس رخ يار توان ديد 

ديوانه منم ، من که روم خانه به خانه 


عاقل ، به قوانين خرد ، راه تو پويد  

ديوانه ، برون از همه ، آيين تو جويد 

تا غنچه‌ي بشکفته‌ي اين باغ که بويد  

هر کس به زباني ، صفت حمد تو گويد 

بلبل به غزلخواني و قمري به ترانه 


بيچاره بهائي که دلش زار غم توست  

هر چند که عاصي است ، زخيل خدم توست 

اميد وي از عاطفت دم به دم توست  

تقصير خيالي به اميد کرم توست 

يعني که گنه را به از اين نيست بهانه 


((شيخ بهايي))


برچسب ها: اشعار شيخ بهايي , شاعرانه شيخ بهايي , شعر ناب , شعر گرافی

تاريخ : شنبه ۲۰ تیر ۱۳۹۴ | 10:40 | نویسنده : محمد شیرین زاده |

 

http://axgig.com/images/84930307486924282901.jpg

 

وادارم نکردي که رنج بکشم

پس لزومي‌ نداشت که انتظار نفرتم را داشته باشي

هرگز به قدر ذره‌اي از جسم نمي‌ارزي

به سادگي

حضورت را در خويش کشته‌ام 

حالا ، تطهير شده‌

در بزم رقص مردگان مي‌رقصم


((آنا سويير))


برچسب ها: شعر کوتاه , اشعار شاعران خارجی , اشعار آنا سويير , شعر کده

تاريخ : جمعه ۱۹ تیر ۱۳۹۴ | 10:14 | نویسنده : محمد شیرین زاده |

 

http://axgig.com/images/18503994223821682395.jpg

 

ز اندازه بيرون تشنه‌ام ساقي بيار آن آب را  

اول مرا سيراب کن وان گه بده اصحاب را 


من نيز چشم از خواب خوش بر مي‌نکردم پيش از اين  

روز فراق دوستان شب خوش بگفتم خواب را 


هر پارسا را کان صنم در پيش مسجد بگذرد  

چشمش بر ابرو افکند باطل کند محراب را 


من صيد وحشي نيستم دربند جان خويشتن  

گر وي به تيرم مي‌زند استاده‌ام نشاب را 


مقدار يار همنفس چون من نداند هيچ کس  

ماهي که بر خشک اوفتد قيمت بداند آب را 


وقتي درآيي تا ميان دستي و پايي مي‌زدم  

اکنون همان پنداشتم درياي بي پاياب را 


امروز حالي غرقه‌ام تا با کناري اوفتم  

آن گه حکايت گويمت درد دل غرقاب را 


گر بي‌وفايي کردمي يرغو بقا آن بردمي  

کان کافر اعدا مي‌کشد وين سنگ دل احباب را 


فرياد مي‌دارد رقيب از دست مشتاقان او  

آواز مطرب در سرا زحمت بود بواب را 


سعدي چو جورش مي‌بري نزديک او ديگر مرو  

اي بي بصر من مي‌روم او مي‌کشد قلاب را


((سعدي))


برچسب ها: اشعار سعدي , سعدي , شاعرانه سعدي , شعر گرافی سپیدار

تاريخ : جمعه ۱۹ تیر ۱۳۹۴ | 9:57 | نویسنده : محمد شیرین زاده |

 

 

تو‌اي شکوهمند من 

شکوه دلپسند من 

تو آن ستاره بوده اي 

که مهر آسمان شدي 

ز مهر برتر آمدي 

فراز کهکشان شدي  

به دره نگاه کن 

به ژرف دره نگر

به تکه سنگ‌هاي سرد 

به ذره‌ها نگاه کن 

به من بتاب که سنگ سرد دره ام 

که کوچکم 

که ذره ام 

به من بتاب 

مرا ز شرم مهر خويش آب کن

مرا به خويش جذب کن 

مرا هم آفتاب کن 


((حميد مصدق))


برچسب ها: حميد مصدق , اشعار حميد مصدق , شعر ناب , شعر گرافی عاشقانه

تاريخ : پنجشنبه ۱۸ تیر ۱۳۹۴ | 17:28 | نویسنده : محمد شیرین زاده |

 

 

به این خوشم که شما گرفتارِ من نیستید

به این خوشم که من گرفتارِ شما نیستم

و به این خوشم که شما در حضور من

به‌راحتی دیگری را در آغوش میکشید

و از این که شما را نمی‌بوسم

آتشِ سوزان جهنم برایم آرزو نمی‌کنید

خوشم که نام لطیف مرا ، ای نازنین من

شبانه‌روز به بیهودگی یاد نمی‌کنید

خوشم که در سکوت سرد کلیسا ، ای آوازه‌خوانان

برای ما سرود ستایش سر نمی‌دهید

سپاس قلبی من از آن شما باد

شما که خود نمی‌دانید

چه عاشقانه مرا دوست میدارید

و سپاس برای آرامشِ شب ‌هایم

برای کمیابیِ ملاقات‌های تنگِ غروب

برای فقدانِ گردش ‌هامان زیرِ نورِ ماه

برای بی‌حضوریِ خورشیدِ بالای سرمان

برای این ‌که ، افسوس ! شما گرفتارِ من نیستید

برای این‌ که ، افسوس ! من گرفتار شما نیستم


((مارینا تسوتایوا))


برچسب ها: اشعار شاعران خارجی , شعر ناب , عکس نوشته عاشقانه , شعر گرافی عاشقانه

تاريخ : پنجشنبه ۱۸ تیر ۱۳۹۴ | 17:12 | نویسنده : محمد شیرین زاده |

 

 

رو به رو را نگاه كردم

ميان جماعت تو را ديدم 

ميان سنبله‌ها

زير تك درختي تو را ديدم 

در انتهاي هر سفر

در عمق هر عذاب

در انتهاي هر خنده

سر برآورده از آتش و آب

تابستان و زمستان ، تو را ديدم 

در خانه

در رويا

در آغوشم تو را ديدم 

تركت نخواهم كرد 


((پل الوار))


برچسب ها: اشعار شاعران خارجیفشعر کوتاه , شعر گرافی , عکس نوشته عاشقانه , اشعار پل الوار

تاريخ : پنجشنبه ۱۸ تیر ۱۳۹۴ | 16:42 | نویسنده : محمد شیرین زاده |

 

 

تنها و رها شده‌ايم

چون کودکاني گم کرده راه در جنگل

وقتي تو روبه‌روي من مي‌ايستي و مرا نگاه مي‌کني

چه مي داني از دردهايي که درون من است

و من چه مي‌دانم از رنج‌هاي تو

و اگر من خود را پيش پاي تو به خاک افکنم

و گريه و زاري سر دهم

تو از من چه مي‌داني

بيش از آنچه از دوزخ مي‌داني

آن هم آنچه ديگري براي تو بازگو مي‌کند

که سوزان است و دهشتناک

از اين رو

ما انسان‌ها

بايد چنان با احترام

چنان انديشناک

و چنان مهربان

پيش روي هم بايستيم

که در مقابل درهاي دوزخ


((فرانتس کافکا))


برچسب ها: اشعار شاعران خارجی , اشعار فرانتس کافکا , عکس نوشته عاشقانه , شعر ناب

تاريخ : پنجشنبه ۱۸ تیر ۱۳۹۴ | 16:35 | نویسنده : محمد شیرین زاده |

 

 

مي‌ خواستم دنيا را عوض كنم

دنيا عوض شد

اما كار من نبود
 
مي‌خواستم انسان را دگرگون كنم

انسان‌ها دگرگون شدند

نه آن‌گونه كه من مي‌خواستم

حالا ديگر

فقط مي خواهم

تو را نگه دارم

همان گونه كه بودي

بي هيچ تغييري

پيچيده در روياهاي كاغذي‌ام
 
و تو

مي دانم

عوض نخواهي شد

همان گونه كه بودي گريزپا

پر طغيان و تغير

ويران گر

رودخانه‌ي آتش


((شهاب مقربين))


برچسب ها: اشعار شهاب مقربين , شعر ناب , شعر , دنیای شاعرانه

تاريخ : پنجشنبه ۱۸ تیر ۱۳۹۴ | 12:59 | نویسنده : محمد شیرین زاده |

 

 

داني که چنگ و عود چه تقرير مي کنند

پنهان خوريد باده که تعزير مي کنند


ناموس عشق و رونق عشاق مي برند

عيب جوان و سرزنش پير مي کنند


جز قلب تيره هيچ نشد حاصل و هنوز

باطل درين خيال که اکسير مي کنند


گويند رمز عشق نگوييد و نشنويد

مشکل حکايتي است که تقرير مي کنند


ما از برون در شده مغرور صد فريب

تا خود درون پرده چه تدبير مي کنند


تشويش وقت پير مغان مي دهند باز

اين سالکان نگر که چه با پير مي کنند


صد ملک دل به نيم نظر مي توان خريد

خوبان درين معامله تقصير مي کنند


قومي به جد و جهد نهادند وصل دوست

قومي دگر حواله به تقدير مي کنند


فالجمله اعتماد مکن بر ثبات دهر

کاين کارخانه ايست که تغيير مي کنند


مي خور که شيخ و حافظ و مفتي و محتسب

چون نيک بنگري همه تزوير مي کنند 


((حافظ))


برچسب ها: اشعار حافظ , شعر گرافی عاشقانه , عکس نوشته عاشقانه , شعر ناب

تاريخ : پنجشنبه ۱۸ تیر ۱۳۹۴ | 12:49 | نویسنده : محمد شیرین زاده |

 

 

دلم بربود دوش آن نرگس مست

اگر دستم نگيري رفتم از دست


چه نيکو هر دو با هم اوفتادند

دلم با چشمت ، اين ديوانه آن مست


نمي‌دانم دهانت هست يا نيست

نمي‌دانم ميانت نيست يا هست


تويي آن بي‌دهاني کو سخن گفت

تويي آن بي‌مياني کو کمر بست


بجانم بنده‌ي آزاده‌اي کو

گرفتار تو شد وز خويشتن رست


دگر با سيف فرغاني نيايد

دلي کز وي بريد و در تو پيوست


گدايي کز سر کوي تو برخاست

به سلطانيش بنشاندند و ننشست


((سيف فرغاني))
 


برچسب ها: اشعار سيف فرغاني , سيف فرغاني , عکس نوشته عاشقانه , شعر گرافی

تاريخ : پنجشنبه ۱۸ تیر ۱۳۹۴ | 12:27 | نویسنده : محمد شیرین زاده |

 

 

پايان گرفت دوري و اينک من 

با نام مهر لب به سخن باز مي‌کنم 

از دوست داشتن 

آغاز مي‌کنم

انگار آسمان و زمين جفت مي‌شوند 

انگار مي‌برندم تا سقف آسمان 

انگار مي‌کشندم بر راه کهکشان

در دشتهاي سبز فلک چشم آفتاب 

گرديده رهنما 

در قصر نيلگون 

فانوس ماهتاب افکنده شعله‌ها

با بالهاي عشق 

پرواز مي‌کنم

با من ستارگان همه پرواز مي‌کنند

دستم پر از ستاره و چشمم پر از نگاه 

آغوش مي‌گشايم  

دوشيزگان ابر به من ناز مي‌کنند
 
پرواز مي‌کنم 

در سينه مي‌کشم همه آبي آسمان 

مي‌آيدم به گوش نواي فرشتگان : 

انسان مسيح تازه 

انسان اميد پاک 

در بارگاه مهر 

اينک خداي خاک

در سجده مي‌شوند به هر سو ستارگان
 
پر مي‌کشم ز دامن شط شرابها 

مي‌بينم آنچه بوده به رؤيا و خواب‌ها
 
سر مست از نياز چو پروانه بهار 

سر مي‌کشم به هر ستاره و پا مي‌نهم بر آن 

تا شيره‌اي بپرورم از جستجوي خويش 

تا ميوه‌‌اي بياورم از باغ اختران

چشم خداي بينم 

بيدار مي‌شود

دست گره گشايم در کار مي‌شود 

پا مي‌نهم به تخت  

سر مي‌دهم صدا 

وا ‌مي‌کنم دريچه جام جهان نما 

تا بنگرم به انسان در مسند خدا

اين است عاشقان که من امشب  

دروازه‌هاي رو به سحر باز مي‌کنم 

اين است عاشقان که من امروز 

از دوست داشتن  

آغاز مي‌کنم


((سياوش کسرايي))


برچسب ها: اشعار سياوش کسرايي , شعر ناب , عکس نوشته عاشقانه , عکس نوشته شعر

تاريخ : پنجشنبه ۱۸ تیر ۱۳۹۴ | 11:34 | نویسنده : محمد شیرین زاده |

 

 

روياها نيز پير مي‌شوند

اما كشان كشان و پيوسته

پيش مي‌آيند

پا به پاي من

كه از ديرباز

دست در دست‌شان داشته‌ام

از ما كدام‌ يك پيش‌تر از پاي خواهيم افتاد

روياها

كه سايه‌‌ام مي‌انگارند ؟

يا من

كه واقعيت‌شان پنداشته‌ام ؟


((شهاب مقربين))


برچسب ها: اشعار شهاب مقربين , شعر کوتاه , عکس نوشته عاشقانه , شعر ناب

تاريخ : پنجشنبه ۱۸ تیر ۱۳۹۴ | 5:57 | نویسنده : محمد شیرین زاده |

 

 

دمي درنگ دلم زين شتاب مي‌ لرزد

چنان حباب كه بر موج آب مي‌لرزد


به انزواي من آهسته‌تر بيا اي شعر

ز زخمه‌هاي نسيمت رباب مي‌لرزد


غزال من چه شنيدي ز باد اي صياد

درون مردمكت اضطراب مي‌لرزد


بريز جام لبالب ز شعر تر ساقي

به پلك زنده‌ي بيدار خواب مي‌لرزد


كدام مرد به ميدان حريف مي‌طلبد

كه زير پاي سواران ركاب مي‌لرزد


كمر به چنگ تهمتن سپرد و تن برهاند

چه پهنه‌ايست كه افراسياب مي‌لرزد


چه فتنه خاست كه بر باد داده است ورق

كه دل ز گفتن حرف حساب مي‌لرزد


بهانه بشكن و بنشين ز شب دمي باقي است

به زير خرقه سبوي شراب مي‌لرزد


چه غنچه‌ايست لبانت ‌، چو زنبق وحشي

به چشمه‌سار نگه كن سراب مي‌لرزد


به آفتاب نگويي چه رفت با ما دوش

به كلك خسته‌ي من شعر ناب مي‌لرزد


((نصرت رحماني))


برچسب ها: اشعار نصرت رحماني , شعر ناب , شعر گرافی , عکس نوشته عاشقانه

تاريخ : پنجشنبه ۱۸ تیر ۱۳۹۴ | 5:9 | نویسنده : محمد شیرین زاده |

 

 

عمري است حلقه‌ ي در ميخانه‌ ايم ما

در حلقه‌ي تصرف پيمانه‌ايم ما

از نورسيدگان خرابات نيستيم

چون خشت ، پا شکسته‌ي ميخانه‌ايم ما

مقصود ما ز خوردن مي نيست بي غمي

از تشنگان گريه‌ي مستانه‌ايم ما

در مشورت اگر چه گشاد جهان ز ماست

سرگشته‌تر ز سبحه‌ي صد دانه‌ايم ما

گر از ستاره سوختگان عمارتيم

چون جغد، خال گوشه‌ي ويرانه‌ايم ما

از ما زبان خامه‌ي تکليف کوته است

اين شکر چون کنيم که ديوانه‌ايم ما

چون خواب اگر چه رخت اقامت فکنده‌ايم

تا چشم مي‌زني به هم ، افسانه‌ايم ما

مهر بتان در آب و گل ما سرشته‌اند

صائب خميرمايه‌ي بتخانه‌ايم ما


((صائب تبريزي))


برچسب ها: اشعار صائب تبريزي , شعر ناب , عکس نوشته عاشقانه , شعر

تاريخ : چهارشنبه ۱۷ تیر ۱۳۹۴ | 4:7 | نویسنده : محمد شیرین زاده |

 

 

راه می‌ روم

و شهر

زیر پاهام تمام می‌شود

تو

هیچ‌ کجا نیستی …

 

((رضا کاظمی))


برچسب ها: شعر کوتاه , اشعار رضا کاظمی , شعر ناب , عکس نوشته عاشقانه

تاريخ : سه شنبه ۱۶ تیر ۱۳۹۴ | 11:30 | نویسنده : محمد شیرین زاده |

 

 

خاتون

کلام تو

سنگ را آب ميکند

خواب را خواب و ايوان را پر از مهتاب

در کلام خود شناوري

چون شکوفه ي سقيد ماه در چشمه

بيابان خويشتني

چون فواره اي در حوض نقره

تورا در کلامت ميچينم

تورا در کلامت مي بويم

خاتون تو ميداني ميان شاخ و برگ قصه ها

پرنده وار بخواني

تو ميتواني

آتشي را به آتشي ديگر خآموش کني

تو مي تواني از ما بلا بگرداني

مرگ چنان گوش به قصه ات ميسپارد

که از کار خويش باز ميماند

خاتون شبي خوش است

ميخواهم

گيسوانت را بشنوم

لب ميگشايي

نسيم شبانگاه

سراپا گوش ميشود

کلام تو سرانجام

آغوش ميشود 


((عمران صلاحي))


برچسب ها: اشعار عمران صلاحي , شعر ناب , شعر گرافی , عکس نوشته عاشقانه

تاريخ : سه شنبه ۱۶ تیر ۱۳۹۴ | 10:57 | نویسنده : محمد شیرین زاده |

 

عکس نوشته های عاشقانه اینستاگرامی تیر 94

 

هر حرف نام تو را

با عطر گلی می آمیزم

هر خواب گندمزاری را

با نسیم نگاهم

بر تنت می نوازم

هر آوای پرنده ای را

از موهای تو می گذرانم

هر شراب نابی را

با مستی لبهای تو

مزه مزه می کنم

صدای تو

باد را برمی گرداند

گل قشنگم

برمی گردم

پیش از آن که تو را بشناسم برمی گردم

و در ابتدا و انتهای ذهنت ورق می خورم

می خواهی قبل و بعد ذهنت را ببوسم ؟ 


((عباس معروفی))


برچسب ها: اشعار عباس معروفی , شعر گرافی عاشقانه , شعر گرافی , عکس نوشته عاشقانه

تاريخ : سه شنبه ۱۶ تیر ۱۳۹۴ | 4:34 | نویسنده : محمد شیرین زاده |

 

عکس نوشته های ناب عاشقانه جدید تیر 94

 

همان‌ ام که هستم

نافهميدني

مثل هر اتفاق

کافي بود

نياکان ديگري داشته باشم

تا از لانه‌ي ديگري برخيزم

تا زير بوته‌ي ديگري

از تخم درآيم

در جُبّه‌خانه‌ي طبيعت

تن‌پوش‌هاي زيادي‌ست

تن‌پوش عنکبوت ، مرغ دريايي ، خوش صحرايي

هر کدام درست اندازه است و راحت

تا زماني که پاره شود

من هم فرصت انتخاب نداشتم

اما شکايتي ندارم

مي‌توانستم چيزي کم‌تر باشم

از راسته‌ي ماهيان ، موران ، انبوه وزوزکنان

پاره‌هاي منظري که باد اين سو و آن سو مي‌کشدش

کسي ناخوشبخت‌تر

کسي که براي خزَش

براي سفره‌ي عيد پروار مي‌شود

درختي گيرکرده در زمين

که حريق به سويش مي‌شتابد

علفي که جريان رويدادهاي نافهميدني

پايمالش مي‌کند

آدمي بدذات که زير فلک

براي ديگران خجسته است

و چه مي‌شد اگر باعث بيم

يا فقط انزجار

يا تنها رحم مي‌شدم

حتا اگر در قبيله‌اي که بايست

زاده نمي‌شدم و

پيشرفتي نداشتم

تا حالا که سرنوشت

بر من رحيم بوده است

ممکن بود خاطره‌ي لحظه‌هاي خوش

قسمتم نمي‌شد

ممکن بود از ميل به قياس

محروم مي‌شدم

مي‌توانستم خودم باشم ، بي تعجب

و اين يعني

که کاملن ديگري بودم
 


((ويسلاوا شيمبورسکا))


برچسب ها: اشعار ويسلاوا شيمبورسکا , اشعار شاعران خارجی , شعر گرافی , عکس نوشته عاشقانه

تاريخ : دوشنبه ۱۵ تیر ۱۳۹۴ | 19:18 | نویسنده : محمد شیرین زاده |

 

عکس نوشته های ناب عاشقانه جدید تیر 94

 

ای روح مسکین من

که در کمند این جسم گناه آلود اسیر آمده ای

و سپاهیان طغیان گر نفس ، تو را در بند کشیده اند

چرا خویش را از درون می کاهی و در تنگدستی و حرمان به سر می بری

و دیوارهای برون را به رنگ های نشاط انگیز و گرانبها آراسته ای ؟

حیف است چنان خراجی هنگفت

بر چنین اجاره ای کوتاه ، که از خانه ی تن کرده ای

آیا این تن را طعمه ی مار و مور نمی بینی

که هر چه بر آن بیفزایی ، بر میراث موران خواهد افزود ؟

اگر پایان قصه ی تن چنین است

ای روح من

تو بر زیان تن زیست کن

بگذار تا او بکاهد و از این کاستن بر گنج درون تو بیفزاید

این ساعات گذران را

که بر دریای سرمد کفی بیش نیست ، بفروش

و بدین بهای اندک ، اقلیم ابد را به مـُلک خویش در آور

از درون سیر و برخوردار شو

و بیش از این دیوار بیرون را به زیب و فر میارای

و بدین سان مرگ آدمی خوار را خوراک خود ساز

که چون مرگ را در کام فرو بری

دیگر هراس نیست و بیم فنا نخواهد بود


((ویلیام شکسپیر))


برچسب ها: اشعار ویلیام شکسپیر , شعر گرافی , شعر ناب , عکس نوشته عاشقانه

تاريخ : دوشنبه ۱۵ تیر ۱۳۹۴ | 18:45 | نویسنده : محمد شیرین زاده |

 

عکس نوشته های ناب عاشقانه جدید تیر 94

 

آزادانه صداقتم را مي نويسم

در برابر دشنه هاي قبيله

و مي دانم که با قلمم گورم را حفر مي کنم

اما من ادامه مي دهم

زيرا تمامي نويسندگان آزادي

با تيشه قلم ، گور خود را حفر مي کنند


((غاده السمان))


برچسب ها: اشعار شاعران خارجی , شعر گرافی , عکس نوشته عاشقانه , اشعار غاده السمان

تاريخ : دوشنبه ۱۵ تیر ۱۳۹۴ | 18:34 | نویسنده : محمد شیرین زاده |

 

برای مشاهده تصویر در اندازه اصلی کلیک کنید

 

اگر مي شد صدا را ديد

چه گل هايي

چه گل هايي

که از باغ صداي تو

به هر آواز مي شد  چيد

اگر مي شد صدا را ديد 


((شفيعي کدکني))


برچسب ها: شعر ناب , اشعار شفيعي کدکني , عکس نوشته عاشقانه , کلبه شعر

تاريخ : شنبه ۱۳ تیر ۱۳۹۴ | 10:41 | نویسنده : محمد شیرین زاده |

 

برای مشاهده تصویر در اندازه اصلی کلیک کنید

 

باران را به خانه دعوت کردم

آمد ، ماند ،‌ و رفت

شاخه گلي برايم جا گذاشته بود

آفتاب را به خانه دعوت کردم

آمد ، ماند ، و رفت

آينه کوچکي برايم جا گذاشته بود

درخت را به خانه دعوت کردم

آمد ، ماند ، و رفت

شانه سبزي برايم جا گذاشته بود

تو را به خانه دعوت کردم

تو ، زيباترين دختر جهان

و آمدي

و با من بودي

و وقت بازگشت

گل و آينه و شانه را با خود بردي

و براي من شعري زيبا

زيبا جا گذاشتي و من کامل شدم 


((شيرکوه بي کس))


برچسب ها: اشعار شاعران خارجی , اشعار شيرکوه بي کس , شعر گرافی , عکس نوشته عاشقانه

تاريخ : جمعه ۱۲ تیر ۱۳۹۴ | 14:52 | نویسنده : محمد شیرین زاده |

 

برای مشاهده تصویر در اندازه اصلی کلیک کنید

 

چشم مست یار شد مخمور و مدهوشیم ما

باده از جوش نشاط افتاد و در جوشیم ما


ناله‌ی ما حلقه در گوش اجابت می‌کشد

کز سحرخیزان آن صبح بناگوشیم ما


فتنه‌ی صد انجمن ، آشوب صد هنگامه‌ایم

گر به ظاهر چون شراب کهنه خاموشیم ما


نامه‌ی پیچیده را چون آب خواندن حق ماست

کز سخن فهمان آن لبهای خاموشیم ما


بی تامل چون عرق بر روی خوبان می‌دویم

چون کمند زلف ، گستاخ بر و دوشیم ما


از شراب مارگ خامی است صائب موج زن

گر چه عمری شد درین میخانه در جوشیم ما


((صائب تبریزی))


برچسب ها: اشعار صائب تبریزی , شعر گرافی عاشقانه , عکس نوشته عاشقانه , شعر ناب

تاريخ : جمعه ۱۲ تیر ۱۳۹۴ | 3:32 | نویسنده : محمد شیرین زاده |

 

 

مي خواهم در زميني گل آلوده و پر حلزون

به دست خود گودالي ژرف بکنم

تا آسوده استخوانهاي فرسوده ام را در آن بچينم

و چون کوسه اي در موج ، در فراموشي بيارامم

من از وصيت نامه و گور بيزارم

پيش از آن که اشکي از مردمان طلب کنم

مرا خوشتر آن که تا زنده ام ، زاغان را فرا خوانم

تا از سراپاي پيکر ناپاکم خون روانه کنند

اي کرم ها

همرهان سيه روي بي چشم و گوش

بنگريد که مرده اي شاد و رها به سويتان مي آيد

اي فيلسوفان کامروا ، فرزندان فساد

بي سرزنش ميان ويرانه ي پيکرم رويد و بگوييد

هنوز هم ، آيا رنج ديگري هست ؟

براي اين تن فرسوده ي بي جان

مرده اي ميان مردگان 


((شارل بودلر))


برچسب ها: اشعار شاعران خارجی , اشعار شارل بودلر , شعر گرافی , عکس نوشته عاشقانه

تاريخ : چهارشنبه ۱۰ تیر ۱۳۹۴ | 11:52 | نویسنده : محمد شیرین زاده |

 

 

زيبا هستم اي مردم

همچون رويايي به سختي سنگ

و سينه‌ام جايي‌ست

که هرکس در نوبت خويش زخم مي‌خورد

تا عشقي را در جان شاعر بدمد

گنگ و ابدي

مثل ذات

من بر مسند لاجوردي آسمان مي‌نشينم

همچون افسانه‌اي که در ادراک نمي‌گنجد

من قلبي از برف را به سپيدي قوها پيوند مي‌زنم

بيزارم از تحرکي که خطوط را جابجا مي‌کند

هرگز نمي‌گريم و هرگز نمي‌خندم

شاعران دربرابر منش‌هاي والايم

که گويي از مفتخرترين يادبودها وام گرفته‌ام

روزگارشان را به رياضت تحصيل گذراندند

در عوض

من براي افسون کردن اين عاشقان سربراه

در آينه‌هاي زلالي که همه چيز را زيباتر نشان مي‌دهند

چشمانم را دارم

چشمان درشتم را

با درخشش جاويد


((شارل بودلر))


برچسب ها: اشعار شاعران خارجی , اشعار شارل بودلر , شعر گرافی , عکس نوشته عاشقانه

تاريخ : سه شنبه ۹ تیر ۱۳۹۴ | 5:12 | نویسنده : محمد شیرین زاده |
مطالب جديد تر مطالب قدیمی تر