درباره وب

سلام و عرض ادب و احترام

خدمت دوستان عزیز و گرامی

بنا به روز بودن وب سایت

از صفحات دیگر هم دیدن بفرمایید

با تشکر فراوان از حضورتان

آیدی  چنل من در تلگرام👇👇

mohammadshirinzadeh@

صفحه اینستاگرام بنده

mohammad.shirinzadeh

شاعر بارانی (محمد شیرین زاده)

♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥

تو را دوست دارم

چون بوئیدن غنچه ای

در حال باز شدن

چون رویایی شیرین

بعد از کابوس...

تو را دوست دارم

چون هر سلامی پس از بدرود...


((محمد شیرین زاده))

♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥

چشمانت را ببند

و دستت را

بر روی قلبم بگذار

اینبار خودش می خواهد

به تو بگوید

دوستت دارم ...

((محمد شیرین زاده))

♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥

بیا عشق را

قمار کنیم

نترس

جز دل

چیزی بهم

نمی بازیم ...

((محمد شیرین زاده))

♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥

یک روز

به وقت عشق

ساعت هايمان را

با هم تنظیم می کنیم

و از آن پس

دیگر فرقی نمی‌کند

به کدام وقت محلی

مشغول

دوست داشتن همیم...

((محمد شیرین زاده))

♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥

و این دیوانگی

خواست عشق ات بود

مرا ببخش که

بلند بلند

دوستت دارم...

((محمد شیرین زاده))

♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥

من و تو

آنقدر شبیه هم

نفس کشیده ایم

که قلب هايمان

به یک شکل

برای هم می تپند...

((محمد شیرین زاده))

♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥

مرا به خودت

محدود کن

آنقدر که

در این دنیا

جز آغوش ات

جایی نداشته باشم

برای زندگی...

((محمد شیرین زاده))

♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥

بخند

تو نمی دانی

چقدر خنده هات

بهانه می دهند

به دست هایم

برای در آغوش گرفتن ات

چقدر اشتیاق

به نفس هایم

برای بویدنت...

((محمد شیرین زاده))

♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥

دوست داشتن ات

اسم و رسم من است

گفته بودم؟

بمان

آنقدر که ما

تعریف همیشه باشیم...

((محمد شیرین زاده))
جستجوی وب
برچسب ها وب
شعر (1310)

 

d273252_.jpg

 

می‌ دانم رفتنت حتمی است

همانگونه كه عشقت حتمی است

می‌دانم شب‌هايى خواهم داشت

كه در آن طولانى خواهم گريست

به اندازه‌ی خنده‌هاى اكنونم

و سعادت امروزم

همان اندوه آينده‌ام خواهد بود

اما رقص بر لبه‌‌ی پرتگاهت را

به خواب شبانه ترجيح می‌دهم

همچون یک موميايی

كه زمان را بى‌حركت در تابوتش مى‌خواباند.
 

((‏غادة السمان))

ترجمه‌: محبوبه افشارى 

 

گروه شعر های باران خورده در تلگرام👇

t.me/sherebarankhordee


برچسب ها: ‏غاده السمان , اشعار غاده السمان , شعر جهان , اشعار شاعران عرب زبان

تاريخ : یکشنبه ۸ فروردین ۱۴۰۰ | 3:20 | نویسنده : محمد شیرین زاده |

 

f789842_.jpg

 

در نظرم،

این شرابِ آبی‌رنگ

که از کاغذِ من سرازیر شده

خونِ الفبا است!

بگیر آن را

بنوشش...

که جوهر،

شرابِ متانت است!


((غادة السمان))

ترجمه: مرجان وفایی

 

گروه شعر های باران خورده در تلگرام👇

t.me/sherebarankhordee


برچسب ها: غاده السمان , اشعار غاده السمان , شعر جهان , اشعار شاعران عرب زبان

تاريخ : یکشنبه ۲ آذر ۱۳۹۹ | 1:6 | نویسنده : محمد شیرین زاده |

 

 

آه

صدایت صدایت

سراسر حسرت‌ست

مثل هم‌آغوشی

معلق می‌دارد مرا

میان پریشانی و جنون

بر دیواره‌های قلعه‌ی شب

در حالی‌که

درد می‌کشم از عذاب زندگی

دلتنگ توام

در حالی‌که

درد می‌کشم از عذاب زندگی

بیشتر دوستت دارم


((غادة السمان))


برچسب ها: غاده السمان , اشعار غاده السمان , شعر جهان , اشعار شاعران عرب زبان

تاريخ : جمعه ۲ خرداد ۱۳۹۹ | 4:28 | نویسنده : محمد شیرین زاده |

 

z691982_839.jpg

 

نمیتوانم به تو بگویم:

"دوستت دارم"

اما میتوانم

وقتی به خواب رفته ‌ای

در سکوت

با لب‌ هایم روی پیشانی‌ ات

بنویسمش تا

انگشت های رویاهایت آن را

بردارند...

 
((غاده السمان))


برچسب ها: غاده السمان , اشعار غاده السمان , شعر جهان , اشعار شاعران عرب زبان

تاريخ : دوشنبه ۲۲ اردیبهشت ۱۳۹۹ | 4:19 | نویسنده : محمد شیرین زاده |

 

z863338_604151_517802148277323_379761703_n.jpg

 

چیزی مسخره

در رابطه‌ی ماست!

از من می‌خواهی

جامه‌ی کریستین دیور بر تن کنم

و خود را به عطر شاه زاده‌ی موناکو

عطرآگین سازم

و فرهنگ لغات بریتانیکا را

حفظ کنم

و به موسیقی یوهان برامز

گوش دهم

به شرط این‌که

همانند مادر بزرگم بیندیشم!!...

از من می‌خواهی

 که دانشمندی چون‌ مادام کوری باشم

و رقاصه‌ای دیوانه در شب سال نو چون مدونا

به این شرط که

حجابم را هم چون عمه‌ام حفظ کنم!

و زنی عارف باشم چون رابعه‌ی عدویه...؟!

اما فراموش کردی به من بگویی چگونه؟


((غاده السمان))


برچسب ها: غاده السمان , اشعار غاده السمان , شعر جهان , اشعار شاعران عرب زبان

تاريخ : پنجشنبه ۱۸ اردیبهشت ۱۳۹۹ | 5:15 | نویسنده : محمد شیرین زاده |

 

#wood #wood #photoshoot - Mouthless Voiceless Faceless #Faceless #Mouthless #Photoshoot #Voiceless #WOOD #Woodphotography

 

زنی رویِ این زمین نیست،

که زخمِ نخستین‌اش را

فراموش کند..!!! 


((غاده السمان))


برچسب ها: غاده السمان , اشعار غاده السمان , شعر جهان , اشعار شاعران عرب زبان

تاريخ : پنجشنبه ۱۸ اردیبهشت ۱۳۹۹ | 5:3 | نویسنده : محمد شیرین زاده |

 

k815529_22279864_10155231653349833_824262174900248212_n.jpg

 

ﺍﮔﺮ ﺑﻪ ﺧﺎﻧﻪ ﯼ ﻣﻦ ﺁﻣﺪﯼ

ﺑﺮﺍﯾﻢ ﻣﺪﺍﺩ ﺑﯿﺎﻭﺭ، ﻣﺪﺍﺩ ﺳﯿﺎﻩ

ﻣﯽ ﺧﻮﺍﻫﻢ ﺭﻭﯼ ﭼﻬﺮﻩ ﺍﻡ ﺧﻂ ﺑﮑﺸﻢ

ﺗﺎ ﺑﻪ ﺟﺮﻡ ﺯﯾﺒﺎﯾﯽ ﺩﺭ ﻗﻔﺲ ﻧﯿﻔﺘﻢ

ﯾﮏ ﺿﺮﺑﺪﺭ ﻫﻢ ﺭﻭﯼ ﻗﻠﺒﻢ ﺗﺎ ﺑﻪ ﻫﻮﺱ ﻫﻢ ﻧﯿﻔﺘﻢ !

ﯾﮏ ﻣﺪﺍﺩ ﭘﺎﮎ ﮐﻦ ﺑﺪﻩ ﺑﺮﺍﯼ ﻣﺤﻮ ﻟﺐ ﻫﺎ

ﻧﻤﯽ ﺧﻮﺍﻫﻢ ﮐﺴﯽ ﺑﻪ ﻫﻮﺍﯼ ﺳﺮﺧﯿﺸﺎﻥ،

ﺳﯿﺎﻫﻢ ﮐﻨﺪ !

ﯾﮏ ﺑﯿﻠﭽﻪ، ﺗﺎ ﺗﻤﺎﻡ ﻏﺮﺍﯾﺰ ﺯﻧﺎﻧﻪ ﺭﺍ

ﺍﺯ ﺭﯾﺸﻪ ﺩﺭ ﺁﻭﺭﻡ

ﺷﺨﻢ ﺑﺰﻧﻢ ﻭﺟﻮﺩﻡ ﺭﺍ ...

ﺑﺪﻭﻥ ﺍﯾﻦ ﻫﺎ ﺭﺍﺣﺖ ﺗﺮ ﺑﻪ ﺑﻬﺸﺖ ﻣﯽ ﺭﻭﻡ ﮔﻮﯾﺎ !

ﯾﮏ ﺗﯿﻎ ﺑﺪﻩ، ﻣﻮﻫﺎﯾﻢ ﺭﺍ ﺍﺯ ﺗﻪ ﺑﺘﺮﺍﺷﻢ،

ﺳﺮﻡ ﻫﻮﺍﯾﯽ ﺑﺨﻮﺭﺩ

ﻭ ﺑﯽ ﻭﺍﺳﻄﻪ ﺭﻭﺳﺮﯼ ﮐﻤﯽ ﺑﯿﺎﻧﺪﯾﺸﻢ !

ﻧﺦ ﻭ ﺳﻮﺯﻥ ﻫﻢ ﺑﺪﻩ، ﺑﺮﺍﯼ ﺯﺑﺎﻧﻢ

ﻣﯽ ﺧﻮﺍﻫﻢ ... ﺑﺪﻭﺯﻣﺶ ﺑﻪ ﺳﻖ

... ﺍﯾﻨﮕﻮﻧﻪ ﻓﺮﯾﺎﺩﻡ ﺑﯽ ﺻﺪﺍﺗﺮ ﺍﺳﺖ !

ﻗﯿﭽﯽ ﯾﺎﺩﺕ ﻧﺮﻭﺩ،

ﻣﯽ ﺧﻮﺍﻫﻢ ﻫﺮ ﺭﻭﺯ ﺍﻧﺪﯾﺸﻪ ﻫﺎﯾﻢ ﺭﺍ ﺳﺎﻧﺴﻮﺭ ﮐﻨﻢ

ﭘﻮﺩﺭ ﺭﺧﺘﺸﻮﯾﯽ ﻫﻢ ﻻﺯﻡ ﺩﺍﺭﻡ ﺑﺮﺍﯼ ﺷﺴﺘﺸﻮﯼ ﻣﻐﺰﯼ !

ﻣﻐﺰﻡ ﺭﺍ ﮐﻪ ﺷﺴﺘﻢ، ﭘﻬﻦ ﮐﻨﻢ ﺭﻭﯼ ﺑﻨﺪ ﺗﺎ ﺁﺭﻣﺎﻥ ﻫﺎﯾﻢ ﺭﺍ

ﺑﺎﺩ ﺑﺎ ﺧﻮﺩ ﺑﺒﺮﺩ

ﺑﻪ ﺁﻧﺠﺎﯾﯽ ﮐﻪ ﮐﺴﯽ ﻧﯽ ﻧﯿﻨﺪﺍﺧﺖ .

ﻣﯽ ﺩﺍﻧﯽ ﮐﻪ؟ ﺑﺎﯾﺪ ﻭﺍﻗﻊ ﺑﯿﻦ ﺑﻮﺩ !

ﺻﺪﺍﺧﻔﻪ ﮐﻦ ﻫﻢ ﺍﮔﺮ ﮔﯿﺮ ﺁﻭﺭﺩﯼ ﺑﮕﯿﺮ !

ﻣﯽ ﺧﻮﺍﻫﻢ ﻭﻗﺘﯽ ﺑﻪ ﺟﺮﻡ ﻋﺸﻖ ﻭ ﺍﻧﺘﺨﺎﺏ،ﺑﺮﭼﺴﺐ

ﻓﺎﺣﺸﻪ ﻣﯽ ﺯﻧﻨﺪﻡ

ﺑﻐﻀﻢ ﺭﺍ ﺩﺭ ﮔﻠﻮ ﺧﻔﻪ ﮐﻨﻢ !

ﯾﮏ ﮐﭙﯽ ﺍﺯ ﻫﻮﯾﺘﻢ ﺭﺍ ﻫﻢ ﻣﯽ ﺧﻮﺍﻫﻢ

ﺑﺮﺍﯼ ﻭﻗﺘﯽ ﮐﻪ ﺧﻮﺍﻫﺮﺍﻥ ﻭ ﺑﺮﺍﺩﺭﺍﻥ ﺩﯾﻨﯽ

ﺑﻪ ﻗﺼﺪ ﺍﺭﺷﺎﺩ،ﻓﺤﺶ ﻭ ﺗﺤﻘﯿﺮ ﺗﻘﺪﯾﻤﻢ ﻣﯽ ﮐﻨﻨﺪ،

ﺑﻪ ﯾﺎﺩ ﺑﯿﺎﻭﺭﻡ ﮐﻪ ﮐﯿﺴﺘﻢ !

ﺗﺮﺍ ﺑﻪ ﺧﺪﺍ ...

ﺍﮔﺮ ﺟﺎﯾﯽ ﺩﯾﺪﯼ ﺣﻘﯽ ﻣﯽ ﻓﺮﻭﺧﺘﻨﺪﺑﺮﺍﯾﻢ ﺑﺨﺮ ...

ﺗﺎ ﺩﺭ ﻏﺬﺍ ﺑﺮﯾﺰﻡ

ﺗﺮﺟﯿﺢ ﻣﯽ ﺩﻫﻢ ﺧﻮﺩﻡ ﻗﺒﻞ ﺍﺯ ﺩﯾﮕﺮﺍﻧﺤﻘﻢ ﺭﺍ ﺑﺨﻮﺭﻡ !

ﺳﺮ ﺁﺧﺮ ﺍﮔﺮ ﭘﻮﻟﯽ ﺑﺮﺍﯾﺖ ﻣﺎﻧﺪ

ﺑﺮﺍﯾﻢ ﯾﮏ ﭘﻼﮐﺎﺭﺩ ﺑﺨﺮ ﺑﻪ ﺷﮑﻞ ﮔﺮﺩﻧﺒﻨﺪ،

ﺑﯿﺎﻭﯾﺰﻡ ﺑﻪ ﮔﺮﺩﻧﻢ ...

ﻭ ﺭﻭﯾﺶ ﺑﺎ ﺣﺮﻭﻑ ﺩﺭﺷﺖ ﺑﻨﻮﯾﺴﻢ :

ﻣﻦ ﯾﮏ ﺍﻧﺴﺎﻧﻢ

ﻣﻦ ﻫﻨﻮﺯ ﯾﮏ ﺍﻧﺴﺎﻧﻢ

ﻣﻦ ﻫﺮ ﺭﻭﺯ ﯾﮏ ﺍﻧﺴﺎﻧﻢ


((غاده السمان))


برچسب ها: غاده السمان , اشعار غاده السمان , شعر جهان , اشعار شاعران عرب زبان

تاريخ : پنجشنبه ۱۸ اردیبهشت ۱۳۹۹ | 4:57 | نویسنده : محمد شیرین زاده |

 

v026515_155497_481778809832_2006442_n.jpg

 

هر روزصبح ازخاکسترم برمی‌خیزم

تا دوستت داشته باشم

دوستت داشته باشم

دوستت داشته باشم... 


((غاده السمان))


برچسب ها: غاده السمان , اشعار غاده السمان , شعر جهان , اشعار شاعران عرب زبان

تاريخ : پنجشنبه ۱۸ اردیبهشت ۱۳۹۹ | 4:51 | نویسنده : محمد شیرین زاده |

 

o928152_60261_441367664832_6670873_n.jpg

 

روئیدی در قلب من

به‌سان گل کوچکی

که کنار دیوار می‌روید؛

همین‌قدر ناخواسته،

عاشقت شدم... .


((غاده السمان))


برچسب ها: غاده السمان , اشعار غاده السمان , شعر جهان , اشعار شاعران عرب زبان

تاريخ : پنجشنبه ۱۸ اردیبهشت ۱۳۹۹ | 4:48 | نویسنده : محمد شیرین زاده |

 

e199657_62840_446247239832_1815369_n.jpg

 

هنگامی که

تو را به یاد می‌آورم

و از تو می‌نویسم

قلم در دستم

شاخه گلی سرخ می‌شود...


((غاده السمان))


برچسب ها: غاده السمان , اشعار غاده السمان , شعر جهان , اشعار شاعران عرب زبان

تاريخ : پنجشنبه ۱۸ اردیبهشت ۱۳۹۹ | 4:45 | نویسنده : محمد شیرین زاده |

 

u618548_46984_452048694832_7394733_n.jpg

 

اندوهم روبرویم نشست.

اندکی در من نگریست

سپس گریستن آغاز کرد

و من ساکت ماندم...


((غاده السمان))


برچسب ها: غاده السمان , اشعار غاده السمان , شعر جهان , اشعار شاعران عرب زبان

تاريخ : پنجشنبه ۱۸ اردیبهشت ۱۳۹۹ | 4:43 | نویسنده : محمد شیرین زاده |

 

w924625_1918651_223564419832_6014440_n.jpg

 

به دوست داشتنت متهمم.

به این جرم افتخار می‌ کنم

و به فراموش نکردنت...!

و آرزویم این است

که مجازاتم حبسِ ابد

در گردشِ خونِ

تو باشد!


((غاده السمان))


برچسب ها: غاده السمان , اشعار غاده السمان , شعر جهان , اشعار شاعران عرب زبان

تاريخ : پنجشنبه ۱۸ اردیبهشت ۱۳۹۹ | 4:41 | نویسنده : محمد شیرین زاده |

 

q941095_32266_399985339832_348053_n.jpg

 

برایم بنویس

زیرا همه ی گلهای سرخی

که به من هدیه کردی

در گلدان بلورین خود پژمرده اند

و تنها گلهای سرخ اشعارت،

که برایم سرودی

هنوز سر زنده اند

از همه ی گلهای جهان و همه ‌ی زمان ها

تنها بوی عطر،

در اشعار باقی می ماند...! 


((غاده السمان))


برچسب ها: غاده السمان , اشعار غاده السمان , شعر جهان , اشعار شاعران عرب زبان

تاريخ : پنجشنبه ۱۸ اردیبهشت ۱۳۹۹ | 4:39 | نویسنده : محمد شیرین زاده |

 

 

عشق

اسلحه‌ای است در دستان کسانی

که دوستشان داریم

به آن‌ها قدرت می‌دهد

که زخمی‌مان کنند

و تنهایمان بگذارند.


((غاده السمان ))


برچسب ها: غاده السمان , اشعار غاده السمان , شعر جهان , اشعار شاعران عرب زبان

تاريخ : پنجشنبه ۱۸ اردیبهشت ۱۳۹۹ | 4:35 | نویسنده : محمد شیرین زاده |

 

e364725_12980_708309952529530_252276471_n.jpg

 

می‌ گفت همدیگر را خواهیم دید

در حالی‌ که هر دو یقین داشتیم

وداع آخر است

اما اصرار داشتیم

دردهایمان را به هم تعارف کنیم

گفتیم به امید دیدار

و من به امید دیدار را

در حالی زمزمه می‌ کردم

که یقین داشتم هرگز باز نخواهم گشت


((غادة السمان))

ترجمه : سپیده متولی


برچسب ها: غاده السمان , اشعار غاده السمان , شعر جهان , اشعار شاعران عرب زبان

تاريخ : جمعه ۲۳ اسفند ۱۳۹۸ | 14:49 | نویسنده : محمد شیرین زاده |

 

w714690_419568_316695351721338_1057612226_n.jpg

 

چگونه شب‌هنگام به‌سوی تو به پرواز درآیم

تا به خوابت شبیخون بزنم؟

چگونه جنگل را به تن کنم

و پنجره‌ات را با درختان تصرف کنم

و به تو بگویم دوستت دارم؟


((غادة السمان))

ترجمه: محمد حمادی


برچسب ها: غاده السمان , اشعار غاده السمان , شعر جهان , اشعار شاعران عرب زبان

تاريخ : جمعه ۴ بهمن ۱۳۹۸ | 14:25 | نویسنده : محمد شیرین زاده |

 

آلبوم تصاویر متن دار لاکچری برای پروفایل دخترانه

 

بام‌دادان بر جای‌گاهی سنگی می‌نشینم 

وبرای‌ات نامه‌های عاشقانه می‌نویسم  

با قلمی از پر جغد،  

که آن را در دواتی در دوردست در برابر فرو می‌برم  

دواتی ملقب به دریا.  

دست‌ام را برای دست دادن با تو دراز می‌کنم،  

اما تو ساحل دیگر دریایی، در آفریقا، 

گرمای دست‌ات را احساس می‌کنم،  

در حالی که انگشتان مرا در خود گرفته است... 

آه چه زیباست داستان عشق من با شبح تو! 


((غادة السمان))


برچسب ها: غاده السمان , اشعار غاده السمان , شعر جهان , اشعار شاعران عرب زبان

تاريخ : یکشنبه ۱۷ آذر ۱۳۹۸ | 19:54 | نویسنده : محمد شیرین زاده |

 

#لاو_گرافی❣❣❣

 

اگر سخن‌ات 

چونان آذرخش،

درخشان

و چونان بانگ آسمان،

گیرا

و چون گلوله‌، پر طنین نباشد؛ 

شایسته آن است،

که دیگر سخنی بر زبان نرانی.


((شاعر: غادة السمان ))

برگردان:  صالح بوعذار  


برچسب ها: غاده السمان , اشعار غاده السمان , شعر جهان , اشعار شاعران عرب زبان

تاريخ : چهارشنبه ۱۵ آبان ۱۳۹۸ | 0:46 | نویسنده : محمد شیرین زاده |

 

عکس ‏مینیمال هایی برای زندگی‏

 

با تو که دست می دهم

انگشت هایم را دوباره می شمارم

تو را که می بوسم

دندان هایم را دوباره می شمارم

اعتماد من به تو اینگونه است

با این همه

باز هم دوستت دارم


((غادة السمان))


برچسب ها: غاده السمان , اشعار غاده السمان , شعر جهان , اشعار شاعران عرب زبان

تاريخ : چهارشنبه ۲۷ شهریور ۱۳۹۸ | 19:40 | نویسنده : محمد شیرین زاده |

 

نقاشی بانوی تار زن روی بوم نقاشی بانوی تار زن روی بوم اول یار و آخر یار اصفهان  نقاشی روی بوم

 

دموکراسی؟

آری... حتماً.

اما، با زنی دیوانه چون من چه می‌کنی

که پیاپی

به دیکتاتوریِ عشقِ تو

رای می‌دهد؟!


((غادة‌ السمان))

ترجمه‌ی دکتر عبدالحسین فرزاد


برچسب ها: غاده السمان , اشعار غاده السمان , شعر جهان , اشعار شاعران عرب زبان

تاريخ : جمعه ۲۷ اردیبهشت ۱۳۹۸ | 15:53 | نویسنده : محمد شیرین زاده |

 

0h_52008575_2221433754851938_8519587800714153760_n.jpg

 

منم آن زنی که تمام کشتی‌ها

در او غرق گشته و تنهایش گذاشتند

و آنگاه که هیچ بادبانی

جز بالهایش برای او نمانده بود

آموخت که چگونه از زن بودن رها شود

و به پرنده‌ی دریایی تبدیل شود....!


((غادة السمان))

https://telegram.me/sherebarankhorde

 

6cx5_10.png


برچسب ها: غاده السمان , اشعار غاده السمان , شعر جهان , اشعار شاعران عرب زبان

تاريخ : جمعه ۲۷ اردیبهشت ۱۳۹۸ | 15:37 | نویسنده : محمد شیرین زاده |

 

vnq_56661950_813284815697379_3279904817610571900_n.jpg

 

چگونه 

فراموشت کنم

که من عشق را 

یکبار با تو تقسیم کردم 

و مرگ را بارها... 


((غاده السمان ‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌))

 

https://telegram.me/sherebarankhorde

 

6cx5_10.png


برچسب ها: غاده السمان , اشعار غاده السمان , شعر جهان , اشعار شاعران عرب زبان

تاريخ : جمعه ۲۷ اردیبهشت ۱۳۹۸ | 5:39 | نویسنده : محمد شیرین زاده |

 

7oxd_59919847_2424333994454453_2386669417338458272_n.jpg

 

عنکبوتان چه مهربان‌اند!

بعد از فراقت چه می‌کردم.

اگر عنکبوت فراموشی دستگیری‌ام نمی‌کرد،

و بر پیرامون زخمم تار نمی‌تنید؟

پاییز ١٩٩٧

((غادة‌ السمان | ترجمه‌ی دکتر عبدالحسین فرزاد))

کتاب: ابدیت، لحظه‌ی عشق

 

https://telegram.me/sherebarankhorde

 

6cx5_10.png


برچسب ها: غاده السمان , اشعار غاده السمان , شعر جهان , اشعار شاعران عرب زبان

تاريخ : جمعه ۲۷ اردیبهشت ۱۳۹۸ | 5:34 | نویسنده : محمد شیرین زاده |

 

بیدل

 

بگو لب‌هایت به شادی‌ام بگویند : باش

تا باشد و قلبم نغمه سر‌دهد

و چونان پرنده‌ای آتشین

میانِ رشته‌های طلاییِ خورشید به رقص درآید

و از سوختن در هیمه‌ی آتشِ خوشبختی نهراسد

چون دستت با معجزه‌ی پیامبر گونه‌اش لمسم کرد

ژرفنای وجودم که هزارتوی دالان‌ها و سردابِ‌ دردهای پنهان

و منزلگاهِ اشباحی بود 

که نیش‌ها و پنجه‌هایشان را بر دیوارِ گذشته‌ای 

زشت ساییده و تیز می‌کردند

ناگاه به پنجره‌ای بدل شد که پرده‌اش رنگین‌کمان است

پنجره ای گشوده به افق و نسیم و باران و رخداد‌های ناگهانی

و آوازِ پریزادگانِ عاشقِ شب 

آنگاه که نقشِ صورتت بر خیالم می‌بندد

تنم به لرزه درمی‌آید

چون ساحلی که ذراتِ شن‌اش زیرِ تنِ شبِ تابستانیِ راکدی می‌تپد 

و کوبه‌های طبلِ موج

و موسیقیِ مبهمِ ستارگان 

دلم پر می‌کشد برای هرچه خوبی و پاکی‌

که در هستیِ پُر از افسونِ توست 

بر فرازِ روزگارم پنبه‌ی ابرها را می‌زنی

و بارانی روشن می‌بارد

که غسلِ خوشبختی‌ام می‌دهد

نمی‌دانستم که زمان

چنین بختِ خوشی برایم اندوخته است 

و راستش را بخواهی نمی‌خواهم باور کنم

که نیکبختیِ امروزم در کنارِ تو

طعمه‌ای در قلابِ رنج‌های فرداست 

همه‌ی عشقی را که به من می‌بخشی

با ولعِ خاکِ خشک لاجرعه سرمی‌کشم 

خیلی دوستت دارم 

داغ‌تر از گدازه‌های آتشفشان‌های فعال

عمیق‌تر از کهکشانِ ستارگان

وسیع‌تر از رویاهای یک زندانی

خیلی دوستت دارم 

دوستت دارم حتی بیشتر از تعدادِ گناهانم 

و لبخندت ای غریب

وجودم را سرشار از خوشی می‌کند 

چرا که می‌دانم وقتی که می‌خندی

در قلبِ صخره‌های سنگی روی کوه‌ها گل می‌شکفد 

وقتی که می‌خندی

ماهی‌های رنگیِ آرزو بچه می‌آورند

و در سرخ‌رگ‌هایم شنا می‌کنند 

وقتی که می‌خندی

گلزارِ گلبن‌های یاس‌ِ دمشقی روی روزگارِ آهنیِ زنگ‌زده‌ام گل می‌دهد 

و بر سپیده‌ دم تکیه می‌زنم

که بی‌تردید سر خواهد زد

و منتظرت می‌مانم 

و چون امواجم را درمی‌نوردی

دریاهایم در پیِ کشتی‌ات رهسپار می‌شوند

بی پشیمانی 

سرنوشتِ من ؟

مشتم را برایت باز می‌کنم

نه اینکه طالعم را بخوانی

بلکه تا کف دستم بنویسی

هر چه از پیش‌گویی‌ها و خبرها و هر کلامی که می‌خواهی 

و کف دستم ترسیم کنی

هر خط و راه و رمزی که دوست داری 

با شاخه‌ی گل‌ِ سرخت 

یا با تیزیِ چاقویت 


((غاده السمان))

ترجمه : دلارام نوری فرد 


برچسب ها: غاده السمان , اشعار غاده السمان , شعر جهان , اشعار شاعران عرب زبان

تاريخ : جمعه ۳۰ فروردین ۱۳۹۸ | 5:28 | نویسنده : محمد شیرین زاده |

 

 

به تو می‌گویم بله

می‌گویم نه

می‌گویم بیا

می‌گویم برو

می‌گویم دوستت دارم

می‌گویم برایم مهم نیست

و همه‌ی اینها را یک‌بار و در یک آن به زبان می‌آورم

و فقط تو همه‌ی آنها را متوجه می‌شوی

و هیچ تناقضی بینشان نمی‌بینی

و قلبت به اندازه‌ی کافی برای روشنایی و تاریکی

و تمام طیف‌‌های نور و سایه جا دارد

حرفی نمانده 

جز اینکه دوستت دارم

آن چاه عمیق و تاریک

که در آن سکنی گزیده‌ام ترک می‌کنم

بالِ من باش

تا دوباره به سوی خورشید و شادمانی

و سینه‌ی تو پرواز کنم

موهبتی است که زنده‌ام

فقط برای اینکه بتوانم تو را دوست داشته باشم

و غم‌انگیز است 

در حالی‌که می‌توانم این‌همه دوستت داشته باشم می‌میرم


((غاده السمان ))


برچسب ها: غاده السمان , اشعار غاده السمان , شعر جهان , اشعار شاعران عرب زبان

تاريخ : جمعه ۳۰ فروردین ۱۳۹۸ | 5:25 | نویسنده : محمد شیرین زاده |

 

 

با تو کشف کردم که بهار

برای گرامی داشت تنها یک پرستو می‌آید...

پیش از تو، می‌پنداشتم که پرستو

سازنده‌ی بهار نیست...

با تو دریافتم که خاکستر، اخگر می‌شود

و آب برکه ها‌ی گل‌آلودِ باران در گذرگاه‌ها

دوباره، به ابر بدل می‌شوند،

و جویباران، در نزدیکی مصب خویش

پالوده می‌شوند و به سرچشمه‌های خویش باز می‌گردند،

و قطره‌ی عطر، خانه‌ی مینایی‌اش را رها می‌کند،

تا به گل سرخش، بازگردد،

و گل‌های پژمرده در تالارهای ظروف سیمین،

به غنچه‌های کوچک در کشتزاران ِ خویش باز می‌گردند.

و جغدهای لطیف می‌آموزند، چونان مرغ عشق

ترانه‌های غمگین سر دهند...

با تو به ریگ‌های کبود در ساعت شنی‌ام خیره شدم،

که از پایین به بالا فرو می‌افتاد،

و عقربه‌های ساعت به عقب می‌شتافت...

با تو کشف کردم که چگونه قلب،

باغچه‌ی شیشه‌ای گیاهان زندگی را،

رها می‌کند تا به باغ بدل شود...

و با تو این حقیقت ناخوش را دریافتم

که عشق، تنها برای آخرین معشوق است...

آیا می پنداری بر تو عاشقم؟


((غاده السمان))


برچسب ها: غاده السمان , اشعار غاده السمان , شعر جهان , اشعار شاعران عرب زبان

تاريخ : دوشنبه ۱۲ فروردین ۱۳۹۸ | 14:29 | نویسنده : محمد شیرین زاده |

 

9rDAF

 

کاش محبوبم

مثل " غم " بود و

تا همیشه پیش من می ماند!


((غادة السمان))

 

roKZ2


برچسب ها: غاده السمان , اشعار غاده السمان , شعر جهان , اشعار شاعران عرب زبان

تاريخ : پنجشنبه ۱۶ دی ۱۳۹۵ | 4:51 | نویسنده : محمد شیرین زاده |

 

HmgnK

 

از روزی که شناختمت

همزمان هم می خندم

وهم گریه می کنم

نیمی از عشقت روشنایی

و نیم دیگرش تاریکی ست

یک بام و دو هواست

شاید برای همین است

که همچنان دوستت دارم .


((غاده السمان))

مترجم : زهر ابو معاش

 

roKZ2


برچسب ها: غاده السمان , اشعار غاده السمان , شعر جهان , اشعار شاعران عرب زبان

تاريخ : پنجشنبه ۶ آبان ۱۳۹۵ | 14:47 | نویسنده : محمد شیرین زاده |
مطالب قدیمی تر