درباره وب

سلام و عرض ادب و احترام

خدمت دوستان عزیز و گرامی

بنا به روز بودن وب سایت

از صفحات دیگر هم دیدن بفرمایید

با تشکر فراوان از حضورتان

آیدی  چنل من در تلگرام👇👇

mohammadshirinzadeh@

صفحه اینستاگرام بنده

mohammad.shirinzadeh

شاعر بارانی (محمد شیرین زاده)

♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥

تو را دوست دارم

چون بوئیدن غنچه ای

در حال باز شدن

چون رویایی شیرین

بعد از کابوس...

تو را دوست دارم

چون هر سلامی پس از بدرود...


((محمد شیرین زاده))

♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥

چشمانت را ببند

و دستت را

بر روی قلبم بگذار

اینبار خودش می خواهد

به تو بگوید

دوستت دارم ...

((محمد شیرین زاده))

♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥

بیا عشق را

قمار کنیم

نترس

جز دل

چیزی بهم

نمی بازیم ...

((محمد شیرین زاده))

♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥

یک روز

به وقت عشق

ساعت هايمان را

با هم تنظیم می کنیم

و از آن پس

دیگر فرقی نمی‌کند

به کدام وقت محلی

مشغول

دوست داشتن همیم...

((محمد شیرین زاده))

♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥

و این دیوانگی

خواست عشق ات بود

مرا ببخش که

بلند بلند

دوستت دارم...

((محمد شیرین زاده))

♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥

من و تو

آنقدر شبیه هم

نفس کشیده ایم

که قلب هايمان

به یک شکل

برای هم می تپند...

((محمد شیرین زاده))

♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥

مرا به خودت

محدود کن

آنقدر که

در این دنیا

جز آغوش ات

جایی نداشته باشم

برای زندگی...

((محمد شیرین زاده))

♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥

بخند

تو نمی دانی

چقدر خنده هات

بهانه می دهند

به دست هایم

برای در آغوش گرفتن ات

چقدر اشتیاق

به نفس هایم

برای بویدنت...

((محمد شیرین زاده))

♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥

دوست داشتن ات

اسم و رسم من است

گفته بودم؟

بمان

آنقدر که ما

تعریف همیشه باشیم...

((محمد شیرین زاده))
جستجوی وب
برچسب ها وب
شعر (1312)

6c3e6abea393d2b836ee070ea49bb121_kdyv.jpg

فأين ألمفر وعيناك من أمامي

و الذاكره من ورائي...

---------------------------------------------------

چشمانت، پیش رویم است

و خاطرات، پشت سرم!

راه فرار کجاست؟


((غاده السمان))


برچسب ها: غاده السمان , شعر جهان , اشعار شاعران عرب زبان , اشعار شاعران خارجی

تاريخ : چهارشنبه ۵ آذر ۱۴۰۴ | 3:50 | نویسنده : محمد شیرین زاده |

generated_image_october_04,_2025_-_4_25am_n4ck.png

من آغوشي براي تو نداشتم

تمام عشاق زندگي من

افسانه هاي كهن بودند

مي آمدند

مي جنگيدند

ومي مردند

تو هم به اين آغوش نمي رسي

زيرا نيامده مرده اي

اين واقعيت عشاق من است


((غاده السمان))


برچسب ها: غاده السمان , شعر جهان , اشعار شاعران عرب زبان , اشعار شاعران خارجی

تاريخ : شنبه ۱۲ مهر ۱۴۰۴ | 4:31 | نویسنده : محمد شیرین زاده |

images_3rpu.jpg

و سرانجام

دروازه‌های فضا را گشودم

به سوی سیاره آزادی،

سیاره صداقت

گریختم

اما مرا با غرورت زدی

اکنون من گل زرد غرور خویش را

میان گیسوانم نشانده‌ام

نور آن

مسیر پرواز مرا

به سوی ستون‌های هفتگانه بیهودگی

روشن می‌کند

این اعتراف غمگین و صادقانه من است

من عاشقانه تو را دوست داشته‌ام

و اگر لجبازی ذاتی من نبود

می‌شکستم ...


((غاده السمان))

-

👇👇👇

t.me/mohammadshirinzadeh


برچسب ها: غاده السمان , شعر جهان , اشعار شاعران عرب زبان , اشعار شاعران خارجی

تاريخ : یکشنبه ۱۷ فروردین ۱۴۰۴ | 10:59 | نویسنده : محمد شیرین زاده |

hh_(1)_8czj.jpg

درتو صفاتی غیر قابل پیش بینی وجود دارد

مردی جدید برای هر روز

و من با تو هر روز عشق جدیدی دارم

مدام به تو خیانت

وآن را روی تو اجرا می کنم

همه چیز اسم تو شده است

صدای تو شده است

و حتی هنگامی که می خواهم

از تو

به بیابان های خواب فرار کنم

پیش می آید

که ساعدهایم نزدیک گوش هایم قرار گیرد

به تک تک های ساعتم گوش می دهم

که اسم تو را تکرار می کند

ثانیه به ثانیه

در عشق نیفتادم

به سوی او با گام های ثابت رفتم

با چشمانی باز تا دور دست

من در عشق ایستاده ام

نه افتاده در عشق

تورا می خواهم با تمام هوش و حواسم

(یا با آنچه باقی مانده بعد از آشنایی با تو)

تصمیم گرفتم دوستت داشته باشم

خواسته ای که خودم خواسته ام

نه خواسته ای که از روی شکست است

و این من هستم

که از وجود در بسته ی تو عبور می کنم

با تمام هوش یا دیوانگی ام

و از قبل می دانم

در کدام کهکشان آتش بر افکنم

و چه طوفانی از صندوق گناهان بیرون بیاورم


((شعر ازغاده السمان))

ترجمه ی محبوبه افشاری

-

👇👇👇

instagram.com/mohammad.shirinzadeh/


برچسب ها: غاده السمان , محبوبه افشاری , ترجمه های محبوبه افشاری , اشعار شاعران خارجی

تاريخ : یکشنبه ۲۵ آذر ۱۴۰۳ | 18:2 | نویسنده : محمد شیرین زاده |

عشق تو مرا از بستر رخوتناکم

آزاد می کند

و از مرگ روزمره

و می گسلاند زنجیرهای نامریی را

که پیوند من است با

امروز، این ساعت و این شهر

که پیوند من است با

دیوارهای یکنواخت

با فریاد همسایگان پرگو

با فریاد روزنامه فروش با همان عنوان های مکرر

و با مگسان سمج تابستان

عشق تو مرا از جزئیات ابلهانه

آزاد می کند

تا آن گونه که هستم باشم

فرشته سپیده دم

که از گام زدن می پرهیزد

در آرزوی پرواز

عشق تو در من می رویاند

بال های شفاف فراوان

و پرواز می کنم

همچون پروانه افسانه ای

که تازه از پیله به درآمده باشد

عشق تو مرا از زندان لحظه

آزاد می کند

تا من و بی انتهایی

یگانه شویم

((غاده السمان))


برچسب ها: غاده السمان , شعر جهان , اشعار شاعران عرب زبان , اشعار شاعران خارجی

تاريخ : چهارشنبه ۱۶ اسفند ۱۴۰۲ | 2:57 | نویسنده : محمد شیرین زاده |

ای یار

كه در گریبانت

دوكبوتر توآمان بی تابند

و قلب پاك تو

با لرزش خوش كبوتران

به تنظیم ایقاع و آهنگ جهان برخاسته است

لبانت به طعم خوش صداقت آغشته است

و گرمای مهربان دستت

مرد را مرد می كند

ومن

ایستاده ام

و به نیمه ی كهكشان می نگرم

كه درآنسویش

تو

عشق تقدیر می كنی

و من

كامل می شوم

ای زن زن !

-
((غاده السمان))

-

👇👇👇

instagram.com/mohammad.shirinzadeh/


برچسب ها: غاده السمان , شعر شب , اشعار شاعران عرب زبان , اشعار شاعران خارجی

تاريخ : چهارشنبه ۲۹ آذر ۱۴۰۲ | 6:29 | نویسنده : محمد شیرین زاده |

screenshot_۲۰۲۳۰۵۲۷_۰۲۵۱۵۴_instagram_g9r.jpg

به خاطر تو

زبان سکوت را آموختم

تا از توگلایه نکنم

و با تلخی نگویم ات

که تو

تنهایم گذاشتی ...


((غاده السمان))


برچسب ها: غاده السمان , شعر جهان , اشعار شاعران عرب زبان , اشعار شاعران خارجی

تاريخ : شنبه ۶ خرداد ۱۴۰۲ | 3:0 | نویسنده : محمد شیرین زاده |

screenshot_۲۰۲۳۰۵۰۱_۰۱۳۴۴۹_instagram_b622.jpg

ها أنا أنساك ...

أدمر هيكل الذكرى علي و عليك ..

وأترك جثة الذاكره مشلوحه

لصقور الزمن تنهشها وتأتي عليها ..

وأصنع من سواد عينيك

حبرا لسطوري المتوحشة

--------------------------------

حالا

این منم که تو را

از یاد می برم...

معبد یادبودها را

روی خودم و تو خراب می کنم..

و نعش خاطره را

برهنه وا می گذارم

تا عقاب های زمان بر آن فرود آمده

تکه تکه اش کنند

و از سیاهی چشمانت جوهری

برای سطرهای وحشی ام می سازم.

-
((غاده السمان))

برگردان محبوبه افشاری

-

👇👇👇

instagram.com/mohammad.shirinzadeh/


برچسب ها: غاده السمان , شعر جهان , اشعار شاعران عرب زبان , اشعار شاعران خارجی

تاريخ : دوشنبه ۱۱ اردیبهشت ۱۴۰۲ | 1:37 | نویسنده : محمد شیرین زاده |

شب من

با نوشتن نامه های عاشقانه

برای تو

می گذرد؛

و سپس

روز من

با محو کردن هرکدام ،

سپری می شود؛

کلمه به کلمه!

و در این میان

قطب نمای زرین من

چشم های تو است ؛

که به سمت دریای جدایی

اشاره می کند!

-
((غاده السمان))

ترجمه از مرجان وفایی

-

👇👇👇

instagram.com/mohammad.shirinzadeh/


برچسب ها: غاده السمان , شعر شب , اشعار شاعران عرب زبان , اشعار شاعران خارجی

تاريخ : جمعه ۲۸ بهمن ۱۴۰۱ | 11:16 | نویسنده : محمد شیرین زاده |

هزار سال است که دوست‌ات می‌دارم!

من، چونان تو،

از نخستین گزش، به عشق ایمان نمی‌آورم،

اما می‌دانم که ما پیش‌تر،

یک‌دیگر را دیدار کرده‌ایم،

به روزگاران، در میان افسانه‌ای راستین.

و ما دو چهره، یک‌دیگر را در آغوش فشردیم،

بر گستره‌ی آب‌های ابدی.

سایه‌ات، پیوسته، به سایه‌ی من می‌پیوندد

در گذر روزگاران

در میان آینه‌های ازلی و مرموز عشق

من هم‌واره از تو سرشارم،

در خلوت قرن‌های پیاپی…

آن‌جا مردی است کولی،

که چراغ‌دان‌های اشتیاق را می‌افروزد،

و با سازش می‌خواند:

اشعاری را

که بر اوراق بادها می‌نویسی،

برای من.

آن‌جا زنی است کولی،

که در بیشه‌های اعصار

گم شده است،

و ریزه‌های نان خاطرات آینده‌اش را با تو،

پی می‌گیرد،

تا گذرگاهِ کُمایِ روحی را

گم نکند.


((غاده السمان))

ترجمه از عبدالحسین فرزاد


برچسب ها: غاده السمان , اشعار عاشقانه , شعر عشق , اشعار شاعران خارجی

تاريخ : چهارشنبه ۲۶ بهمن ۱۴۰۱ | 3:37 | نویسنده : محمد شیرین زاده |

در سرزمین من

خار نکار

شاید فردا پابرهنه

به دیدارم بیایی...


((غاده السمان))

-

👇👇👇

t.me/mohammadshirinzadeh


برچسب ها: غاده السمان , اشعار عاشقانه , شعر عشق , اشعار شاعران خارجی

تاريخ : چهارشنبه ۱۸ آبان ۱۴۰۱ | 23:46 | نویسنده : محمد شیرین زاده |

دستانت را اندکی به من امانت بده

میخواهم با آن ها،

گره از بافته‌های اندوهم بگشایم.


((غاده السمان))

-

👇👇👇

6cx5_10.png


برچسب ها: غاده السمان , اشعار عاشقانه , شعر عشق , دلتنگی ها

تاريخ : چهارشنبه ۱۸ آبان ۱۴۰۱ | 23:32 | نویسنده : محمد شیرین زاده |

روییدی در قلب من

به سان گل‌ کوچکی

که کنار دیوار می‌ روید

همین‌ قدر ناخواسته عاشقت شدم


((غاده السمان))


برچسب ها: غاده السمان , اشعار عاشقانه , شعر عشق , دلتنگی ها

تاريخ : سه شنبه ۱۰ آبان ۱۴۰۱ | 16:38 | نویسنده : محمد شیرین زاده |

 

d273252_.jpg

 

می‌ دانم رفتنت حتمی است

همانگونه كه عشقت حتمی است

می‌دانم شب‌هايى خواهم داشت

كه در آن طولانى خواهم گريست

به اندازه‌ی خنده‌هاى اكنونم

و سعادت امروزم

همان اندوه آينده‌ام خواهد بود

اما رقص بر لبه‌‌ی پرتگاهت را

به خواب شبانه ترجيح می‌دهم

همچون یک موميايی

كه زمان را بى‌حركت در تابوتش مى‌خواباند.
 

((‏غادة السمان))

ترجمه‌: محبوبه افشارى 

 

گروه شعر های باران خورده در تلگرام👇

t.me/sherebarankhordee


برچسب ها: ‏غاده السمان , اشعار غاده السمان , شعر جهان , اشعار شاعران عرب زبان

تاريخ : یکشنبه ۸ فروردین ۱۴۰۰ | 3:20 | نویسنده : محمد شیرین زاده |

 

f789842_.jpg

 

در نظرم،

این شرابِ آبی‌رنگ

که از کاغذِ من سرازیر شده

خونِ الفبا است!

بگیر آن را

بنوشش...

که جوهر،

شرابِ متانت است!


((غادة السمان))

ترجمه: مرجان وفایی

 

گروه شعر های باران خورده در تلگرام👇

t.me/sherebarankhordee


برچسب ها: غاده السمان , اشعار غاده السمان , شعر جهان , اشعار شاعران عرب زبان

تاريخ : یکشنبه ۲ آذر ۱۳۹۹ | 1:6 | نویسنده : محمد شیرین زاده |

 

 

آه

صدایت صدایت

سراسر حسرت‌ست

مثل هم‌آغوشی

معلق می‌دارد مرا

میان پریشانی و جنون

بر دیواره‌های قلعه‌ی شب

در حالی‌که

درد می‌کشم از عذاب زندگی

دلتنگ توام

در حالی‌که

درد می‌کشم از عذاب زندگی

بیشتر دوستت دارم


((غادة السمان))


برچسب ها: غاده السمان , اشعار غاده السمان , شعر جهان , اشعار شاعران عرب زبان

تاريخ : جمعه ۲ خرداد ۱۳۹۹ | 4:28 | نویسنده : محمد شیرین زاده |

 

z691982_839.jpg

 

نمیتوانم به تو بگویم:

"دوستت دارم"

اما میتوانم

وقتی به خواب رفته ‌ای

در سکوت

با لب‌ هایم روی پیشانی‌ ات

بنویسمش تا

انگشت های رویاهایت آن را

بردارند...

 
((غاده السمان))


برچسب ها: غاده السمان , اشعار غاده السمان , شعر جهان , اشعار شاعران عرب زبان

تاريخ : دوشنبه ۲۲ اردیبهشت ۱۳۹۹ | 4:19 | نویسنده : محمد شیرین زاده |

 

z863338_604151_517802148277323_379761703_n.jpg

 

چیزی مسخره

در رابطه‌ی ماست!

از من می‌خواهی

جامه‌ی کریستین دیور بر تن کنم

و خود را به عطر شاه زاده‌ی موناکو

عطرآگین سازم

و فرهنگ لغات بریتانیکا را

حفظ کنم

و به موسیقی یوهان برامز

گوش دهم

به شرط این‌که

همانند مادر بزرگم بیندیشم!!...

از من می‌خواهی

 که دانشمندی چون‌ مادام کوری باشم

و رقاصه‌ای دیوانه در شب سال نو چون مدونا

به این شرط که

حجابم را هم چون عمه‌ام حفظ کنم!

و زنی عارف باشم چون رابعه‌ی عدویه...؟!

اما فراموش کردی به من بگویی چگونه؟


((غاده السمان))


برچسب ها: غاده السمان , اشعار غاده السمان , شعر جهان , اشعار شاعران عرب زبان

تاريخ : پنجشنبه ۱۸ اردیبهشت ۱۳۹۹ | 5:15 | نویسنده : محمد شیرین زاده |

 

#wood #wood #photoshoot - Mouthless Voiceless Faceless #Faceless #Mouthless #Photoshoot #Voiceless #WOOD #Woodphotography

 

زنی رویِ این زمین نیست،

که زخمِ نخستین‌اش را

فراموش کند..!!! 


((غاده السمان))


برچسب ها: غاده السمان , اشعار غاده السمان , شعر جهان , اشعار شاعران عرب زبان

تاريخ : پنجشنبه ۱۸ اردیبهشت ۱۳۹۹ | 5:3 | نویسنده : محمد شیرین زاده |

 

k815529_22279864_10155231653349833_824262174900248212_n.jpg

 

ﺍﮔﺮ ﺑﻪ ﺧﺎﻧﻪ ﯼ ﻣﻦ ﺁﻣﺪﯼ

ﺑﺮﺍﯾﻢ ﻣﺪﺍﺩ ﺑﯿﺎﻭﺭ، ﻣﺪﺍﺩ ﺳﯿﺎﻩ

ﻣﯽ ﺧﻮﺍﻫﻢ ﺭﻭﯼ ﭼﻬﺮﻩ ﺍﻡ ﺧﻂ ﺑﮑﺸﻢ

ﺗﺎ ﺑﻪ ﺟﺮﻡ ﺯﯾﺒﺎﯾﯽ ﺩﺭ ﻗﻔﺲ ﻧﯿﻔﺘﻢ

ﯾﮏ ﺿﺮﺑﺪﺭ ﻫﻢ ﺭﻭﯼ ﻗﻠﺒﻢ ﺗﺎ ﺑﻪ ﻫﻮﺱ ﻫﻢ ﻧﯿﻔﺘﻢ !

ﯾﮏ ﻣﺪﺍﺩ ﭘﺎﮎ ﮐﻦ ﺑﺪﻩ ﺑﺮﺍﯼ ﻣﺤﻮ ﻟﺐ ﻫﺎ

ﻧﻤﯽ ﺧﻮﺍﻫﻢ ﮐﺴﯽ ﺑﻪ ﻫﻮﺍﯼ ﺳﺮﺧﯿﺸﺎﻥ،

ﺳﯿﺎﻫﻢ ﮐﻨﺪ !

ﯾﮏ ﺑﯿﻠﭽﻪ، ﺗﺎ ﺗﻤﺎﻡ ﻏﺮﺍﯾﺰ ﺯﻧﺎﻧﻪ ﺭﺍ

ﺍﺯ ﺭﯾﺸﻪ ﺩﺭ ﺁﻭﺭﻡ

ﺷﺨﻢ ﺑﺰﻧﻢ ﻭﺟﻮﺩﻡ ﺭﺍ ...

ﺑﺪﻭﻥ ﺍﯾﻦ ﻫﺎ ﺭﺍﺣﺖ ﺗﺮ ﺑﻪ ﺑﻬﺸﺖ ﻣﯽ ﺭﻭﻡ ﮔﻮﯾﺎ !

ﯾﮏ ﺗﯿﻎ ﺑﺪﻩ، ﻣﻮﻫﺎﯾﻢ ﺭﺍ ﺍﺯ ﺗﻪ ﺑﺘﺮﺍﺷﻢ،

ﺳﺮﻡ ﻫﻮﺍﯾﯽ ﺑﺨﻮﺭﺩ

ﻭ ﺑﯽ ﻭﺍﺳﻄﻪ ﺭﻭﺳﺮﯼ ﮐﻤﯽ ﺑﯿﺎﻧﺪﯾﺸﻢ !

ﻧﺦ ﻭ ﺳﻮﺯﻥ ﻫﻢ ﺑﺪﻩ، ﺑﺮﺍﯼ ﺯﺑﺎﻧﻢ

ﻣﯽ ﺧﻮﺍﻫﻢ ... ﺑﺪﻭﺯﻣﺶ ﺑﻪ ﺳﻖ

... ﺍﯾﻨﮕﻮﻧﻪ ﻓﺮﯾﺎﺩﻡ ﺑﯽ ﺻﺪﺍﺗﺮ ﺍﺳﺖ !

ﻗﯿﭽﯽ ﯾﺎﺩﺕ ﻧﺮﻭﺩ،

ﻣﯽ ﺧﻮﺍﻫﻢ ﻫﺮ ﺭﻭﺯ ﺍﻧﺪﯾﺸﻪ ﻫﺎﯾﻢ ﺭﺍ ﺳﺎﻧﺴﻮﺭ ﮐﻨﻢ

ﭘﻮﺩﺭ ﺭﺧﺘﺸﻮﯾﯽ ﻫﻢ ﻻﺯﻡ ﺩﺍﺭﻡ ﺑﺮﺍﯼ ﺷﺴﺘﺸﻮﯼ ﻣﻐﺰﯼ !

ﻣﻐﺰﻡ ﺭﺍ ﮐﻪ ﺷﺴﺘﻢ، ﭘﻬﻦ ﮐﻨﻢ ﺭﻭﯼ ﺑﻨﺪ ﺗﺎ ﺁﺭﻣﺎﻥ ﻫﺎﯾﻢ ﺭﺍ

ﺑﺎﺩ ﺑﺎ ﺧﻮﺩ ﺑﺒﺮﺩ

ﺑﻪ ﺁﻧﺠﺎﯾﯽ ﮐﻪ ﮐﺴﯽ ﻧﯽ ﻧﯿﻨﺪﺍﺧﺖ .

ﻣﯽ ﺩﺍﻧﯽ ﮐﻪ؟ ﺑﺎﯾﺪ ﻭﺍﻗﻊ ﺑﯿﻦ ﺑﻮﺩ !

ﺻﺪﺍﺧﻔﻪ ﮐﻦ ﻫﻢ ﺍﮔﺮ ﮔﯿﺮ ﺁﻭﺭﺩﯼ ﺑﮕﯿﺮ !

ﻣﯽ ﺧﻮﺍﻫﻢ ﻭﻗﺘﯽ ﺑﻪ ﺟﺮﻡ ﻋﺸﻖ ﻭ ﺍﻧﺘﺨﺎﺏ،ﺑﺮﭼﺴﺐ

ﻓﺎﺣﺸﻪ ﻣﯽ ﺯﻧﻨﺪﻡ

ﺑﻐﻀﻢ ﺭﺍ ﺩﺭ ﮔﻠﻮ ﺧﻔﻪ ﮐﻨﻢ !

ﯾﮏ ﮐﭙﯽ ﺍﺯ ﻫﻮﯾﺘﻢ ﺭﺍ ﻫﻢ ﻣﯽ ﺧﻮﺍﻫﻢ

ﺑﺮﺍﯼ ﻭﻗﺘﯽ ﮐﻪ ﺧﻮﺍﻫﺮﺍﻥ ﻭ ﺑﺮﺍﺩﺭﺍﻥ ﺩﯾﻨﯽ

ﺑﻪ ﻗﺼﺪ ﺍﺭﺷﺎﺩ،ﻓﺤﺶ ﻭ ﺗﺤﻘﯿﺮ ﺗﻘﺪﯾﻤﻢ ﻣﯽ ﮐﻨﻨﺪ،

ﺑﻪ ﯾﺎﺩ ﺑﯿﺎﻭﺭﻡ ﮐﻪ ﮐﯿﺴﺘﻢ !

ﺗﺮﺍ ﺑﻪ ﺧﺪﺍ ...

ﺍﮔﺮ ﺟﺎﯾﯽ ﺩﯾﺪﯼ ﺣﻘﯽ ﻣﯽ ﻓﺮﻭﺧﺘﻨﺪﺑﺮﺍﯾﻢ ﺑﺨﺮ ...

ﺗﺎ ﺩﺭ ﻏﺬﺍ ﺑﺮﯾﺰﻡ

ﺗﺮﺟﯿﺢ ﻣﯽ ﺩﻫﻢ ﺧﻮﺩﻡ ﻗﺒﻞ ﺍﺯ ﺩﯾﮕﺮﺍﻧﺤﻘﻢ ﺭﺍ ﺑﺨﻮﺭﻡ !

ﺳﺮ ﺁﺧﺮ ﺍﮔﺮ ﭘﻮﻟﯽ ﺑﺮﺍﯾﺖ ﻣﺎﻧﺪ

ﺑﺮﺍﯾﻢ ﯾﮏ ﭘﻼﮐﺎﺭﺩ ﺑﺨﺮ ﺑﻪ ﺷﮑﻞ ﮔﺮﺩﻧﺒﻨﺪ،

ﺑﯿﺎﻭﯾﺰﻡ ﺑﻪ ﮔﺮﺩﻧﻢ ...

ﻭ ﺭﻭﯾﺶ ﺑﺎ ﺣﺮﻭﻑ ﺩﺭﺷﺖ ﺑﻨﻮﯾﺴﻢ :

ﻣﻦ ﯾﮏ ﺍﻧﺴﺎﻧﻢ

ﻣﻦ ﻫﻨﻮﺯ ﯾﮏ ﺍﻧﺴﺎﻧﻢ

ﻣﻦ ﻫﺮ ﺭﻭﺯ ﯾﮏ ﺍﻧﺴﺎﻧﻢ


((غاده السمان))


برچسب ها: غاده السمان , اشعار غاده السمان , شعر جهان , اشعار شاعران عرب زبان

تاريخ : پنجشنبه ۱۸ اردیبهشت ۱۳۹۹ | 4:57 | نویسنده : محمد شیرین زاده |

 

v026515_155497_481778809832_2006442_n.jpg

 

هر روزصبح ازخاکسترم برمی‌خیزم

تا دوستت داشته باشم

دوستت داشته باشم

دوستت داشته باشم... 


((غاده السمان))


برچسب ها: غاده السمان , اشعار غاده السمان , شعر جهان , اشعار شاعران عرب زبان

تاريخ : پنجشنبه ۱۸ اردیبهشت ۱۳۹۹ | 4:51 | نویسنده : محمد شیرین زاده |

 

o928152_60261_441367664832_6670873_n.jpg

 

روئیدی در قلب من

به‌سان گل کوچکی

که کنار دیوار می‌روید؛

همین‌قدر ناخواسته،

عاشقت شدم... .


((غاده السمان))


برچسب ها: غاده السمان , اشعار غاده السمان , شعر جهان , اشعار شاعران عرب زبان

تاريخ : پنجشنبه ۱۸ اردیبهشت ۱۳۹۹ | 4:48 | نویسنده : محمد شیرین زاده |

 

e199657_62840_446247239832_1815369_n.jpg

 

هنگامی که

تو را به یاد می‌آورم

و از تو می‌نویسم

قلم در دستم

شاخه گلی سرخ می‌شود...


((غاده السمان))


برچسب ها: غاده السمان , اشعار غاده السمان , شعر جهان , اشعار شاعران عرب زبان

تاريخ : پنجشنبه ۱۸ اردیبهشت ۱۳۹۹ | 4:45 | نویسنده : محمد شیرین زاده |

 

u618548_46984_452048694832_7394733_n.jpg

 

اندوهم روبرویم نشست.

اندکی در من نگریست

سپس گریستن آغاز کرد

و من ساکت ماندم...


((غاده السمان))


برچسب ها: غاده السمان , اشعار غاده السمان , شعر جهان , اشعار شاعران عرب زبان

تاريخ : پنجشنبه ۱۸ اردیبهشت ۱۳۹۹ | 4:43 | نویسنده : محمد شیرین زاده |

 

w924625_1918651_223564419832_6014440_n.jpg

 

به دوست داشتنت متهمم.

به این جرم افتخار می‌ کنم

و به فراموش نکردنت...!

و آرزویم این است

که مجازاتم حبسِ ابد

در گردشِ خونِ

تو باشد!


((غاده السمان))


برچسب ها: غاده السمان , اشعار غاده السمان , شعر جهان , اشعار شاعران عرب زبان

تاريخ : پنجشنبه ۱۸ اردیبهشت ۱۳۹۹ | 4:41 | نویسنده : محمد شیرین زاده |

 

q941095_32266_399985339832_348053_n.jpg

 

برایم بنویس

زیرا همه ی گلهای سرخی

که به من هدیه کردی

در گلدان بلورین خود پژمرده اند

و تنها گلهای سرخ اشعارت،

که برایم سرودی

هنوز سر زنده اند

از همه ی گلهای جهان و همه ‌ی زمان ها

تنها بوی عطر،

در اشعار باقی می ماند...! 


((غاده السمان))


برچسب ها: غاده السمان , اشعار غاده السمان , شعر جهان , اشعار شاعران عرب زبان

تاريخ : پنجشنبه ۱۸ اردیبهشت ۱۳۹۹ | 4:39 | نویسنده : محمد شیرین زاده |

 

 

عشق

اسلحه‌ای است در دستان کسانی

که دوستشان داریم

به آن‌ها قدرت می‌دهد

که زخمی‌مان کنند

و تنهایمان بگذارند.


((غاده السمان ))


برچسب ها: غاده السمان , اشعار غاده السمان , شعر جهان , اشعار شاعران عرب زبان

تاريخ : پنجشنبه ۱۸ اردیبهشت ۱۳۹۹ | 4:35 | نویسنده : محمد شیرین زاده |

 

e364725_12980_708309952529530_252276471_n.jpg

 

می‌ گفت همدیگر را خواهیم دید

در حالی‌ که هر دو یقین داشتیم

وداع آخر است

اما اصرار داشتیم

دردهایمان را به هم تعارف کنیم

گفتیم به امید دیدار

و من به امید دیدار را

در حالی زمزمه می‌ کردم

که یقین داشتم هرگز باز نخواهم گشت


((غادة السمان))

ترجمه : سپیده متولی


برچسب ها: غاده السمان , اشعار غاده السمان , شعر جهان , اشعار شاعران عرب زبان

تاريخ : جمعه ۲۳ اسفند ۱۳۹۸ | 14:49 | نویسنده : محمد شیرین زاده |
مطالب قدیمی تر