ای که چون غنچه به شیرازه خود می نازي
باش تا سلسله جنبان خزان برخیزد...
((صائب تبريزي))
برچسب ها: صائب تبريزي , اشعار صائب تبريزي , شعر پاییز , شعر خزان
ديوانه خموش به عاقل برابرست
درياي آرميده به ساحل برابرست
در وصل و هجر ، سوختگان گريه ميکنند
از بهر شمع ، خلوت و محفل برابرست
دست از طلب مدار که دارد طريق عشق
از پافتادني که به منزل برابرست
گردي که خيزد از قدم رهروان عشق
با سرمه سياهي منزل برابرست
دلگير نيستم که دل از دست دادهام
دلجويي حبيب به صد دل برابرست
صائب ز دل به ديده خونبار صلح کن
يک قطره اشک گرم به صد دل برابرست
((صائب تبريزي))
برچسب ها: صائب تبريزي , اشعار صائب تبريزي , شعر ناب , ترانه گرافی
ديدن روي تو ظلم است و نديدن مشکل است
چيدن اين گل گناه است و نچيدن مشکل است
هر چه جز معشوق باشد پردهي بيگانگي است
بوي يوسف را ز پيراهن شنيدن مشکل است
غنچه را باد صبا از پوست ميآرد برون
بينسيم شوق ، پيراهن دريدن مشکل است
ماتم فرهاد کوه بيستون را سرمه داد
بي همآوازي نفس از دل کشيدن مشکل است
هر سر موي ترا با زندگي پيوندهاست
با چنين دلبستگي ، از خود بريدن مشکل است
در جواني توبه کن تا از ندامت برخوري
نيست چون دندان ، لب خود را گزيدن مشکل است
تا نگردد جذبهي توفيق صائب دستگير
از گل تعمير ، پاي خود کشيدن مشکل است
((صائب تبريزي))
برچسب ها: اشعار صائب تبريزي , شاعرانه , شعر ناب , زیباترین اشعار عاشقانه
عمري است حلقه ي در ميخانه ايم ما
در حلقهي تصرف پيمانهايم ما
از نورسيدگان خرابات نيستيم
چون خشت ، پا شکستهي ميخانهايم ما
مقصود ما ز خوردن مي نيست بي غمي
از تشنگان گريهي مستانهايم ما
در مشورت اگر چه گشاد جهان ز ماست
سرگشتهتر ز سبحهي صد دانهايم ما
گر از ستاره سوختگان عمارتيم
چون جغد، خال گوشهي ويرانهايم ما
از ما زبان خامهي تکليف کوته است
اين شکر چون کنيم که ديوانهايم ما
چون خواب اگر چه رخت اقامت فکندهايم
تا چشم ميزني به هم ، افسانهايم ما
مهر بتان در آب و گل ما سرشتهاند
صائب خميرمايهي بتخانهايم ما
((صائب تبريزي))
برچسب ها: اشعار صائب تبريزي , شعر ناب , عکس نوشته عاشقانه , شعر
.: Weblog Themes By Pichak :.