
آزادی به بالها میماند
به نسیمی که در میان برگها میوزد
و بر گلی ساده آرام میگیرد
به خوابی میماند که در آن
ما خود رویای خویشتنیم...
((اکتاویو پاز))
ترجمه: احمد شاملو
👇👇👇
برچسب ها: اکتاویو پاز , اشعار شاعران خارجی , شعر جهان , شعر ترجمه

از سن دَه سالگی تا به کنون به دنبال آزادی بودەام.
بدین خاطر میگویم،
یا اینکه آزادانه خواهم زیست،
یا اینکه این زندگی را نخواهم زیست.
زندگیِ بدون آزادی را محال است بپذیرم.
((عبدالله اوجالان))
برچسب ها: عبدالله اوجالان , اشعار عبدالله اوجالان , شعر آزادی , اشعار شاعران خارجی

در روزهای بارانی
گوش دادن به اخبار جنگ
دیوانگی است
دیگر نیازی به آمدنت نیست، آزادی!
ما در نبود تو
شادی های مان را پیدا کرده ایم
((الهام اسلامی))
برچسب ها: الهام اسلامی , اشعار الهام اسلامی , شعر آزادی , شاعرانه الهام اسلامی

چرا انسان
آزاد
به دنیا نمی آید
که آزاد
زندگی کند
که آزاد بمیرد
انسان دایره ى غم انگیزی است
که تکرار می شود
((کیومرث منشی زاده))
برچسب ها: کیومرث منشی زاده , اشعار کیومرث منشی زاده , شعر کوتاه , شعر آزادی

حالا که قفس باز شده فکر خودت باش
من بال و پره تازه ندارم تو که داری
((حامد عسکری))
برچسب ها: حامد عسکری , اشعار حامد عسکری , شعر قفس , شعر آزادی

نمی خوام هواییم کنه آسمون
به دنیای خاکیم وابسته ام
تو آزادی پرواز کنی بی هوا
من حتی از آزادی ام خسته ام . . .
((هستی خدآدآد))
برچسب ها: هستی خدآدآد , شعر آزادی , شعر ناب , شعر کوتاه

ﻋﺰﯾﺰﻡ
ﭘﺎﮎ ﮐﻦ ﺍﺯ ﭼﻬﺮﻩ ﺍﺷﮑﺖ ﺭﺍ،
ﺯ ﺟﺎ ﺑﺮﺧﯿﺰ
ﺗﻮ ﺩﺭ ﻣﻦ ﺯﻧﺪﻩﺍﯼ، ﻣﻦ ﺩﺭ ﺗﻮ
ﻣﺎ ﻫﺮﮔﺰ ﻧﻤﯽﻣﯿﺮﯾﻢ
ﻣﻦ ﻭ ﺗﻮ ﺑﺎ ﻫﺰﺍﺭﺍﻥِ ﺩﮔﺮ
ﺍﯾﻦ ﺭﺍﻩ ﺭﺍ ﺩﻧﺒﺎﻝ ﻣﯽﮔﯿﺮﯾﻢ
ﺍﺯ ﺁﻥ ﻣﺎﺳﺖ ﭘﯿﺮﻭﺯﯼ
ﺍﺯ ﺁﻥ ﻣﺎﺳﺖ ﻓﺮﺩﺍ
ﺑﺎ ﻫﻤﻪ ﺷﺎﺩﯼ ﻭ ﺑﻬﺮﻭﺯﯼ
ﻋﺰﯾﺰﻡ
ﮐﺎﺭ ﺩﻧﯿﺎ ﺭﻭ ﺑﻪ ﺁﺑﺎﺩﯼﺳﺖ
ﻭ ﻫﺮ ﻻﻟﻪ ﮐﻪ ﺍﺯ ﺧﻮﻥ ﺷﻬﯿﺪﺍﻥ ﻣﯽﺩﻣﺪ ﺍﻣﺮﻭﺯ
ﻧﻮﯾﺪ ﺭﻭﺯ ﺁﺯﺍﺩﯼ ﺳﺖ ...
((ﻫﻮﺷﻨﮓ ﺍﺑﺘﻬﺎﺝ))
برچسب ها: ﻫﻮﺷﻨﮓ ﺍﺑﺘﻬﺎﺝ , اشعار ﻫﻮﺷﻨﮓ ﺍﺑﺘﻬﺎﺝ , عکس ﻫﻮﺷﻨﮓ ﺍﺑﺘﻬﺎﺝ , شعر آزادی

با هر قدم دیونه تر میشم
این شهر دردام و نمیدونه
از انقلاب تا قلب آزادی
تهران بدون تو یه زندونه
((شبناز اسماعیلی))
برچسب ها: شبناز اسماعیلی , ترانه های شبناز اسماعیلی , شعر کوتاه , شعر تهران

در این راه
تنها اگر شدی
داد بزن آزادی
آزادی
آن چه بسیار است
هم سفر
((شهریار بهروز))
برچسب ها: شهریار بهروز , اشعار شهریار بهروز , شعر کوتاه , شعر آزادی

چنان در سکوت راه می روی
که هرگز نشانی از صدایی نداشته ای
نه اقامت گاهی برای حقایق که تصویر شود
نه جست و جویی برای آزادی
نه دری به تبعید
وضعیت وجودی رنگ
یا شعری از درد
از زمین های دور
با احساسی غریب
از دشت های سرد سوئد می گذری
شعرها، چون گلوله از گلویت پرتاب می شود
و خلوت؛ این جا بهانه ای ست
برای نوشتن واژگان بی انعطافی
که سیاه اند در آزمایشگاه
در سایه آینه ای
که پژواک شعر می شود
تا سایه حضورت
شکل چشمی شود
در فصل های اجباری...
((سهراب رحیمی))
برچسب ها: سهراب رحیمی , اشعار سهراب رحیمی , شعر آزادی , شاعرانه ناب

در زدی
باز کردم،
سلام کردی
اما صدا نداشتی،
به آغوشم کشیدی
اما
سایه ات را دیدم
که دست هایش توی جیبش بود...
((گروس عبدالملکیان))
برچسب ها: گروس عبدالملکیان , شاعرانه گروس عبدالملکیان , اشعار گروس عبدالملکیان , شعر آزادی

يک لحظه مکث کرد خيال
وگرنه از پل گذشته بوديم و حالا داشتيم
برای همه چيز دست تکان می داديم
من اما روبه روی شهری ايستاده ام
که نای ايستادن ندارد
و نیمرخِ ماه بر شَبَش سوراخ است
و رد پاهای تو
در هزار کوچه اش سوراخ است
و جای لب هایت بر پیشانی ام سوراخ است
کليد را در جمجمه ام بچرخان و
داخل شو
به آغوشِ اعصابم بيا
در تاريکیِ سرم بنشين
اتاق را بگرد
و هرچه را که سال هاست پنهان کرده ام
از دهانم بيرون بريز.
پردهها را کنار بزن
چشمها را بشکن
و متن را از نقطه ای که در آن اسير شده
آزاد کن
((گروس عبدالملکیان))
برچسب ها: گروس عبدالملکیان , شاعرانه گروس عبدالملکیان , اشعار گروس عبدالملکیان , شعر آزادی

نقشه ی قتل درخت را
همین مدادی که در دست گرفته ایم
کشیده بود
نقشه ی به حصار کشیدن طبیعت را
و تکه های درخت
کبریت هایی شدند
که جنگل را
به آتش کشیدند
می ترسم
از تکه های تنم
از پاهایم
که راهی تازه وسوسه اش کند
از دست هایم
که سرزمینی دیگر را
در آغوش بگیرد
از چشم هایم
که عاشق منظره ای تازه شوند
عشق من
به تکه های تنم بیاموز
آزادی در بند تو بودن است
((صدیقه مراد زاده))
برچسب ها: صدیقه مراد زاده , شعر آزادی , شعر عاشقانه , اشعار صدیقه مراد زاده

می آید و می زند به دل تیری هم
در خنده ی اوست لحن دلگیری هم
گویند که این قافله آزادی ست
من می شنوم صدای زنجیری هم
((هوشنگ ابتهاج))
برچسب ها: هوشنگ ابتهاج , بفرمایید شعر , اشعار هوشنگ ابتهاج , شعر کوتاه

در گوشه زندان به تو فکر می کنم
می دانی؟
می توانی این را درک کنی؟
باورت می شود
چقدر دوستت دارم؟!
هیچ می دانی
غیر از من
هیچکس در گوشه زندان
پشت میله ها
نمی تواند
کسی را
بیشتر از آزادی دوست داشته باشد!
((رستم بهرودی))
برچسب ها: رستم بهرودی , اشعار رستم بهرودی , شعر آزادی , اشعار شاعران خارجی
چشم مرا بستند
در گیر و دار کشف رمز صبح
آزادی و من ، من و انسان
هر سه را بردند پوتین ها
یک ماه حتی نور را ...
تاریخ هم
در آن فضا فرسود .
میدان آزادی زنی زیبا
میان دود و ماشین ها
سربازها هم عکس می گیرند
با این زن و می خوابند
اما اگر یک قدم بردارد او
له میشود زیر ...
چشم مرا بستند
اما هی کبوترهای آزادی ...
((هادی خوانساری))
برچسب ها: هادی خوانساری , اشعار هادی خوانساری , شعر ناب , شعر کوتاه

آن سبزه
كز ضخامت سيمان گذشت
و قشر سنگي را
در كوچهي شبانهي بابُل
تا منتهاي پردهي بودن
شكافت
آن سبزه زندگاني بود
آن سبزه زندگاني بود
و پاي باطل تو
آن پاي بويناك
با چكمههاي كور
آن سبزه را شكست
آن سبزه
رويش آزادي
آن سبزه
آزادي بود
((طاهره صفار زاده))
برچسب ها: طاهره صفار زاده , اشعار طاهره صفار زاده , شاعرانه آرام , شعر آزادی

من عهد بسته بودم که انقلاب کنم
تفنگ دردست بگيرم و
خنجر به کمر ببندم و
کوله اي برپشت بگيرم
من عهد بسته بودم تمام ديکتاتورهاي جهان را خاکستر سيگارم کنم
پاي پياده کوه ها را به لرزه دربياورم
بيابانها را دريا کنم
درياها را خروشان
من عهد بسته بودم کودکان را سيرکنم
زنان را آزاد
مردان را زندان بشکنم
اما
حضور تو عهد من را شکست
مرا به زندان چشمانت انداختي
خانه نشينم کردي
به نفرين عشق دچارم کردي
حالا عهد بسته ام کنار تنت بمانم
گيسوانت را به دست بگيرم
لبانت را به لبهايم بگيرم
وتا زنده ام
اسير عشق تو باشم
به تمام ديکتاتورهاي عالم بگو
آسوده بخوابند
من عاشق شدم
((حامد بدر خان))
مترجم : بابک شاکر
برچسب ها: اشعار حامد بدر خان , اشعار شاعران خارجی , شعر ناب , شعر
.: Weblog Themes By Pichak :.


























