
شعرهاي من چشم دارند
حتي چشم هاي شعرم را
که مي بندم
تو بر کلماتم راه مي افتي
و مي رقصي
خواب هم که باشم
صداي تق تق کفش هات
در سرسراي خوابم مي پيچد
کور که نيستم
گل قشنگم
آمدنت را تماشا مي کنم
و اين لبخند براي توست
((عباس معروفي))
برچسب ها: عباس معروفي , شعر گل قشنگم , اشعار عباس معروفي , شعرکده

چه خوب! که زمین گرد است
عشق من !
می روی
آنقدر می روی که باز
آنسوی زمین می رسی به من ..
((عباس معروفي))
برچسب ها: عباس معروفي , اشعار عباس معروفي , عاشقانه ها عباس معروفي , شعر کوتاه

هر حرف نام تو را
با عطر گلی می آمیزم
هر خواب گندمزاری را
با نسیم نگاهم
بر تنت می نوازم
هر آوای پرنده ای را
از موهای تو می گذرانم
هر شراب نابی را
با مستی لبهای تو
مزه مزه می کنم
صدای تو
باد را برمی گرداند
گل قشنگم
برمی گردم
پیش از آن که تو را بشناسم برمی گردم
و در ابتدا و انتهای ذهنت ورق می خورم
می خواهی قبل و بعد ذهنت را ببوسم ؟
((عباس معروفي))
برچسب ها: عباس معروفي , اشعار عباس معروفي , عاشقانه ها عباس معروفي , شعر کوتاه

بودنت
زندگي را معنا مي کند
لازم نيست کاري انجام دهي
سرو روان من
همين که راه مي روي ساز مي زني
مي گويي مي شنوي مي خندي
همين که دگمه هام را باز مي کني مي بندي
يعني همه چيز
لازم نيست بر عاشقي کردنت خيال ببافي
همين شرمي که با خنده ات مي خيزد
پولک هايي که از چشم هات مي ريزد
همين که دستت
توي دستم عرق مي کند
همين شيرين زباني هات
همين که بوي قورمه سبزي نمي دهي
يعني همه چيز
گفته بودم ؟
گفته بودم همين که نگاه نارنجي ات
به زندگي ام مي تابد
يعني همه چيز ؟
((عباس معروفي))
برچسب ها: عباس معروفي , اشعار عباس معروفي , عاشقانه ها عباس معروفي , شعر کوتاه

اگر صبح زودتر از من بيدار شدی
بوسم کن
اما اگر من زودتر بيدار شدم
بر سينه ات منتظر همان بوسه میميرم
((عباس معروفي))
برچسب ها: عباس معروفي , اشعار عباس معروفي , عاشقانه ها عباس معروفي , شعر کوتاه
این دنیای کوچک و هفت میلیارد آدم
یعنی تو باور می کنی؟
شمرده ای؟
کی شمرده است؟
جز سیاستمدارها
دیده ای کسی آدم بشمرد؟
باور نکن
نارنجی
باور نکن
سبز آبی کبود من
باور کن
همه ی دنیا فقط تویی
و برخی دوستان
بقیه هم تکراری اند...
((عباس معروفي))
برچسب ها: عباس معروفي , اشعار عباس معروفي , شعر ناب , شعر عاشقانه

مي شود وقتي از كنارم مي گذري
موهايم را به هم بريزي
بعد مرتب شان كني؟
خب بوسم هم بكن...!!!
((عباس معروفي))
برچسب ها: اشعار عباس معروفي , شعر کوتاه , شعر عاشقانه , عباس معروفي
.jpg)
عاشقت باشم مي ميرم
يا عاشقت نباشم ؟
نميدانم کجا ميبري مرا
همراهت ميآيم
تا آخر راه
و هيچ نميپرسم از تو
هرگز
عاشقم باشي ميميرم
يا عاشقم نباشي ؟
اين که عاشقي نيست
اين که شاعري نيست
واژهها تهي شدهاند
بانوي من!
به حساب من نگذار
و نگذار بي تو تباه شوم!
با تو عاشقي کنم
يا زندگي ؟
در بوي نارنجي پيرهنت
تاب ميخورم
بيتاب ميشوم
و دنبال دستهات ميگردم
در جيبهام
ميترسم گمت کرده باشم در خيابان
به پشت سر وا ميگردم
و از تنهايي خودم وحشت ميکنم
بي تو زندگي کنم
يا بميرم ؟
نميدانم تا کي دوستم داري
هرجا که باشد
باشد
هرجا تمام شد
اسمش را ميگذارم
آخر خط من
باشد ؟
بي تو زندگي کنم
يا بگردم ؟
همين که باشي
همين که نگاهت کنم
مست ميشوم
خودم را ميآويزم به شانهي تو.
با تو بميرم
يا بخندم ؟
امشب اسبت را ميدزدم
رام ميشوم آرام
مبهوت عاشقي کردنت .
با تو
اول کجاست؟
با تو
آخر کجاست ؟
از نداشتنت ميترسم
از دلتنگيت
از تباهي خودم
همهاش ميترسم
وقتي نيستي تباه شوم.
بي تو
اول و آخر کجاست ؟
واژه ها را نفرين ميکنم
و آه مي کشم
در آيينهي مهآلود
پر از تو ميشوم
بي چتر.
من
بي تو
يعني چي ؟
غمگين که باشي
فرو ميريزم
مثل اشک.
نه مثل ديوار شهر
که هر کس چيزي بر آن
به يادگار نوشته است .
تو بيشتر مني
يا من تو ؟
در آغوشت
ورد ميخوانم زير لب
و خدا را صدا ميزنم
آنقدر صدا ميزنم که بگويي :
جان دلم !
((عباس معروفي))
برچسب ها: عباس معروفي , شعر عاشقانه , شعر ناب , اشعار عباس معروفي
.jpg)
تو
انتخاب من نبودي
سرنوشتم بودي
تنها انگيزه ي ماندنم
در اين زندگي بي اعتبار
((عباس معروفي))
برچسب ها: اشعار عباس معروفي , شعر کوتاه , شعر عاشقانه , شعر ناب
دوستت دارم را
در دستانم ميچرخانم
از اين دست به آن دست
پس چرا
هروقت ميخواهم
به دستت بدهم نيستي ؟
چرا اينجا نيستي
تا "دوستت دارم" را
از جنس خاک کنم
از جنس تنم
و با بوسه بپوشانمش بر تنت ؟
بگذار "دوستت دارم" را
از جنس نگاه کنم
از جنس چشمانم
و تا صبح به نفسهاي تو بدوزم
((عباس معروفي))
برچسب ها: اشعار عباس معروفي , شاعرانه عباس معروفي , عباس معروفي , شعر نو عباس معروفي

چرا پنهان کنم ؟
راز آن است که
کس نداند
اما خدا ميداند.
و تو هنوز نميداني
که من
چقدر دوستت دارم
((عباس معروفي))
برچسب ها: شعر ناب , شعر کوتاه , اشعار عباس معروفي , عباس معروفي

مي خواهي با انگشتانم
روي تنت نقاشي کنم
بعد توي آينه نشانت دهم
که در بهشت ايستاده اي
با سيبي گاز زده ؟
مي شود اگر دستم خط خورد
از اول شروع کنم ؟
اصلاً مي شود از بهشت برويم
تا ببيني چيزي کم نيست ؟
مي خواهي با چشمهام
تو را نفس بکشم
که دلت بريزد و لبهات بلرزد ؟
مي خواهي کف دستت را بو کنم
ببينم بوي کدام گياه کمياب
در سرم مي پيچد امروز ؟
مي خواهي بنشيني توي بغلم
که برات کتاب بخوانم ؟
مي شود آرام بنشيني و گوش کني ؟
مي شود آنقدر نفسهات نريزد روي گردنم ؟
آه
مي شود ديگر کتاب نخوانيم ؟
مي شود آنقدر بوسم كني
كه يادم برود دلم چي مي خواست ؟
((عباس معروفي))
برچسب ها: عباس معروفي , اشعار عباس معروفي , شاعرانه ها , شعر ناب

دنبال وجهي مي گردم
که تمثيل تو باشد
زلالي چشم هات
بي پاياني ي آسمان
مهرباني ي دست هات
نوازش گندمزار
و همين چيزهاي بي پايان
نمي دانستم دلتنگيت
قلبم را مچاله مي کند
نمي دانستم وگرنه
از راه ديگري
جلو راهت سبز مي شدم
تمهيدي ، تولد دوباره اي ، فکري
تا دوباره
در شمايلي ديگر
عاشقت شوم
گفته بودم دوستت دارم ؟
((عباس معروفي))
برچسب ها: عباس معروفي , اشعار عباس معروفي , شاعرانه ها , شعر ناب

وقتي قلبم در دل تو مي تپد
چه جوري از خودم بگويم ؟
وقتي تو را صدا مي کنند
من بر مي گردم
چه جوري اسمم يادم بماند ؟
من که ديگر من نيستم
من سبز آبي کبودم
تو
دست هات را بگذار توي جيبم
راه برو
مي بيني ؟
من توام
آنقدر توام
که از خواب خودم
پر مي کشم به خواب تو
آنجا
باز خودم مي شوم
باز عاشقت مي شوم
بخواب نارنجي من
بيدار نشو
هيس
بگذار هنوز نگاهت کنم
((عباس معروفي))
برچسب ها: اشعار عباس معروفي , شعر ناب , عکس نوشته عاشقانه , شعر

از نگاهت
از بودنت
از جاي دست هام روي تنت
از دمپايي هات که زير تختم پيدا مي شود
از صدات که لاي نفس هام ناپيدا مي شود
از خوابي که تو را به من رسانده
از بوي تنت که لاي ملافه هام مانده
از خطوط کف دستم
از سايه ات پشت پنجره
از هيجانم پشت در
از تپش هاي نابه هنگام قلب من
از جست و خيزهاي دل تو
از حرفهات
مي فهمم که دوستت دارم
از راه رفتن با تو کنار رود
از گذشتن از چهارراه
از نگاهت کردن
از باهات حرف زدن
از با هم غذا خوردن
از خواب تو را ديدن
از صداي پاهات
از خنده هات
از تو را بوسيدن
از گوشه هاي لب هات
مي فهمم که دوستم داري
((عباس معروفي))
برچسب ها: اشعار عباس معروفي , شاعرانه , شعر ناب , عباس معروفي

داشتم نگاهت مي کردم
نگاهت مي کردم
گفتم واي ! چه زيبا شده اي ! بانوي من
دستم را گرفتي
خدا گفت : چه لحظهي باشکوهي
شماها عشقبازي کنيد, من هم خدا مي شوم و
خلقت جهان را شروع کرد
سه روزش صرف اندام تو شد
سه روزش خرج دست هاي من
روز هفتم صداي تو را جوري درآورد که تا ابد دلم بريزد
((عباس معروفي))
برچسب ها: شعر کوتاه , اشعار عباس معروفي , شعر ناب , شعر گرافی عاشقانه

ببين
تو جاودانه شدي
اين قلب براي تو مي تپد
اين دست ها تنت را
به حافظه ي جانش سپرده
اين نگاه رد آمدنت را
از ته خيابان مي گيرد هر روز
اين قلم براي تو
مي چرخد هنوز
در دلم شاعري
همچو شمع شعله مي کشد
پروانه ي نارنجي من
هر قطره که مي چکم
يک شعر به دامنت مي افتد
بزن به موهات
و راه بيفت
مي خواهم آمدنت را
قاب کنم.
((عباس معروفي))
برچسب ها: اشعار عباس معروفي , شعر ناب , عکس نوشته , شعر گرافی عاشقانه

عاشقانه هاي ناب را
براي کسي ميسرايند
که شعلهي اميد
در چراغ انتظار
پِت پِت کند
و فانوس راه
خاموش و آويخته باشد
به ديوار
من اما
براي تو
کلمه کم ميآورم
بانوي من
شعر بلد نيستم
وقتي آمدي
با چشمهام ميگويم
عاشقانههاي ناب را
براي آدمي ميخوانند
تا از رنگ کلمات
خود را بيارايد
و زيباترين لباسهاش را
براي معشوق به تن کند
من اما
لباسي به تنت نميگذارم
عاشقانههاي ناب را
براي زني ميگويند
که با عطر کلمات
شبي
دلآرام شود
من اما
قرار ندارم
شبي آرام براي تو بسازم
((عباس معروفي))
برچسب ها: اشعار عباس معروفي , کارت پستال عاشقانه , شعر گرافی , شعر ناب

نمي دانم چرا
هر وقت ميروي سفر
زندگي من
خيلي دلتنگ مي شوم
مثل لحظهاي
که گفتي برام سيب بخر
جاي من
در آغوش تو
امنترميشود
با هرنگاهي
لبخندي
حرفي
شهر به شهر تنم
فتح شده
با کلمات توست
حالا
زندگيام را
قد وقوارهي تو
ميبرم وميدوزم
خواب بهانه است
که باشي
در بستري
که تو رانفس ميکشد
ميدرخشي
لاي ملافهها
پيدات نميکنم
با دستهام
با چشمهام
هر بار
تو را کشف ميکنم
((عباس معروفي))
برچسب ها: عباس معروفي , اشعار عباس معروفي , شاعرانه ها , شعر ناب

نمي دانستم که تو
مهره ي مار داري
دختر
اصلاً نمي دانستم
از تصميم کبراي تو
هيچ خبر نداشتم
تنها يکبار
فقط يکبار ديدنت کافي بود
که به دست هاي تو اعتماد کنم
و من با دلهره به دست هاي تو نگاه کردم
تنها يکبار
فقط يکبار ديدنت کافي بود
که عاشقانه به من نگاه کني
و تو بي پروا به چشم هاي من اعتماد کردي
آه در آه
نگاه در نگاه
خاکستر شدم
و از بسترم زني بر آمد
که قد و قواره ي عشقم بود
سبز آبي کبود
((عباس معروفي))
برچسب ها: اشعار عباس معروفي , شعر کوتاه , شعر گرافی سپیدار , شعر گرافی عاشقانه

تو که دست هات
توفان را مهار مي کند
چرا دلم
بيقرارتر مي شود هر دم ؟
تو که نگاهت
به امواج سهمناک دهنه مي زند
چرا تشنه تر مي شوم هر روز ؟
چرا مي روي
که در تاريکي خانه گم شوم ؟
بانوي پاييزان
اگر هرشب
موهات را نفس نمي کشيدم
که نمي فهميدم
خدا عاشق نگاه مست توست
ديدي با من چه کردي ؟
ديدي سرنوشتم عوض شد ؟
حالا بيا سرنوشت تو را هم
عوض کنم
((عباس معروفي))
برچسب ها: اشعار عباس معروفي , شاعرانه عباس معروفي , عباس معروفي , شعر نو عباس معروفي

تو به دست هاي من فکر کن
من به تنت
هرجا که باشم
دستهام گُر ميگيرد
شعلهور ميشود
تو به چشمهاي من فکر کن
من به راه رفتنت
هرجاي اين دنيا باشي
ميآيي
نارنجي من
سراسيمه و خندان ميآيي
تو به خورشيد فکر کن
من به ماه
زماني ميرسد که هر دو در يک آسمان ايستادهاند
روبروي هم
به شبي فکر کن
که نه ماه دارد ، نه خورشيد
تو را دارد
((عباس معروفي))
برچسب ها: اشعار عباس معروفي , شعر گرافی عاشقانه , شعر ناب , کابه شعر

وقتي نيستي
در شهرها در خيابانها
دنبالت مي گردم
گل قشنگم
و هر تکه ات را در زني مي يابم
همه ي نام ها تويي
همه ي چهره ها تويي
تمام صداها از توست
ديروز چشم هايت را
در قطاري ديدم
که نگاهم کرد و گذشت
امروز حوله بر تن
در راهرو ايستاده بودي
با موهاي خيس و همان خنده ها
فردا لب هات را پيدا مي کنم
شايد هم دست هات
مثل تکه هاي پازل
هر روز بخشي از تو رو مي شود
گونه اي ، رنگي ، رويي
دستي ، لبخندي ، مويي
نگاهي
گاهي عطر تنت
مي پيچد در سرم
دلم مي ريزد
در هر کس نشانه اي داري
همه را نمي توانم در يکي جمع کنم
همه را يکجا مي خواهم
اصلاً
تو را مي خواهم
((عباس معروفي))
برچسب ها: شعر گرافی سپیدار , اشعار عباس معروفي , شعر ناب , جملات عاشقانه

پيش از آنکه به خواب بروم
همين جا کنارم نشسته بودي
گفتي : اگر خوابت برد
و از دلتنگيت مردم چي ؟
اگر بيدار شدي
در انتظار بوسه ات
مرده بودم چي ؟
مي شود خيالم را
گوشه ي خوابت گره بزنم ؟
نگاهت مي کردم که خوابم برد
حالا در خواب من
نيستي
مرا گذاشته و رفته اي
امکان نداشت مرا در تنهايي ام
جا بگذاري
امکان نداشت خانه را جهنم کني
اتفاق ناگواري افتاده است
تا مي آيم فکر کنم
چي از من ساخته و با من چه کرده اي
باورم نمي شود
با اين کلمات
زبانم مي سوزد
امکان ندارد اينهمه وقت
از من بي خبر باشي
عشق من
مي دانم اگر بيدار شوم
و چيزهايي که ديده ام
برات تعريف کنم
شاخ در مي آوري
از خنده روده بُر مي شوي
مي گويي : من ؟
عجب خواب هايي مي بيني
ديگر چي ديدي ؟
تعريف کن بخنديم آقاي من
اين خواب چقدر کش مي آيد
بگذار اين کابوس را بگذرانم
بگذار بيدار شوم
همه را برات تعريف مي کنم
اين خواب هم مثل سربازي تمام مي شود
گل قشنگم
اگر در جنگ کشته نشوم
اگر زنده بمانم
چشم هام را باز مي کنم
مي بينم کنارم نشسته اي
خم شده بر صورتم
من در انتظار يک لبخند
تو در انتظار يک بوسه
مگر نمي شود ؟
((عباس معروفي))
برچسب ها: عباس معروفي , اشعار عباس معروفي , جملات عاشقانه , شعر های عاشقانه
نه زمين شناسم
نه آسمانپرداز
گرفتارم
گرفتار چشمهاي تو
يک نگاه به زمين
يک نگاه به زمان
زندگي من از همين گرفتاري شروع ميشود
سبز آبي کبود من
چشمهاي تو
معناي تمام جملههاي ناتمامي ست
که عاشقان جهان
دستپاچه در لحظهي ديدار
فراموشي گرفتند و از گفتار بازماندند
کاش ميتوانستم اي کاش
خودم را
در چشمهاي تو
حلقآويز کنم
((عباس معروفي))
برچسب ها: اشعار عباس معروفي , شعر گرافی , شعر ناب , عکس نوشته تنهایی

شادي داشتنت
شادي بغل کردن سازي ست
که درست نمي شناسمش
درست مي نوازمش
نت به نت
نفس در نفس
تو از همه جا شروع مي شوي
و من هربار بداهه مي نوازمت
از هر جاي تنت
سبز آبي کبود من
لم بده ، رها کن خودت را
آب شو در آغوشم
مثل عطر ياس فراگيرم شو
بگذار يادت بگيرم
((عباس معروفي))
برچسب ها: اشعار عباس معروفي , عباس معروفي , شاعرانه عباس معروفي , عاشقانه عباس معروفي

مگر نمي گويند که هر آدمي
يک بار عاشق ميشود ؟
پس چرا هر صبح که چشمهات را باز ميکني
دل ميبازم باز ؟
چرا هربار که از کنارم ميگذري
نفست ميکشم باز ؟
چرا هربار که ميخندي
در آغوشت در به در ميشوم باز ؟
چرا هر بار که تنت را کشف ميکنم
تکههاي لباسم بال درميآورند باز ؟
گل قشنگم
براي ستايش تو
بهشت جاي حقيري ست
با همين دستهاي بيقرار
به خدا ميرسانمت
((عباس معروفي))
برچسب ها: اشعار عباس معروفي , شاعرانه عباس معروفي , عباس معروفي , شعر نو عباس معروفي
.jpg)
شعرهاي من چشم دارند
حتي چشم هاي شعرم را
که مي بندم
تو بر کلماتم راه مي افتي
و مي رقصي
خواب هم که باشم
صداي تق تق کفش هات
در سرسراي خوابم مي پيچد
کور که نيستم
گل قشنگم
آمدنت را تماشا مي کنم
و اين لبخند براي توست
((عباس معروفي))
برچسب ها: عباس معروفي , اشعار عباس معروفي , شاعرانه ها , شعر باران خورده
| مطالب قدیمی تر |
.: Weblog Themes By Pichak :.

























