درباره وب

سلام و عرض ادب و احترام

خدمت دوستان عزیز و گرامی

بنا به روز بودن وب سایت

از صفحات دیگر هم دیدن بفرمایید

با تشکر فراوان از حضورتان

آیدی  چنل من در تلگرام👇👇

mohammadshirinzadeh@

صفحه اینستاگرام بنده

mohammad.shirinzadeh

شاعر بارانی (محمد شیرین زاده)

♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥

تو را دوست دارم

چون بوئیدن غنچه ای

در حال باز شدن

چون رویایی شیرین

بعد از کابوس...

تو را دوست دارم

چون هر سلامی پس از بدرود...


((محمد شیرین زاده))

♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥

چشمانت را ببند

و دستت را

بر روی قلبم بگذار

اینبار خودش می خواهد

به تو بگوید

دوستت دارم ...

((محمد شیرین زاده))

♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥

بیا عشق را

قمار کنیم

نترس

جز دل

چیزی بهم

نمی بازیم ...

((محمد شیرین زاده))

♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥

یک روز

به وقت عشق

ساعت هايمان را

با هم تنظیم می کنیم

و از آن پس

دیگر فرقی نمی‌کند

به کدام وقت محلی

مشغول

دوست داشتن همیم...

((محمد شیرین زاده))

♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥

و این دیوانگی

خواست عشق ات بود

مرا ببخش که

بلند بلند

دوستت دارم...

((محمد شیرین زاده))

♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥

من و تو

آنقدر شبیه هم

نفس کشیده ایم

که قلب هايمان

به یک شکل

برای هم می تپند...

((محمد شیرین زاده))

♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥

مرا به خودت

محدود کن

آنقدر که

در این دنیا

جز آغوش ات

جایی نداشته باشم

برای زندگی...

((محمد شیرین زاده))

♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥

بخند

تو نمی دانی

چقدر خنده هات

بهانه می دهند

به دست هایم

برای در آغوش گرفتن ات

چقدر اشتیاق

به نفس هایم

برای بویدنت...

((محمد شیرین زاده))

♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥

دوست داشتن ات

اسم و رسم من است

گفته بودم؟

بمان

آنقدر که ما

تعریف همیشه باشیم...

((محمد شیرین زاده))
جستجوی وب
برچسب ها وب
شعر (1310)

img_20250429_122700_617_2pbx.jpg

من شاهینم، بر فراز تو

آنگاه که گام برمی‌داری

به پرواز درمی‌آیم و به ناگاه

به چرخبادی،

پر و پنجه گشوده بر تو فرود می‌آیم

و می‌ربایمت

در گردبادی صفیرکش و سرد.

و تو را به برج برفی خود،

به آشیانه تاریکم می‌برم

تا در آن تنها سرکنی،

و تو خود را با پرها می‌پوشانی

و به پرواز در می‌آیی بر فراز جهان

جهان بی‌جنبشی در بلندی‌ها.

شاهین ماده،

بیا بر این شکار سرخ فرود آئیم،

بیا زندگی را از هم بدریم

که چنین پرتاب و تب می‌گذرد

و آنگاه بال به بال

پروازی وحشی را اوج بگیریم.


((پابلو نرودا))

ترجمه‌ ی احمد پوری

-

برای عضویت در کانال یوتیوب

شعر های باران خورده کلیک کنید

959651682203194740-top5youtubev2.full_j3ux.jpg


برچسب ها: ترجمه‌ ی احمد پوری , پابلو نرودا , کانال شعر در یوتیوب , یوتیوب شعر

تاريخ : سه شنبه ۹ اردیبهشت ۱۴۰۴ | 12:30 | نویسنده : محمد شیرین زاده |

capture_bpx4.png

رواق مرمرین است

پیکرت

و

بلندای بالات

و

در همین هیئتی که هستی

در همین هیئت متروکی که هستی

به جهان شباهت یافته‌ای

تن بی‌زهوار فلاحتی من

تو را می‌کاود

و فرزند نرینه‌اش را

از عمق خاک می‌جوید

حفره‌ای منزوی در سنگ‌ام

که پرندگان از آن گریز پر، می‌گشایند

غاری که شب را می‌شکند

به قدرت تسخیر کننده‌ات.

از برای استقامت‌ام

در زنده ماندن است که

زوبینی می‌سازم از تو

پیکانه‌ای کاونده بر کمانکش خویش

سنگی بر فلاحن و سنگ‌انداز خویش

اینک زمان انتقام اینجا لنگر می‌زند

تو را سخت عاشقم

ای جسمیت پوست

جلبک نرم جوی

ای شهد بسته و

طلب شونده

تک سخت سینه

ای چشمان بی‌حضور

زین آستان،

گل سرخ زهدان!

ای صدای آرام اندوهان

ای کرامت همارگان

اندام زنانه

ای سیلاب تشنه‌گی

ای اضطراب بی‌کرانه‌گی

و

ای مقصود بی‌مقصد

به راه نستوار سرگشته‌گی

ای جوی سیاهی که در آن

عطش، نشسته در ابد

ای مشقت پابرجاعی

ای

ای

رنج بی‌انقطاعی.


((پابلو نرودا))

ترجمه‌ ی سیروس شاملو


برچسب ها: پابلو نرودا , اشعار پابلو نرودا , شعر جهان , اشعار شاعران خارجی

تاريخ : یکشنبه ۱۷ فروردین ۱۴۰۴ | 11:4 | نویسنده : محمد شیرین زاده |

اي عشق

بي آنکه ببينمت

بي آنکه نگاهت را بشناسم

بي آنکه درکت کنم

دوستت مي داشتم

شايد تو را ديده ام پيش از اين

در حالي که ليوان شرابي را

بلند مي کردي

شايد تو همان گيتاري بودي که

درست نمي نواختمت


دوستت مي داشتم

بي آنکه درکت کنم

دوستت مي داشتم

بي آنکه هرگز تو را ديده باشم

و ناگهان تو با من ، تنها

در تنگ من

در آنجا بودي

لمست کردم

بر تو دست کشيدم

و در قلمرو تو زيستم

چون آذرخشي بر يکي شعله

که آتش قلمرو توست

اي فرمانرواي من


((پابلو نرودا))


برچسب ها: پابلو نرودا , اشعار پابلو نرودا , شعر جهان , اشعار شاعران خارجی

تاريخ : شنبه ۱۸ آذر ۱۴۰۲ | 20:51 | نویسنده : محمد شیرین زاده |

از پا تا سرت

سراسرت

نوری و نیرویی

وجود مقدست را در بر گرفته است

جنس تو ، جنس نان

نانی که آتش او را می پرستد

عشقم خاکستری زیر خاک بود

من با تو گر گرفتم

عشق من

عزیزم

پیشانی ات . پاهایت و دهانت

نانی است مقدس که زنده ام می دارد

آتش به تو درس خون داد

از آرد تقدس را فرا بگیر

و از نان بوی خوش را


((پابلو نرودا))


برچسب ها: پابلو نرودا , اشعار شاعران خارجی , شعر جهان , شعر آتش

تاريخ : چهارشنبه ۸ آذر ۱۴۰۲ | 1:8 | نویسنده : محمد شیرین زاده |

اکنون که مال منی

رویاهایت را تنگاتنگ رویاهایم بخوابان

و به عشق و رنج و کار بگو

که اکنون

همه باید بخوابند

به عشق بگو که دیگر هیچ کسی جز تو

نمی تواند در رویاهایم بگنجد


((پابلو نرودا))


برچسب ها: پابلو نرودا , شعر جهان , اشعار شاعران خارجی , عکس های عاشقانه

تاريخ : چهارشنبه ۱۰ آبان ۱۴۰۲ | 2:7 | نویسنده : محمد شیرین زاده |

اگر به ناگهان تو نباشی

اگر به ناگهان تو زنده نباشی

من زندگی را ادامه خواهم داد

جرأت نمی‌کنم

جرأت نمی‌کنم بنویسم

اگر تو بمیری

من زندگی را ادامه خواهم داد

زیرا

جایی که انسان صدایی ندارد

صدای من آن‌جاست

وقتی سیاه‌پوستان را می‌زنند

نمی‌توانم مرده باشم

وقتی برادران‌ام را می‌زنند

باید با آن‌ها بروم

وقتی پیروزی

نه پیروزی من

بل‌که پیروزی بزرگ

می‌آید

هرچند گنگ

باید حرف بزنم

باید آمدن‌اش را ببینم

اگر کورم

نه

مرا ببخش

اگر تو زنده نباشی

اگر تو، عزیز

عشق من

اگر تو

مرده باشی

تمام برگ‌ها در سینه‌ام فرود می‌آید

و روح‌ام شب و روز

بارانی خواهد بود

و برف قلب‌ام را خواهد سوزاند

من باید

باسرما و آتش

با مرگ و برف

راه بروم

و پاهای‌ام می‌خواهند قدم بزنند

به جایی که تو خفته‌ای

اما
من زندگی را ادامه خواهم داد

زیرا تو خواستی

بیش از هرچیز

من رام نشدنی باشم

عشق‌ام

زیرا تو میدانی

من فقط یک مرد نیستم

بل‌که همه‌ی مَردان‌ام.


((پابلو نرودا))

ترجمه از مهناز بدیهیان


برچسب ها: پابلو نرودا , شعر عشق من , اشعار شاعران خارجی , شعر ترجمه

تاريخ : جمعه ۲۸ بهمن ۱۴۰۱ | 11:27 | نویسنده : محمد شیرین زاده |

بگو آیا گل سرخ، عریان است؟

یا همین یک لباس را دارد؟

راست است که امیدها را باید

با شبنم آبیاری کرد؟

چرا درختان

شوکت ریشه‌های‌شان را پنهان می‌کنند؟

چه چیزی در جهان

از قطارِ ایستاده در باران غم‌انگیزتر است؟

چرا برگ‌ها وقتی احساس زردی می‌کنند

خودکشی می‌کنند؟


((پابلو نرودا))

ترجمه از نازی عظیما


برچسب ها: پابلو نرودا , اشعار شاعران خارجی , شعر گل سرخ , شعر درخت

تاريخ : جمعه ۲۸ بهمن ۱۴۰۱ | 1:18 | نویسنده : محمد شیرین زاده |

برای من گنجی هستی تو!

سرشار از بی‌کرانگی‌ها تا دریا و شاخه‌هایش،

سپید و گسترده و نیلگونی،

چون زمین به فصل انگورچینان

در این سرزمین

از پاها تا پیشانی‌ات

پیاده، پیاده، پیاده

زندگی‌ام را سپری خواهم کرد

-
((پابلو نرودا))

-

👇👇👇

instagram.com/mohammad.shirinzadeh/


برچسب ها: پابلو نرودا , اشعار شاعران خارجی , شعر جهان , شعر زندگی

تاريخ : سه شنبه ۱۳ دی ۱۴۰۱ | 1:17 | نویسنده : محمد شیرین زاده |

 

i888769_.jpg

 

ای محبوب‌ ام

ای که از آن منی

آن آتش عشق همچنان در من شعله‌ ور است

در درون‌ام هیچ چیزی خاموش نشده است

چیزی فراموش نشده است

چون عشق من از عشق تو نیرو می‌گیرد

و دوست داشته می‌شود

و تا وقتی زنده هستی

عشق من در دستان تو خواهد ماند

بدون آنکه ترکم کنی


((پابلو نرودا))

مترجم : بیتا روحی

 

 👇👇👇   

6cx5_10.png


برچسب ها: پابلو نرودا , اشعار پابلو نرودا , شعر جهان , اشعار شاعران خارجی

تاريخ : یکشنبه ۱۰ بهمن ۱۴۰۰ | 23:57 | نویسنده : محمد شیرین زاده |

 

r637906_.jpg

 

دوستت دارم 

هم چنان که چیزهای سربسته و گنگ را، 

در خفا، 

جایی میان سایه و جان ...


((پابلو نرودا))

 

 👇👇👇   

6cx5_10.png


برچسب ها: پابلو نرودا , اشعار پابلو نرودا , شعر جهان , اشعار شاعران خارجی

تاريخ : چهارشنبه ۶ بهمن ۱۴۰۰ | 1:51 | نویسنده : محمد شیرین زاده |

 

 

برهنه پای

از تو عبور می کنم و

تنگ می بوسمت

ای سرزمین من...


((پابلو نرودا))

 

گروه شعر های باران خورده در تلگرام👇

t.me/sherebarankhordee


برچسب ها: پابلو نرودا , اشعار پابلو نرودا , شعر جهان , اشعار شاعران خارجی

تاريخ : یکشنبه ۱۷ مرداد ۱۴۰۰ | 5:20 | نویسنده : محمد شیرین زاده |

 

 

تو را از ته دل به یاد می‌آوردم

دلی فشرده به غم

غمی که آشنای توست

پس تو کجا بودی ؟

پس که بود آنجا ؟

گویای چه حرف ؟

چرا تمامی عشق

یک‌باره بر سرم خواهد تاخت

وقتی حس می‌کنم که غمگینم

و حس می‌کنم که تو دوری ؟


((پابلو نرودا))

مترجم : بیژن الهی

 

 

گروه شعر های باران خورده در تلگرام👇

t.me/sherebarankhordee


برچسب ها: پابلو نرودا , اشعار پابلو نرودا , شعر جهان , اشعار شاعران خارجی

تاريخ : یکشنبه ۱۰ مرداد ۱۴۰۰ | 16:37 | نویسنده : محمد شیرین زاده |

 

q644233_.jpg

 

تو را از ته دل به یاد می‌آوردم،

دلی فشرده به غم،

غمی که آشنای توست.

پس تو کجا بودی؟

پس که بود آن‌جا؟

گویای چه حرف؟

چرا تمامی عشق

یک‌باره بر سرم خواهد تاخت

وقتی حس می‌کنم که غمگینم

و حس می‌کنم که تو دوری؟


((پابلو نرودا))

ترجمه‌: بیژن الهی

 

گروه شعر های باران خورده در تلگرام👇

t.me/sherebarankhordee


برچسب ها: پابلو نرودا , اشعار پابلو نرودا , شعر جهان , اشعار شاعران خارجی

تاريخ : پنجشنبه ۲۴ تیر ۱۴۰۰ | 3:22 | نویسنده : محمد شیرین زاده |

 

z663446_102820650_2520226068078860_5057131489677648870_o.jpg

 

چرا این همه وقت صرف کنیم

که بزرگ شویم

تا از هم جدا شویم؟


((پابلو نرودا))


برچسب ها: پابلو نرودا , اشعار پابلو نرودا , شعر جهان , اشعار شاعران خارجی

تاريخ : چهارشنبه ۲۸ خرداد ۱۳۹۹ | 3:57 | نویسنده : محمد شیرین زاده |

 

 

می‌خواهم که آرام باشی

درست مثل این‌که غایب هستی

صدای من را از دور می‌شنوی

و صدای من تو را لمس نمی‌کند

درست مثل این‌که چشمان‌ات پرواز کرده‌اند به دوردست‌ها

مثل این‌که یک بوسه لبان‌ات را مهر کرده است

انگار همه چیز از روح من پر شده است

و تو از چیزهایی پدیدار می‌شوی

که از روح من پر است

تو مانند روح من هستی

مثل پروانه‌ی رویا

مثل کلمه‌ی «اندوه».

 

((پابلو نرودا ))

برگردان: مریم آقاخانی 


برچسب ها: پابلو نرودا , اشعار پابلو نرودا , شعر جهان , اشعار شاعران خارجی

تاريخ : پنجشنبه ۱۱ مهر ۱۳۹۸ | 1:5 | نویسنده : محمد شیرین زاده |

 

3py0_60362890_540347389825420_6543926385378464110_n.jpg

 

تن تو را يکسره

رام و پُر

برای من ساخته اند

دستم را که بر آن می سُرانم

در هر گوشه ای کبوتری می بينم

به جستجوی من...


((پابلو نرودا))


برچسب ها: پابلو نرودا , اشعار پابلو نرودا , شعر جهان , اشعار شاعران خارجی

تاريخ : شنبه ۲۸ اردیبهشت ۱۳۹۸ | 4:1 | نویسنده : محمد شیرین زاده |

 

9cf1_16996048_977048095730006_5944700012200372703_n.jpg

 

چه كنم تا خود را بازشناسم؟

چگونه مى توانم

پاره هاى خويشتنم را از نو به هم بپيوندم؟


((پابلو نرودا))

 


برچسب ها: پابلو نرودا , اشعار پابلو نرودا , شعر جهان , اشعار شاعران خارجی

تاريخ : دوشنبه ۱۶ اسفند ۱۳۹۵ | 17:34 | نویسنده : محمد شیرین زاده |

 

Qohyh

 

واژه هایم را که برای آزار تو می آیند

در مشت بگیر و از پنجره رهایشان کن.

آن ها باز می گردند

برای آزار من...


((پابلو نرودا))

 

roKZ2


برچسب ها: پابلو نرودا , کانال اشعار شاعران خارجی در تلگرام , اشعار شاعران خارجی , شعر جهان

تاريخ : پنجشنبه ۱۶ دی ۱۳۹۵ | 15:57 | نویسنده : محمد شیرین زاده |

 

bHABB

 

پس تو کجایی؟

در برِ کیستی اینک؟

چه می گویی با او؟

رازش چیست

هر دم که غمگینم

آوارِ سنگینِ عشقِ تو نیز بر سرم خراب می شود؟


((پابلو نرودا))

 

roKZ2


برچسب ها: پابلو نرودا , اشعار شاعران خارجی , شعر کوتاه , شعر جهان

تاريخ : چهارشنبه ۱۰ آذر ۱۳۹۵ | 3:49 | نویسنده : محمد شیرین زاده |

 

nnNXG

 

تن تو را یکسره

رام و پر

برای من ساخته اند.

دستم را که بر آن می سرانم

در هر گوشه ای کبوتری می بینم

به جست و جوی من.

گویی عشق من

تن تو را از گل ساخته اند

برای دستان کوزه گر من.


((پابلو نرودا))

ترجمه: احمد پوری

 

KDRj1


برچسب ها: پابلو نرودا , اشعار پابلو نرودا , شعر جهان , اشعار شاعران خارجی

تاريخ : یکشنبه ۲۸ شهریور ۱۳۹۵ | 7:10 | نویسنده : محمد شیرین زاده |

 

i2AIX

 

می خواهم که آرام باشی

درست مثل اینکه غایب هستی

صدای من را از دور می شنوی

و صدای من تو را لمس نمی کند

درسته مثل اینکه چشمانت پرواز کرده اند به دوردست ها

مثل اینکه یک بوسه لبانت را مهر کرده است

انگار همه چیز از روح من پر شده است

و تو از چیزهایی پدیدار می شوی

که از روح من پر است

تو مانند روح من هستی

مثل پروانه رویا

مثل کلمه "اندوه"


((پابلو نرودا))

ترجمه : مریم اقاخانی


برچسب ها: پابلو نرودا , اشعار شاعران خارجی , اشعار پابلو نرودا , شعر ناب

تاريخ : چهارشنبه ۲۷ مرداد ۱۳۹۵ | 4:41 | نویسنده : محمد شیرین زاده |

 

3RLCC

 

در رویاهای من

هیچ عشق دیگری

نمیخوابد

تو خواهی رفت

ما با هم خواهیم رفت

بر فراز آب هایی از جنس زمان

دیگر هیچکس

در کنار من

به درون سایه ها

سفر نخواهد کرد

تتها تو

همیشه سبزی

همیشه خورشید

همیشه ماه


((پابلو نرودا))

ترجمه : سارا عبدی


برچسب ها: پابلو نرودا , اشعار شاعران خارجی , اشعار پابلو نرودا , شعر عاشقانه

تاريخ : یکشنبه ۲۴ مرداد ۱۳۹۵ | 16:13 | نویسنده : محمد شیرین زاده |

 

3UhNO

 

دوستت نمی دارم تنها برای آن که دوستت می دارم

من از دوست داشتنت به دوست نداشتنت سفر می کنم

از خواستنت به نخواستنت

قلب من از یخبندان به آتش می پیوندد

دوستت می دارم چرا که تنها تو آنی هستی که دوستش می دارم

چه ژرف بیزارم از تو و بیزاری ازتو

سر تعظیم دربرابرت فرو آوردن

و بزرگی این دوست داشتن دگرگون شونده نمی گذارد مرا

که ببینم تورا، اما من کورکورانه دوستت می دارم

شاید تابش ماه ژانویه،

قلب مرا به زوال کشاند با پرتو ستمگرش

با دزدیدن کلید من برای آرامشی حقیقی

در این بخش داستان آن که می میرد منم ،

تنها منم، ومن از دوست داشتن

خواهم مرد چرا که تو را دوست می دارم

چرا که تو را دوست می دارم، دوست داشتن، در خون وآتش


((پابلو نرودا))


برچسب ها: پابلو نرودا , شعر جهان , اشعار شاعران خارجی , دلنوشته عاشقانه

تاريخ : چهارشنبه ۵ خرداد ۱۳۹۵ | 5:13 | نویسنده : محمد شیرین زاده |

 

2tITp

 

زندگی ما تونلی نیست

میان دو روشنایی مبهم؟

یا روشنایی

میان دو مثلث تاریک؟

یا زندگی آن ماهی

در راه پرنده شدن؟

آیا مرگ از نبودن ساخته شده

یا ماده‌ای خطرناک در درونش است؟


((پابلو نرودا))


برچسب ها: پابلو نرودا , اشعار شاعران خارجی , شعر کوتاه , اشعار پابلو نرودا

تاريخ : پنجشنبه ۲۳ اردیبهشت ۱۳۹۵ | 14:49 | نویسنده : محمد شیرین زاده |

 

eIw1R

 

دست‌ هایم را می‌ بینی ؟ آنها زمین را پیموده‌ اند

خاک و سنگ را جدا کرده‌ اند

جنگ و صلح را بنا کرده‌ اند،

فاصله‌ ها را

از دریا ها و رودخانه‌ ها برگرفته‌ اند.

و باز،

آنگاه که بر تن تو می‌ گذرند،

محبوب کوچکم،

دانه گندمم، پرستویم،

نمی‌ توانند تو را در بر گیرند،

از تاب و توان افتاده

در پی کبوترانی توأمان‌ اند

که در سینه‌ ات می‌ آرمند یا پرواز می‌ کنند،

آنها دور دست‌ های پاهایت را می‌ پیمایند،

در روشنای کمرگاه تو می‌ آسایند.

برای من گنجی هستی تو

سرشار از بی‌ کرانگی‌ ها تا دریا و شاخه‌ هایش

سپید و گسترده و نیلگونی

چون زمین به فصل انگورچینان.

در این سرزمین،

از پاها تا پیشانیت،

پیاده، پیاده، پیاده،

زندگیم را سپری خواهم کرد.


((پابلو نرودا))


برچسب ها: پابلو نرودا , شعر جهان , شاعرانه های باد , اشعار شاعران خارجی

تاريخ : چهارشنبه ۲۲ اردیبهشت ۱۳۹۵ | 5:6 | نویسنده : محمد شیرین زاده |

 

G093L

 

از چه کسی بپرسم

برای ایجاد چه اتفاقی به این دنیا آمدم؟

چرا ناخواسته در حرکتم؟

چرا نمی‌توانم آرام بنشینم؟

چرا بدون چرخ می‌چرخم

و بی‌بال و پر پرواز می‌کنم؟

چرا تصمیم به مهاجرت گرفتم

در حالی که استخوان‌هایم در شیلی زندگی می‌کنند؟


((پابلو نرودا))


برچسب ها: پابلو نرودا , اشعار شاعران خارجی , اشعار شاعران شیلی , شعر جهان

تاريخ : چهارشنبه ۲۲ اردیبهشت ۱۳۹۵ | 4:12 | نویسنده : محمد شیرین زاده |

 

wRik9

 

با من بيا !

مگو كجا؟

تنها

با من بيا !

با من بيا تا درد، تا زخم

با من بيا تا نشانت دهم

عشقم را آغاز از كجاست .

با من بيا

با من بيا تا خونی كه از لبم چكيد

تا خونی كز سكوتم

تا مرگ .

با من بيا تا دوباره به نوشداروی تو

روئينه

جانی تازه بگيرم .

تا شرابی باشی

كه عشقی را سيراب می‌كند .

با من بيا تا طعم آتش را دوباره احساس كنم

آتشی از خون و ميخك

آتشی از عشق و شراب .

 

((پابلو نرودا))


برچسب ها: پابلو نرودا , اشعار پابلو نرودا , اشعار شاعران خارجی , شعر عاشقانه

تاريخ : چهارشنبه ۲۲ اردیبهشت ۱۳۹۵ | 4:8 | نویسنده : محمد شیرین زاده |

 

Io7yS

 

اما اگر هیچ چیز

نتواند ما را از مرگ برهاند

لااقل "عشق"

از زندگی نجاتمان خواهد داد ...


((پابلو نرودا))


برچسب ها: پابلو نرودا , اشعار شاعران خارجی , اشعار پابلو نرودا , شعر جهان

تاريخ : دوشنبه ۱۳ اردیبهشت ۱۳۹۵ | 13:20 | نویسنده : محمد شیرین زاده |
مطالب قدیمی تر