درباره وب

سلام و عرض ادب و احترام

خدمت دوستان عزیز و گرامی

بنا به روز بودن وب سایت

از صفحات دیگر هم دیدن بفرمایید

با تشکر فراوان از حضورتان

آیدی  چنل من در تلگرام👇👇

mohammadshirinzadeh@

صفحه اینستاگرام بنده

mohammad.shirinzadeh

شاعر بارانی (محمد شیرین زاده)

♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥

تو را دوست دارم

چون بوئیدن غنچه ای

در حال باز شدن

چون رویایی شیرین

بعد از کابوس...

تو را دوست دارم

چون هر سلامی پس از بدرود...


((محمد شیرین زاده))

♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥

چشمانت را ببند

و دستت را

بر روی قلبم بگذار

اینبار خودش می خواهد

به تو بگوید

دوستت دارم ...

((محمد شیرین زاده))

♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥

بیا عشق را

قمار کنیم

نترس

جز دل

چیزی بهم

نمی بازیم ...

((محمد شیرین زاده))

♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥

یک روز

به وقت عشق

ساعت هايمان را

با هم تنظیم می کنیم

و از آن پس

دیگر فرقی نمی‌کند

به کدام وقت محلی

مشغول

دوست داشتن همیم...

((محمد شیرین زاده))

♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥

و این دیوانگی

خواست عشق ات بود

مرا ببخش که

بلند بلند

دوستت دارم...

((محمد شیرین زاده))

♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥

من و تو

آنقدر شبیه هم

نفس کشیده ایم

که قلب هايمان

به یک شکل

برای هم می تپند...

((محمد شیرین زاده))

♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥

مرا به خودت

محدود کن

آنقدر که

در این دنیا

جز آغوش ات

جایی نداشته باشم

برای زندگی...

((محمد شیرین زاده))

♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥

بخند

تو نمی دانی

چقدر خنده هات

بهانه می دهند

به دست هایم

برای در آغوش گرفتن ات

چقدر اشتیاق

به نفس هایم

برای بویدنت...

((محمد شیرین زاده))

♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥

دوست داشتن ات

اسم و رسم من است

گفته بودم؟

بمان

آنقدر که ما

تعریف همیشه باشیم...

((محمد شیرین زاده))
جستجوی وب
برچسب ها وب
شعر (1312)

 

 

برای تو مینویسم 

که عزیزتر از جان شده ای و 

لازمتر از نفس 

ای عزیز دور...

ای  مهربان دست نیافتتنی

می نویسم برای تو که یک جهانی 

برای  تمام روزهایی که 

خواستمت  ولی نداشتمت

می نویسم از دستان کوتاهم

که نتوانست  تو را در آغوش  بگیرد 

من همچنان می نویسم  برایت

حتا اگر  نوشته  هایم  را نخوانی  ...

می

نو

یسم

دوستت

 دارم...


((زری محمد پور))

 

👇👇👇

6cx5_10.png


برچسب ها: زری محمد پور , شعر دوست داشتن , دلنوشته عاشقانه , شعر ناب

تاريخ : چهارشنبه ۲۲ تیر ۱۴۰۱ | 0:44 | نویسنده : محمد شیرین زاده |

 

capture_v1hg.png

 

نور!

رفت!

صدا!

رفت!

رفتی

ترس رفتنت رفت

نشست روی عصب‌های شب

زد به گلو کمرش را شکست

کجا

دیگر کی

کنار توبنشینم

نور برود

صدا برود

برویم

به عصب‌های شب بزنیم.


((روجا چمنکار))

 

👇👇👇 

6cx5_10.png


برچسب ها: روجا چمنکار , اشعار روجا چمنکار , شاعرانه روجا چمنکار , دلنوشته عاشقانه

تاريخ : دوشنبه ۲۹ آذر ۱۴۰۰ | 2:32 | نویسنده : محمد شیرین زاده |

 

 

تا انتها

ترافیک سنگین

بوق ها حباب می شدند و می ترکیدند

گوش چسباندم به لبخند نیم سوزت

و کلاف بغض

کف ماشین افتاد

در تمام طول بزرگراه رسالت

صدای ضربان های نامنظم را

از پشت لباس توری ام شنیده بودی

در تمام طول بزرگراه رسالت

وقتی به انگشتان درختی ام

پارچه های رنگی می بستی

و می دانستی

هیچ عشق آبی آسمانی

به پایش نمی رسد

گواهی بده رنگِ تمام روزهای ما

شب بود

شب رنگ های زننده

از نهنگ ها سبقت گرفته بودند

دریا شلوغ شده بود و دود

از میان خطوط ترافیک نگاهمان می کرد

کلاف بغض

کف ماشین افتاد

و تو

روی پارچه های رنگی وِرد می خواندی

به اسم ماهی ها که می رسیدی

صدایت به لباس توری ام گیر می کرد

در تمام طول بزرگراه

راننده به نجات حریق

و من به دریایی فکر می کردم

که غرق مان نخواهد نکرد

گواهی بده پهلو گرفتم

به انگشتان درختی خودم

و کلاف بغض کف ماشین افتاد

چراغ قرمزی دور دهان ماهی چرخید

لبخند نیم سوزت را گشتند

ضربان های نامنظم را گشتند

صندوق عقب را گشتند

کف ماشین را ...

پُر بود از کلاف

گواهی بده

صدای ضبط قُراضه

آن قدر بلند بود

که صدای برخوردِ خودمان

با خودمان را نشنیدیم

در تمام طول بزرگراه

سَکوهای نفتی

تنها عامل تصادفات بودند

و تو

از آن شب به بعد

از آن روز به بعد

ازآن بزرگراه به بعد

آن قدر نبودی

که حالا

بودنت

در قاب روبرو

آزارم می دهد

تا انتها


((روجا چمنکار))

 

گروه شعر های باران خورده در تلگرام👇

t.me/sherebarankhordee


برچسب ها: روجا چمنکار , اشعار روجا چمنکار , شاعرانه روجا چمنکار , دلنوشته عاشقانه

تاريخ : یکشنبه ۷ شهریور ۱۴۰۰ | 5:36 | نویسنده : محمد شیرین زاده |

 

w156251_photo_2020-02-15_16-47-55.jpg

 

گاهی جای خالی یکنفر

در زندگی ات

میمیرد....

آن وقت بلند میشوی

بروی

یک جای خالی دیگر پیدا کنی .... .

همین!


((چیستا یثربی))


برچسب ها: چیستا یثربی , اشعار چیستا یثربی , دلنوشته عاشقانه , شعر ناب

تاريخ : یکشنبه ۲۷ بهمن ۱۳۹۸ | 4:23 | نویسنده : محمد شیرین زاده |

 

u963924_52296502_409783923109594_887485686693260030_n.jpg

 

دلم برای تو

تنگ است

و این را

نمی‌توانم بگویم

مثل باد که از پشت پنجره‌ات می‌گذرد

و یا درخت‌ها که

خاموش‌اند

سرنوشتِ عشق

گاهی سکوت است.. 


((چیستا یثربی))


برچسب ها: چیستا یثربی , اشعار چیستا یثربی , دلنوشته عاشقانه , شعر ناب

تاريخ : شنبه ۲۶ بهمن ۱۳۹۸ | 14:23 | نویسنده : محمد شیرین زاده |

 

pfl6_10389023_387058071491226_4585825605912894644_n.jpg

 

قبل از خواب

تمام چراغ های کم مصرف را

بی مصرف را

پر مصرف را

روشن کن

من از صدای آژیر

و از کلمات تلمبار شده

در گلوی تاریک شب می لرزم

و مدام به این فکر می کنم

که "جنگ"

سه حرف دارد و

دو نقطه و

یک کابوس

بوس

شب به خیر


((روجا چمنکار))


برچسب ها: روجا چمنکار , اشعار روجا چمنکار , شاعرانه روجا چمنکار , دلنوشته عاشقانه

تاريخ : جمعه ۱۹ مهر ۱۳۹۸ | 16:12 | نویسنده : محمد شیرین زاده |

 

عکس ‏ناهید عرجونی‏

 

نام مرا بنویسید

پای تمام بیانیه هایی

که لبخند وبوسه را

آزاد می خواهند

پای بیانیه هایی

که نمی خواهند

درختی قطع شود

پرنده ای بهراسد

چهار پایه ای بلغزد زیر پای کسی

پای بیانیه هایی

که

می ترسند کودکی گریه کند


((ناهید عرجونی))


برچسب ها: ناهید عرجونی , اشعار ناهید عرجونی , شاعرانه ناهید عرجونی , دلنوشته عاشقانه

تاريخ : جمعه ۱۵ شهریور ۱۳۹۸ | 1:21 | نویسنده : محمد شیرین زاده |

 

مولانا ●

 

دلم برای تو تنگ است

و این را نمی‌توانم بگویم

مثل باد که از پشت 

پنجره‌ات می‌گذرد

و یا درخت‌ها که

خاموش‌اند

سرنوشت عشق

گاهی سکوت است


((چیستا یثربی))


برچسب ها: چیستا یثربی , اشعار چیستا یثربی , دلنوشته عاشقانه , شعر ناب

تاريخ : جمعه ۱۱ مرداد ۱۳۹۸ | 3:36 | نویسنده : محمد شیرین زاده |

 

 

اگر هنوز

بعد از گذشت سال ها

هر از گاهى دل ات مى گيرد

و بى آنكه خودت بدانى چرا

بغضى خفيف

حتا براى ثانيه اى

راه گلويت را مى بندد

بدان كه من

هرآنچه بايد به تو مى گفتم را

هيچ وقت نشد كه  بگويم


((بهرنگ قاسمى))

https://telegram.me/sherebarankhorde

6cx5_10.png


برچسب ها: بهرنگ قاسمی , اشعار بهرنگ قاسمی , دلنوشته عاشقانه , شعر ناب

تاريخ : پنجشنبه ۲۳ خرداد ۱۳۹۸ | 14:2 | نویسنده : محمد شیرین زاده |

 

 

از صورتِ صبحى‌ات

كه موهايت ماهور مى‌زند و

چشم‌هايت شور

از صورتِ ظهرى‌ات

كه ازدحامِ بساطِ سرخ‌ها،

سياه‌ها و نيلى‌ها

كشفِ صداى بوسه را

به تاخير مى‌اندازند

و از صورتِ شبانه‌ات

كه آرام آرام

دست به دستمال تر مى‌برى تا

املاى زيبايى‌ات را پاک كنى

حرف‌هاى زيادى در دل‌ام دارم !

اينكه صرفن بخاطرِ من آرايش مى‌كنى درست

و هر هفته خداد تومن پول

خرج ناخن‌ات ميكنى هم درست

اما به گرد و خاكى كه حينِ كار

بر صورت‌ام مى‌نشيند رحم كن

به چكشى كه زبانِ جهت

سرش نمى‌شود

و گاهن مسيرِ ناخن و انگشت را

يكجا فوتِ آب مى‌شود.

عزيزم!

تعريفِ من از عشق

به همين سادگى‌ست؛

اينكه پيراهن مرا بپوشى

و كلاهِ ايمنى‌ام را به سر كنى

كه وقتى شب به خانه بيايم

بعد از خنده‌هاى بى‌امان

پلاستيکِ نان و شير را زمين بگذارم،

تو را به آغوش كشم

و كابوسِ هرچه آهن و چكش و داربست هست را

با روياى بوسيدن دست هايت

عوض كنم


((بهرنگ قاسمى))


برچسب ها: بهرنگ قاسمی , اشعار بهرنگ قاسمی , دلنوشته عاشقانه , شعر ناب

تاريخ : پنجشنبه ۹ خرداد ۱۳۹۸ | 5:35 | نویسنده : محمد شیرین زاده |

 

محسن مرادي

 

چقدر خوبن آدمایی که پوست کنده حرف میزنن

 و پشتت هستن همه جوره، 

حتی اگه خیلی وقتها حمایتشون در حد حرف باشه

 بازم باور میکنی که تنها نیستی، 

وقتی حس میکنی حرفاشون

 بوی ناب صداقت میده و دلگرم میشی،

 انگار هیچی دیگه نمیتونه کوه بلند امیدت رو خراب کنه

اما وای از اون روزی که آدما ندونن با هم چندچندن... 

اونوقتِ که تو همه‌ی شرایط تنها میذارن همدیگرو 

و انقدر این داستان ادامه پیدا میکنه 

که دیگه هیچوقت هیچ انتظاری از هم ندارن... 


((مهشيد تمسكى))

 

https://telegram.me/sherebarankhorde

 

6cx5_10.png


برچسب ها: مهشيد تمسكى , نوشته های مهشيد تمسكى , دلنوشته , دلنوشته عاشقانه

تاريخ : چهارشنبه ۱ خرداد ۱۳۹۸ | 16:6 | نویسنده : محمد شیرین زاده |

 

 

انگار همه عمر ؛

در مسافرخانه هایی زیسته ام ،

که بخشی از خودم را در آن ،

جا گذاشته ام .... .

ناممکن است

ناممکن است که به شهر ما بیایی ،

و عطر بهار عشقی یکطرفه ،

ویرانت نکند...


((چیستا یثربی))

 


برچسب ها: چیستا یثربی , اشعار چیستا یثربی , دلنوشته عاشقانه , شعر ناب

تاريخ : سه شنبه ۲۳ مرداد ۱۳۹۷ | 17:37 | نویسنده : محمد شیرین زاده |

 

 

مثل دریا ،

به قلبم میریزی ،

مثل ساحل ،

همیشه منتظرم .... .

دریا ، همیشه شیطنت دارد ،

ساحل اما ، هیچ .....

فقط آغوش دارد و صبر ....


((چیستا یثربی))

 


برچسب ها: چیستا یثربی , اشعار چیستا یثربی , دلنوشته عاشقانه , شعر ناب

تاريخ : سه شنبه ۱۹ دی ۱۳۹۶ | 13:7 | نویسنده : محمد شیرین زاده |

 

 

صدها بار به ایران حمله شد ؛

دوباره سر پا ایستاد ؛

چشم تو ؛ صدها بار به من حمله کرد ؛

یادم رفت زخم خورده ام ؛

بلند شدم..... . .

اینگونه باجنگ

عاشق همدیگر شدیم !.... . .


((چیستا یثربی))

 


برچسب ها: چیستا یثربی , اشعار چیستا یثربی , دلنوشته عاشقانه , شعر ناب

تاريخ : دوشنبه ۵ تیر ۱۳۹۶ | 5:46 | نویسنده : محمد شیرین زاده |

 

 

کمتر زنی را دیده ام

که هنگام عبور از خیابان

دست مردی را نگرفته باشد

حتی در خیالش!


((بهرنگ قاسمی))

 

roKZ2


برچسب ها: بهرنگ قاسمی , اشعار بهرنگ قاسمی , دلنوشته عاشقانه , شعر ناب

تاريخ : سه شنبه ۲۸ دی ۱۳۹۵ | 3:52 | نویسنده : محمد شیرین زاده |

 

 

در چشمانت به خواب رفته ام...

نمرده ام ؛

خواب تو را میبینم ؛

بیدارم نکنی!

صدایم نکنی!

خاکم نکنی!


((چیستا یثربی))

 

roKZ2


برچسب ها: چیستا یثربی , اشعار چیستا یثربی , دلنوشته عاشقانه , شعر ناب

تاريخ : جمعه ۱۷ دی ۱۳۹۵ | 15:53 | نویسنده : محمد شیرین زاده |

 

bTt7z

 

ديگر اجازه ورود نمي خواست

آرام و مستقيم وارد اتاق شد

به كسي سلام نكرد

آرام روي صندلي

نشست

كسي هم از ميوه هايي كه در اتاق بود

تعارفش نكرد

با يك مداد پاك كن

كه همراه داشت

مي خواست

همه چيز جهان را پاك كند

حتي اتاق را

حتي ساكنان اتاق را

به سوي چراغ سقفي

كه روشن بود

رفت

كه چراغ سقفي را

با مداد پاك كن پاك كند

مردماني كه در اتاق بودند

و سوگوار بودند

مانع اش شدند

از اتاق بيرون رفت

درخت هاي

خانه سوگواران را

با مداد پاك كن پاك كرد

كسي در حياط خانه سوگواران نبود

كه مانع اش شود

به كوچه رفت كوچه را با مداد پاك كن

پاك نكرد

بايد از كوچه به خيابان

ميرسيد

اما

در خيابان

تمام اتوبوسها را

با مداد پاك كن

پاك كرد.

 

((احمد رضا احمدی))

 

roKZ2


برچسب ها: احمد رضا احمدی , اشعار احمد رضا احمدی , شعر ناب , شعر عاشقانه

تاريخ : سه شنبه ۱۴ دی ۱۳۹۵ | 3:59 | نویسنده : محمد شیرین زاده |

 

tlZqS

 

عشق مثل تصادف است !

اولش داغی ؛ نمیفهمی ؛

و بعد درد و اندوه....

و آخر سر ؛

به زخمش عادت میکنی ؛

نباشد ؛ انگار چیزی کم داری ...


((چیستا یثربی))

 

roKZ2


برچسب ها: چیستا یثربی , اشعار چیستا یثربی , دلنوشته عاشقانه , شعر ناب

تاريخ : شنبه ۱۱ دی ۱۳۹۵ | 5:7 | نویسنده : محمد شیرین زاده |

 

jnif_14374068_298085753917084_3526940733028171776_n.jpg

 

هر چقدر که از من بیشتر بگریزی ؛

بیشتر به دنبالت خواهم آمد !....

پس به کره ی ماه بگریز !....

آنجا هم پیدایت میکنم...

. . مثل آدم و حوای جهان ؛

که چاره ای جز باهم بودن نداشتند ؛ .

و عشق یعنی همین !

یعنی چاره ی دیگری نداشته باشی !

به خدا چاره ی دیگری نیست!

کمی راه بیا !....


((چیستا یثربی))

 

roKZ2


برچسب ها: چیستا یثربی , اشعار چیستا یثربی , دلنوشته عاشقانه , شعر ناب

تاريخ : پنجشنبه ۹ دی ۱۳۹۵ | 5:7 | نویسنده : محمد شیرین زاده |

 

k4le_14693943_663234197168806_232265977327255552_n.jpg

 

کاش دنیا یک نفس ؛

بی یاد تو

استراحت میکرد ...

 

((چیستا یثربی))

 

roKZ2


برچسب ها: چیستا یثربی , اشعار چیستا یثربی , دلنوشته عاشقانه , شعر ناب

تاريخ : پنجشنبه ۹ دی ۱۳۹۵ | 4:54 | نویسنده : محمد شیرین زاده |

 

fk31_14596617_225636334531992_2445428406951608320_n.jpg

 

همیشه وقتی کسی را دوست داری ؛

خاطراتش را با خود همراه داری ؛

مثل یک کوله پشتی در جنگ ؛

من ؛ کوله پشتی ام را ؛ کنار جاده گم کردم ؛

فرمان چشمان شما چیست فرمانده ؟

تسلیم شوم ؛ بجنگم ؛ یا برگردم ؟


((چیستا یثربی))

 

roKZ2


برچسب ها: چیستا یثربی , اشعار چیستا یثربی , دلنوشته عاشقانه , شعر ناب

تاريخ : پنجشنبه ۹ دی ۱۳۹۵ | 4:14 | نویسنده : محمد شیرین زاده |

 

71RVQ

 

تو را به زبان اسپانیایی دوست دارم

در هوس دیوانه وار رقص فلامینکو

در عطش وحشی رقص تانگو

تو را به زبان یونانی دوست دارم

غمناک ، ظریف و زیبا

در نقش و نگار لباس های رقص سیرتاکی

در تکان آرام شانه ها

تو را به زبان ایتالیایی دوست دارم

در اُپرای «عروسی فیگارو» موتسارت

در اُپرای «کارمن» بیزه

در اُپرای «آیدای» وِردی

تو را به زبان تُرکی دوست دارم

در رقص جنگی و یاللی

در رقص تأثر برانگیز واغزالی

تو را به هر زبانی دوست دارم

در هر نُت موسیقی

در هر سطری که می نویسم

در هر ترانه ی شور انگیز

در هر ریتم غمناک

آیا عشق را زبانی هست ؟

آیا عشق ، کوره راه وُ راهی دارد ؟

تو را به هر زبانی دوست دارم

در هفت نُتی که می دانم

در هفت رنگی که می شناسم

تو را در آسمان وُ زمین دوست دارم

ربطی به خود تو ندارد

تو را به همه ی زبان ها

در همه ی خانه وُ راه ها

تو را در درونم

دوست دارم


((زیبا خلیل شاعر آذربایجانی))

مترجم : محتبی نهانی

 

roKZ2


برچسب ها: زیبا خلیل , اشعار شاعران خارجی , شعر جهان , دلنوشته عاشقانه

تاريخ : شنبه ۴ دی ۱۳۹۵ | 5:10 | نویسنده : محمد شیرین زاده |

 

QsP1k


تنفس ؛ در هوای صبحی که تو هم بیدار میشوی ؛

این تنها شباهت ماست ....

به همین شباهتهای کوچک ؛ راضی ام....

مثل یک زندگی مشترک پنهانی!


((چیستا یثربی))

 

roKZ2


برچسب ها: چیستا یثربی , اشعار چیستا یثربی , دلنوشته عاشقانه , شعر ناب

تاريخ : شنبه ۴ دی ۱۳۹۵ | 4:57 | نویسنده : محمد شیرین زاده |

 

StO0g

 

می خواهم خیال کنم آنکه دوستش داری منم

همانکه برایش شعر می گویی

که دلتنگِ آغوشش می شوی

که...

دیگر تابِ دلتنگی ات را ندارم

تابِ غصه هایت را

بگذار خیال کنم آنکه دوستش داری منم

آنوقت آمده ام

برای هر دومان چای دارچین ریخته ام

تو سرت را میان آغوشِ کوچک من جا کرده ای

و تمام بغض مردانه ات را ...

بگذاراین معامله بین خودمان بماند

تمامِ شهر خوابند

قرارمان کنار شمعدانی های خیال من

اشکهایت برای من

بگذار شانه های کوچکِ من از آنِ تو باشد

تو فقط بیا

تمامِ غصه هایت را به قیمتِ جان خریدارم

لبخندت را گران تر می خرم

آن وقت تمامش را یکجا به نامِ خودت می زنم

تو فقط

بگذار خیال کنم

آنکه دوستش داری

منم!


((زهرا حاجی نوروزی))

 

roKZ2


برچسب ها: زهرا حاجی نوروزی , اشعار زهرا حاجی نوروزی , شعر عاشقانه , دلنوشته عاشقانه

تاريخ : سه شنبه ۲ آذر ۱۳۹۵ | 14:52 | نویسنده : محمد شیرین زاده |

 

Z3OxM

 

روز می رسد

شب می گذرد

و قطاری که تو در انتظار آنی ؛

هرگز نه می رسد

و نه می گذرد...


((چیستا یثربی))

 

roKZ2


برچسب ها: چیستا یثربی , اشعار چیستا یثربی , دلنوشته عاشقانه , شعر ناب

تاريخ : چهارشنبه ۱۹ آبان ۱۳۹۵ | 15:20 | نویسنده : محمد شیرین زاده |

 

امروز

کدام یک از

لبخندهایت را پوشیده‌ای

که این‌قدر

دلنشین‌ تر شده‌ای !!؟


((عادل دانتیسم))


برچسب ها: عادل دانتیسم , اشعار عادل دانتیسم , شعر عاشقانه , دلنوشته عاشقانه

تاريخ : شنبه ۱۰ مهر ۱۳۹۵ | 18:5 | نویسنده : محمد شیرین زاده |

 

870hd

 

زنان ؛ دو دسته اند.....

زنانی که عاشق شدن را خوب بلدند ؛

و زنانی که معشوق بودن را....

اگر نمیتوان هر دو را باهم بود ؛

من ترجیح میدهم جزء دسته ی اول باشم! . .

چون میدانم ؛ میتوانم چنان عاشق استواری باشم ؛

که یکروز ؛ به یادم بیفتی!

و همین کافیست...... .

چه شیرین است مدام به خواب و خلوت تو آمدن !

وقتی حتی نتوانی به پلیس شکایت کنی!


((چیستا یثربی))


برچسب ها: چیستا یثربی , اشعار چیستا یثربی , دلنوشته عاشقانه , شعر ناب

تاريخ : سه شنبه ۲۶ مرداد ۱۳۹۵ | 16:11 | نویسنده : محمد شیرین زاده |

 

A0Hgf

 

شب غزل چشمان تو را تمام کرد

من دیگر از چه بسرایم ؟

نگاه کن

اینک آفتاب ، از پنجره سر می کشد

و دستانش را پنهانی بر گیسوانم نوازش می دهد.

پنهان نمی کنم ... تو را دوست دارم

انکار نمی کنم

بگذار بفهمند...

خوش به حال آفتاب که زن نیست ...

خوش به حال آفتاب که من نیست ...

خوش به حال آفتاب که آهسته و نامرئی

همه جا هست

و هرکه را دوست دارد ، می نوازد بی ترس و بی واهمه

خوش به حال آفتاب که سوختن نمی داند ...

خوش به حال آفتاب که عاشق نیست ...

خوش به حال تو که خوابیده ای مثل کودکی تازه نفس

و اشک های مرا نمی بینی ...

خوش به حال همه ، حتی من ،

که عشق تو را به خاک می برم ...


((چیستا یثربی))


برچسب ها: چیستا یثربی , اشعار چیستا یثربی , دلنوشته عاشقانه , شعر ناب

تاريخ : شنبه ۲۳ مرداد ۱۳۹۵ | 16:4 | نویسنده : محمد شیرین زاده |
مطالب قدیمی تر