درباره وب

سلام و عرض ادب و احترام

خدمت دوستان عزیز و گرامی

بنا به روز بودن وب سایت

از صفحات دیگر هم دیدن بفرمایید

با تشکر فراوان از حضورتان

آیدی  چنل من در تلگرام👇👇

mohammadshirinzadeh@

صفحه اینستاگرام بنده

mohammad.shirinzadeh

شاعر بارانی (محمد شیرین زاده)

♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥

تو را دوست دارم

چون بوئیدن غنچه ای

در حال باز شدن

چون رویایی شیرین

بعد از کابوس...

تو را دوست دارم

چون هر سلامی پس از بدرود...


((محمد شیرین زاده))

♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥

چشمانت را ببند

و دستت را

بر روی قلبم بگذار

اینبار خودش می خواهد

به تو بگوید

دوستت دارم ...

((محمد شیرین زاده))

♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥

بیا عشق را

قمار کنیم

نترس

جز دل

چیزی بهم

نمی بازیم ...

((محمد شیرین زاده))

♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥

یک روز

به وقت عشق

ساعت هايمان را

با هم تنظیم می کنیم

و از آن پس

دیگر فرقی نمی‌کند

به کدام وقت محلی

مشغول

دوست داشتن همیم...

((محمد شیرین زاده))

♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥

و این دیوانگی

خواست عشق ات بود

مرا ببخش که

بلند بلند

دوستت دارم...

((محمد شیرین زاده))

♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥

من و تو

آنقدر شبیه هم

نفس کشیده ایم

که قلب هايمان

به یک شکل

برای هم می تپند...

((محمد شیرین زاده))

♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥

مرا به خودت

محدود کن

آنقدر که

در این دنیا

جز آغوش ات

جایی نداشته باشم

برای زندگی...

((محمد شیرین زاده))

♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥

بخند

تو نمی دانی

چقدر خنده هات

بهانه می دهند

به دست هایم

برای در آغوش گرفتن ات

چقدر اشتیاق

به نفس هایم

برای بویدنت...

((محمد شیرین زاده))

♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥

دوست داشتن ات

اسم و رسم من است

گفته بودم؟

بمان

آنقدر که ما

تعریف همیشه باشیم...

((محمد شیرین زاده))
جستجوی وب
برچسب ها وب
شعر (1312)

 

 

بايد كسی باشد

برای دوست داشتن

كسی باشد

كه وقتی تمامت را

گوشه ای گم ميكنی

بيايد 

پيدايت كند...


((عادل دانتیسم))


برچسب ها: عادل دانتیسم , اشعار عادل دانتیسم , شعرکده , گروه شعر در تلگرام

تاريخ : دوشنبه ۱۹ مهر ۱۴۰۰ | 6:0 | نویسنده : محمد شیرین زاده |

 

l809337_.jpg

 

باید کسی باشد ،

که به خواب هایت سَرَک بکشد ...

جایِ فصل‌ها را عوض کند ...

ستاره‌ها را بچیند رویِ بالشتَت ...

دردهایت را بتکاند ...

ترس‌هایت را فراری دهد ...

دست به موهایت  بکشد ،

و آرام درآغوش بگیردَت و بگوید : 

آرام بخواب ،

بیدار که شدی، من اینجا هستم ...


((عادل دانتیسم))

 

گروه شعر های باران خورده در تلگرام👇

t.me/sherebarankhordee


برچسب ها: عادل دانتیسم , اشعار عادل دانتیسم , شعرکده , شعر بیداری

تاريخ : شنبه ۴ اردیبهشت ۱۴۰۰ | 4:1 | نویسنده : محمد شیرین زاده |

 

 

واژه ها 

قد نمیدهند

ارتفاع دلتنگی‌ام را...


((عادل دانتیسم))


برچسب ها: عادل دانتیسم , اشعار عادل دانتیسم , شعرکده , شاعرانه

تاريخ : سه شنبه ۱۹ فروردین ۱۳۹۹ | 3:27 | نویسنده : محمد شیرین زاده |

 

 

تو تنهايی‌ات را شعر می‌كنی

او دود

ديگری سكوت

اما من رو برمی‌گردانم 

و با آستین پیراهن‌ام

چشم‌هايم را پاك می‌كنم ...!


((عادل دانتیسم))


برچسب ها: عادل دانتیسم , اشعار عادل دانتیسم , شعرکده , شاعرانه

تاريخ : پنجشنبه ۱۱ مهر ۱۳۹۸ | 0:41 | نویسنده : محمد شیرین زاده |

 

عکس نوشته غمگین یه چیزایی هست نه میشه نوشت نه میشه به زبون آورد

 

یک دوست داشتن‌هایی هم هست

که دلت برایش از دور ضعف میرود

که وقتی حواسش نیست

در دل دعایش میکنی

یک بوسه به سویش روانه میکنی،،،


((عادل دانتیسم))


برچسب ها: عادل دانتیسم , اشعار عادل دانتیسم , شعرکده , شاعرانه

تاريخ : سه شنبه ۹ مهر ۱۳۹۸ | 4:46 | نویسنده : محمد شیرین زاده |

 

sxd7_photo_2017-01-26_04-20-52.jpg

 

دل که تنگ باشد

دیگر مردو زن ندارد

اشک می دود تا گوشه چشمانت

و سُر میخورد روی گونه ها

دل که تنگ باشد

تنهایی اتاقت را

باخدا هم تقسیم نمیکنی !


((عادل دانتیسم))

 

roKZ2


برچسب ها: عادل دانتیسم , اشعار عادل دانتیسم , دست نوشته های عادل دانتیسم , شعر عاشقانه

تاريخ : دوشنبه ۴ بهمن ۱۳۹۵ | 4:20 | نویسنده : محمد شیرین زاده |

 

nuagb

 

گاهی دلت می خواهد

در شلوغی روزگارش بیاید

تنگ در آغوشت بگیرد

بگوید:

تمام حواسم با توست!

با تو خوب من...!


((عادل دانتیسم))

 

roKZ2


برچسب ها: عادل دانتیسم , اشعار عادل دانتیسم , دست نوشته های عادل دانتیسم , شعر عاشقانه

تاريخ : شنبه ۱ آبان ۱۳۹۵ | 14:19 | نویسنده : محمد شیرین زاده |

 

FD9Kr

 

پشت

پلک‌ های

تو

اما...!

نگاهی ست

که دوستش دارم


((عادل دانتیسم))

 

roKZ2


برچسب ها: عادل دانتیسم , اشعار عادل دانتیسم , دست نوشته های عادل دانتیسم , شعر عاشقانه

تاريخ : پنجشنبه ۲۹ مهر ۱۳۹۵ | 1:0 | نویسنده : محمد شیرین زاده |

 

WOt0h

 

دلیلی ندارد کسی که دوستش داشته ای

یک روز از چشمانت بی افتد

دلیلی ندارد او که پایِ رفتن داشت

تو هم یک روز از جایی بروی

دلیلی ندارد اگر گفت تقدیر چنین خواست

تو باورت شود که تقدیر

بی رحم است

نه جانم !

هیچ دلیلی.. هرجا هم که بودی بگو

آری! من روزی دوستش داشته ام

بگو او رفتن بلد بود نوشِ جانِ لحظه هایش

بگو او تقدیرش را چنین تیره و تار می بیند

می خواهد ببیند.. پس ببیند.

گاهی کسی می آید

بی دلیل می آید

با هزار و یک دلیل می رود

اما این هیچ دلیل نمی شود

که تو برایِ خودت

دلیل بیاوری که دیگر دوست داشتن نیست

دلیل بیاوری که پایِ ماندن نیست

دلیل بیاوری

که مردِ راهِ عشق

نیست!


((عادل دانتیسم))

 

roKZ2


برچسب ها: عادل دانتیسم , اشعار عادل دانتیسم , دست نوشته های عادل دانتیسم , شعر عاشقانه

تاريخ : دوشنبه ۲۶ مهر ۱۳۹۵ | 3:44 | نویسنده : محمد شیرین زاده |

 

من تو را هرروز می بینم

حتی از دورترین فاصله

حتی وقتی دور تا دورِ خودم را

یک دیوار می کشم

تا مبادا عطری ؛ نگاهی ؛ حرفی

مرا یادِ تو بیاندازد

بی خبر از دلی که تقلا می کند

تو را صدا می زند

و مرا دیگر صاحبِ خود نمی داند

من تو را هرروز می خوانم

لا به لایِ کتاب هایِ بی ربطِ درسی

میانِ آگهیِ بازرگانی

میانِ زیرنویس هایِ فیلم هایِ دِرام

تو حتی در چمدان وقتی فکرِ رفتن می کنم پیدایی

میانِ تمامِ لباس هایم

کنارِ تمامِ دفتر هایم

و قدمهایت در کفش هایم

پیداست

حالا تو با چنین حضوری در من

در روزهایم ؛ در لحظه هایم

به راحتی با یک کلام

دستِ روزگار را در دستانِ من می گذاری

تا از من دیوانه ای دورِ گرد بسازد

که نامِ تو را بر تمامِ دیوارهایِ این شهر

حک خواهد کرد

و زیرِ لب تمامِ آوازهایی که روزی در خاطرش

برایِ تو شب به شب با دستِ نوازشگرش

لالایی می خوانده

خواهد خواند

و مردمی که به او به چشمِ یک بی چاره نگاه خواهند کرد

بی آنکه بدانند این دیوانه

تمامِ خود را روزی

جا گذاشته

و در عوض یک کلام نصیبش شده :

متاسفم !

من اشتباه کردم...


((عادل دانتیسم))


برچسب ها: عادل دانتیسم , اشعار عادل دانتیسم , دست نوشته های عادل دانتیسم , شعر عاشقانه

تاريخ : سه شنبه ۱۳ مهر ۱۳۹۵ | 23:42 | نویسنده : محمد شیرین زاده |

 

امروز

کدام یک از

لبخندهایت را پوشیده‌ای

که این‌قدر

دلنشین‌ تر شده‌ای !!؟


((عادل دانتیسم))


برچسب ها: عادل دانتیسم , اشعار عادل دانتیسم , شعر عاشقانه , دلنوشته عاشقانه

تاريخ : شنبه ۱۰ مهر ۱۳۹۵ | 18:5 | نویسنده : محمد شیرین زاده |

 

Ip2ig

 

به تو که فکر می کنم،

جایی در سرم تیر می کشد... .

و من! باز هی به تو فکر می کنم... .

و هی باز، دردم می آید

از این به بعد بیا روبروی من بایست،

یک لبخند بزن و برو ... .

این یکی!

دردش بیشتر خواهد بود!... .


((عادل دانتیسم))


برچسب ها: عادل دانتیسم , اشعار عادل دانتیسم , دست نوشته های عادل دانتیسم , شعر عاشقانه

تاريخ : دوشنبه ۱۱ مرداد ۱۳۹۵ | 4:0 | نویسنده : محمد شیرین زاده |

 

4Dytu

 

دلتنگی

یک سکوت میخواهد

یک آغوش

که بوی عطر تورا

تنها

داشته باشد

که بدانی دور‌که شد

هنوز هم آغشته باشد

از بوی تو...

دلتنگی

امنیت میخواهد.....

 

((عادل دانتیسم))


برچسب ها: عادل دانتیسم , اشعار عادل دانتیسم , دست نوشته های عادل دانتیسم , شعر عاشقانه

تاريخ : سه شنبه ۴ خرداد ۱۳۹۵ | 4:44 | نویسنده : محمد شیرین زاده |

 

2tu5_photo_2016-03-25_12-25-17.jpg

 

ﻋﺸﻖ ﯾﻌﻨﯽ

ﺳﺎﻋﺖِ ﺩﯾﺪﺍﺭ ﮐﻪ ﺭﺳﯿﺪ

ﺧﺎﻧﻪ ﺭﺍ ﮐﻪ ﻫﯿﭻ

ﺷﻬﺮ ﺭﺍ ﻣﺮﺗﺐ ﮐﻨﯽ

ﯾﻌﻨﯽ ﻫﺮﭼﻪ ﻣﯽ ﺑﺎﻓﯽ

ﺑﺮﺍﯼِ ﺍﻧﺪﺍﺧﺘﻦِ ﺩﻭﺭِ ﮔﺮﺩﻥِ ﻟﺐ ﻫﺎﯾﺖ

ﺑﺮﺍﯼِ ﮔﺮﻡ ﮐﺮﺩﻥِ ﺛﺎﻧﯿﻪ ﻫﺎﯼ ﺑﺎ ﺍﻭ

ﻭﻗﺘﯽ ﻣﯽ ﮔﻮﯾﯽ

ﺳﻼﻡ !

ﻫﻤﻪ ﺍﺵ ﺑﺎ ﻫﻢ ﺷﮑﺎﻓﺘﻪ ﺷﻮﺩ

ﯾﻌﻨﯽ ﺑﺎﺯ ﻭ ﺑﺴﺘﻦِ ﭼﺸﻤﻬﺎﯾﺖ

ﺑﺮﺍﯼِ ﻣﺎﻧﺪﻥ ﺩﺭ ﻧﺎﺑﺎﻭﺭﯼِ ﺁﻧﮑﻪ

ﺭﻭ ﺑﻪ ﺭﻭﯾﺶ ﻧﺸﺴﺘﻪ ﺍﯼ

ﻋﺸﻖ ﯾﻌﻨﯽ ﺣﺘﯽ ﺍﮔﺮ ﺍﯾﻦ ﺩﯾﺪﺍﺭ

ﺩﺭ ﯾﮏ ﺟﻤﻊِ ﺷﻠﻮﻍ ﺑﺎﺷﺪ

ﻭ ﺍﻭ ﺍﺻﻼ ﺍﺯ ﻓﮑﺮﺵ ﻫﻢ ﻋﺒﻮﺭ ﻧﮑﻨﺪ

ﮐﻪ ﺗﻮ ﺁﻧﺠﺎ ﻧﺸﺴﺘﻪ ﺍﯼ ﻭ ﺩﺭ ﺩﻟﺖ

ﺭﺧﺖِ ﺁﻏﺸﺘﻪ ﺑﻪ ﻧﻔﺲ ﻫﺎﯾﺶ ﺭﺍ

ﻣﯽ ﺷﻮﺭﯼ

ﯾﻌﻨﯽ ﻫﺮﮐﻪ ﺻﺪﺍﯾﺖ ﮐﺮﺩ

ﺑﺎﺭﻫﺎ ﻭ ﺑﺎﺭﻫﺎ ﻧﺎﻣﺖ ﺭﺍ ﮐﻪ ﮔﻔﺖ

ﺣﻮﺍﺳﺖ ﻧﺒﺎﺷﺪ

ﺍﻣﺎ ﺗﺎ ﻧﺎﻡِ ﺍﻭ ﺭﺍ ﮐﺴﯽ ﺻﺪﺍ ﮐﺮﺩ

ﺍﻧﮕﺎﺭ ﮐﻪ ﺗﻮ ﺭﺍ ﺻﺪﺍ ﮐﺮﺩﻩ ﺑﺎﺷﻨﺪ

ﻫﻤﻪ ﯼ ﺣﻮﺍﺳﺖ ﺭﺍ ﺟﻤﻊِ ﺻﺪﺍ ﮐﻨﯽ

ﺗﺎ ﺑﺒﯿﻨﯽ ﮐﻪ ﺑﻮﺩ؛ ﭼﻪ ﮐﺎﺭ ﺩﺍﺷﺖ

ﻋﺸﻖ ﯾﻌﻨﯽ

ﺑﯿﭽﺎﺭﻩ ﺍﯼ ﺷﻮﯼ

ﮐﻪ ﺗﻤﺎﻡِ ﭼﺎﺭﻩ ﺩﺭ ﺩﺳﺘﺎﻥِ ﮐﺴﯽ ﺑﺎﺷﺪ

ﮐﻪ ﺩﺳﺖ ﻫﺎﯾﺶ

ﺁﻥ ﻃﺮﻑِ ﻣﯿﺰ ﻣﺤﮑﻢ ﻓﻨﺠﺎﻥِ ﻗﻬﻮﻩ ﺍﺵ ﺭﺍ ﭼﺴﺒﯿﺪﻩ !

ﻋﺸﻖ ﺳﻪ ﺣﺮﻑ

ﺑﺎ ﺗﻤﺎﻡِ ﻣﻌﺠﺰﺍﺕِ ﻣﻤﮑﻦ

ﮐﻪ ﺍﺯ ﺗﻮ ﺩﯾﻮﺍﻧﻪ ﺍﯼ ﻣﯽ ﺳﺎﺯﺩ

ﺳﺘﻮﺩﻧﯽ ... !


((‫‏عادل دانتیسم‬))


برچسب ها: دلنوشته عاشقانه , ‫‏عادل دانتیسم‬ , اشعار ‫‏عادل دانتیسم‬ , شعر ناب

تاريخ : سه شنبه ۱۰ فروردین ۱۳۹۵ | 12:29 | نویسنده : محمد شیرین زاده |

 

aflw_photo_2016-03-25_12-16-27.jpg

 

باید معجزه ای بی آفرینم

مثلا وقتی تو دارد اخمت می آید

قبل از آنکه بنشیند رویِ صورتت

من بوسه بارانت کنم

که اصلا یادت برود اخم داشته ای

یا اینکه

وقتی من می خواهم با تو قهر کنم

قبل از فکرش مرا در آغوش بگیری

و من یادم برود اصلا برایِ چه می خواستم لوس شوم

قهر کنم .. و مهربانی هایم را

نثارِ بودنت نکنم ؟

باید معجزه ای بی آفرینم

که خنده هایمان به گوشِ دنیا برسد

تا همه بخندد

پیش از آنکه

اشک بر چشمانشان سرازیر شود ... !


((عادل دانتیسم))


برچسب ها: عادل دانتیسم , اشعار عادل دانتیسم , دست نوشته های عادل دانتیسم , شعر عاشقانه

تاريخ : سه شنبه ۱۰ فروردین ۱۳۹۵ | 12:20 | نویسنده : محمد شیرین زاده |

 

3u4_12825832_206175323076164_507442235_n.jpg

 

کاش دوست داشتنت

به مانند حرفهایی که در دهان مردم

می پیچد و دست به دست

می رسد به تمام شهر

می پیچید در دهانشان

شهر پر می شد از تو

و من پیروز میدان می آمدم

میان جمعیت برایت دست تکان می دادم

و فریاد می زدم

دیدی؟ گفته بودم دیوانه ام!

گفته بودم تو را میخواهم!

کاش دلهره هایم

رسوایم می کرد!

رسوایی گاهی آنقدرها هم بد نیست

وقتی پای یک تو در میان باشد

و یک منِ آواره ی عاشق

رسوایی معنا ندارد!

کاش می توانستم تمام قد

رو به روی چشمانت به ایستم!

نگاهت کنم

چشمانم را ریز کنم

نزدیکتر بیایم

و آرام بگویم

من عاشقِ

تو هستم

می فهمی؟


((عادل دانتیسم))


برچسب ها: عادل دانتیسم , اشعار عادل دانتیسم , شعر عاشقانه , دلنوشته عاشقانه

تاريخ : پنجشنبه ۲۷ اسفند ۱۳۹۴ | 8:50 | نویسنده : محمد شیرین زاده |

 

 

به گمانم حواست به پاییز نیست

آمده است..

خیالم راحت است که

دیگر شمعدانی ها گل نمی دهند

و من بهانه ای دارم که به دلم بگویم

می خواست از این حوالی گذر کند دلم جان

اما...

آخر او تنها نشانه ی شمعدانی ها را دارد

تو هم نگرانِ چیزی نباش

خیالت تا می تواند در من پرسه می زند

فردا دستش را می گیرم

با هم به خیابان می رویم

زیرِ باران .. رویِ برگهایِ پاییزی

قدم می زنیم

خیالت برایم از تو می گوید

من برایش از تو می گویم

و به این همه دیوانگی می خندیم

بلند

بلند

بلند


((عادل دانتیسم))


برچسب ها: عادل دانتیسم , اشعار عادل دانتیسم , شعر ناب , شاعرانه آرام

تاريخ : سه شنبه ۱۹ آبان ۱۳۹۴ | 14:57 | نویسنده : محمد شیرین زاده |

 

 

تقصیرِ ما نبود

عشق بی مقدمه پا در کفشمان کرد

بی آنکه بپرسد دنیایمان حرفهایمان

باورمان یکیست یا نه ؟

که بپرسد این من و تو

ما می شود یا نه ؟

چه بی فکریست این عشق

که نمی سنجد و بی مقدمه می آید

و جا خوش می کند

و می ماند

چه دیوانه ایم من که پایِ این بی فکری می ایستم

عاشقت می مانم

و مسافری می شوم که در ایستگاه می ایستد

و چشمانش به دربِ ورودی خشک می شود

تا بیاید؛ دستش را بگیرد

و بی هیچ حرفی از هرچه رفتن است

دورش کند

تقصیرِ ما نبود

مقصرِ لبخندِ تو بود

که در تمامِ خواب و بیداری و رویایِ من

از همان وقت که عشق را فهمیدم

که عشق را خواستم

پیدا بود تو؛ تنها تقصیرت این است که

همان رویایِ منی

من؛ تمامِ تقصیرم این است که

همه ی زندگی را خلاصه می کنم در تو

که می خندم برایِ تو

می بوسم برایِ تو

و آغوش تنها آغوشِ تو

و این

دنیایِ ما را از هم دور می کند

دور...


((عادل دانتیسم))


برچسب ها: عادل دانتیسم , اشعار عادل دانتیسم , شعر ناب , شاعرانه آرام

تاريخ : یکشنبه ۱۷ آبان ۱۳۹۴ | 22:52 | نویسنده : محمد شیرین زاده |

 

برای مشاهده تصویر در اندازه اصلی کلیک کنید

 

نمی دانم

تو را به اندازه‌ی نفسم دوست دارم

یا نفسم را به اندازه‌ی تو!؟

نمی دانم ..

چون تو را دوست دارم نفس می کشم

یا نفس می کشم که تو را دوست بدارم!؟

نمی دانم ..

زندگی‌ام تکرار دوست داشتن توست،

یا تکرار دوست داشتن تو، زندگی ام !

تنها می دانم:

که دوست داشتنت

لحظه، لحظه، لحظه‌ی زندگی ام را می سازد

و عشقت

ذره، ذره، ذره ی وجودم را !


((عادل دانتیسم))


برچسب ها: شعر عاشقانه , شعر گرافی , عکس نوشته , اشعار عادل دانتیسم

تاريخ : سه شنبه ۲۸ مهر ۱۳۹۴ | 15:59 | نویسنده : محمد شیرین زاده |

 

بانو ...

مریض که می شوی

پرستار می شوم ...

می آیم و می نشینم کنار تخت دلتنگی ات

موهایت را

با دستانم نوازش می کنم

می روم و قرص ماه را برایت می آورم!

تب که می کنی

در حوض شب پاشویه ات می کنم

حوضی که همان قرص ماه در آن است

و پتوی نم‌دار ابر را

رویت می کشم

دستانت را در دستم می گیرم

و تا خود صبح برایت دعا می خوانم

غصه نخور نازنینم...

تا خورشید سلامی دوباره کند

خوب شده ای...


((عادل دانتیسم))


برچسب ها: شعر عاشقانه , اشعار عادل دانتیسم , عادل دانتیسم , شعر ناب

تاريخ : سه شنبه ۲۸ مهر ۱۳۹۴ | 15:51 | نویسنده : محمد شیرین زاده |

 

این روزها

گفتن دوستت دارم !

آنـقدر ساده است که می شود آن را

از هر رهگذری شنید

اما فهمش

یکی از سخت ترین کارِهای دنیاست

سخت است اما زیبا !

زیباست

برای اطمینانِ خاطر یک عمر زندگی

تا بفهمی و بفهمانی ...

هر دوره گردی "لیلی" نیست

هر رهگذری "مجنون "

و تو شریک زندگی هرکسی نخواهی شد !

_تا بفهمی و بفهمانی ...

اگر کسی آمد و هم‌نشینت شد

در چشمانش باید

ردِ آسمان، ردِ خدا باشد

و باید برایش

از "من" گذشت

تـا به "ما" رسید ...


((عادل دانتیسم))


برچسب ها: اشعار عادل دانتیسم , شعر عاشقانه , جملات عاشقانه , دلنوشته دلتنگی

تاريخ : سه شنبه ۲۸ مهر ۱۳۹۴ | 15:1 | نویسنده : محمد شیرین زاده |

 

خدا انگار چیزی می دانست

می دانست که شب چه سر عجیبی دارد ..

می دانست که اگر بشر ایمان نداشته باشد که

"همه شب ها صبح می شوند "

شب های زندگی اش را تاب نمی آورد ..

خدا می دانست که عاشقت خواهم شد ..

می دانست که اشک را آفرید

و چشمان مرا ..

گونه هایم اگر باغچه داشت؛

بهترین تمشک دنیا را تولید می کرد ...

 

((عادل دانتیسم))


برچسب ها: عادل دانتیسم , شعر کوتاه , شعر , شاعرانه

تاريخ : سه شنبه ۲۸ مهر ۱۳۹۴ | 14:57 | نویسنده : محمد شیرین زاده |

 

آنقدر دعا کردم

تا پرنده شدم

اما حالا که این همه راه را

به سوی تو پَر زده ام

تو قیچی بدست

در پرچین نشسته ای

غافل از اینکه من

تو را بیشتر از پَرهایم دوست دارم.


((عادل دانتیسم))


برچسب ها: اشعار عادل دانتیسم , شعر کوتاه , عادل دانتیسم , شعر ناب

تاريخ : سه شنبه ۲۸ مهر ۱۳۹۴ | 14:28 | نویسنده : محمد شیرین زاده |