دکتر نشست و گفت: که امروز بدتری!
پس از خدا بخواه که طاقت بیاوری
بابا نگاه کرد به بالا و خیس شد
مادر سپرد بغض خودش را به روسری
گفتند: " نا امید نشو! ما نمرده ایم
این بار می بریم تو را جای بهتری"
حالم خرابتر شد و بغضم شکاف خورد
چرخید چشم خسته ی من سمت دیگری:
دیوار، قاب عکس... نسیمی وزید و بعد
افتاد روی گونه ی من ناگهان پری
خود را کنار عکس کشیدم کشان کشان
وا کردم از خیال خودم سویتان دری:
من بودم و سکوت و حرم- صحن انقلاب-
تو بودی و نبود به جز من کبوتری
لکنت گرفت قامت من بعد دیدنت
از هر طرف رسید شمیم معطری
ازمن عبور کردی و دردم زیاد شد
گفتم عزیز فاطمه من را نمی بری؟
گفتی بلند شو به تماشای هر چه هست...
دیدم کنار صحن نشسته ست مادری
فرمود: "در حریم منی یا علی بگو
برخیز تا به گوشه ی افلاک بنگری
برخاستم ...دو پای خودم بود...در مطب-
گرم قدم زدن شدم و سوی دیگری
تکرار سجده ی پدری بود و آنطرف
تکرار "یا امام رضا" های مادری
دکتر نشست و دست به پاهای من گذاشت
دکتر به عکس خیره شده و گفت: محشری!
برخاستم درون مطب روی پای خود
فریاد مادر و پدرم کرد محشری
((حسن اسحاقی))
برچسب ها: حسن اسحاقی , شعر مذهبی , شعر حرم امام رضا , شعر امام رضا
همه ی آرزویم یک سحر کرب و بلاست
شب جمعه حرم یار تماشا دارد
مادری دست به پهلو پسری پاره گلو
گریه ها لحظه دیدار تماشا دارد
((قاسم نعمتی))
برچسب ها: قاسم نعمتی , شعر کربلا , شعر مذهبی , اشعار قاسم نعمتی
بس كن حسين سر به سر نيزه ها مكن
بس كن حسين مادرمان را صدا مكن
بس كن حسين هستي من سايه ي سرم
بس كن حسين جان من و جان مادرم
((عليرضا خاكساري))
برچسب ها: عليرضا خاكساري , اشعار عليرضا خاكساري , شعر مذهبی , شعر آیینی
شرم در چهره ی شمشیر نمایان شده بود...
و طلوعی که سر ظهر پشیمان شده بود
((مهدی نظری))
برچسب ها: مهدی نظری , شعر ظهر عاشورا , شعر مذهبی , شعر کوتاه
آن کــــودک استــوار را باور کن
لب تشنۀ بی قــــــرار را باور کن
تکلیف عطش برای او حتمی شد
شش مـــاهۀ روزه دار را باور کن
((محمد صادق رسولی))
برچسب ها: محمد صادق رسولی , اشعار محمد صادق رسولی , شعر عاشورا , شعر مذهبی
بـــرای معضل شـرمندگی چه چاره کند
کهکاش دردخجالت خیال درمان داشت
به گــریه گفت بـــرادر ببخش سقـــا را
میـان خیمه سکینه هـوای باران داشت
((فاطمه معصومی))
برچسب ها: فاطمه معصومی , اشعار فاطمه معصومی , شعر مذهبی , شعر عاشورا
سوگ تو کرد زلزله، چندان که خواهرت
زینب فکند ولوله از «وا اخا»، حسین
من زین عزا چگونه نگریم که در غمت
برخاست ناله از جگر سنگ ها، حسین
((حسین منزوی))
برچسب ها: حسین منزوی , اشعار حسین منزوی , شعر حضرت زینب , شعر مذهبی
برای بـــزم شهادت که بیقـــرار شدی
بهسمت معرکه با شوق رهسپار شدی
تـوئی که حیدر و پیغمبری به تنهایی
ببین چگونه یکی رفتی و هزار شدی
((فاطمه معصومی))
برچسب ها: فاطمه معصومی , اشعار فاطمه معصومی , شعر مذهبی , شعر عاشورا
واژه ها مشکی بپوشید در عزایش تا ابد...
ای غزل...! ای قافیه...! ای مثنوی ها...! تسلیت...
((جواد قادری مهر))
برچسب ها: جواد قادری مهر , شعر عاشورا , شعر مذهبی , شعر کوتاه
از چشم من این نقاب را بردارید
این حالت التهاب را بردارید
ای اهل حرم،امام ،اصغر را برد
از روی زمین رباب را بردارید
((محمد عرب محمدی))
برچسب ها: محمد عرب محمدی , اشعار محمد عرب محمدی , شعر مذهبی , شعر عاشورا
نیست رنگی که بگوید با من
اندکی صبر ، سحر نزدیک است
هر دم این بانگ ، بر آرم از دل
وای! این شب چقدر تاریک است...
((سهراب سپهری))
برچسب ها: سهراب سپهری , اشعار سهراب سپهری , شعر کوتاه , شعر ناب
ای فاطمه یتیم تو خفته ست و بر سرش
نی مادر است و نی پدر و نی برادر است
((وحشي بافقي))
برچسب ها: وحشي بافقي , اشعار وحشي بافقي , شعر عاشورا , شعر مذهبی
یک دشت سرخ ، به چیدن رسیده بود
باغ شهادتش به "رسیدن" رسیده بود
((علیرضا قزوه))
برچسب ها: علیرضا قزوه , اشعار علیرضا قزوه , شعر محرم , شعر عاشورا
آن تشنه لبی که منصب سقا داشت
وقتی به حریم علقمه پای گذاشت
برداشت کفی آب و ،به لب بردو، نخورد
"غیرت"به تماشای "وفا"،قد افراشت !
((محمدرضا سهرابی نژاد))
برچسب ها: محمدرضا سهرابی نژاد , شعر مذهبی , شعر سقا , شعر ناب
من و اشک و علمداری که دیگر بر نمی خیزد
چه باید کرد با یاری که دیگر بر نمی خیزد
مریزید آب های بی حیا در این سرازیری
ز مشک آبرو داری که دیگر بر نمی خیزد
((محسن عرب خالقی))
برچسب ها: محسن عرب خالقی , اشعار محسن عرب خالقی , شعر کوتاه , شعر مذهبی
عمق این مرثیه را مشک و علم میدانند
داستان را همه ی اهل حرم می دانند
بعد عباس دگر آب سراب است،سراب
غیر آن اشک که در چشم رباب است،رباب
((سيد حميدرضا برقعي))
برچسب ها: سيد حميدرضا برقعي , اشعار سيد حميدرضا برقعي , شعر مشک عباس , شعر عاشورا
یک راست مرا برد ، دم خیمه ی ارباب
این معجزه ی تابلو فرشچیان است
اینقدر در گوش دلم روضه نخوانید
چیزی که عیان است چه حاجت به بیان است
((حسین طاهری))
برچسب ها: حسین طاهری , اشعار حسین طاهری , شعر مذهبی , شعر عاشورا
خواستم با غم عشقش بنویسم شعری
گفت: هر خواستنی عین توانایی نیست
((فاضل نظری))
برچسب ها: فاضل نظری , تک بیت ناب , شعر مذهبی , اشعار فاضل نظری
سلامی بی جواب از جانب خوبان نمی ماند
به سمت کربلا هر صبح میگویم سلام آقا
((حسین مرادی))
برچسب ها: حسین مرادی , اشعار حسین مرادی , شاعرانه حسین مرادی , شعر مذهبی
افتادی از بلندی و آقا سرت شکست
ته مانده های زخمی بال وپرت شکست
وقتی عمود آمد وشقّ القمر که شد
تیر کمان میان دو چشم ترت شکست
((علي حسني))
برچسب ها: علي حسني , اشعار علي حسني , شعر مذهبی , شعر حضرت عباس
روا بود همه خوبان آفرینش را
که پیش صاحب ما دست برکمر گیرند
قمر مقابله با روی او نیارد کرد
وگر کند همه کس عیب بر قمر گیرند
((سعدی))
برچسب ها: سعدی , اشعار سعدی , شعر حضرت عباس , شعر مذهبی
ساقىِ ما چه شرابی، چه سبویی دارد
بنویسید رقیه چه عمویی دارد
((مجيد تال))
برچسب ها: مجيد تال , شعر مذهبی , شعر عاشورا , شعر محرم
سرمنشأ نابِ هر غزل، عباس است
پیروز ِنبردِ هر جدل عباس است
آن برگِ برنده ای که مهدی دارد
سربندِ "توکلتُ علی العباس" است
((محسن اميري مقدم))
برچسب ها: محسن اميري مقدم , اشعار محسن اميري مقدم , شعر حضرت عباس , شعر مذهبی
زِ غمت ، اکبرِ ارباب! غزل ها لال اند
غزلِ پیکرت اکبر، شده تقطیع به بیت
((محسن اميري مقدم))
برچسب ها: محسن اميري مقدم , تک بیت ناب , شعر مذهبی , اشعار محسن اميري مقدم
پرده خوانِ کاسبم ، زِ روی خویش، پرده را دَمی کنار می زنم
با یزیدِ زنده دست می دهم ! بر امامِ کُشته زار می زنم !
((حسین جنتی))
برچسب ها: حسین جنتی , اشعار حسین جنتی , شعر عاشورا , تابلو عکس عاشورا
حسرت می سرودم کربلا را برفراز نیزه زار
گل دمید ازنیزه هاآن روز هفتاد و دو بار
صحنه ی اوج عروجی برفراز نیزه بود
این شهادت نامه از خورشید باشد یادگار
می نویسم از فرات وساقی دشت عطش
چشمهای خیره مانده درسراب انتظار
نی ؛ نواسرداده امشب درنیستان دلم
در فراق کربلایم بینوایی بیقرار
مشگ ودستان وفا برخاک وخون غلطیده اند
غنچه خون می نوشداززخم گلودرتشنه زار
باحدیث تیرومشگ وآب واشگ ودست وسر
این مصیبت نامه رابا مابخوان اندوه بار
پیکر خورشید عریان زیرسم اسبهاست
صوت هل من ناصرآید درغباری تلخ وتار
دشت خونین وگلوی آسمان درچنگ بغض
گریه را از سرگرفته ابر غمگین بهار
دجله دجله درزمین جاری شده خون عطش
آب دراین دشت نا یاب است ای باران ببار
آسمان تصویر کرده آفتابی سرخ را
در نگارستان گیتی ازنگاری ماندگار
در غریب آباد غم با آه و حسرت سوختند
سینه های بیقرار و خیمه های سوگوار
قافله درهجرتی سخت است با پیغام خون
همرهان بی یاردراین راه و دشمن بیشمار
آتشی افتاده امشب بر غزلهای غریب
واژه هاسرخند همچون لاله های داغدار
((اصغر اروجي))
برچسب ها: اصغر اروجي , شعر کربلا , شعر مذهبی , شعر ناب
پیرهن مشکی من را به تنم کن مادر
باز غوغاست در عالم که محرم شده است...
((حامد جولازاده))
برچسب ها: حامد جولازاده , اشعار حامد جولازاده , شعر مذهبی , شعر محرم
سر درِ اين خانه ها با ما و پرچم با خودت
دسته ى سينه زنى با ما، ولى دم با خودت
((جواد پرچمى))
برچسب ها: جواد پرچمى , اشعار جواد پرچمى , شعر مذهبی , شعر محرم
مطالب جديد تر | مطالب قدیمی تر |
.: Weblog Themes By Pichak :.