
عموی مهربان من کجایی؟
الهی بشکند دست جدایی
بیا با تشنگی هامان بسازیم
عمو جان آب یعنی بی وفایی!
((کریم رجب زاده))
برچسب ها: کریم رجب زاده , اشعار کریم رجب زاده , شعر عمو , شعر عاشورا

آرامش و معصومیت تو دلخواه
در سینهی تو مرور داغی جانکاه
این است که روشنایی چشمش را
از کرببلا نشانه میگیرد ماه!
((زهرا محدثی خراسانی))
برچسب ها: زهرا محدثی خراسانی , اشعار زهرا محدثی خراسانی , شعر عاشورا , تصاویر مذهبی

ای شوم طلسم تشنگی باطل شو
ای رود به سمت خیمه ها مایل شو
لبریز عطش شده است لبهای حسین
ای آیه ی آب بر لبش نازل شو...
((پدیده زارع))
برچسب ها: پدیده زارع , اشعار دینی , شعر مذهبی , شعر عاشورا

آن روز که آفتاب می گفت حسین
امواج به روی آب می گفت حسین
چشمان شریک نهضت عاشورا
پر بود ز اشک ناب می گفت حسین
((رجب جعفری))
برچسب ها: رجب جعفری , اشعار رجب جعفری , شعر مذهبی , شعر ناب

می شود آسمان غریبانه،یک شبِ تلخ نی لبک بزند؟!
بعد آتشفشان به جوش آید،شعله بر بال شاپرک بزند؟!
دیده ای روز رنگ شب بشود،زیرِ پای ِخزان بیفتد نور؟!
دیده ای خون به جای آب روان،از دل موج ها شَتَک بزند؟!
اَلاَمان از دل سیاه شب،می رساند به حد، وقاحت را
کی شده زیر بار این همه ظلم،یک نفر ماه را کتک بزند؟
فصل بیداد نیزه داران است،نور از سایه ها گریزان است
نگذارید آی آدم ها!عشق در قلبتان کپک بزند
این همه راه ،این همه غربت،آه ه ه از این زمین بی غیرت
خار لب تشنه آمده بی تاب،بوسه بر پای پر ترک بزند
ناگهان بوی عصر یخ بندان،می دود در هوای شرجی ِشهر
می رود قدرِ صبرِ یک زن را،کنج ویرانه ها محک بزند
به کدامین گناه سیلی زد،باد بر گونه های نازک گل؟
با خودش فکر کرده شاید او،کنج گلدان دم از فدک بزند
دست و پای کبود این کودک ،به دل سنگ تان نمک گیر است
نگذارید طشتِ زر دیگر،روی زخم دلش نمک بزند
شام یلدای کودکان یتیم،نقطه ی عطف کربلا شده است
تا نوار سیاهی از غم را،روی پیشانی فلک بزند
((حسنا محمد زاده))
برچسب ها: حسنا محمد زاده , اشعار حسنا محمد زاده , شعر عاشورا , شعر مذهبی

مطلع الفجر است یا تابیده قرآن روی نی
کاین چنین افتاده آتش در نیستان روی نی ؟
عرش می پیچد به خود از آه و سوز کاروان
باد می پیچد به موهای پریشان روی نی
می نویسد با سرشک کودکان صد ماجرا
از تنور خولی و شام غریبان روی نی
این امام تشنه از خونش وضویی ساخته
در نماز عشق شد تکبیرگویان روی نی
کاف و ها و یا و عین و صاد را تفسیر کرد
قاری قرآن ما با کام عطشان روی نی
می چکد خون از سر مجروح از سنگ " هبل "
ماه ما دارد نشان از آل سفیان روی نی
هم دوبیتی می چکد از خون او بر روی خاک
هم شده با شور این شاعر غرلخوان روی نی
((سید حبیب حبیب پور))
برچسب ها: سید حبیب حبیب پور , اشعار سید حبیب حبیب پور , شعر عاشورا , شعر های مذهبی

بحثِ خوب و بد است یا همت
مانده ام! علتِ نرفتن چیست؟
هرچه باشد تحملش سخت است
دوری از کربلا که آسان نیست
((علی ذوالقدر))
برچسب ها: علی ذوالقدر , شعر کربلا , اشعار مذهبی , اشعار علی ذوالقدر

آن کــــودک استــوار را باور کن
لب تشنۀ بی قــــــرار را باور کن
تکلیف عطش برای او حتمی شد
شش مـــاهۀ روزه دار را باور کن
((محمد صادق رسولی))
برچسب ها: محمد صادق رسولی , اشعار محمد صادق رسولی , شعر عاشورا , شعر مذهبی

بـــرای معضل شـرمندگی چه چاره کند
کهکاش دردخجالت خیال درمان داشت
به گــریه گفت بـــرادر ببخش سقـــا را
میـان خیمه سکینه هـوای باران داشت
((فاطمه معصومی))
برچسب ها: فاطمه معصومی , اشعار فاطمه معصومی , شعر مذهبی , شعر عاشورا

سوگ تو کرد زلزله، چندان که خواهرت
زینب فکند ولوله از «وا اخا»، حسین
من زین عزا چگونه نگریم که در غمت
برخاست ناله از جگر سنگ ها، حسین
((حسین منزوی))
برچسب ها: حسین منزوی , اشعار حسین منزوی , شعر حضرت زینب , شعر مذهبی

برای بـــزم شهادت که بیقـــرار شدی
بهسمت معرکه با شوق رهسپار شدی
تـوئی که حیدر و پیغمبری به تنهایی
ببین چگونه یکی رفتی و هزار شدی
((فاطمه معصومی))
برچسب ها: فاطمه معصومی , اشعار فاطمه معصومی , شعر مذهبی , شعر عاشورا

واژه ها مشکی بپوشید در عزایش تا ابد...
ای غزل...! ای قافیه...! ای مثنوی ها...! تسلیت...
((جواد قادری مهر))
برچسب ها: جواد قادری مهر , شعر عاشورا , شعر مذهبی , شعر کوتاه

از چشم من این نقاب را بردارید
این حالت التهاب را بردارید
ای اهل حرم،امام ،اصغر را برد
از روی زمین رباب را بردارید
((محمد عرب محمدی))
برچسب ها: محمد عرب محمدی , اشعار محمد عرب محمدی , شعر مذهبی , شعر عاشورا

قصّه ى تلخ و عجيبى ست! بعيد است كمى
گنه از خوردنِ سيبى ست! بعيد است كمى
پسرِ فاطمه را اسب لگدكوب نمود.......!!
اسب حيوانِ نجيبى ست؟ بعيد است كمى
((مهدى خداپرست))
برچسب ها: مهدى خداپرست , اشعار مهدى خداپرست , شعر اسب , شعر عاشورا

خیلی گران تمام شد این آب خواستن
یک مشک از قبیله ما یک عمو گرفت ...
((علی اکبر لطیفیان))
برچسب ها: علی اکبر لطیفیان , شعر عمو عباس , شعر عاشورا , شعر محرم

شکر خدا که لطفِ تو دست مرا گرفت
مِهرت میان این دلِ ویرانه جا گرفت
امروز نه،که روز الست بربکم
باتو دلم بهانه ی کرب و بلا گرفت
((مجتبی روشن روان))
برچسب ها: مجتبی روشن روان , اشعار مجتبی روشن روان , شعر عاشورا , شعر محرم

ای فاطمه یتیم تو خفته ست و بر سرش
نی مادر است و نی پدر و نی برادر است
((وحشي بافقي))
برچسب ها: وحشي بافقي , اشعار وحشي بافقي , شعر عاشورا , شعر مذهبی

یک دشت سرخ ، به چیدن رسیده بود
باغ شهادتش به "رسیدن" رسیده بود
((علیرضا قزوه))
برچسب ها: علیرضا قزوه , اشعار علیرضا قزوه , شعر محرم , شعر عاشورا

خورشید چه عاشقانه پیمان می داد
در وادی طوفان بلا جان می داد
آن روز معلم شهادت چه غریب
با نای بریده درس ایمان می داد!
((محمد رضا سهرابی نژاد))
برچسب ها: محمد رضا سهرابی نژاد , اشعار محمد رضا سهرابی نژاد , شعر عاشورا , شعر معلم عشق

من و اشک و علمداری که دیگر بر نمی خیزد
چه باید کرد با یاری که دیگر بر نمی خیزد
مریزید آب های بی حیا در این سرازیری
ز مشک آبرو داری که دیگر بر نمی خیزد
((محسن عرب خالقی))
برچسب ها: محسن عرب خالقی , اشعار محسن عرب خالقی , شعر کوتاه , شعر مذهبی

عمق این مرثیه را مشک و علم میدانند
داستان را همه ی اهل حرم می دانند
بعد عباس دگر آب سراب است،سراب
غیر آن اشک که در چشم رباب است،رباب
((سيد حميدرضا برقعي))
برچسب ها: سيد حميدرضا برقعي , اشعار سيد حميدرضا برقعي , شعر مشک عباس , شعر عاشورا

یک راست مرا برد ، دم خیمه ی ارباب
این معجزه ی تابلو فرشچیان است
اینقدر در گوش دلم روضه نخوانید
چیزی که عیان است چه حاجت به بیان است
((حسین طاهری))
برچسب ها: حسین طاهری , اشعار حسین طاهری , شعر مذهبی , شعر عاشورا

لب تشنه پا بيرون نهاد از آب عبّاس
دريا صدا مي زد مرا درياب عبّاس
وقتي جوانمردی او را كرد احساس
دريا صدا زد آفرين عبّاس عبّاس
((غلامرضا سازگار))
برچسب ها: غلامرضا سازگار , اشعار غلامرضا سازگار , شعر ناب , شعر کوتاه

ساقىِ ما چه شرابی، چه سبویی دارد
بنویسید رقیه چه عمویی دارد
((مجيد تال))
برچسب ها: مجيد تال , شعر مذهبی , شعر عاشورا , شعر محرم

همواره دست ها به علمداریت بلند
آسوده خاطرت که برادر همیشه هست
صف بسته اند این همه سردارها به شوق
یعنی برای پیشکشت سر همیشه هست
((راضیه رجایی))
برچسب ها: راضیه رجایی , اشعار راضیه رجایی , شعر محرم , شعر عاشورا

پرده خوانِ کاسبم ، زِ روی خویش، پرده را دَمی کنار می زنم
با یزیدِ زنده دست می دهم ! بر امامِ کُشته زار می زنم !
((حسین جنتی))
برچسب ها: حسین جنتی , اشعار حسین جنتی , شعر عاشورا , تابلو عکس عاشورا
.: Weblog Themes By Pichak :.



























