درباره وب

سلام و عرض ادب و احترام

خدمت دوستان عزیز و گرامی

بنا به روز بودن وب سایت

از صفحات دیگر هم دیدن بفرمایید

با تشکر فراوان از حضورتان

آیدی  چنل من در تلگرام👇👇

mohammadshirinzadeh@

صفحه اینستاگرام بنده

mohammad.shirinzadeh

شاعر بارانی (محمد شیرین زاده)

♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥

تو را دوست دارم

چون بوئیدن غنچه ای

در حال باز شدن

چون رویایی شیرین

بعد از کابوس...

تو را دوست دارم

چون هر سلامی پس از بدرود...


((محمد شیرین زاده))

♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥

چشمانت را ببند

و دستت را

بر روی قلبم بگذار

اینبار خودش می خواهد

به تو بگوید

دوستت دارم ...

((محمد شیرین زاده))

♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥

بیا عشق را

قمار کنیم

نترس

جز دل

چیزی بهم

نمی بازیم ...

((محمد شیرین زاده))

♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥

یک روز

به وقت عشق

ساعت هايمان را

با هم تنظیم می کنیم

و از آن پس

دیگر فرقی نمی‌کند

به کدام وقت محلی

مشغول

دوست داشتن همیم...

((محمد شیرین زاده))

♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥

و این دیوانگی

خواست عشق ات بود

مرا ببخش که

بلند بلند

دوستت دارم...

((محمد شیرین زاده))

♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥

من و تو

آنقدر شبیه هم

نفس کشیده ایم

که قلب هايمان

به یک شکل

برای هم می تپند...

((محمد شیرین زاده))

♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥

مرا به خودت

محدود کن

آنقدر که

در این دنیا

جز آغوش ات

جایی نداشته باشم

برای زندگی...

((محمد شیرین زاده))

♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥

بخند

تو نمی دانی

چقدر خنده هات

بهانه می دهند

به دست هایم

برای در آغوش گرفتن ات

چقدر اشتیاق

به نفس هایم

برای بویدنت...

((محمد شیرین زاده))

♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥

دوست داشتن ات

اسم و رسم من است

گفته بودم؟

بمان

آنقدر که ما

تعریف همیشه باشیم...

((محمد شیرین زاده))
جستجوی وب
برچسب ها وب
شعر (1310)

کبوتر-نژاد-چتری_2d7u.jpg

محبوبم

یک شب که هزار شب نمی شود

بمان پیش من

بمان

تا به کبوترها نشان بدهم

تا کجاهای آسمان می توان پرواز کرد ...


((محبوبه بوری))

-

برای عضویت در کانال یوتیوب

شعر های باران خورده کلیک کنید

959651682203194740-top5youtubev2.full_j3ux.jpg


برچسب ها: محبوبه بوری , اشعار محبوبه بوری , شعر محبوب من , شاعرانه و عاشقانه

تاريخ : یکشنبه ۳۱ فروردین ۱۴۰۴ | 3:31 | نویسنده : محمد شیرین زاده |

 

 

ولی من میگم

موی فر خیلی هم خوبه!

مثلا دلبر با موهای فر و بلند...

وقتی دلخوره و بخوایی از دلش دربیاری

بری بشینی کنارش

 و هیچ جوره نشه دلش رو بدست بیاری!

وقتی روش رو اونور کرده 

و هی چشماش رو اینور اونور میبره

 تا نتونی چشماش رو بخونی و نازش رو بکشی...

شروع کنی به بافتن موهاش!

وقتی موهاشو می‌بافی،

 شروع کنی به حرف زدن و معذرت خواستن

کم کم از دلش دربیاری

دلش رو بدست بیاری

با هر گره‌ای که به موهاش میزنی

یه گره از دلش رو باز کنی‌

((محسن صفری))


برچسب ها: محسن صفری , موی فر , شعر ناب , شاعرانه و عاشقانه

تاريخ : یکشنبه ۱۰ آذر ۱۳۹۸ | 14:15 | نویسنده : محمد شیرین زاده |

 

 

بی بوسه هم

به قلب تو ره می توان سپرد؛

ازکوچه باغ جنگلی ی پشت گردنت...


((علی محمدی))


برچسب ها: علی محمدی , اشعار علی محمدی , شعر ناب , شاعرانه و عاشقانه

تاريخ : دوشنبه ۲۵ تیر ۱۳۹۷ | 14:21 | نویسنده : محمد شیرین زاده |

 

 

زندان به من

بسیار آموخت

بیش از همه

صبوری را

در خلوت با جمع بودن و

در جمع خلوت گزیدن

نبردی بی وقفه با خود و

آشتی کردنی دوباره

تحمل خیانت ها

در پنج متر

پنج هزار پیمودن

و

در تنگنای دو دیوار

دنیا را گشتن

و

بیش از همه

دورویی ها را در قلب انباشتن

و.انسان بودن...انسان بودن را

 

((عزیز نسین))

ترجمه: مژگان دولت آبادی

 


برچسب ها: اشعار شاعران خارجی , اشعار عزیز نسین , شعر ناب , شاعرانه و عاشقانه

تاريخ : پنجشنبه ۵ بهمن ۱۳۹۶ | 9:39 | نویسنده : محمد شیرین زاده |

 

 

فکر کردن به بوسه های زنی

که سالها پیش مرده است

و هنوز

به خلوت خوابها سرک می کشد.

فکر کردن به ماگنولیای انگشتانش

بر کمرگاه استکان چای

با ظرافت یک مینیاتور.

فکر کردن به رشته ی مویش

که پشت گوش می انداختشان

مثل نوبت های شیمی درمانی.

فکر کردن به تقاتق کفش هایش

در پیاده روی مقابل دانشگاه

که از پس فریاد کرایه کش ها حتا

به گوش میامد.

فکر کردن به چشم هایش

که گرگ ها

در آن عشق بازی می کردند.

فکر کردن به جای خالی اش

در ماشینی که حالا

باید اوراق شده باشد.

این زن مرده نمرده است

جایی پنهان شده

تا پاکت پاکت سیگار

در خیالش‌خاکستر شود

و در خاطر شاعری قدم بزند

که از رد عطرش

شعرهای تازه شکار کند.


((یغما گلرویی))

 


برچسب ها: یغما گلرویی , ترانه های یغما گلرویی , اشعار یغما گلرویی , شعر ناب

تاريخ : جمعه ۲ تیر ۱۳۹۶ | 16:56 | نویسنده : محمد شیرین زاده |

 

 

چیزی درونم لال شده است

اما

چشمانت نهایت اعتراف من است...


((مهرناز آزادیان))

 

6cx5_10.png


برچسب ها: مهرناز آزادیان , اشعار مهرناز آزادیان , کانال شعر در تلگرام , شاعرانه و عاشقانه

تاريخ : شنبه ۱۳ خرداد ۱۳۹۶ | 9:28 | نویسنده : محمد شیرین زاده |

 

 

لبخندت

قربت هر درمانی ست

بر پهنه ی بیستون درد و

چشم هایت

اسرار عبور شب است

در نگاه بهت زده ی ماه

آهای با توام !!!

ای آسمان زیبایی ...


((شیلا مسجدی))

 

6cx5_10.png


برچسب ها: شیلا مسجدی , اشعار شیلا مسجدی , شعر ناب , شعرکده

تاريخ : شنبه ۲۶ فروردین ۱۳۹۶ | 12:56 | نویسنده : محمد شیرین زاده |

 

3ui_photo_۲۰۱۷-۰۴-۱۴_۰۱-۴۶-۰۰.jpg

 

در عصر ایوان دلتنگی

زیر بارش آفتاب سوزان تردید

شکسته و

می بافم

بر روی نیمکت لرزان اضطراب

گیسوان پریشان دخترک احساسم را

آنگاه

که تمنا می کردند

انگشتان نحیف اشتیاقش

ثبت حادثه ی عشق را

در امتداد خطوط انتظاری غریب ...


((شیلا مسجدی))

 

6cx5_10.png


برچسب ها: شیلا مسجدی , اشعار شیلا مسجدی , شعر ناب , شعرکده

تاريخ : شنبه ۲۶ فروردین ۱۳۹۶ | 12:53 | نویسنده : محمد شیرین زاده |

 

2iu3_photo_۲۰۱۷-۰۴-۱۴_۰۱-۴۵-۰۳.jpg

 

قربانی می کنم

دیده گان بی قرار دلم را

در استقبال از قدوم شیرین لبخندت

رقص در آغوشت

بهشت و

هارمونی گیسوانم

با بستر شانه هایت

آبستن بهار آرزوهاست

کمی آرام تر !!!

چه بی رحمانه می تازانی

مادیان سرخ لبانت را

در آرامش ساحل گونه هایم

بیا و

چتر عشق بگشا

بر باران زخم رویاها

که دیگر

نفس های آسمان احساس

به شماره افتاده اند

حال

من مانده ام و

رعد سهمگین نگاه خیالت

که به آتش می کشد

اشتیاق تن شب را

در ابری ترین هوای خاطره ها ...


((شیلا مسجدی))

 

6cx5_10.png


برچسب ها: شیلا مسجدی , اشعار شیلا مسجدی , شعر ناب , شعرکده

تاريخ : شنبه ۲۶ فروردین ۱۳۹۶ | 12:51 | نویسنده : محمد شیرین زاده |

 

 

سیاه چشمِ من

سینه بر عَطرِ رنجهایت گشودهام

که کلامِ نگفتهیِ آخرینم تو هستی

اکنون کجاوهیِ اول آرام در میرسد

پیامآورِ غواصانِ آبهایِ سبز رنگِ روح

کجاوهیِ هفت رنگِ میلادت که عطرِ شگفتِ شببو را دارد

تا کجاوهیِ خاموشِ آخرینم در رسد

نگاه میکنم وَ میپذیرم

که تو را حضورِ بنفشه نام بگذارم وُ خاموش بنشینم


((محمد رضا فشاهی))

 

6cx5_10.png


برچسب ها: محمد رضا فشاهی , شعر معاصر , اشعار محمد رضا فشاهی , شعر ناب

تاريخ : شنبه ۲۸ اسفند ۱۳۹۵ | 3:49 | نویسنده : محمد شیرین زاده |

 

 

ساقیا در ساغر هستی شراب ناب نیست

و آنچه در جام شفق بینی به جز خوناب نیست

زندگی خوشتر بود در پردهٔ وهم و خیال

صبح روشن را صفای سایه مهتاب نیست

شب ز آه آتشین یک دم نیاسایم چو شمع

در میان آتش سوزنده جای خواب نیست

مردم چشمم فرومانده‌ست در دریای اشک

مور را پای رهایی از دل گرداب نیست

خاطر دانا ز طوفان حوادث فارغ است

کوه گردون سای را اندیشه از سیلاب نیست

ما به آن گل از وفای خویشتن دل بسته ایم

ورنه این صحرا تهی از لالهٔ سیراب نیست

آنچه نایاب است در عالم وفا و مهر ماست

ورنه در گلزار هستی سرو و گل نایاب نیست

گر تو را با ما تعلق نیست ما را شوق هست

ور تو را بی ما صبوری هست ما را تاب نیست

گفتی اندر خواب بینی بعد از این روی مرا

ماه من در چشم عاشق آب هست و خواب نیست

جلوهٔ صبح و شکرخند گل و آوای چنگ

دلگشا باشد ولی چون صحبت احباب نیست

جای آسایش چه می جویی رهی در ملک عشق

موج را آسودگی در بحر بی پایاب نیست


((رهی معیری))

 

6cx5_10.png


برچسب ها: رهی معیری , غزلسرا , اشعار رهی معیری , کانال شعر ناب

تاريخ : شنبه ۲۸ اسفند ۱۳۹۵ | 2:18 | نویسنده : محمد شیرین زاده |

 

 

بر جگر داغی ز عشق لاله رویی یافتم

در سرای دل بهشت آرزویی یافتم

عمری از سنگ حوادث سوده گشتم چون غبار

تا به امداد نسیمی ره به کویی یافتم

خاطر از آیینه صبح است روشن تر مرا

این صفا از صحبت پاکیزه رویی یافتم

گرمی شمع شب افروز آفت پروانه شد

سوخت جانم تا حریف گرم خویی یافتم

بی تلاش من غم عشق تو ام در دل نشست

گنج را در زیر پا بی جستجویی یافتم

تلخکامی بین که در میخانه دلدادگی

بود پر خون جگر هر جا سبویی یافتم

چون صبا در زیر زلفش هر کجا کردم گذار

بک جهان دل بسته بر هر تارمویی یافتم

ننگ رسوایی رهی نامم بلند آوازه کرد

خاک راه عشق گشتم آبرویی یافتم


((رهی معیری))

 

6cx5_10.png


برچسب ها: رهی معیری , غزلسرا , اشعار رهی معیری , کانال شعر ناب

تاريخ : شنبه ۲۸ اسفند ۱۳۹۵ | 2:16 | نویسنده : محمد شیرین زاده |

 

 

تو را خبر ز دل بی‌قرار باید و نیست

غم تو هست ولی غمگسار باید و نیست

اسیر گریهٔ بی‌اختیار خویشتنم

فغان که در کف من اختیار باید و نیست

چو شام غم دلم اندوهگین نباید و هست

چو صبحدم نفسم بی‌غبار باید و نیست

مرا ز بادهٔ نوشین نمی‌گشاید دل

که می به گرمی آغوش یار باید و نیست

درون آتش از آنم که آتشین گل من

مرا چو پارهٔ دل در کنار باید و نیست

به سردمهری باد خزان نباید و هست

به فیض‌بخشی ابر بهار باید و نیست

چگونه لاف محبت زنی که از غم عشق

تو را چو لاله دلی داغدار باید و نیست

کجا به صحبت پاکان رسی که دیدهٔ تو

به سان شبنم گل اشکبار باید و نیست

رهی به شام جدایی چه طاقتیست مرا

که روز وصل دلم را قرار باید و نیست


((رهی معیری))

 

6cx5_10.png


برچسب ها: رهی معیری , غزلسرا , اشعار رهی معیری , کانال شعر ناب

تاريخ : شنبه ۲۸ اسفند ۱۳۹۵ | 2:10 | نویسنده : محمد شیرین زاده |

 

coi_photo_2017-03-08_16-46-06.jpg

 

چادر غم به سر

نشسته ام

در سوگواری شکوفه های امید

پذیرای فوج فوج

غبار اندوهم

در تدفین شراره های اشتیاق

جنون فیروزه های حوض دلتنگی

قد کشیده اند

به قتل سرخی لب ماهی های آرزو

و چه غریبانه

اشک پوشیده اند

اطلسی های ایوان تنهایی

آن گاه

که نت های مرگ

چکه می کند

بر نفس های بریده ی پنجره


((شیلا مسجدی))

 


برچسب ها: شیلا مسجدی , اشعار شیلا مسجدی , شعر ناب , شعرکده

تاريخ : یکشنبه ۱۵ اسفند ۱۳۹۵ | 16:43 | نویسنده : محمد شیرین زاده |

 

 

ابرها

با زمین بی واسطه صحبت میکنند

چترها اما

رازدار آسمانند

که اینچنین از پس هر باران

دهانشان بسته می ماند


((سارا عبدی))

 


برچسب ها: سارا عبدی , اشعار سارا عبدی , شعر کوتاه , شعر ناب

تاريخ : شنبه ۱۴ اسفند ۱۳۹۵ | 17:22 | نویسنده : محمد شیرین زاده |

 

30Mk0

 

در فصل دلتنگی خانه

زیر نور سکوت ماهتاب

می بافم

دانه دانه احساس مروارید دیده ام را

تا آویزی باشد

بر گردن اشتیاق نگاه آرزو

که عریانی گام های بودنت

نوشته اند برایم

حلاوت حکم ابدی حصر دستانت را

و من

چه مشتاقانه

مجنون این اسارتم ...


((شیلا مسجدی))

 


برچسب ها: شیلا مسجدی , اشعار شیلا مسجدی , شعر ناب , شعرکده

تاريخ : یکشنبه ۸ اسفند ۱۳۹۵ | 17:43 | نویسنده : محمد شیرین زاده |

 

ZzTtO

 

رویای حضورت

هنوز هم

آذین می بندد

آسمان باورهایم را

به چلچراغی از ستاره های عشق

و من می دانم

عاقبت خواهی آمد

تا دیگر بیش از این

احساس قلم پیر نشود

در هم آغوشی

با شعرهایی همیشه کبود

 

((شیلا مسجدی))

 


برچسب ها: شیلا مسجدی , اشعار شیلا مسجدی , شعر ناب , شعرکده

تاريخ : یکشنبه ۱۷ بهمن ۱۳۹۵ | 17:56 | نویسنده : محمد شیرین زاده |

 

x1r8d

 

زمان در خود شکست و جان به لب شد

ملال دیده ی ماه پر ز تب شد

تا قصور دست خورشید از دل دشت

نگاه این آسمان هم رنگ شب شد


((شیلا مسجدی))

 


برچسب ها: شیلا مسجدی , اشعار شیلا مسجدی , شعر ناب , شعرکده

تاريخ : یکشنبه ۱۰ بهمن ۱۳۹۵ | 19:17 | نویسنده : محمد شیرین زاده |

 

vJ1rt

 

میروم رو به روی ایینه

در خیالات تلخ تکراری...

پرسش بی جواب هر روزم!!!

که ..هنوزم...تو دوس..تم..داری؟!

وای ازین اینه، و سقف اتاق

دور چشمان خسته میچرخند

بوسه هایش همیشه شیرین بود

بوسه هایی ک بعد ازین تلخند..

عکس من توی آیینه مرده

بی تفاوت شده به من شاید!!

مثل هر شب که نقش بازی کرد

باکراهت به تخت می اید!.....

من و مَردم چ خوب میدانیم

بین ما فاصله است تا خورشید

هر چه گفتم نکن ..نرو... بس کن

او فقط با فریب میخندید ...

مرد من در پناه بی کسیم

تخت و اغوش دیگري دارد

من زنمـ...نصف عقل و بیچاره!!!

او خدای ستمگری دارد!!...

شب رسیده به صبح غمگینی

که سراسر مریض و تب دار است

شوهرم رفته پیش معشوقش!!!

شوهرم(سانسور)و سردار است

شوهر مومن و مسلمانم

دلبری تازه را پسندیده

باغ من دیگرش مصفا نیست

میوه نوبرانه ای چیده !!

دلبری مو بلوند و رویایی

از همانها که خوب میدانند

گوی و میدان که پا دهد مردان

اسب شهوت چه خوب میرانند !

صیغه کرده حلال او باشد

این هوس پاک شد به یک ایه!

گور بابای همسرش که منم

تف به پول کثیف و سرمایه...

امشب اما تمام خواهم کرد

گریه های شبانه ام را من

صبح فردا به شهر میپیچد..

از بلندی سقوط کرد ..این زن


((مریم حسنخانی))

 

roKZ2


برچسب ها: مریم حسنخانی , اشعار مریم حسنخانی , ترانه های مریم حسنخانی , شاعرانه و عاشقانه

تاريخ : سه شنبه ۲۸ دی ۱۳۹۵ | 12:27 | نویسنده : محمد شیرین زاده |

 

TAl5X

 

در گلریزان ستاره ها و

هنگامه ی رقص ماه

که وسعت دامنش

بالاپوش آفتاب بود

قله های اجابت بودنت را

یک نفس دویدم

هنوز هم شاهدم

رنگین کمان باران سخاوت را

از سبزی خوان خدا

بر بوستان دل هایمان

که در همسایه گی زیبا رویان آسمان

و تا حوالی فصل هم آغوشی ابرها

کلبه ای ساخته ام

از جنس مهربانی

دیگر زمین جای ماندن نیست


((شیلا مسجدی))

 

roKZ2


برچسب ها: شیلا مسجدی , اشعار شیلا مسجدی , شعر ناب , شعرکده

تاريخ : دوشنبه ۲۷ دی ۱۳۹۵ | 17:42 | نویسنده : محمد شیرین زاده |

 

k4b7T

 

خاطره ی لبخندت

قربت هر درمانی ست

بر پهنه ی بیستون درد

تو ساده رفتی و

من اما هنوز هم

خیال چشم هایی را عاشقم

که اسرار عبور شب است

در بهت نگاه کز کرده ی ماه


((شیلا مسجدی))

 

roKZ2


برچسب ها: شیلا مسجدی , اشعار شیلا مسجدی , شعر ناب , شعرکده

تاريخ : یکشنبه ۲۶ دی ۱۳۹۵ | 3:41 | نویسنده : محمد شیرین زاده |

 

wAm52

 

در کوری ذوق بهارانه های آرزو

چه مستانه می رقصند

شکوفه های پلاسیده ی دریغ

تابش آفتاب خاطره ها

بغض چشم هایم را

بر آیینه ی نگاه روزهایی می پاشد

که همان امتداد شب بود

شاید هم سیاه تر

گوش ثانیه ها

خیره مانده

بر حنجره ی دلی

که فریادش خزان است و

آواز احساسش خاکستری

و آه

از این نت های ناکوک زندگی

که هنوز هم ساز درد می نوازند

بر شور دست های تبسم

و من

هیچ

شده ام دیگر

سایه ای مرده

نفس های رویایی نیمه جان

تمام پوستم

مسموم از عطر نوازش خیال


((شیلا مسجدی))

 

roKZ2


برچسب ها: شیلا مسجدی , اشعار شیلا مسجدی , شعر ناب , شعرکده

تاريخ : یکشنبه ۱۹ دی ۱۳۹۵ | 16:37 | نویسنده : محمد شیرین زاده |

 

ujYoV

 

کوچه ها هم شاعر می شوند

وقتی عطر خاطره ی قدم هایت

مشام خیال شان را

مستانه نوازش می کند


((شیلا مسجدی))

 

roKZ2


برچسب ها: شیلا مسجدی , اشعار شیلا مسجدی , شعر ناب , شعرکده

تاريخ : پنجشنبه ۱۶ دی ۱۳۹۵ | 16:20 | نویسنده : محمد شیرین زاده |

 

Q3BCM

 

هان ای دختر حس لحظه ها و

وسوسه ی غمین تنیده در جان

با توام !!!

بیا و بتکان

ترنم موسیقی آشتی ابروانت را

بر ساز آیینه های عشق

تا دوباره

از شره ی نت های بوسه ی سپیده دم

شانه های دل

برقصند

بر مستانه گی های عطر گیسوانت


((شیلا مسجدی))

 

roKZ2


برچسب ها: شیلا مسجدی , اشعار شیلا مسجدی , شعر ناب , شعرکده

تاريخ : شنبه ۱۱ دی ۱۳۹۵ | 17:12 | نویسنده : محمد شیرین زاده |

 

twa7g

 

ضیافتی برپاست

بر توازی دیدگان عشق و جنون

دعوت کرده اند

تنهایی آیینه ها را

به بزم معاشقه ی دیوارهای دل

با احساس سایه ای مست و حزین

اما

شکوه تلخ بوسه های اندوه

چه بی رحمانه زخم می پاشد

بر سرخی گونه های دلخوشی

ولی عاقبت

جاده های مغموم شب

دریده خواهند شد

با امید روزهای خیره مانده بر

بی تابی انتظار پنجره های شوق


((شیلا مسجدی))

 

roKZ2


برچسب ها: شیلا مسجدی , اشعار شیلا مسجدی , شعر ناب , شعرکده

تاريخ : شنبه ۱۱ دی ۱۳۹۵ | 16:28 | نویسنده : محمد شیرین زاده |

 

VF5uc

 

در تابش نگاه مأیوس خیال

بر کبودی چشم فصل های خاطره

قامت فراموشی کشیده ام

به بلندای عبور سایه ی این شب های دخمه ای

دیگر می خواهم

آتش بزنم

خاکستر عطر جا مانده از

سردی آغوشی هرزه را

به شوق اجابت دعایی

که خیلی وقت است

در قنوت دست های دلی خسته

زوق زوق می کند

اما هزار درد و دریغ

که نمی میرد

رد پای مستی مشت های خشم

بر گونه ی زنانه گی های آرزو

حال

بودن یا نبودن

چه فرقی دارد ؟؟؟

وقتی که سال هاست

آذین بسته ام

پنجره ی احساس زخمی ام را

به چلچراغ نفرتی بی پایان


((شیلا مسجدی))

 

roKZ2


برچسب ها: شیلا مسجدی , اشعار شیلا مسجدی , شعر ناب , شعرکده

تاريخ : پنجشنبه ۹ دی ۱۳۹۵ | 16:57 | نویسنده : محمد شیرین زاده |

 

8HJmC

 

لبریز از

تمنای نت های آغوشت

قدم می زنم

تنهایی خویش را

تا لمس اندوه ساز نبودنت

آن گاه

که پهلو می گیرم

در ساحل امن بازوانت

آرام دریای خیال

حاشا که دیگر خریدار شود

عشوه ی امواج خاطره های زهرآگین را

و تو کاش

فقط اندکی می آمدی

تا بر بوم بام های پرواز کشانیم

رویای قوهای برکه ی احساسمان را

در هجوم بغض بال های دلی

که سخت بی تاب است

از دلتنگی اشک های آسمان


((شیلا مسجدی))

 

roKZ2


برچسب ها: شیلا مسجدی , اشعار شیلا مسجدی , شعر ناب , شعرکده

تاريخ : چهارشنبه ۸ دی ۱۳۹۵ | 16:28 | نویسنده : محمد شیرین زاده |

 

NLsFa

 

در عبور خاطره هایی بی ابعاد

از شبانه های خیال

دوباره به بن بست کوچه ی نگاهت رسیدم

خسته

مستانه سرودم و

باختم قافیه های دل را

یک به یک

از شره ی شراب ناب احساس

آیا باز ردیف می شود ابیات دستانت ؟

نیستی و

اما هنوز هم

تمنای شهد لبانت

تب گونه هایم را

به مهمانی اشتیاق آیینه های نوازش

روانه می سازد

مرا چه باک از بی تو ماندن

که در لمس موسیقی دلنواز آغوشت

ساز رویا

چه خوش می نوازد

نت عاشقانه های حضور را

آری

هان ای خوش نغمه ترین شعر بودن

این منم

بارش ابرهای آرزو

و تو رنگین کمان غزلی

که هیچ گاه تمام نخواهد شد


((شیلا مسجدی))

 

roKZ2


برچسب ها: شیلا مسجدی , اشعار شیلا مسجدی , شعر ناب , شعرکده

تاريخ : دوشنبه ۶ دی ۱۳۹۵ | 17:40 | نویسنده : محمد شیرین زاده |
مطالب قدیمی تر