
-
آتشی زد شب هجرم به دل و جان که مپرس
آن چنان سوختم از آتش هجران که مپرس
گلهای کردم و از یک گله بیگانه شدی
آشنایا گله دارم ز تو چندان که مپرس
مسند مصر ترا ای مه کنعان که مرا
ناله هایی است در این کلبه احزان که مپرس
سرونازا گرم اینگونه کشی پای از سر
منت آنگونه شوم دست به دامان که مپرس
گوهر عشق که دریا همه ساحل بنمود
آخرم داد چنان تخته به طوفان که مپرس
عقل خوش گفت چو در پوست نمیگنجیدم
که دلی بشکند آن پسته خندان که مپرس
بوسه بر لعل لبت باد حلال خط سبز
که پلی بسته به سر چشمه حیوان که مپرس
این که پرواز گرفته است همای شوقم
به هواداری سرویست خرامان که مپرس
دفتر عشق که سر خط همه شوق است و امید
آیتی خواندمش از یاس به پایان که مپرس
شهریارا دل از این سلسلهمویان برگیر
که چنانم من از این جمع پریشان که مپرس
((شهریار))
برچسب ها: شهریار , غزلسرا , شعر شب , اشعار شهریار

ﺧﺎﻣﻮﺵ ﺑﺎﺵ، ﻣﺮﻏﮏ ِ ﺩﺭﻳﺎﻳﻲ !
ﺑﮕﺬﺍﺭ ﺩﺭ ﺳﮑﻮﺕ ﺑﻤﺎﻧﺪ ﺷﺐ
ﺑﮕﺬﺍﺭ ﺩﺭ ﺳﮑﻮﺕ ﺑﺠﻨﺒﺪ ﻣﻮﺝ
ﺷﺎﻳﺪ ﮐﻪ ﺩﺭ ﺳﮑﻮﺕ ﺳﺮﺁﻳﺪ ﺗﺐ ...
((ﺍﺣﻤﺪ ﺷﺎﻣﻠﻮ))
-
کانال یوتیوب شعر های باران خورده
برچسب ها: کانال شعر در یوتیوب , کانال شعر , ﺍﺣﻤﺪ ﺷﺎﻣﻠﻮ , شعر شب

شب به تنهایی خودش،
مأمور بر آزارِ ماست...
وای از آن ساعت
که با"غَم"هم تبانی میکند
((حسین فروتن))
برچسب ها: حسین فروتن , شعر شب , شعر غم , شعر تنهایی

جلو خودم را نگاه کردم
در جمعیت تو را دیدم
میان گندمها تو را دیدم
زیر درختی تو را دیدم.
در انتهای همه سفرهایم
در عمق همه عذابهایم
در خمِ همه خندهها
سر بر کرده از آب و از آتش،
تابستان و زمستان تو را دیدم
در خانهام تو را دیدم
در آغوش خود تو را دیدم
در رؤیاهای خود تو را دیدم
دیگر ترکت نخواهم کرد.
-
((پل الوار))
برچسب ها: پل الوار , اشعار شاعران خارجی , شعر جهان , شعر شب

من فقط می دانم
دلیل زنده ماندن درخت ها
این صبح های فصول
و کودکان کیف های تهی از روز
تو هستی
من گیاه ندارم
تا از تو با او
گفتگو کنم
اگر در بهار به خانه ی ما آمدی
نام گیاهان خانه ات را
با درخت کوچه ی ما بگو
((احمدرضا احمدی))
برچسب ها: احمدرضا احمدی , شعر شب بخیر , شعر شب , عکس های دلتنگی

مرا تنها گذاشته ای
سهم من از تو
فقط سوختن است
انگار باید بسوزم و
تمام شوم
مرا در کافه ای جا گذاشته ای
مثل سیگار نیم سوخته
مثلا رفته ای که برگردی
شب از نیمه گذشته
اما از تو خبری نشده است
((رسول یونان))
برچسب ها: شعر شب , شعر تنهایی , شعرکده , عر انتظار

ای یار
كه در گریبانت
دوكبوتر توآمان بی تابند
و قلب پاك تو
با لرزش خوش كبوتران
به تنظیم ایقاع و آهنگ جهان برخاسته است
لبانت به طعم خوش صداقت آغشته است
و گرمای مهربان دستت
مرد را مرد می كند
ومن
ایستاده ام
و به نیمه ی كهكشان می نگرم
كه درآنسویش
تو
عشق تقدیر می كنی
و من
كامل می شوم
ای زن زن !
-
((غاده السمان))
-
instagram.com/mohammad.shirinzadeh/
برچسب ها: غاده السمان , شعر شب , اشعار شاعران عرب زبان , اشعار شاعران خارجی

به تو دست می سایم و جهان را درمی یابم
به تو می اندیشم
و زمان را لمس میکنم
معلق و بی انتها
عریان
میوزم ، میبارم ، میتابم
آسمانم
ستارهگان و زمین
و گندمِ عطرآگینی که دانهمیبندد
رقصان
در جانِ سبزِ خویش
از تو عبورمی کنم
چنان که تُندری از شبـ
میدرخشم
و فرو می ریزم
((احمد شاملو))
برچسب ها: شعر تندر , شعر شب , عاشقانه ناب , کافه شعر

وقتی که شب
به خانه برمی گردی
و صدای کلید را در قفل می شنوی
بدان که تنهایی
وقتی کلید برق را می زنی
صدای تیک را میشنوی
بدان که تنهایی
وقتی در تخت خواب
از صدای قلب خودت نمی توانی بخوابی
بدان که تنهایی
وقتی که زمان
کتاب ها و کاغذ ها را در خانه می جود
و تو صدایش را می شنوی
بدان که تنهایی
اگر صدایی از گذشته
تو را به روزهای قدیمی دعوت کند
بدان که تنهایی
و تو بی آن که قدر تنهایی را بدانی
دوست داری
خودت را خلاص کنی
اگر این کار هم بکنی
باز تک و تنهایی
-
((عزیز نسین))
برچسب ها: اشعار شاعران خارجی , شعر خارجی , شعر جهان , شعر شب

وقتی نسیم نیمه شب
از باغ سیب بر میگردد
راز از کنار زلف تو آغاز می شود...
-
((منوچهر آتشی))
برچسب ها: منوچهر آتشی , شعر نسیم , شعر شب , شعر گیسوان تو

چه رنجی است خوابیدن زیر آسمانی
که نه ابر دارد، نه باران.
از هراس، از کلمات،
هرشب خوابهای آشفته میبینیم.
به این جهان آمدهایم که تماشا کنیم؛
صندلیهای فرسوده و رنگباخته
سهم ما شد.
انتخاب ما مرواریدهای رخشان بود.
((احمدرضا احمدی))
برچسب ها: احمدرضا احمدی , شعر شب بخیر , شعر شب , عکس های دلتنگی

یک شب از دست کسی
باده ای خواهم خورد
که مرا با خود تا آن سوی اسرار جهان خواهد برد
با من از هست به بود
با من از نور به تاریکی
از شعله به دود
با من از آوا تا خاموشی
دورتر شاید تا عمق فراموشی
راه خواهد پیمود
کی از آن سرمستی خواهم رست ؟
کی به همراهان خواهم پیوست ؟
من امیدی را در خود
بارور ساخته ام
تار و پودش را با عشق تو پرداخته ام
مثل تابیدن مهری در دل
مثل جوشیدن شعری از جان
مثل بالیدن عطری در گل
جریان خواهم یافت
مست از شوق تو از عمق فراموشی
راه خواهم افتاد
باز از ریشه به برگ
باز از بود به هست
باز از خاموشی تا فریاد
سفر تن را تا خاک تماشا کردی
سفر جان را از خاک به افلاک ببین
گر مرا می جویی
سبزه ها را دریاب
با درختان بنشین
کی ؟ کجا ؟ آه نمی دانم
ای کدامین ساقی
ای کدامین شب
منتظر می مانم
((فریدون مشیری))
برچسب ها: فریدون مشیری , شعر منتظر , اشعار فریدون مشیری , شعر شب

مثل شبی دراز
با هر چه روزگار به من داد
با هر چه روزگار گرفت از من
مثل شبی دراز
در شط پاک زمزمه خویش می روم
با من ستاره ها
نجواگران زمزمه ای عاشقانه اند
و مثل ماهیان طلایی شهاب ها
در برکه های ساکت چشمم
سرگرم پرفشانی تا هر کرانه اند
همراه با تپیدن قلبم پرنده ها
از بوته های شب زده پرواز می کنند
گل اسب های وحشی گندمزار
از مرگ عارفانه یک هدهد غریب
با آه دردناکی لب باز می کنند
با هر چه روزگار به من داد هیچ و هیچ
با هر چه روزگار گرفت از من
با کولبار یک شب بی یاد و خاطره
با کولبار یک شب پر سنگ اختران
تنها میان جاده نمناک می روم
مثل شبی دراز
مثل شبی که گمشده در او چراغ صبح
تا ساحل اذان خروسان
تا بوی میش ها
تا سنگلاخ مشرق بی باک می روم
((منوچهر آتشی))
برچسب ها: منوچهر آتشی , اشعار منوچهر آتشی , شعر شب , شعر مشرق

شب های اعتراف
یلدایی ناتمام اند
قسم
به تابستان آغوشت
میان دلت
ماندنی ترینم..
🌈🦋((نفس موسوی))🌈🦋
برچسب ها: نفس موسوي , اشعار نفس موسوي , شعر شب , شعر تابستان آغوش

مرا نمیتوان شناخت
بهتر از آنکه تو شناختهای
چشمان تو
که ما هر دو،
در آنها به خواب فرو میرویم
به روشناییهای انسانی من
سرنوشتی زیباتر از شبهای جهان میبخشند
چشمان تو
که در آنها به سیر و سفر میپردازم
به جان جادهها
احساسی بیگانه از زمین میبخشند
چشمانات که تنهایی بیپایان ما را مینمایانند
آن نیستند که خود میپنداشتند
تو را نمیتوان شناخت
بهتر از آنکه من شناختهام.
-
((پل الوار))
-
👇👇👇
instagram.com/mohammad.shirinzadeh/
برچسب ها: پل الوار , اشعار شاعران خارجی , شعر جهان , شعر شب

شب
ادامه زنی ست
که گیسوان ماه را می بافد
و از دریچه ی خیال
دنبال می کند
آسمانی
که لبخندش را دزدید
بعید نیست
عبور بارانی مردی
که از ستاره ها
نشانی زنی را بگیرد
که سال هاست
عکسش
همآغوش ِ جیب ِ پالتویی
در سراسیمگی خیابان
آه می کشد.....
🌈🦋((نفس موسوی))🌈🦋
برچسب ها: نفس موسوی , اشعار نفس موسوی , شعرکده , شعر شب

قبل از خواب...زیباترین لباسهایت را بپوش
عطر بزن و اتاقت را مرتب کن،
برخی از کسانی که به خوابت می آیند،
بیشتر از کسانی که
در واقعیت به دیدار تو می آیند
مستحق میهمان نوازی هستند...
-
((نزار قبانی))
-
👇👇👇
instagram.com/mohammad.shirinzadeh/
برچسب ها: نزار قبانی , شعر خواب , شعر شب , شعر دیدار

بیدار در شب
ستاره های پیراهنت را می شمارم
گلوله ها نمی دانستند
اگربه آسمان شلیک شوند
ستاره می شوند
((زری جوادی))
برچسب ها: زری جوادی , مایا , اشعار زری جوادی , شعر ستاره

چه می فهمد
شب
از نگاه زنی پشت پنجره های خیس
وقتی موهایش را
به دُبِّ اکبر می بافد
تا رد انگشتان روزگار
بر ماه بی خیالی
آسمان ستاره شود
باید از خواب گنجشکها
رویای پرواز را بردارم
دار
نمی خواهد
سری که صبح را شعله می زند
میان شعرهای روز
در بستری که پیداست
نفوذِ زور
برای پرنده شدن
آتش بزن خیمه های رکود را
🌈🦋((نفس موسوی))🌈🦋
برچسب ها: نفس موسوی , اشعار نفس موسوی , شعرکده , شعر موهای تو

در من
صدایی هست ...
که شبیه شلیک گلوله ای ،
هرشب
مغزم را خالی می کند !
تو ...
هرشب
روی در و دیوار اتاق ...
پخش می شوی ...
((کامران رسول زاده))
برچسب ها: کامران رسول زاده , اشعار کامران رسول زاده , شعر شب , شعر صدای تو

می پَرد
خوابِ شب
میانِ سکوتِ پنجره ای
که انتظار
از حوصله ی بارانیش بالا می رود...!
-
((نفس موسوی))
-
👇👇👇
برچسب ها: نفس موسوي , اشعار نفس موسوي , شاعرانه نفس موسوي , شعر شب
_9zrd.jpg)
شب من
با نوشتن نامه های عاشقانه
برای تو
می گذرد؛
و سپس
روز من
با محو کردن هرکدام ،
سپری می شود؛
کلمه به کلمه!
و در این میان
قطب نمای زرین من
چشم های تو است ؛
که به سمت دریای جدایی
اشاره می کند!
-
((غاده السمان))
ترجمه از مرجان وفایی
-
👇👇👇
instagram.com/mohammad.shirinzadeh/
برچسب ها: غاده السمان , شعر شب , اشعار شاعران عرب زبان , اشعار شاعران خارجی

شب هیچ گاه کامل نیست
همیشه چون این را میگویم و تاکید میکنم
در انتهای اندوه پنجرهی بازی هست
پنجرهی روشنی.
همیشه رویای شبزندهداری هست
و میلی که باید بر آورده شود،
گرسنهگییی که باید فرونشیند
یکی دلِ بخشنده
یکی دست که درازشده، دستی گشوده
چشمانی منتظر
یکی زندگی
زندگییی که انسان با دیگراناش قسمت کند…
-
((پل الوار))
ترجمه از احمد شاملو
-
👇👇👇
instagram.com/mohammad.shirinzadeh/
برچسب ها: پل الوار , اشعارپل الوار , اشعار شاعران خارجی , شعر شب

دل بستدی از من که کنی دارایی
یا گلشن وصل را شبی آرایی
بردی و به دست غم سپردی زنهار
تا دل دگر از دست کسی نربایی
-
((جهان ملک خاتون))
-
👇👇👇
برچسب ها: جهان ملک خاتون , رباعی , رباعی سرا , شعر شب

شب مژده وصال شنیدم، نیامدی
بسیار انتظار کشیدم، نیامدی
تا غیر شاد گردد و من منفعل، ترا
هرچند سوی خود طلبیدم، نیامدی
در وصل، خویش را نرساندی اجل به من
زهر فراق تا نچشیدم، نیامدی
دی میگذشتی از در محنتسرای من
هرچند از پی تو دویدم، نیامدی
تا آمدی، رسید به جان میلی از غمت
تا از غمت به جان نرسیدم، نیامدی
((میلی))
-
👇👇👇
instagram.com/mohammad.shirinzadeh/
برچسب ها: میلی , غزلسرا , اشعار میلی , شعر شب

من چقدر شبم
و تو
در آغوشی
دور از مرزهای من
صبح می شوی...
-
((ایمان صفری))
-
👇👇👇
instagram.com/mohammad.shirinzadeh/
برچسب ها: ایمان صفری , اشعار ایمان صفری , شعر صبح , شعر شب

مى گفتى: "شبت خوب جانِ من"
بیشتر از خوب بودنِ شب،
اندیشهى اینکه جانِ تو هستم
در من ریشه مىکرد و سبز میشد
-
((ازدمیر آصف))
-
👇👇👇
برچسب ها: ازدمیر آصف , شعر شب , شعر شب بخیر , اشعار شاعران خارجی

وقتی تنهایی
به همهچیز و همهکس پناه میبری
پخش میشوی
در کوچه و خیابان
به جاهایی میروی که نباید بروی
به آدمهایی سلام میکنی که نباید.
محبوب من!
بیا دست مرا بگیر و مرا بیرون بکش!
از کافههای دود و نیشخند
از گلوی شبها
از گِل و لای روزها
من پراکنده شدهام
بیا مرا جمع کن از کوچه و خیابان
بیا مرا جمع کن از دیگران!
((رسول یونان))
-
👇👇👇
instagram.com/mohammad.shirinzadeh/
برچسب ها: رسول يونان , شعرکده , اشعار رسول يونان , شعر شب
| مطالب قدیمی تر |
.: Weblog Themes By Pichak :.

























