
گلی جان سفره دل را
برایت پهن خواهم کرد
گلی جان وحشت از سنگ است و سنگ انداز
و گرنه من برایت شعرهای ناب خواهم خواند
در اینجا وقت گل گفتن
زمان گل شنفتن نیست
نهان در آستین همسخن ماری
درون هر سخن خاری ست
گلی جان در شگفتم از تو و این پاکی روشن
شگفتی نیست ؟
که نیلوفر چنین شاداب در مرداب می روید ؟
از اینجا تا مصیبت راه دوری نیست
از اینجا تا مصیبت سنگ سنگش
قصه تلخ جدائی ها
سر هر رهگذارش مرگ عشق و آشنائی هاست
از اینجا تا حدیث مهربانی راه دشواری ست
بیابان تا بیابانش پر از درد است
مرا سنگ صبوری نیست
گلی جان با توام
سنگ صبورم باش
شبم را روشنائی بخش
گلی ، دریای نورم باش
((حمید مصدق))
برچسب ها: حمید مصدق , شعر صدای تو , اشعار حمید مصدق , شاعرانه های باد

تو مهربان بودی
آغاز ماجرا ، اما
چه سخت تشنه ی جام محبتت بودم
سخن تمام نشد
ختم ماجرا پیدا
امید با تو نشستن
تلاش بی ثمری بود
چه
کوشش شب و روزم
بِسان شخم زدن روی سینه ی دریا
و استغاثه به در گاهت
گره به باد زدن
و همچو کوفتن آب بود در هاون
مرا رها کردی ؟
مرا به مسلخ سلاخان
رها چرا کردی ؟
مرا که رام تو بودم
اسیر دام تو بودم
گذشتم از تو و آن پر فریب شهر بزرگ
کنون کنار کویرم
کویر بی باران
و مهربانی این مهربانترین یاران
تو کاش از این مردم
زمردم کرمان
به قدر یک ارزن
وفا و خوبی را
به وام بستانی
که مثل مهر درخشان شهر بخشنده
و همچو مردم این ملک
مهربان باشی
تو ای بلای دل من
بلند بالایم
تو ای برازنده
تو ای بلندتر از سروها و افراها
تو بر تمام بلندان باغ بالنده
بر این اسیر به غربت گذر توانی کرد ؟
بر این کویر نشین
بر این ز مهر تو محروم
نظر توانی کرد ؟
((حمید مصدق))
برچسب ها: حمید مصدق , شعر صدای تو , اشعار حمید مصدق , شاعرانه های باد

خرمن گیسویت را نمـــــی خواهم
و کمان ابرویت را
یا غنچــــه دهان
یا قامت ســـــرو
یا لب لعل
و ماه صورتت را
نمــــــی خواهم
آه
اگر چیزی هست
برای رام کردن این اسب وحشی روح
صدایت
صدایت
صدایت
تنها صدایت
از پشت تلفــن راه دور
((مصطفی مستور))
برچسب ها: مصطفی مستور , شعر صدای تو , شعر عشق تو , شعر تلفن
![]()
قلب من و تو را
پیوند جاودانه مهری ست درنهان
پیوند جاودانه ما ناگسسته باد
تا آخرین دم از نفس واپسین من
این عهد بسته باد
((حمید مصدق))
برچسب ها: حمید مصدق , شعر صدای تو , اشعار حمید مصدق , شاعرانه های باد

محبوب من بیا
تا اشتیاق بانگ تو در جان خسته ام
شور و نشاط عشق برانگیزد
من غرق مستی ام
از
تابش وجود تو در جام جان چنین
سرشار هستی ام
من بازتاب صولت زیبایی تو ام
آیینه ی شکوه دلارایی تو ام
((حمید مصدق))
برچسب ها: حمید مصدق , شعر صدای تو , اشعار حمید مصدق , شاعرانه های باد

تو را صدا کردم
تو عطری بودی و نور
تو نور بودی و عطر گریز رنگ خیال
درون دیده من ابر بود و باران بود
صدای سوت ترن
صوت سوگواران بود
ز پشت پرده باران
تو را نمی دیدم
تو را که می رفتی
مرا نمی دیدی
مرا که می ماندم
میان ماندن و رفتن
حصار فاصله فرسنگهای سنگی بود
غروب غمزدگی
سایه های دلتنگی
تو را صدا مردم
تو رفتی و گل و ریحان تو را صدا کردند
و برگ برگ درختان تو را صدا کردند
صدای برگ درختان صدای گلها را
سرشک دیده من ناله تمنا را
نه دیدی و نه شنیدی
ترن تو را می برد
ترن تو را به تب و تاب تا کجا می برد؟
و من حصار فاصله فرسنگهای آهن را
غروب غمزده در لحظه های رفتن را
نظاره می کردم
((حمید مصدق))
برچسب ها: حمید مصدق , شعر صدای تو , اشعار حمید مصدق , شاعرانه های باد

صدای گرم تو در
اسخوان من می گشت
همیشه با من بودی
همیشه دور از من ...
((نادر نادرپور))
برچسب ها: نادر نادرپور , اشعار نادر نادرپور , شعر صدای تو , شعر گرافی

در من
صدایی هست ...
که شبیه شلیک گلوله ای ،
هرشب
مغزم را خالی می کند !
تو ...
هرشب
روی در و دیوار اتاق ...
پخش می شوی ...
((کامران رسول زاده))
برچسب ها: کامران رسول زاده , اشعار کامران رسول زاده , شعر شب , شعر صدای تو

تو دیواری هستی
که هیچ دری
از غمگینی ات کم نمی کند
همیشه چای می خوری
و شعر می خوانی
صدای تو دلتنگم نمی کند
تنهایم می کند.
((الهام اسلامی))
👇👇👇
برچسب ها: الهام اسلامی , اشعار الهام اسلامی , شعر دلتنگی , شعر دیوار

با تمام زنان می خوابی
اما فقط یک زن خواب را از چشمانت می گیرد"
به تمام زنان زنگ می زنی
اما فقط صدای یک زن در گوش ات زنگ می خورد
به تمام زنان دوستت دارم می گویی
اما فقط برای یک زن
لب هایت می لرزد
با تمام زنان سیگار می کشی
اما فقط یک زن
در پاکت سیگارت صدایت می کند
برای تمام زنان شعر می گویی
اما فقط یک زن
در شعر هایت راه می رود
فقط یک زن
زنی که تو را هرگز نمی شناسد
((صدف درخشان))
👇👇👇
برچسب ها: صدف درخشان , اشعار صدف درخشان , شعر زن , شعر عشق

من تشنه ی صدای تو بودم
که می سرود،
در گوشم
آن کلام خوش دلنواز را...
((فروغ فرخزاد))
برچسب ها: فروغ فرخزاد , اشعار فروغ فرخزاد , شعر های فروغ فرخزاد , شعر عاشقانه فروغ فرخزاد

صدایِ " تو " برای من مانندِ
آوازِ اوّلِ " صُبحِ "
گنجِشك هایِ خيابانِ بالایِ خانه مان بود
كه من را از شيرينیِ
خوابِ اولِ صبح بی خيال ميكرد...!
((ابولفضل وکیلی))
برچسب ها: ابولفضل وکیلی , شعر گنجشک , شعر صبح , شعر صدای تو

دلم
یک اتفاق می خواهد..;
یـک تـماس نـا آشنـا
بـا بـی مـیلی تمام جواب دهم
و صداى تو . . .
((محمد جواد مداحی))
برچسب ها: محمد جواد مداحی , شعرکده , شعر شماره ناشناس , شعر صدای تو

شده بعضی وقت ها فکر کنی کسی صدایت میزند
یا مثلا تلفنت زنگ میخورد یا... هیچی بگذریم ،
خواستم بگویم
حالِ من بعد از تو اینگونه است ،
پر از تَوهمِ صدایِ "تو"...
((سحر رستگار))
برچسب ها: سحر رستگار , کانال اشعار سحر رستگار , اشعار سحر رستگار , شعر صدای تو
.: Weblog Themes By Pichak :.


























