این حروف را نشنیده بگیر
بعد از رویم رد شو
از روی من
که حرف بزرگ غمگینی هستم
و در هیچ شعری جا نمیشوم... .
((کوثر شیخ نجدی))
برچسب ها: کوثر شیخ نجدی , اشعار کوثر شیخ نجدی , شعر غم , شعر کوتاه
بزرگ شدیم و فهمیدیم
هیچ زخمی با بزرگ شدن
خوب نمیشه
فقط کهنه میشه...!
((فاطمه صابری نیا))
برچسب ها: فاطمه صابری نیا , اشعار فاطمه صابری نیا , شاعرانه آرام , شعر درد
غمانگیزترین انسانها کسانی هستند
که برداشت دیگران
برایشان زیادی مهم است
((پابلو پیکاسو))
برچسب ها: پابلو پیکاسو , اشعار پابلو پیکاسو , شعر غم انگیزی , شعر غم
در صبحی بی شکوه
نبود تو را باور می کنم
و خاموش می گریم
((محمود تقوی تکیار))
برچسب ها: محمود تقوی تکیار , اشعار محمود تقوی تکیار , شعر صبح , شعر غم
مرا خیالِ تو، خود بی خیالِ عالم کرد
همـان خیال تو ما را دچـار این غم کرد
((طارق خراسانى))
برچسب ها: طارق خراسانى , اشعار طارق خراسانى , شعر کوتاه , شعر غم
ببین، سراغ مرا هیچ کس نمی گیرد
مگر که نیمه شبی، غصه ای، غمی، چیزی
((مهرداد نصرتی))
برچسب ها: مهرداد نصرتی , اشعار مهرداد نصرتی , شعر کوتاه , شعر غم
شیطنت های منِ دیوانه را جدی نگیر
پشت این لبخندها سی سال غم دارم رفیق
((امید صباغ نو))
برچسب ها: امید صباغ نو , کانال اشعار امید صباغ نو , شعر کوتاه , شعر ناب
از غـم چه شکایت
من خو کرده به غـم را...
((طبیب اصفهانی))
برچسب ها: طبیب اصفهانی , اشعار طبیب اصفهانی , شعر غم , شعر تنهایی
فكر ميكردم در آغوشت غمم كم مى شود
تازه فهميدم كه غم خوردن ، دوتايى بدتر است!
((نفيسه سادات موسوى))
برچسب ها: نفيسه سادات موسوى , اشعار نفيسه سادات موسوى , شعر غم , شعرکده
لااقل کاش یکی بود که همدردم بود
درک میکرد چرا غمزده شد،اشعارم...
((سیدصادق رمضانیان))
برچسب ها: سیدصادق رمضانیان , اشعار سیدصادق رمضانیان , شعر غم , شعر کوتاه
آن سرو که جایش دل غم پرور ماست
جان در غم بالاش گرفتار بلاست
برچسب ها: وحشی بافقی , اشعار وحشی بافقی , رباعی سرا , شعر غم
شد یار و به غم ساخت گرفتار مرا
نگذاشت به درد دل افکار مرا
برچسب ها: وحشی بافقی , شعر غم , اشعار وحشی بافقی , رباعی
بعد از آن دوری و فراموشی
دیدمش باز در گذرگاهی
همچو پیشین پر از نشاط و سرور
ریخت ازحسرتم به لب آهی
چه شد ای وای من چو پیرانم
بینم او را چه شاد و خندان است
باز هم دوست دارمش اما
دانم افسوس دشمن جان است
آرزو میکنم . خداوندا!!!
که شوم دختر دبستانی
شرمگین گردم از نگاهش سخت
دهمش نامه های پنهانی
چونکه در خلوتی سخن گوییم
حرف عشق و عروسی فردا
آه با آرزو به هم می گوییم
سخن کودکان فردا را
ای دریغا که جز خیالی نیست
من کجا دختر دبستانم
شاعری شوم و مست و آواره
خسته از زندگانی و جانم
او کجا وای همچو دیرین است
نگهش خشمگین و پر کینه
خشمگین گویدم برو ای زن
در دلم نیست عشق دیرینه
شرم کن آمدی به سویم باز
از کنارم برو که رسوایی
راست گوید کجا دگر باشد
در دلش باز بهر من جایی
گناهت ای بانو خاموشی است
گناه او نامردی و فراموشی است
((مهین سکندری))
برچسب ها: مهین سکندری , اشعار مهین سکندری , شعر دیدار دویاره , شعر تنهایی
دو حبه قند توی فنجانِ گل گاوزبان نسترن می اندازم.
قیافه ی هاشم آقا، عطار سر کوچه می آید جلوی چشمم،
یک تابلوی مقوایی فرو کرده توی گونیِ گل گاوزبان؛
برای رفعِ دلتنگی.
انگار نمی داند دلتنگی است که به دنیا معنا می دهد.
چه کسی گفته غم بد است؟
تمامِ هنرِ این دنیا زاییده ی غم است...
((مریم سمیع زادگان))
برچسب ها: مریم سمیع زادگان , شعر غم , شعر هنر , اشعار مریم سمیع زادگان
غم چقدر
بی خانمان بود
اگر که سینه ی مرا نداشت ...
((نسترن وثوقی))
برچسب ها: نسترن وثوقی , اشعار نسترن وثوقی , شعر غم , شعر کوتاه
چه فرقی می کند،
پشت کدام در ِ بسته پنهان شده باشم؟
وقتی غم می تواند
حتی از دیوار ها هم عبور کند
((علیرضا طالبی پور))
برچسب ها: علیرضا طالبی پور , اشعار علیرضا طالبی پور , شعر غم , شعر ناب
مطالب جديد تر |
.: Weblog Themes By Pichak :.