گوينـــد کســـان بهشت بـا حــــــــــور خــوش است
مــن مي گويـــــــــم کــه آب انگــــــور خــوش است
ايـــن نقـــــــد بگيــــــر و دست از آن نسيـــه بـــــدار
کـــــــآواز دهـــــــــل شنيــــــدن از دور خــوش است
((خيام))
برچسب ها: شعر کوتاه , شعر ناب , دوبیتی ناب , عکس گل زیبا
بنگر به جهان چه طرف بر بستم ؟ هيچ
وز حاصل عمر چيست در دستم ؟ هيچ
شمع طربم ولي چو بنشستم ، هيچ
من جام جمم ولي چو بشكستم ، هيچ
((خيام))
برچسب ها: اشعار خيام , شعر کوتاه , دوبیتی ناب , شعر ناب
تا زهره و مه در آسمان گـشت پديد
بـهتر ز مي ناب کـسي هـيچ نديد
من در عجبم ز مي فروشان کايشان
زين به که فروشند چه خواهند خريد
((خيام))
برچسب ها: اشعار خيام , رباعیات خيام , شعر های ناب , اشعار بزرگان
برجه برجه ز جاي خود اي ساقي
درده درده شراب ناب اي ساقي
زان پيش که از کاسه سر کوزه کنند
از کوزه به کاسه کن شراب اي ساقي
((خيام))
برچسب ها: دوبیتی ناب , شعر کوتاه , اشعار خيام , شاعرانه آرام
برخيز دلا که چنگ بر چنگ زنيم
مي نوش کنيم و نام بر ننگ زنيم
سجاده به يک پياله مي بفروشيم
اين شيشه نام وننگ بر سنگ زنيم
((خيام))
برچسب ها: شعر کوتاه , شعر ناب , اشعار خيام , شاعرانه
آبادي ميخانه ز مي خوردن ماست
خون دو هزار توبه بر گردن ماست
گر من نکنم گناه رحمت چه کند
آرايش رحمت از گنه کردن ماست
((خيام))
برچسب ها: اشعار خيام , رباعیات خيام , شعر های ناب , اشعار بزرگان
از درس و علوم جمله بگريزي به
و اندر سر زلف دلبر آويـزي به
زان پيش که روزگار خونت ريزد
تو خون انگور در پياله ريزي به
((خيام))
برچسب ها: اشعار خيام , دوبیتی ناب , شعر کوتاه , شعر ناب
زان کوزه مي که نيست در وي ضرري
پر کن قدحي بخور به من ده دگري
زان پيش تر اي پسر که در رهگذري
خاک من و تو کوزه کند کوزه گري
((خيام))
برچسب ها: اشعار خيام , شاعرانه , شعر , شعر ناب
گويند هر آنکسان که با پرهيزند
زان سان که بميرند همان برخيزند
ما با مي و معشوقه از آنيم مدام
باشد که به حشرمان چنان انگيزند
((خيام))
برچسب ها: اشعار خيام , دوبیتی ناب , شعر کوتاه , شعر ناب
می خوردن و گرد نيکوان گرديدن
به زان که به رزق زاهدي ورزيدن
گر عاشق و مست دوزخي خواهد بود
پس روي بهشت کس نخواهد ديدن
((خيام))
برچسب ها: شعر ناب , شعر کوتاه , اشعار خيام , دوبیتی ناب
دوران جهان بي مي و ساقي هيچ است
بيزمزمـه نــــاي عــــــــراقي هيـچ است
هر چنــــد در احــــــوال جــهان مي نگرم
حاصل، همه عشرت است و باقي هيچ است
((خيام))
برچسب ها: اشعار خيام , رباعیات خيام , شعر های ناب , اشعار بزرگان
دست چو مني که جام ساغر گيرد
به زان که کفم دفتر و منبر گيرد
تو زاهد خشکه اي و من عاشق تر
آتش نشنيده ام که در تر گيرد
((خيام))
برچسب ها: اشعار خيام , دوبیتی ناب , عکس گل های زیبا , شاعرانه
تو خالقي و مرا چنين ساخته اي
هستم به مي و ترانه دلباخته اي
چون روز ازل مرا چنين ساخته اي
پس در دوزخم چــرا انداخته اي
((خيام))
برچسب ها: اشعار خيام , رباعیات خيام , شعر های ناب , اشعار بزرگان
لب بر لب کوزه بردم از غايت آز
تا زو طلبم واسطه عمر دراز
لب بر لب من نهاد و مي گفت به راز
مي خور که بدين جهان نمي آيي باز
((خيام))
برچسب ها: شعر کوتاه , اشعار خيام , جملات تنهایی , شعر ناب
برخيز و بيا بتا براي دل ما
حل کن به جمال خويشتن مشکل ما
يک کوزه شراب تا بهم نوش کنيم
زان پيش که کوزهها کنند از گل ما
((خيام))
برچسب ها: اشعار خيام , دوبیتی ناب , شعر کوتاه , عکس گل زیبا
ز آن مي که حيات جاودانيست بخور
سرمايه لذت جواني است بخور
سوزنده چو آتش است ليکن غم را
سازنده چو آب زندگاني است بخور
((خيام))
برچسب ها: اشعار خيام , دوبیتی ناب , شعر کوتاه , شعر ناب
امروز که نوبت جواني من است
مي نوشم که از آنکه کامراني من است
عيبم مکنيد . گرچه تلخ است خوش است
تلخ است ، از آنکه زندگاني من است
((خيام))
برچسب ها: اشعار خيام , رباعیات خيام , شعر های ناب , اشعار بزرگان
در دل نتوان درخت اندوه نشاند
همواره کتاب خرمي بايد خواند
مي بايد خورد و کام دل بايد راند
پيداست که چند در جهان بايد ماند
((خيام))
برچسب ها: اشعار خيام , دوبیتی ناب , شعر کوتاه , شعر ناب
جــز راه قـلـنـدران مـیخـانه مـپوی
جز باده و جز سماع و جز یار مجوی
بر کف قدح باده و بر دوش سبوی
می نوش کن ای نگار و بیهوده مگوی
((خيام))
برچسب ها: دوبیتی ناب , اشعار خيام , خيام , شعر گرافی
از مـن رمقي ، به سعي سـاقي ، مانده است
وز صحبــــت خلـــق ، بيوفايي مانده است
از بـاده دوشــــين ، قــــدحي بـيش نــمـاند
از عمـــر نـــــدانم که چه باقي مانده است
((خيام))
برچسب ها: اشعار خيام , رباعیات خيام , شعر های ناب , اشعار بزرگان
در گـــوش دلــم گفت فلــک پنهــــاني
حکمي که قضــــا بــــود ز من مـــي داني ؟
در گـــردش خــــود اگر مـــــرا دست بدي
خــــــــود را برهاندمي ز سرگـــــرداني
==========
پيــــــري ديــدم به خانه خماري
گفتـــم نکني ز رفتــــــگان اخباري
گفتا مي خــــور که همچو ما بسياري
رفتنــــد و کسي باز نيامـــد باري
==========
آنــان که ز پيش رفتــه اند اي سـاقي
در خاک غـــرور خفتــــه اند اي ساقي
رو باده خــــور و حقـيقت از من بشنـو
باد است هر آن چه گفـتـه اند اي ساقـي
==========
اي دل تـو بـــه ادراک معــــما نــــرسي
در نکتــــــه بــــــه زيرکان دانا نرسي
اينجــا بـــه مِي و جــام بهشتي ميساز
کانجـــا که بهشت است رســـي يا نـرسي
((خيام))
برچسب ها: اشعار خيام , رباعیات خيام , شعر های ناب , اشعار بزرگان
.: Weblog Themes By Pichak :.