
عاشق همه سال مست و رسوا بادا
دیوانه و شوریده و شیدا بادا
با هشیاری غصهٔ هرچیز خوریم
چون مست شویم هرچه بادا بادا
-
((مولانا))
-
برچسب ها: مولانا , شعر باده , شعر مستی , شعر شیدایی

یا میکده را دربند این رند شرابی را
یا چشم بپوش امشب مستی و خرابی را
تا گرد وجودم را بر باد فنا ندهد
از دست نخواهد داد این آتش آبی را
یکباره پریشان کرد ما را چو پریشان کرد
بر روی مهآسایش زلفین سحابی را
از قهقهه بیجاست ای کبک دری کز خون
شاهین کندت رنگین چنگال عقابی را
رو دست بشوی از تن زان پیش که خود سازد
سیلاب فنا ویران این کاخ ترابی را
ای خواجه یکی گردد خود بحر و حباب آخر
در دهر چه بسپاری این شکل حبابی را
آهم به فلک بر شد از جور رقیب امشب
تا خود چه اثر باشد این تیر شهابی را
القصه مکن باور افسانه واعظ را
کی گوش کند عاقل هر بانگ غرابی را
بشنو سخن وحدت ای تشنه که آب آنسوست
بیهوده چه پیمایی این دشت سرابی را
-
((وحدت کرمانشاهی))
-
👇👇👇
instagram.com/mohammad.shirinzadeh/
برچسب ها: وحدت کرمانشاهی , غزلسرا , شعر مستی , شعر سراب

مرا چه سود که تو عاقل باشی ؟
زیبا باش و محزون باش
اشک بر زیبایی چهره میافزاید
چون رود که بر منظره
توفان گلها را طراوت میبخشد
دوست میدارمت آندم که نشاط
از چهرهی گردآلودهات رخت میبندد
آندم که غرق در کین میشود دلات
و سایهی هولناک گذشته
بر امروز تو بال میگستراند
دوست میدارمت آن دم
کز چشم فراخت
اشکی به گرمی خون میچکد
ای لذت آسمانی
سرود ژرف و دلنشین
من طالب سوز دل توام
و میپندارم که روشن میشود دلت
از مرواریدهایی که فرومیریزد از دیدهات
((شارل بودلر))
مترجم : محمدرضا پارسایار
👇👇👇
برچسب ها: شارل بودلر , شعر مستی , اشعار شاعران خارجی , شعر جهان

مست شوید
تمام ماجرا همین است.
مدام باید مست بود
تنها همین.
باید مست بود تا سنگینی رقتبار زمان
که تو را میشکند
و شانههایات را خمیده میکند احساس نکنی.
مادام باید مست بود
اما مستی از چه؟
از شراب از شعر یا از پرهیزکاری
آنطور که دلتان میخواهد مست باشید
و اگر گاهی بر پلههای یک قصر
روی چمنهای سبز کنار نهری
یا در تنهایی اندوهبار اتاقتان
در حالی که مستی
از سرتان پریده یا کمرنگ شده، بیدار شدید
بپرسید از باد از موج از ستاره از پرنده از ساعت
از هرچه که میوزد
و هر آنچه در حرکت است
آواز میخواند و سخن میگوید
بپرسید اکنون زمانِ چیست؟
و باد، موج، ستاره، پرنده
ساعت جوابتان را میدهند
زمانِ مستی است.
برای اینکه بردهی شکنجه دیدهی زمان نباشید
مست کنید
همواره مست باشید
از شراب از شعر یا از پرهیزکاری
آنطور که دلتان میخواهد.
((شارل بودلر ))
برگردان سپیده حشمدار
گروه شعر های باران خورده در تلگرام👇
برچسب ها: شارل بودلر , شعر مستی , اشعار شاعران خارجی , شعر جهان

باید همیشه مست بود
اما از چه چیزی؟
شراب؟
شعر؟
یا زهد؟
هر طور که میل شماست
اما مست شوید
((شارل بودلر))
برچسب ها: شارل بودلر , شعر مستی , اشعار شاعران خارجی , شعر جهان

مستان خرابات ز خود بی خبرند
جمعند و ز بوی گل پراکنده ترند
ای زاهد خودپرست باما منشین
مستان دگرند و خودپرستان دگرند
((رهی معیری))
برچسب ها: رهی معیری , اشعار رهی معیری , کانال شعر , شعر مستی

ابر است و اعتدال هوای خزانی است
ساقی بیا که وقت می ارغوانی است
در زیر ابر ساغر خورشید شد نهان
روز قدح کشیدن و عیش نهانی است
ساقی بیا و جام می مشکبو بیار
این دم که باد صبح به عنبر فشانی است
می هست و اعتدال هوا هست و سبزه هست
چیزی که نیست صحبت یاران جانی است
یاری به دستآر موافق تو وحشیا
کان یار باقی است و خود این جمله فانی است
((وحشی بافقی))
برچسب ها: وحشی بافقی , اشعار وحشی بافقی , شعر ساقی , شعر مستی
امشب عجب مستم من
از ساغر هستم من
در ده مرا پیمانه
زان باده مستانه
با دلبری جانانه
گویم من ان افسانه
افسانه گوی مستم با ساغری در دستم
ای عاقل و فرزانه دیوانه ام دیوانه
ما را به کوی رندان هرگز رهی ندادند
از باده می پرستان..ان می به ما ندادند
لیلی و مجنونم من
فرهاد و شیرینم من
از قید بیرونم من دیوانه ام دیوانه
ای پیر دیر مستان
ای هست می پرستان
ای بود تو نبودت
ای نیست در وجودت
دستم بگیر و هستم .کن از می الستم
ده ساغری به دستم دیوانه ام دیوانه
((بهاء الدین دانشور علوی))
برچسب ها: بهاء الدین دانشور علوی , شعر مستی , شعر ناب , اشعار بهاء الدین دانشور علوی

گر همچو من افتادهٔ این دام شوی
ای بس که خراب باده و جام شوی
ما عاشق و رند و مست و عالم سوزیم
با ما منشین اگر نه بدنام شوی
((حافظ))
برچسب ها: حافظ , شعر مستی , شعر باده ناب , رباعی سرا

چون
خیال تو
درآید به دلم
رقص کنان
چه خیالات دگر
مست درآید
به میان
سخنم مست و
دلم مست و
خیالات تو
مست
همه بر همدگر افتاده و
در هم نگران!
((مولانا))
برچسب ها: مولانا , اشعار مولانا , شعر عاشقانه , شعر مستی
چيزي مثل الكل در هواست
حال آدمي مثل من را خراب ميكند، خراب.
وقتي دل لبريز غم غربت است.
عشق تو جايي
و تو جايي ديگر،
آدمي مثل من را غمگين ميكند، غمگين.
چيزي مثل الكل در هواست
آدمي مثل من را مست ميكند، مست.
((اورهان ولی))
برچسب ها: اشعار اورهان ولی , شعر مستی , شاعرانه آرام , اشعار شاعران خارجی
.: Weblog Themes By Pichak :.



























