جستجویم نکن
به دنبالم نباش
من
روز هاُ
هفته هاُ
سال ها ی مهتابُ دل های بی قرارُ عشق های پر یقین را
به باد فراموشی سپرده ام .
فهمیده ام چیزی از این بزرگی دنیا کم نمی شود
حتی اگر از اشک هایم
از تکرار خاطرات در کمین مانده ی روز های خوب
از عطشِ شرمگين یک عشق
چیزی نفهمی .
دیگر
به دنبالم نباش
من
روز هاُ
هفته هاُ
سال ها ست
به درکِ عمیقِ یک زندگی فکر می کنم
پر غرور
اما خسته...
باید یک بار این شهر را
عریان از لطافتِ باران دیده باشی تا بفهمی
چه می گویم .
((امیرمحمد مصطفی زاده))
برچسب ها: امیرمحمد مصطفی زاده , شعر عاشقانه , شعر ناب , شعر کوتاه
من
به هوایِ نفس هایت آلوده ام
من
به نگاهِ تو
که نگاهت را
رها می کنی
آلوده ام...
رهایت می شوم
زیبا تر نگاهم کن
با شروعِ چشم هایت
دوباره بهشت می شود...
((امیرمحمد مصطفی زاده))
برچسب ها: امیرمحمد مصطفی زاده , شعر عاشقانه , شعر ناب , شعر کوتاه

دستم را بگير،
به انتظارِ
ناگهانِ عشق
به هزاران بار
به تكرارِ دلگيرِ اين روز ها
دستم را بگير
باز هم دستم را بگير...
اين دو نگاهِ سياهِ شرقي را
مــرا...مــرا به آغوشِ جان بگير،
آه ، اي نبودنِ ابدي
من از اين دردي كه در سينه ام مي كوبد بيزارم...
من از اين دردي كه در سينه ام مي كوبد بيزارم...
من از اين دردي كه در سينه ام مي كوبد بيزارم...
((امیرمحمد مصطفی زاده))
برچسب ها: امیرمحمد مصطفی زاده , اشعار امیرمحمد مصطفی زاده , اشعار امیر محمد مصطفی زاده , شعر کوتاه

دستم را می گذارم روی قلبم
باد رویاهای مرا با خودش می بَرَد
موج موهایت اما
موج موهایت اما
موج موهایت...
((امیرمحمد مصطفی زاده))
راه تهیه کتاب "شاید کسی جایی منتظرم باشد"
به قلم "امیرمحمد مصطفی زاده"
👇👇👇👇 👇👇👇👇
برچسب ها: امیرمحمد مصطفی زاده , اشعار امیرمحمد مصطفی زاده , اشعار امیر محمد مصطفی زاده , شعر کوتاه

چشم هایم را می بندم و
می دانم باید آنقدر منتظر بمانم
تا دلتنگی کارش با من تمام شود،
به خیابان می روم
"بی کسی"ام تیر می کشد...، لبخند میزنم و
همسایه ام فکر می کند
بهتر از این نمی شوم
واقعا دیگر هیچ وقت،
هیچ وقت بهتر از این نخواهم شد،
آموخته ام
آغوشِ کوچک این شهر کافی نیست
و پیاده رو ها
تنها
حجمِ تنهایی آدمی را چند برابر می کند...
چشم هایم را می بندم و به خانه ام فکر می کنم
که بی من
چقدر تنهاست...
چشم هایم را می بندم و
خط می خورم
صد بار
به اندازه ی جریمه های مشقِ پدر
که پنجاه سال مواظب ست خاطره هایش از دهانش بیرون نیوفتد...
چشم هایم را می بندم و
به تو فکر می کنم
به تو که صورتت را از آینه برمی گردانی و
می روی
می روی تا بهانه ی بهتری از من
برای آویختن گوشواره های مرواریدت بیاوری
به تو که
نمی دانی بی من
چقدر "بی کسی" ات تیر می کشد...
((امیرمحمد مصطفی زاده))
برچسب ها: امیرمحمد مصطفی زاده , اشعار امیرمحمد مصطفی زاده , اشعار امیر محمد مصطفی زاده , شعر کوتاه

درگیر قرار های عاشقانه ام
به وقتِ دیدارِ نمی دانم کجاست...
درگیر قرار های عاشقانه ام
به وقتِ "گذشتی
گذشتم..."
نگرانِ من باش
نگرانِ من باش
که تنها یم...
نگرانِ من باش
برای این همه دلتنگی
نگرانِ من
که هیچ کس،عمقِ اندوهِ
لبخند های آرامم را نمی فهمد...
((امیرمحمد مصطفی زاده))
برچسب ها: امیرمحمد مصطفی زاده , اشعار امیرمحمد مصطفی زاده , اشعار امیر محمد مصطفی زاده , شعر کوتاه

بغض خواهم کرد
اشک خواهم ریخت
و به اندازه ی تمامِ
مَردانی که در قبرستان
انتظار مادرِشان را می کشند
خواهم گریست...
و خواهم آموخت
هیچ چیز شبیه به یک
عصرِ دلگیر و بارانی در قبرستان
غم انگیز نیست
حتی نیامدن تو
که بسیار زمانی ست دیر کرده ایی...
هر کجایِ جهان که ایستاده ایی
پشتِ پنجره ایی که نمی دانم کجاست
بایست
و به جای تمامِ مادر مُرده های جهان اشک بریز
به احتمال اشک هایت
شاید
باران
ببارد...
((امیرمحمد مصطفی زاده))
برچسب ها: امیرمحمد مصطفی زاده , اشعار امیرمحمد مصطفی زاده , اشعار امیر محمد مصطفی زاده , شعر کوتاه

و محال است فكر آمدنِ دوباره ات
و محال است اين بي قراري ديدنِ دوباره ات
و محال است تپيدنِ عشق در
نبض عطرِ غمگين گلدان پشت پنجره ام
و محال اينكه آخرين لحظه ي وداع را از دست نداده باشم ،
و محال كه بخواني
به هواي تو مي نويسم
"رويا ي روزگارانِ غريب عاشقي
مرا به حالم خودم نگذار..."
مرا و
دستاني كه
لبريز نوازش اند...
((امیرمحمد مصطفی زاده))
برچسب ها: امیرمحمد مصطفی زاده , اشعار امیرمحمد مصطفی زاده , اشعار امیر محمد مصطفی زاده , شعر کوتاه

دوستت دارم
به اشتیاق دیدار تو
از قلبم پَر کشید
"بی حواس"
خودت
که
نمی دانی...
((امیرمحمد مصطفی زاده))
برچسب ها: امیرمحمد مصطفی زاده , اشعار امیرمحمد مصطفی زاده , اشعار امیر محمد مصطفی زاده , شعر کوتاه

...و برای کســی که
دلش گرفته است
تنها سهمِ کوچکی از آسمان گرفته ی
این شهر کافی ست
تا یادش بیافتد چقـــدر خاطره دارد...
((امیرمحمد مصطفی زاده))
برچسب ها: امیرمحمد مصطفی زاده , اشعار امیرمحمد مصطفی زاده , اشعار امیر محمد مصطفی زاده , شعر کوتاه

این تنهایی نیست که
پیاده رو ها را
مَحزون کرده است
بی کسی درد دارد...
((امیرمحمد مصطفی زاده))
برچسب ها: امیرمحمد مصطفی زاده , اشعار امیرمحمد مصطفی زاده , اشعار امیر محمد مصطفی زاده

یـک روزِ بارانی
دفتـرم را خواهم بست
و
آرام خواهم رفتـــ...
یـک روزِ بارانی
بعد از تو
به خودم اجازه می دهم
حـاشیه دفترم بنویسم
او خواهد آمد
و او خواهد آمد...
و بعد
چنان سرد
به زندگی اجازه میدهم
دیوانه وار
گریه کند
گریه کند
گریه کند...
...و
تمام....
((امیرمحمد مصطفی زاده))
برچسب ها: امیرمحمد مصطفی زاده , اشعار امیرمحمد مصطفی زاده , شعر ناب , شعر کوتاه

خداحافظ
اگر دیگر نمی توانم صدایم را به تو برسانم
خداحافظ
اگر
دیگر عطرِ تو در این خانه نمی پیچد...
خداحافظ اگر
دیگر گلدانِ غمگینِ پشت پنجره عطرِ یاس به من نمی بخشد،
و اگر
دیگر لبخند در هیچ قابی ماندگارم نمی کند...
خداحافظ
اگر تو نیستی
اگر من نیستم
و اگر کسی که می رود
دلتنگی ست شبیهِ من
که می رود
و می رود
زیر لب می گوید
خداحافظ اما
با چه دلی
با چه دلی...
((امیرمحمد مصطفی زاده))
برچسب ها: امیرمحمد مصطفی زاده , شعر عاشقانه , شعر ناب , شعر کوتاه
بی تو
چنان بی قرار از این دلتنگی
چنان غریب در این خلوت
چنان لبریز از این تقدیر
چنان بـاران
چنان بـاران ...
بی تو
دلتنگی
تیـر می کشد
عمیـــــق...
((امیرمحمد مصطفی زاده))
برچسب ها: امیرمحمد مصطفی زاده , شعر عاشقانه , شعر ناب , شعر کوتاه

دلتنگی
گاهی
زنی ست
که برای شب بخیر
چیزی نمی گوید
می رود...
((امیرمحمد مصطفی زاده))
برچسب ها: امیرمحمد مصطفی زاده , شعر عاشقانه , شعر ناب , شعر کوتاه

چقدر
عجیب دلم
گرفته است
و
توان گریستن
ندارم...
دلم به اندازه ی
حجم این لبخند
تنگ است و
شهری نمی فهمد...
((امیرمحمد مصطفی زاده))
برچسب ها: امیرمحمد مصطفی زاده , شعر عاشقانه , شعر ناب , شعر کوتاه
دلم نگرفته است
برایِ تویی که نیستی
دلم گرفته است
برایِ تویی که نمی آیی
و اضطرابِ اینکه
آرام آرام
نمی آیی
هزار تکه ام کرده است
هزار تکه هایم را
به هزار راهِ تو فرستاده ام
اما هر بار به تلخِ تلخِ نبودن تو رسیده ام
و هیچکدام از راه ها نمی دانند
من دلم نگرفته است
برایِ تویی که نیستی
من دلم گرفته است برایِ تویی که نمی آیی...
((امیرمحمد مصطفی زاده))
برچسب ها: امیرمحمد مصطفی زاده , اشعار امیرمحمد مصطفی زاده , شاعرانه امیرمحمد مصطفی زاده
...اتفاق دردناکی ست
عطر چای که در خانه می پیچد
اما
تو
نیستی...
و دلم می سوزد
برای تو
برای خودم
برای میم...الف
میم...الف
قرار بود روزی از دو فصل بهم برسند...!
((امیرمحمد مصطفی زاده))
برچسب ها: امیرمحمد مصطفی زاده , شعر عاشقانه , شعر ناب , شعر کوتاه

حقیقت
تنها
خیال یک پنجره
و یک انتظار
بر قلبم است...
رویا هایم که از پریدن
از من
نا امید شدند
با اتوبوس
رفتند...
((امیرمحمد مصطفی زاده))
برچسب ها: امیرمحمد مصطفی زاده , شعر عاشقانه , شعر ناب , شعر کوتاه
من
هنوز در چَشم های تو هستم
در
دور ترین نقطهِ دنیا
مانده در حسرتِ لبخند هایت
نمی دانم
تو را
از نو
چگونه پیدا یت کنم..
تو اما
بیشتر بخند
بگذار به آمدنت بیشتر دلخوش شوم...
((امیرمحمد مصطفی زاده))
برچسب ها: امیرمحمد مصطفی زاده , شعر عاشقانه , شعر ناب , شعر کوتاه
به انتظارت
ایستاده ام
ایستاده ام در باد
شاید آمدی
خدا را
چه دیده ایی...؟
استخاره کرده ام
خوب آمد...
((امیرمحمد مصطفی زاده))
برچسب ها: امیرمحمد مصطفی زاده , شعر عاشقانه , شعر ناب , شعر کوتاه

من
به هوایِ نفس هایت آلوده ام
من
به نگاهِ تو
که نگاهت را
رها می کنی
آلوده ام...
رهایت می شوم
زیبا تر نگاهم کن
با شروعِ چشم هایت
دوباره بهشت می شود...
((امیرمحمد مصطفی زاده))
برچسب ها: امیرمحمد مصطفی زاده , اشعار امیرمحمد مصطفی زاده , شاعرانه امیرمحمد مصطفی زاده

"اشک"
ادامه ی چکیدنِ عشق
از چشمان شاعری ست، که بعد از تو
نمی دانست با دلتنگی هایش چه باید بکند
نمی دانست
و آرام
ادامه ات را گریست...
((امیرمحمد مصطفی زاده))
برچسب ها: امیرمحمد مصطفی زاده , اشعار امیرمحمد مصطفی زاده , شعر اشک , شاعرانه

باور کن
نِگاهت
تعبیر تمامِ
عاشقانه هاست
حتی
زمانی که
ندارمشان...
((امیرمحمد مصطفی زاده))
برچسب ها: امیرمحمد مصطفی زاده , اشعار امیرمحمد مصطفی زاده , شاعرانه امیرمحمد مصطفی زاده

و از تمام تو
تنها "شب" برایم مانده است
و چشم هایم
که خیالت را بهم می بافند
در این تاریکی
نمی توان رمان های عاشقانه خواند
و آرام گرفت
از چشم های سیاهم همین بر می آید
که پشت پلک هایم پنهانت کنم
گریه کنم..
گریه کنم..
گریه کنم...
((امیرمحمد مصطفی زاده))
برچسب ها: امیرمحمد مصطفی زاده , اشعار امیرمحمد مصطفی زاده , شاعرانه امیرمحمد مصطفی زاده

بی تو
عصر های جمعه
چنان بی قرار از این دلتنگی
چنان غریب در این خلوت
چنان لبریز از این تقدیر
چنان بـاران
چنان بـاران ...
((امیرمحمد مصطفی زاده))
برچسب ها: امیرمحمد مصطفی زاده , شعر جمعه , شعر ناب , شعر کوتاه

می دانم
هر صبح از بلند ترین ضلعِ آفتاب
از پنجره ایی
که نمی دانم کجاست
نگاهم میکنی
عشق در سَرم
هزار معنا می شود
معنیِ حرفی
شبیه
"دوستت دارم"...
((امیرمحمد مصطفی زاده))
برچسب ها: امیرمحمد مصطفی زاده , اشعار امیرمحمد مصطفی زاده , شاعرانه امیرمحمد مصطفی زاده , شعر عاشقانه

روزی میفهمی
که نبودنت
کسی را نخواهد کشت
میفهمی
هیچ کس پشت سرِ رفتنت نخواهد مُرد
ما
روزی مانده ایم
سرِ قراری که نباید می ماندیم
نرفته ایم سر ساعتی که باید می رفتیم
نرفته ایم
حالا
برویم
یک بار نه
هزار بار برویم
دیگر کسی پشت سر ما نخواهد مُرد
((امیرمحمد مصطفی زاده))
برچسب ها: امیرمحمد مصطفی زاده , شعر عاشقانه , شعر ناب , شعر کوتاه
| مطالب قدیمی تر |
.: Weblog Themes By Pichak :.



























