همیشه ی من، هرگز بود
غروب، پلی است از رویا به تاریکی
تاریکی
نگاه توست زیر پلکهای افتاده
همیشهی من، هرگز بود
غروب، ظهر توست
منظومههاست، پنجرههای اتاق
و آسمانی از شیشه میآید
بر دستهای چهار درخت لخت
شگفتا که سایه میگذرد
بیآفتاب از این رهگذر
از همیشه من.
((بیژن نجدی))
-
برچسب ها: اشعار بیژن نجدی , بیژن نجدی , کانال شعر در یوتیوب , گروه شعر در تلگرام
آیا کسى نشسته است پشت ابر
که نى مىزند یا سه تار
نمىدانم!
آوازى، اما یک آواز
از گوشهى آسمان جمعه مى ریزد ...
((بیژن نجدی))
-
کانال یوتیوب شعر های باران خورده
برچسب ها: بیژن نجدی , شعر ابر , اشعار بیژن نجدی , شعر کوتاه
و این خاطرات من و توست
که توت میشود یک روز
انار میشود گاهی
که دیروز انگور شده بود
که فردا زیتون و تلخ...
-
((بیژن نجدی))
-
👇👇👇
instagram.com/mohammad.shirinzadeh/
برچسب ها: بیژن نجدی , اشعار بیژن نجدی , شعرکده , شاعرانه آرام
تنگ شده پوستم
تنگ شده پوستم بر استخوان تنم
تنگ شده آفتاب ِ مهاجر بر ساقه های برنج
تنگ شده پارچه های کتان بر اندام مردگان ما
از ضبط صوت و صدای بنان و ری چارلز می ترسم
نگاه می کنم به ویدئو
به گریه ی باشو،
سوگواری زنان و دندان شکسته ی مادر
و بسیار می ترسم
روزنامه می خوانم
دلم به دلشوره می افتد
گوش می کنم به رادیو
اخبار بی بی سی
خدایا، جهان ِ زیبای تو و این همه ترس؟
((بیژن نجدی))
گروه شعر های باران خورده در تلگرام👇
برچسب ها: بیژن نجدی , اشعار بیژن نجدی , شعر رادیو , گروه شعر در تلگرام
کسی میداند
شماره شناسنامهی گندم چيست؟
کدامين شنبه
آن اولين بهار را زاييد؟
يک تقويم بیپاييز را
کسی میداند از کجا بايد بخرم؟
((بیژن نجدی))
برچسب ها: بیژن نجدی , اشعار بیژن نجدی , شعر کوتاه , شعر ناب
گاهی از رویای تو می گذرم
گیرم که نمی بینی ..
و گاه از خواب های من، تو می گذری
افسوس
که نمی بینم ..
((بیژن نجدی))
برچسب ها: بیژن نجدی , اشعار بیژن نجدی , شعر کوتاه , شعر ناب
آیا کسی نشسته است
پشت آسمان جمعه
که نی می زند
يا سه تار
نمیدانم
اما یک آواز
از گوشه آسمان جمعه میریزد
((بیژن نجدی))
برچسب ها: بیژن نجدی , اشعار بیژن نجدی , شعر کوتاه , شعر ناب
عاشقان گیاهانند
که ریشههایشان فرو رفته است
در کف دست من
در استخوان کتف تو
در جمجمهی شکستهی من
و این خاطرات من و توست
که توت میشود یک روز
انار میشود گاهی
که دیروز انگور شده بود
که فردا زیتون و تلخ
((بیژن نجدی))
برچسب ها: بیژن نجدی , اشعار بیژن نجدی , شعر کوتاه , شعر ناب
کدام پرنده
با بوی تن تو پرواز میکند
که باران را اینگونه
عاشقانه
مینوشم
((بیژن نجدی))
برچسب ها: بیژن نجدی , اشعار بیژن نجدی , شعر کوتاه , شعر ناب
گچ و تخته های سیاه
گچ و ناخن های سفید
گچ و هراس دختران کلاس
هنگام نوشتن عشق
که یاران فراموش کردند
"عشق"
((بیژن نجدی))
برچسب ها: بیژن نجدی , اشعار بیژن نجدی , شعر کوتاه , شعر ناب
درخت می کارم
زمینش می دهد ریشه
بهارش برگ
و برهنه اش می کند پایــیـز
به خاطر دستهای من،این آغوش
تا درختی دوباره زاده شود
که آسمان بباردش باران
که زمین بگیردش ریشه
بهار، بخواندش با برگ
ولختش کند پاییز
به خاطر من؟
یا مرگ
((بیژن نجدی))
برچسب ها: بیژن نجدی , اشعار بیژن نجدی , شعر کوتاه , شعر ناب
صدایی می سوزد، با صدای عود
صدایی می سوزد، در پنجره ای ،با نگاه چراغ
وصدایی هیچ نمی آید از ساز و حنجره ای.
پس
پاروهای پوک آخرین سکوت این دریاست که می شنوم
رنگی می سوزد روی تن هیزم
(رنگی در این سوختگاه صبح)
ورنگی،هیچ نمی ریزد
از مهتاب و
تکه های شکسته خورشید.
زیرا گریه , صدای این دریاست
که نوشته نمی شود با نت
نواخته نمی شود با ساز
مگر با زخمه ها و زخم
بر استخوان کسی.
((بیژن نجدی))
برچسب ها: بیژن نجدی , اشعار بیژن نجدی , شعر کوتاه , شعر ناب
درخت
شعرش را روی پاییز می نویسد
پاییز
شعرش را روی درخت
من بر پاییز نوشته ام
بر درختان افتاده
دریغا من ...
دریغا پاییز...
دریغا درخت...
((بیژن نجدی))
برچسب ها: بیژن نجدی , اشعار بیژن نجدی , شعر کوتاه , شعر ناب
این همه کلمات و نوشته ها، که چی؟
چرا سایه مان را از روی زمین برنمی داریم
وَ در آغوش نمی کِشیم
وَ با او به بسترمان نمی رویم
وَ نمی میریم؟
آیا این بهتر از نوشتن نیست؟
((بیژن نجدی))
برچسب ها: بیژن نجدی , اشعار بیژن نجدی , شعر کوتاه , شعرکده
سلام ریخته زیر پای در
کنار خش خش لولا
خداحافظ با صدای کفش می گذرد
خداحافظ دور می شود
با صدای کفش
و سیاه از چراغ می بارد
((بیژن نجدی))
برچسب ها: بیژن نجدی , اشعار بیژن نجدی , شعر کوتاه , شعر سلام
انگار یک نفر هست که اصلا نیست
انگار عده ای هستند که نمی آیند
شاید،کسی در چشم من است
که رفته از چشمم
نمی دانم ...
((بیژن نجدی))
برچسب ها: بیژن نجدی , اشعار بیژن نجدی , عکس بیژن نجدی , شعر کوتاه
گاهی سکوت بینِ ما ،
آنقدر دامنه دار و طولانی می شد ،
که صبح ها ،
کلماتِ فراوانی را می دیدیم که روی مسواکِ ما ،
جمع شده است.
((بیژن نجدی))
برچسب ها: اشعار بیژن نجدی , شعر ناب , بیژن نجدی , شعر سکوت
دریا با این همه آب
رودخانه با این همه آب
تنگ بلور حتی...
با این همه آب
رخصت نمی دهد، این همه آب
تا بنگریم که
ماهی ها چگونه می گریند؟...
((بیژن نجدی))
برچسب ها: بیژن نجدی , شعر ماهی , اشعار بیژن نجدی , شعر کتاه
.: Weblog Themes By Pichak :.