ميان زمين و آسمان معلق ماندهام
چون ذرات هوا بر كُت تو
شبيه قطرهى آبى بر نوك چانهات
شبيه عنكبوتى ميان دو تهى
همانند تقديرى
ميان لبهاى خدا.
((مرام المصرى))
-
instagram.com/mohammad.shirinzadeh/
برچسب ها: مرام المصری , آرشیو شعر جهان , شعر های عاشقانه , اشعار شاعران خارجی
امر می کند که خرامان بیا
بخند و بیا
رقصنده بیا
امر می کند در آغوش من بیا
زنانه بیا
او همیشه تازیانه به دست دارد
وجهان را در دستهای خودش می بیند
او یک گلوله تفنگ است
یک خنجر تیز
و زندانی پر از سگهای نگهبان
امر می کند
و انتخاب می کند
راه نمی رود
زیرا برای راه رفتن باید امر کند
زیرا به خودش نمی تواند امر کند
در انتظار ایستاده ام که امر کند
و مرا بخواند
تا آخرین قصه زندگی او را بنویسم
اگر مرا بخواند
((مرام المصری))
برچسب ها: مرام المصری , آرشیو شعر جهان , شعر های عاشقانه , اشعار شاعران خارجی
من اقرار میکنم
در زمانی که اندوهِ ما را انکار میکنند
و مجبورمان میکنند بیلبوردهایی باشیم
برای لذت و قدرت
اعتراف میکنم غمگینم
و هیچ چیز نمیخواهم جز
توقفِ رودخانهی خون
از کتاب آزادی عریان میآید
((مرام المصری))
برچسب ها: مرام المصری , اشعار شاعران خارجی , شعر جهان , اشعار شاعران عرب زبان
من آن هستم
که در صورت دیکتاتور فریاد میزند و اعتراض میکند
من آن هستم که به جز در سر آزادهها نمیمانم
و نمیشناسند مرا جز قلب قهرمانان
من آن هستم
که هرگز سازش ندارد و برای فروش نیست
من نان و شیر زندگیام
نام من، آزادیست
((مرام المصری))
برچسب ها: مرام المصری , اشعار شاعران خارجی , شعر جهان , اشعار شاعران عرب زبان
بر دیوارِ بازی مدرسه
با گچِ سفید
کلمهی آزادی نوشته شده
با سر انگشتانِ بچهها
بر دیوارِ تاریخ
آزادی نقشِ اسمِ آنها را کشیده
با خون
از کتابِ آزادی عریان میآید
((مرام المصری | ترجمه: سید محمد مرکبیان))
برچسب ها: مرام المصری , اشعار شاعران خارجی , شعر جهان , اشعار شاعران عرب زبان
خانه ی دوستانم نزدیک
اما خانه ی من
دور است ...
بسیار دور
((مرام المصری))
ترجمه ی سید محمد مرکبیان
برچسب ها: مرام المصری , شعر کوتاه , اشعار شاعران خارجی , اشعار مرام المصری
دروغ هایت را به من بده
آن ها را خواهم شُست
و در گوشه ی دنجِ بی گناهی از قلبم
از آنها حقایق خواهم ساخت
((مرام المصری))
برچسب ها: مرام المصری , اشعار مرام المصری , اشعار شاعران خارجی , اشعار شاعران عرب زبان
مردى که دهان دارد
اما حرف نمى زند
لب دارد
اما نمى بوسد
مردى که با بینى اش
هیچ چیزى را نمى بوید
با گوش هایش
چیزى را نمى شنود
مردى با چشمان غمگین و بازوان بلند
که نمى داند چه گونه به آغوش بکشد
مترسکى است
که گنجشک هاى من را فریب داده...!
((مرام المصری))
برچسب ها: مرام المصری , اشعار شاعران عرب زبان , اشعار شاعران خارجی , شاعران عرب زبان
می دانم ،
نباید سینه هایم را برایش برهنه می کردم
من فقط می خواستم نشانش بدهم
که یک زن هستم ...
می دانم ،
نباید به او اجازه می دادم
که برهنه شود
او فقط میخواست نشانم بدهد
که یک مرد است.
((مرام المصری))
برچسب ها: مرام المصری , اشعار مرام المصری , شعر جهان , شعر کوتاه
او دو زن دارد
یکی بر روی تختش می خوابد
دیگری بر روی بستر رویایش .
او دو زن دارد
که او را دوست دارند ،
یکی در کنارش پیر می شود
دیگری جوانی اش را به او هدیه می کند
و می گذرد .
او دو زن دارد
یکی در قلب خانه اش
دیگری در خانه ی قلبش .
((مرام المصری))
برچسب ها: مرام المصری , اشعار مرام المصری , اشعار شاعران خارجی , شعر جهان
.: Weblog Themes By Pichak :.