
با یک دلِ غمگین،
به جهان شادی نیست
تا یک دهِ ویران بود،
آبادی نیست
تا در همهی جهان
یکی زندان هست
در هیچ کجای عالم،
آزادی نیست
((اسماعیل خویی))
گروه شعر های باران خورده در تلگرام👇
برچسب ها: اسماعیل خویی , اشعار اسماعیل خویی , شعر زندان , گروه شعر در تلگرام

می ترسم از زنان زیبا
بیشتر
از زن های زیبایی
که نام هایی زیبا داشته باشند
می ترسم از زندان
بیشتر
از زندان هایی
که نام هایی زیبا
بر آن ها گذاشته اند
مثلا همین دریا
که زندانی ست
با میله هایی از آب
می ترسم این خشکی
ادامه ی همان دریا باشد
و ما سال ها
در زندانی زندگی کرده باشیم
که تنها
وقتی باران می آید
میله هایش را می بینیم
((مهدی اشرفی))
گروه شعر های باران خورده در تلگرام👇
برچسب ها: مهدی اشرفی , اشعار مهدی اشرفی , شعر زندان , شعر زندگی

شعرها می توانم بنویسم
با قلبی
که آهوان سربریده در آن می تازند.
رویاهایم را به من بدهید
کاغذم
مدادم
جوانی انگشت هایم،
و به من بگویید
نامم را از چه جهت می نویسند.
زندان شما
حروف الفبا را از یادم برده است.
((شمس لنگرودی))
برچسب ها: شمس لنگرودی , شعر زندان , اشعار شمس لنگرودی , شعر کوتاه

بستگی دارد که از زندان چه تعریفی کنیم
هیچ کس در هیچ جای این جهان آزاد نیست!
((اصغر عظیمی مهر))
برچسب ها: اصغر عظیمی مهر , اشعار اصغر عظیمی مهر , شعر زندان , شعر کوتاه

بر دستهایمان
بالای تخت به دیوار بر میادین شهر
حتی بر دکمه های ... جلیقه
زنجیر بسته ایم و یک ساعت
بی آنکه قبله نمایی به دست بگیریم
در موجتاب آینه را ندیم
و ... واماندیم
زندان چه هست ؟ جز انسان درون خود
راستی که هیچ زندانی به کوچکی مغز نیست
آری ما همه زندانیان خویشتنیم
((نصرت رحمانی))
برچسب ها: نصرت رحمانی , اشعار نصرت رحمانی , شعر ناب , شاعرانه نصرت رحمانی
.: Weblog Themes By Pichak :.


























