ردی از بودن ام را
به شکل رفتنِ مردی با ریتمِ خداحافظی
پشت همین خط، چال کردم
به اندازهی تمام راههای نرفته
پشتِ تلفن
با خودم حرف زدهام
و هرچقدر فشار میآورد به کلهام
تنها صحنه غسالخانهایست
که هر روز بخشی از تو را
در من میشوید...
((نادیا قاسمی | بوشهر))
-
👇👇👇
برچسب ها: نادیا قاسمی , اشعار نادیا قاسمی , شعر جنوب , شعر خداحافظی
دیگر که ندیدمت
از خیر آفتاب گذشتم
و با مشتمشت تاریکی
از پای درآوردم
نور اتاقم را
چشمهایم اما
تسلیم نشدند
پناه بردن به چراغ خیال
و تورا نشانم دادند
بلکه منصرف شوم
از زنده به گور کردنشان
((توران رکن الدینی (یاس)_ هرمزگان))
-
👇👇👇
برچسب ها: توران رکن الدینی , اشعار توران رکن الدینی , شعر جنوب , شعر تاریکی
آمیزش غروب؛
بر تنِ خسته ی خلیج
سائیدگی دست های کدام ماهی ست؟
که این گونه نارنجی تنش !
جاودان مانده
بر
التهابِ جنوب .
((شهره رحیمی پور انارکی))
👇👇👇
برچسب ها: شهره رحیمی پور انارکی , شعر جنوب , شعر التهاب , شعر ماهی
.: Weblog Themes By Pichak :.