پر پر زدم برای تو، بامی نداشتی
دیگر برای صلح پیامی نداشتی
چون برف سست و بی رمق انتهای سال
بر این زمین گرم دوامی نداشتی
شمعی به بی فروغی این خانه ی سیاه
مرهم برای زخم جذامی نداشتی
رفتی و هر چه داشت دلت خرج راه شد
آنقدرها که روی سلامی نداشتی
توشعر رفتنی و درون مایه ات خوش است
هر چند هیچ حسن ختامی نداشتی
بخشیدمت که از تو خودم را رها کنم
بخشیدمت وگر نه تمامی نداشتی
((فرزانه میرزا خانی))
برچسب ها: فرزانه میرزا خانی , غزلسرا , اشعار فرزانه میرزا خانی , شعر بخشیدن
معنی بخشیدن یک دل به یک لبخند چیست؟
من پشیمانم بگو تاوان آن سوگند چیست؟
گاه اگر از دوست پیغامی نیاید بهتر است
داستان هایی که مردم از تو می گویند چیست؟
خود قضاوت کن اگر درمان دردم عشق توست
این سر آشفته و این قلب ناخرسند چیست؟
چند روز از عمر گل های بهاری مانده است
ارزش جان کندن گل ها در این یک چند چیست؟
از تو هم دل کندم و دیگر نپرسیدم ز خویش
چاره ی معشوق اگر عاشق از او دل کند چیست؟
عشق، نفرت، شوق، بیزاری، تمنا یا گریز
حاصل آغوش گرم آتش و اسپند چیست؟
((فاضل نظری))
برچسب ها: فاضل نظری , غزلسرا , اشعار فاضل نظری , شعر بخشیدن
.: Weblog Themes By Pichak :.