شعر های باران خورده ....

دوستت دارم

مثل تالاب که بارش باران را

مثل موج که پهنه ی ساحل را

مثل بوسه که گرمی لب هایت را

دوستت دارم

مثل بهار که شگفتن نخستین گلش را ...

((محمد شیرین زاده))

👇👇👇

مرا باران صدا بزن

دل تنگ كه شدي

به شيشه مي زنم

پشت پنجره بيا

تماشايم كن

((محمد شیرین زاده))

👇👇👇  

باران

اشک های من است

وقتی دلتنگی ام

قد آسمان می شود ...

((محمد شیرین زاده))

👇👇👇 

از باران

بوی نمش می ماند

از تو

خاطره هایت ...

((محمد شیرین زاده))

👇👇👇  

امروز بارانی هستم

سر نهاده به دلتنگی

بر دامان ابرها

فردا که باز آیی

رودی خواهم شد

پیوسته در مسیر دریا ...

((محمد شیرین زاده))

👇👇👇 

و او

آنقدر باران را دوست داشت

که من آرزو داشتم

همه عمر

ابری بودم

بر فراز خانه اش

((محمد شیرین زاده))

👇👇👇 

بیا

شرمنده ام نکن

باران

من به این گل های تشنه

قول ترا داده ام ...

((محمد شیرین زاده))

👇👇👇 

کاش

مراعات حالم را می کردی

آسمان

اکنون

وقت آمدن

باران نبود

((محمد شیرین زاده))

👇👇👇 

از خودم می پرسم

چه کسی می داند

ابر احساس مرا

بوسه ی ناب تو

باران زا کرد ...

((محمد شیرین زاده))

👇👇👇 

همه با آمدن باران

یاد کسی می افتند

اما او

تنها کسی بود که

با آمدنش

مرا یاد باران می انداخت ...

((محمد شیرین زاده))

👇👇👇 

چه لذت بخش است

که صبح برخیزم

پنجره را باز کنم

ناگاه

بوی نم باران

در اتاق بپیچد

چه لذت بخش تر

اگر امروز

اتفاقی

ببینم ات ...

((محمد شیرین زاده))

👇👇👇 

و بودنش

چه زیبا می کرد

هوای بارانی را

وقتی گرفتن دستانش

بهانه ی بستن

چترم بود ...

((محمد شیرین زاده))

👇👇👇 

گفتی چشم هایت را ببند

و شعری بگو 

چشم هایم را بستم 

پروانه ای دیدم 

که در باران می رقصید 

و بوسه هایش را 

به دستان دخترکی می بخشید 

که چشم هایش

شبیه تو بود ...

((محمد شیرین زاده))

👇👇👇 

چرا

با شروع باران

دست یکدیگر را گرفتیم

ما که می دانستیم

برای وداع با هم

پا به این خیابان گذاشته ایم ...

((محمد شیرین زاده))

   👇👇👇   

https://t.me/mohammadshirinzadeh

دوستت می دارم

تو به بارش باران می مانی

به شکفتن گلی در سر مای زمستان

به چکیدن اشکی در لحظه دیدار ...

((محمد شیرین زاده))

   👇👇👇   

https://t.me/mohammadshirinzadeh

دلم گرفته

شبیه ابری که

با خودش برد

هر چه باران داشت ...

((محمد شیرین زاده))

https://t.me/mohammadshirinzadeh

زیر باران

دلم

یک ناگهان می خواست

و جز بوسه

هیچ چیز

خوش تر نبود ...

((محمد شیرین زاده))

گروه شعر های باران خورده در تلگرام👇

t.me/sherebarankhordee

شرم دارم

از تمام باران هایی که

نبودنت را

با یک چتر

از آن ها

پنهان کردم ...

((محمد شیرین زاده))

دست ام را بگیر

نمی خواهم

قدم بزنیم

زیر این باران

به ضرب آهنگ هر قطره

با تو باید 

پای کوبید و چرخید ...

((محمد شیرین زاده))

وقتی نبودن ات

با دلتنگی ام

تبانی می کند

من که هیچ

دل آسمان هم

باران می خواهد ...

((محمد شیرین زاده))

گروه شعر های باران خورده در تلگرام👇

t.me/sherebarankhordee

چگونه است که

باران بر خاک می بارد

اما اندوهش

در دل ما

جوانه می زند ...

((محمد شیرین زاده))

گروه شعر های باران خورده در تلگرام👇

t.me/sherebarankhordee

وقتی تو

از دوست داشتن گفتی

من بسان خاک تشنه

خاصیت باران را

دانستم ...

((محمد شیرین زاده))

گروه شعر های باران خورده در تلگرام👇

t.me/sherebarankhordee

و او

آنقدر باران را دوست داشت

که من آرزو داشتم

همه عمر

ابری بودم 

بر فراز خانه اش ...

((محمد شیرین زاده))

https://t.me/mohammadshirinzadeh

و امروز

اگر باران نمی بارید

باور نمی کردم

تو هم

دلتنگ من باشی ...

((محمد شیرین زاده))

گروه شعر های باران خورده در تلگرام👇

t.me/sherebarankhordee

به وقت دیدار

عشق چنان

از نگاهش می ریخت

که باران

از سر شاخه های مست

((محمد شیرین زاده))

گروه شعر های باران خورده در تلگرام👇

t.me/sherebarankhordee

اتفاق تو

باران است و رنگین کمان

و یک حال خوب

برای عاشقی ...

((محمد شیرین زاده))

گروه شعر های باران خورده در تلگرام👇

t.me/sherebarankhordee

چون گلی

زیر باران

در من هنوز

تماشایی ترینی ...

((محمد شیرین زاده))

گروه شعر های باران خورده در تلگرام👇

t.me/sherebarankhordee

به نام باران

که پس از او

هیچ واژه ای

در من

بار اندوهش را

به دوش نکشید ...

((محمد شیرین زاده))

گروه شعر های باران خورده در تلگرام👇

t.me/sherebarankhordee