پدرم ميگويد از سولماز بگذر
که رنج ميآورد
مادرم گريه مي کند از سولماز بگذر
که مرگ مي آورد
خواهرهايم به من نگاه مي کنند باخشم
که ذليل دختري شده ام
آه سولماز
اينها چه مي دانند که عاشق سولماز بودن چه درد شيريني است
به کوه مي گويم سولماز را مي خواهم
جواب مي دهد من هم
به دريا مي گويم سولماز را مي خواهم
جواب مي دهد من هم
در خواب مي گويم سولماز را مي خواهم
جواب مي شنوم من هم
اگر يک روز به خدا بگويم سولماز را مي خواهم
زبانم لال ، چه جواب خواهد داد ؟
((نادر ابراهيمي))
برچسب ها: اشعار نادر ابراهيمي , شعر سولماز , عاشقانه ها , عکس های عاشقانه
نمي شود که تو باشي و شعر هم باشد
نمي شود که تو باشي
ترانه هم باشد
نمي شود که شب هنگام
عطر نگاه تو باشد
«محبوبه هاي شب» هم باشند.
نمي شود که تو باشي
من عاشق تو نباشم
نمي شود که تو باشي
درست همينطور که هستي
و من ، هزار بار خوبتر از اين باشم
و باز ، هزار بار ، عاشق تو نباشم
نمي شود ، مي دانم
نمي شود که بهار از تو سبزتر باشد
((نادر ابراهيمي))
برچسب ها: اشعار نادر ابراهيمي , شعر ناب , عکس گل زیبا , شاعرانه ها
مرا تصديق کني يا انکار
مرا سرآغازي بپنداري يا پايان
من در پايان پايان ها فرو نمي روم
مرا بشنوي يا نه
مرا جستجو کني يا نکني
من مرد خداحافظي هميشگي نيستم
باز مي گردم ؛ هميشه باز مي گردم
((نادر ابراهيمي))
برچسب ها: اشعار نادر ابراهيمي , شاعرانه نادر ابراهيمي , شعر ناب , شعر کوتاه
قلب ، مهمانخانه نيست که آدم ها بيايند
دو سه ساعت يا دو سه روز توي آن بمانند و بعد بروند
قلب ، لانه ي گنجشک نيست که در بهار ساخته بشود
و در پاييز باد آن را با خودش ببرد
قلب ، راستش نمي دانم چيست ؟
اما اين را مي دانم که فقط جاي آدمهاي خيلي خيلي خوب است
((نادر ابراهيمي))
برچسب ها: یک عاشقانه آرام , اشعار نادر ابراهيمي , شاعرانه نادر ابراهيمي , عکس نوشته
مي داني ؟
وقتي قبل از برگشتن
فعل رفتني در کار باشد
محبت خراب مي شود
محبت ويران مي شود
محبت هيچ مي شود
باور کن
يا برو يا بمان
اما اگر رفتي
هيچ وقت برنگرد
هيچ وقت
((نادر ابراهيمي))
برچسب ها: اشعار نادر ابراهيمي , شاعرانه نادر ابراهيمي , شعر کوتاه , شعر ناب
من هرگز نخواستم
از عشق افسانه اي بيافرينم
باورکن
من مي خواستم که
با دوست داشتن زندگي کنم
کودکانه و ساده و روستايي
من از دوست داشتن
فقط لحظه ها را مي خواستم
آن لحظه اي که تو را بنام مي ناميدم
من هرگز نمي خواستم از عشق برجي بيافرينم
مه آلود و غمناک ، با پنجره هاي مسدود و تاريک
((نادر ابراهيمي))
برچسب ها: اشعار نادر ابراهيمي , شعر ناب , شعر کوتاه , شعر گرافی عاشقانه
براي خانه سوخته
باز
شايد بشود خانه يي بنا کرد
دل سوخته را بگو چه کنيم ؟
نادر ابراهيمي
کتاب: آتش بدون دود جلد هفتم
برچسب ها: اشعار نادر ابراهيمي , شعر کوتاه , شعر ناب , شاعرانه
مردن امر ساده اي ست
و از زندگي کردن بسيار آسان تر است
تمام خفقان مرگ
در مقابل يک شک
در مقابل يک حرص
در مقابل يک ترس
در مقابل يک کينه
در مقابل يک عشق
هيچ است
مردن امر ساده اي ست
و در مقابل خستگي زندگي
چون سفري است که در يک روز تعطيل مي کنيم
و
و ديگر هرگز باز نمي گرديم
((نادر ابراهيمي))
برچسب ها: شعر کوتاه , اشعار نادر ابراهيمي , شاعرانه نادر ابراهيمي , شعر گرافی
با تو بودن ، هميشه پرمعناست
بي تو روحم گرفته و تنهاست
با تو يک کاسه آب ، يک درياست
بي تو ، دردم به وسعت صحراست
با تو بودن ، هميشه پرمعناست
با تو آسان هزار کار خطير
با تو ممکن جهاد با تقدير
بي تو با غم برهنه همچون کوير
با تو يک غنچه ، دشتي از گلهاست
با تو بودن هميشه پرمعناست
اي تو ! تعريف ناپذيرترين
بي تو من کوچک و حقير ترين
((نادر ابراهيمي))
برچسب ها: اشعار نادر ابراهيمي , شعر گرافی سپیدار , شاعرانه , شعر کوتاه
همسفر
در اين راه طولاني كه ما بيخبريم
و چون باد ميگذرد
بگذار خرده اختلافهايمان با هم باقي بماند
خواهش ميكنم ! مخواه كه يكي شويم ، مطلقا
مخواه كه هر چه تو دوست داري ، من همان را ،
به همان شدت دوست داشته باشم
و هر چه من دوست دارم ،
به همان گونه مورد دوست داشتن تو نيز باشد
مخواه كه هر دو يك آواز را بپسنديم
يك ساز را ، يك كتاب را ، يك طعم را ، يك رنگ را
و يك شيوه نگاه كردن را
مخواه كه انتخابمان يكي باشد ،
سليقهمان يكي و روياهامان يكي
همسفر بودن و همهدف بودن ،
ابدا به معني شبيه بودن و شبيه شدن نيست
و شبيه شدن دال بر كمال نيست ، بلكه دليل توقف است
عزيز من
دو نفر كه عاشقاند و عشق آنها را به وحدتي عاطفي رسانده است
واجب نيست كه هردو صداي كبك ، درخت نارون ،
حجاب برفي قله علم كوه
رنگ سرخ و بشقاب سفالي را دوست داشته باشند
اگر چنين حالتي پيش بيايد ، بايد گفت كه
يا عاشق زائد است يا معشوق و يكي كافياست
عشق ، از خودخواهيها و خودپرستيها گذشتن است اما
اين سخن به معناي تبديل شدن به ديگري نيست
من از عشق زميني حرف ميزنم كه ارزش آن در " حضور " است نه
در محو و نابود شدن يكي در ديگري
عزيز من
اگر زاويه ديدمان نسبت به چيزي يكي نيست ، بگذار يكي نباشد
بگذار در عين وحدت مستقل باشيم
بخواه كه در عين يكي بودن ، يكي نباشيم
بخواه كه همديگر را كامل كنيم نه ناپديد
بگذار صبورانه و مهرمندانه درباب هر چيز كه مورد اختلاف ماست
بحث كنيم ، اما نخواهيم كه بحث ، ما را به نقطه مطلقا واحدي برساند
بحث ، بايد ما را به ادراك متقابل برساند نه فناي متقابل
اينجا سخن از رابطه عارف با خداي عارف در ميان نيست
سخن از ذره ذره واقعيتها و حقيقتهاي عيني و جاري زندگي است
بيا بحث كنيم
بيا معلوماتمان را تاخت بزنيم
بيا كلنجار برويم
اما سرانجام نخواهيم كه غلبه كنيم
بيا حتي اختلافهاي اساسي و اصولي زندگيمان را
در بسياري زمينهها تا آنجا كه حس ميكنيم دوگانگي ، شور و حال
و زندگي ميبخشد نه پژمردگي و افسردگي و مرگ ، حفظ كنيم
من و تو حق داريم در برابر هم قدعلم كنيم و حق داريم
بسياري از نظرات و عقايد هم را نپذيريم
بيآنكه قصد تحقير هم را داشته باشيم
عزيز من
بيا متفاوت باشيم
((نادر ابراهيمي))
برچسب ها: اشعار نادر ابراهيمي , شاعر نادر ابراهيمي , شعر گرافی , عکس نوشته
ايمان من به تو
ايمان من به خاک است
ايمان من به رجعت هر شوکتي ست
که در تخريب بناي پوسيده ي اقتدار ديگران
نهفته است
تو
چون دستهاي من
چون انديشه هاي سوگوار اين روزهاي تلخ
و چون تمام يادها
از من جدا نخواهي شد
((نادر ابراهيمي))
برچسب ها: اشعار نادر ابراهيمي , اشعار تنهایی , شعر دلتنگی , شعر
ما در هيچ حال
قلب هايمان خالي از غم نخواهد شد
چرا که غم
وديعه يي ست طبيعي که ما را پاک نگه مي دارد
انسان هاي بي اندوه
به معناي متعالي کلمه
هرگز " انسان " نبوده اند و نخواهند بود
از اين صافي انسان ساز نترس
((نادر ابراهيمي))
برچسب ها: اشعار نادر ابراهيمي , شاعرانه نادر ابراهيمي , شعر زیبا نادر ابراهيمي , شعر گرافی
.: Weblog Themes By Pichak :.