تمام آن چه
از من می رود
با درخت و خزان
در تو می ماند
هجای بلند عشق
میان کوهستان
و کمال ...
((منصور خورشیدی))
برچسب ها: منصور خورشیدی , شعر کوهستان , اشعار منصور خورشیدی , شعرکده
مستانه پَر میکشد
بغض تو از زیر پلکها
پُر میشود
فضای دو چشم
از هوای ماه
((منصور خورشیدی))
برچسب ها: منصور خورشیدی , اشعار منصور خورشیدی , شعر ناب , شعر کوتاه
میغلتد مرگ سبك
ميان ملحفههای خاك
مثل نفس
ميان قفس
آنگاه شكوه پير
از پلكان تفكر میافتد
با جنون قديمی
سرخ و سياه
وسط گناه
((منصور خورشیدی))
درگذشت استاد منصور خورشیدی
شاعر نامدار شعر حجم را
به جامعه ادبی تسلیت می گویم
برچسب ها: منصور خورشیدی , اشعار منصور خورشیدی , شعر ناب , شعر مرگ
طلوع فاصله
در پوست سیب
عصب آب را
در امتداد رود
تا می کند
صخره با طعم سرخ
آهسته روی پلک مار
به خواب می رود
((منصور خورشیدی))
برچسب ها: منصور خورشیدی , اشعار منصور خورشیدی , شعر ناب , شعر کوتاه
گهواره ای میان دو تاریکی
خواب کودکان را
در کتف کبوتران بی پر
پرنده می کند
همان دمی که
آیه های مقدسِ رسولان رفته
روی گردن آهو آویز می شود
تا ترانه ی مرجان ها
زیر آب های بسیار
زمزمه شود
برای شاعرانی که در خیال خود
زین ، پشتِ عقاب می بندند
((منصور خورشیدی))
برچسب ها: منصور خورشیدی , اشعار منصور خورشیدی , شعر ناب , شعر کوتاه
به اعماق کودکی رفتم
مشتاق اندکی پَر
برای پروازم
جنب جوانه هایی که
آرامش زمستان را
به موسیقی دلپذیر آب می سپارند
رگبار مضاعف احساس
معمای هستی را
برهنه تر از عصب های بیدار
با نشانه های کوچک
روی مردمک می نشاند
وقتی که ماه منور
کنار نسترن های وحشی
نیلوفرانه قد می کشد
در خلوت هزار ستاره
به اعماق کودکی رفتم
آخر همین ماه
به تماشای پرنده ها بیایید
در خلوت تمام ثانیه ها
وقت شکفتن شبنم روی برگ
((منصور خورشیدی))
برچسب ها: منصور خورشیدی , اشعار منصور خورشیدی , شعر ناب , شعر کوتاه
آهسته آسمان را
روی مدار همیشه بچرخان
درست سمت راست کهکشان
سنگری برای تجمع ستاره ها
هنگام جا به جایی فصل
شکل همین شب یلدا
گیسوی ثانیه را بکِش
با اندکی ازنفس های مست
که خواهش رویش
روی رکعت دوم نگاه
گواه آینه ها است
همین دقیقه ی آرام
شکوه شکفتن در جانتان
زمستان خلسه و خواب را
درون بستر رنگ نهان می کند
((منصور خورشیدی))
برچسب ها: منصور خورشیدی , اشعار منصور خورشیدی , شعر ناب , شعر کوتاه
چه آرام ارتفاع این سبلان
ذوب می شود
در نگاه گوزن
دیوانه شد این باران
با ابرهای رام
که رگ به کلمه باز می کند
انگشت سیاه و رفتار راه
چه زود رام می شود این ماه
که با یک تبسم ساده
از بال پرنده می افتد
روی نیمدایره های این مدار
تا رفتار نقطه را
تحریک کند در سکوت دایره ها
((منصور خورشیدی))
برچسب ها: منصور خورشیدی , اشعار منصور خورشیدی , شعر ناب , شعر کوتاه
طعم ترانه ی تنهائی
در صدای گام های تو
منتشر می شود
در حوالی سرشار از
پنجره های بسته
وقتی خسته کنار پیکری می افتم
که تابش هزار آینه
در سکوت اندامش
سقوط می کند
روزی که باران
حضور آسمان را
زیر تصویر نرم ابرها
سیاه برابر نگاه می نشاند
((منصور خورشیدی))
برچسب ها: منصور خورشیدی , اشعار منصور خورشیدی , شعر ناب , شعر کوتاه
پرسه در پیچ کوه
ترس در تن را
به شادی نهان برگ
سپردم و آن گاه
با پرسه در پیچ کوه
هم نفس آب شدم
و با گذر از سنگهای دیوانه
تمام رود را
تلاوت کردم
با طرحی از آسمان
در سینهي دشت
((منصور خورشیدی))
برچسب ها: منصور خورشیدی , اشعار منصور خورشیدی , شعر ناب , شعر کوتاه
خط شتاب
سفر از کدام سو
آغاز میکنی
که واژه های مردد
به رقص فاصله می خندد
تو سرنوشت کدام
از کتاب جهانی
که شانههای تو
از افق خالی است
در ارتفاع کدام کوه
پژواک نام تو
خط شتاب را
میان آینه میشکند
((منصور خورشیدی))
برچسب ها: منصور خورشیدی , اشعار منصور خورشیدی , شعر ناب , شعر کوتاه
فردای فکر
فکر فردا در ذهن
رگ به رگ خون میجهاند
سمت ستاره ای که نور
در طبیعت اشیا میریزد
اینک که آفتاب پهن
با نورهای شکسته
روی آسمان ماه می رقصد
هوای پریدن در چشم
با پلک های بسته
آغاز میشود
((منصور خورشیدی))
برچسب ها: منصور خورشیدی , اشعار منصور خورشیدی , شعر ناب , شعر کوتاه
به حس ریشه و
آشوب برگها سوگند
کمی پرنده و
تصویر دست و
اندکی پرواز
برای من کافی است
((منصور خورشیدی))
برچسب ها: منصور خورشیدی , اشعار منصور خورشیدی , شعر ناب , شعر کوتاه
حشمت چشم های تو
با نسترن سپید
در موج گیسوانت
چه ساده پیوند می خورد
از کدام کهکشان
راه به جانب آب ها
باز کرده ای
که اسطوره ی تبار تو
روی پوست آهو
معنا می شود
((منصور خورشیدی))
برچسب ها: منصور خورشیدی , اشعار منصور خورشیدی , شعر ناب , شعر کوتاه
گام نخست را تو بردار
ترانه ی تنهایی درتمنای لب
تب می کند همین دقیقه
که زخم هزار خاطره
در ذهن تو ورق می خورد
اندکی آسمان زیر باران
اندوه آفتاب را شماره می کند
با شکوه ساده
و دلتای روشن این نقشه
که تنگ در آغوش آب
به سراب طعنه می زند
((منصور خورشیدی))
برچسب ها: منصور خورشیدی , اشعار منصور خورشیدی , شعر ناب , شعر کوتاه
پیرترین پرنده
روی مناره ها
تمنای خواب را
در هم میشکند
و عطر غربت
با هوای سنگین
خیلی ساده
میان پرندگان مهاجر
پراکنده می شود
و تو با حس باران
سمت آسمان
پرواز میکنی
((منصور خورشیدی))
برچسب ها: منصور خورشیدی , اشعار منصور خورشیدی , شعر ناب , شعر کوتاه
فکر فردا در ذهن
رگ به رگ خون میجهاند
سمت ستاره ای که نور
در طبیعت اشیا میریزد
اینک که آفتاب پهن
با نورهای شکسته
روی آسمان ماه می رقصد
هوای پریدن در چشم
با پلک های بسته
آغاز میشود
((منصور خورشیدی))
برچسب ها: منصور خورشیدی , اشعار منصور خورشیدی , شعر ناب , شعر کوتاه
وقتی ستارههای تو
گذر از آسمان میکند
تمام اندوه من
در هم میریزد
شبی که شکوه ناب
و منشور عاشقانهی
علف با آب
در کوچههای گیج
میرقصد
((منصور خورشیدی))
برچسب ها: منصور خورشیدی , اشعار منصور خورشیدی , شعر ناب , شعر کوتاه
در آمدِ آفتاب، بی تاب
جذبه های نام
در نور ظهور میکند
با طیف سپید سایه
و راز لحظه به لحظه
با سهم اندکی از ترس
سیر نفسها
در هوای بیگانه
که میل هنوز را
سیاه میخواند
وسط سطرهای سپید
((منصور خورشیدی))
برچسب ها: منصور خورشیدی , اشعار منصور خورشیدی , شعر ناب , شعر کوتاه
توقف آب های جهان
سرعت از ماهیان جهنده
می گیرد
تا دشت میان دشت
وسعت خود را
روی زمین پیدا کند
((منصور خورشیدی))
برچسب ها: منصور خورشیدی , اشعار منصور خورشیدی , شعر ناب , شعر کوتاه
در آسمان گریز
دل میسپاری
به سرود سینه
در گشتهای دلپذیر
وقتی افسون بال و
طلسم پرواز
که میشوی
آبشار بلند پَر
رسم پرواز می کند
روی تفکر باد
((منصور خورشیدی))
برچسب ها: منصور خورشیدی , اشعار منصور خورشیدی , شعر ناب , شعر کوتاه
خاتون، نشسته
روی تپه های سیاه
کنار اندکی از ماه
تا بخت خود را
میان فاصله ها
سپید بخواند
((منصور خورشیدی))
برچسب ها: منصور خورشیدی , اشعار منصور خورشیدی , شعر ناب , شعر کوتاه
هیاهوی کبوتران
بوسه روی دست کودک می نشاند
میان ظهر پریشان
هوای هرگز آن گاه
از منظر همیشه می افتد
با شکل در هم اشیا
((منصور خورشیدی))
برچسب ها: منصور خورشیدی , اشعار منصور خورشیدی , شعر ناب , شعر کوتاه
توقف آب های جهان
سرعت از ماهیان جهنده
می گیرد
تا دشت میان دشت
وسعت خود را
روی زمین پیدا کند
((منصور خورشیدی))
برچسب ها: منصور خورشیدی , اشعار منصور خورشیدی , شعر ناب , شعر کوتاه
تا خطبه ای
با نام دل بخوانم
نقش همیشه ی تابان
به هفت اندام
بَدر جهان را
به جادو
بر ورق آهو می نویسد.
آن گاه
رسول گل
نیلوفر
مست بوسه می شود!
((منصور خورشیدی))
برچسب ها: منصور خورشیدی , اشعار منصور خورشیدی , شعر ناب , شعر کوتاه
عطش تن
با دهانِ طلب
دشت بی وقت را
در خیال آهو
می نشاند
تا حسرت پریدن
از پلّکان هفتم
در حیرت مدام
حدیث راه تو
باشد.
((منصور خورشیدی))
برچسب ها: منصور خورشیدی , اشعار منصور خورشیدی , شعر ناب , شعر کوتاه
طلوع گام سپیده دمان
در هوا که می ریزد
فرصت پرواز
میان دو فصل
دربال پرستوها
محو تماشا می شود
((منصور خورشیدی))
برچسب ها: منصور خورشیدی , اشعار منصور خورشیدی , شعر ناب , شعر کوتاه
تصویر درخت
معنای برخاستن را
در پرانتزهای بسته
میخواند
ناگهان هوا
در ذهن آفتاب
با صدای سپیده دم
زاویه های درهم خواب را
با صدای آب میشکند
دایرههای بیداری
با سرعت خاک
روی حافظه
خط میاندازد
و مرگ با بالهای سیاه
اندیشهی جهان را
فلج میکند
تا پرندگان مهاجر
کوچ نخستین را
به آهنگ راه
روی تفکر ماه
آغاز کنند
ناگهان هلال
پشت تپههای سیاه
وسعت دشت را
روی تخیل سنگ
مینشاند
بانوی آب
دایره در دایره
همراه دختران کولی
آب را لب آفتاب
میرساند
((منصور خورشیدی))
برچسب ها: منصور خورشیدی , شعرگرافی , اشعار منصور خورشیدی , شعر های زیبا
مطالب قدیمی تر |
.: Weblog Themes By Pichak :.