زنی که دو دقیقه ای
خط چشم می کشد
بوی عطر جدیدی می دهد
و لبخندی می گذارد
گوشه دری که تو می زنی
پرسش های بسیاری
در ذهنش بی جواب مانده اند
((سارا محمدی اردهالی))
برچسب ها: سارا محمدی اردهالی , اشعار سارا محمدی اردهالی , شعر عاشقانه , شعر ناب
زنی بود
در تمام کافه ها
دونات تمشک سفارش می داد
نمی دانست
پاییز یعنی چه
عشق بی فرجام یعنی چه
زنی که
مدام عاشق می شد
و همیشه خیال می کرد
بار اول است
دونات تمشک سفارش داده است
((سارا محمدی اردهالی))
برچسب ها: سارا محمدی اردهالی , اشعار سارا محمدی اردهالی , شعر عاشقانه , شعر ناب
به یک مهمانی دعوت شدهام
اگر کفش پاشنه بلند بپوشم
حرفهای اغواگرانه خواهند زد
ریشههای چندهمسری بررسی خواهد شد
اگر کفش تخت بپوشم
سیاستهای غلط دولت
فشار روی مطبوعات
گرانی نان و کاغذ و مسکن
وارد صورت جلسه میشود
اگر کتانی بپوشم
میروند سراغ حق طلاق و حضانت
این که شهادت زن امکان ندارد نصف مرد باشد
وارد مسالهی دامن و شلوار نمیشوم
پیچیده میشود
دلم میخواهد
پابرهنه بروم
پابرهنه برگردم
((سارا محمدی اردهالی))
برچسب ها: سارا محمدی اردهالی , اشعار سارا محمدی اردهالی , شعر پا برهنه , عکس سارا محمدی اردهالی
زن و مرد ناشناسی بودیم
در دو پلان متفاوت فیلمی از کیشلوفسکی
ساعت ها
درباره بالا رفتن من از پله های تاریک
پایین آمدن تو از پله های مترو
می توان حرف زد
نوشت
بی آن که چیزی
در داستان اصلی فیلم روشن شود
((سارا محمدی اردهالی))
برچسب ها: سارا محمدی اردهالی , اشعار سارا محمدی اردهالی , شعر عاشقانه , شعر ناب
نان تازه بگیر
به خانه ام بیا
دریانورد خسته!
می خواهم لباس های خیست را
از تنت دربیاورم
شیر گرم کنم برایت..
بگویی
شانه هایم
سکان زندگی توست
و من
پنجره های این شهر طوفان زده را محکم ببندم...
((سارا محمدی اردهالی))
برچسب ها: سارا محمدی اردهالی , اشعار سارا محمدی اردهالی , شعر عاشقانه , شعر ناب
صبوری می کنم
پناه می برم به خاک
کوزه ای می شوم
در شهری قدیمی و مدفون
تکیه داده به کنج خانه ای خشتی
پنهان می شوم
چشم می پوشم از زمین
حتا اگر باستان شناسان
تمام زمین را بچرخند و بگردند و بخواهند
با قلمو هاشان
خاک از چشم من بگیرند
صبوری می کنم
فروتر می روم
در شهری قدیمی تر
جست و جو کن
جست و جو کن
نباید کسی جز تو مرا از این قبر بیرون بکشد
((سارا محمدی اردهالی))
برچسب ها: سارا محمدی اردهالی , اشعار سارا محمدی اردهالی , شعر عاشقانه , شعر ناب
پیرزنی شوم
آلزایمر بگیرم
زنگ بزنم
انگار
پسرم هستی
بگویم
چقدر
دلم
برایت تنگ است
((سارا محمدی اردهالی))
برچسب ها: بفرمایید شعر , سارا محمدی اردهالی , اشعار سارا محمدی اردهالی , شعر کوتاه
هر از چندی نوشتن را رها میکنم
به انگشتانم خیره میشوم
میگفتی زنان زیبا آزارت میدهند
و هر انگشت من زنی زیباست
که آرامت میکند
به هر انگشتم که نگاه میکنم
یاد زنی زیبا میافتم
که از دستش گریزی نداری!
میخندم
و نوشتن داستان تو را از سر میگیرم...
((سارا محمدی اردهالی))
برچسب ها: سارا محمدی اردهالی , اشعار سارا محمدی اردهالی , شعر کوتاه , شعر ناب
مادر بزرگ
اردیبهشت ماه
در خیابان پهلوی
دوره کشف حجاب
عاشق شد
دایی سیاوش
اردیبهشت ماه
در خیابان مصدق
وقت بگیر و ببند
عاشق شد
اردیبهشت آمده
دیر یا زود من هم
در خیابان ولیعصر
عاشق میشوم!
((سارا محمدی اردهالی))
برچسب ها: سارا محمدی اردهالی , اشعار سارا محمدی اردهالی , شعر کوتاه , شعر ناب
دلم
مرد میخواهد
نابینا
خط بریل بداند
فصل به فصل
تنم را بخواند
بازیهای ادبیام را کشف کند
دستش را بگیرم
بازو به بازو
دنیا را برایش تعریف کنم
چشمش شوم
عصایش
و تمام زشتیهای جهان را
برای او
از قلم بیندازم.
((سارا محمدی اردهالی))
برچسب ها: سارا محمدی اردهالی , اشعار سارا محمدی اردهالی , شعر کوتاه , شعر ناب
خسته ام
خیلی خسته
به من جایی بدهید
میخواهم بخوابم
یک تخت خالی
یک دنیای خالی
یک قلب خالی …
((سارا محمدی اردهالی))
برچسب ها: اشعار سارا محمدی اردهالی , شعر کوتاه , شعر ناب , شعر گرافی سارا محمدی اردهالی
شب خیابان مثل من است
هر از چندی
خاطرهای بیاحتیاط میگذرد
دلم یک تصادف جدی میخواهد
پر سر و صدا
آمبولانسها سراسیمه شوند
و
کار از کار بگذرد!
((سارا محمدی اردهالی))
برچسب ها: اشعار سارا محمدی اردهالی , شعر کوتاه , عکس های عاشقانه , شعر ناب
مطالب جديد تر |
.: Weblog Themes By Pichak :.