در باد خلاصه شده ای
یا در باران
که وقت نیامدنت
غرق می شوم
در تلاطم دریا
و هر بار
پرنده ای دستم را می گیرد
و مرا از مرگ
نجات می دهد ...
((بدری دهنوی))
-
کانال یوتیوب شعر های باران خورده
برچسب ها: بدری دهنوی , اشعار بدری دهنوی , شعر پرنده , شعر غرق شدن
-
رفتی و دلم با تو مسافر شده است
انگار پرنده ای مهاجر شده است
دنبال تو کوچه کوچه در شهر غریب
پرسه زن خلوت معابر شده است ..
-
((بدری دهنوی))
-
کانال یوتیوب شعر های باران خورده
برچسب ها: بدری دهنوی , اشعار بدری دهنوی , شاعرانه , شعر کوتاه
در امتداد چند افق بنویسم ات
از ارتفاع کدام آسمان
وقتی آفتاب
راس انگشتان تو
طلوع می کند ...
((بدری دهنوی))
-
کانال یوتیوب شعر های باران خورده
برچسب ها: بدری دهنوی , اشعار بدری دهنوی , شاعرانه , شعر کوتاه
"الا یا ایهاالدلبر" که از این دل گذر کردی
جهانم را به اندوهی،لَبالب مختصر کردی
شدم یک پنجره رویا،به چشم انداز چشمانت
تو با باران نگاهم را،شبانه همسفر کردی
دو پلک خیس و بُغضی که، مسلّح می شود هرشب
به قصد کشتنم با غم، تبانی تا سحر کردی
ببین! نیمی زنم آن نیم دیگر هم درختی که
دچار مرگ تدریجی، به زخم صد تبر کردی
هنوزم تحت پیگردم، به جرم عطر آغوشت
که شهری را به افیون و مخدر پر خطر کردی
((بدری دهنوی))
برچسب ها: بدری دهنوی , اشعار بدری دهنوی , شاعرانه , شعر عطر آغوشت
میروی و حال دنیایم پریشان می شود
ماجرای عشقمان در سینه پنهان می شود
وسعت دنیای من پیراهنی با عطر توست
دکمهدکمه کندنِ جانم چه آسان می شود
خوشه چینِ بوسه هایت بوده ام از این به بعد
تشنه تا دیدی مرا ،انگور مهمان می شود
در هوایت بی هوا می بارم و ابری ترم
کوچه ی دل تا ابد محکوم باران می شود
بعد تو تقویم ماه و سال من با این حساب
یک هزار و سیصد و چندین زمستان می شود
((بدری دهنوی))
برچسب ها: بدری دهنوی , اشعار بدری دهنوی , شاعرانه , شعرکده
پنجره
پنجره
به چشم انداز سكوتم
قيام كن ..
بگذار
هر بار كه دهان باز مي كنم
آفتابگردان ها
رو به آينه
بچرخند .
((بدری دهنوی))
برچسب ها: بدری دهنوی , اشعار بدری دهنوی , شاعرانه , شعر کوتاه
بهانه ی شانه هایت
دست از سر هیچ خیابانی برنمی دارد
که ادامه ی بارانم
حالا
مانده ام چگونه دریا را
برای آینه خلاصه کنم
((بدری دهنوی))
-
👇👇👇
برچسب ها: بدری دهنوی , اشعار بدری دهنوی , شاعرانه , شعر آینه
در قلمرو باران
به هر رودخانه ای که اقتدا کرده ای
سراغ دریا را از دستهایم بگیر
وموج به موج
طوفان را ورق بزن
خواهی دید
که نام تو
تنها باز مانده بعد از من است
((بدری دهنوی))
👇👇👇
برچسب ها: بدری دهنوی , اشعار بدری دهنوی , شاعرانه , شعر طوفان
نطفه ی اندوه
سکوتم را
آبستن جنگلی کرد
که در حافظه ی هیچ تبری نمی گنجد
ودسته دسته پرنده ها
به دستهایم پناه آوردند
حالا،
باید آسمان را
روی همین سطر خلاصه کنم
ادامه ی این شعرهم بماند برای ابرها...
((بدری دهنوی))
👇👇👇
برچسب ها: بدری دهنوی , اشعار بدری دهنوی , شاعرانه آسمان , شعر کوتاه
کلماتی که
محکوم اند به تاریکی
نطفه ی خورشید می شوند
شب
شاید زنی باشد
که هر صبح
سرزا می رود
((بدری دهنوی))
👇👇👇
برچسب ها: بدری دهنوی , اشعار بدری دهنوی , شاعرانه , شعر کوتاه
ادامه ی زمستان
در من اگر
آب شوند برفها
چگونه به دریا بریزد
زخمهای مکرر را
رودی که
درّه به درّه
صخره ها
تن اش را خراشیده اند
((بدری دهنوی))
https://t.me/mohammadshirinzadeh
برچسب ها: بدری دهنوی , اشعار بدری دهنوی , شاعرانه ها , گروه شعر در تلگرام
برگی شده ام زرد به بادم دادی
پاییز شدن را تو به یادم دادی
مهری شده ام که بعد هر شهریور
هر سال به بهمن امتدادم دادی
((بدری دهنوی))
https://t.me/mohammadshirinzadeh
برچسب ها: بدری دهنوی , اشعار بدری دهنوی , شاعرانه ها , شعر برگ
ثانيه ها...
آنقدر اندوهم را
دست به دست كردند
كه ديوار فرو ريخت
و سايه ات ایستاد
مثل همين درخت
با پرنده ای بر شانه
آه ...
نگاه كن
با هر برگي كه از شاخه مي افتد
پاييز زيبا تر مي شود
((بدری دهنوی))
https://t.me/mohammadshirinzadeh
برچسب ها: بدری دهنوی , اشعار بدری دهنوی , شاعرانه ها , گروه شعر در تلگرام
تنهایی من قصه ی وافِر دارد
اندیشه ی بارانی شاعر دارد
در شورِ غزل های بهاری،تنها
یک کوچه ی پاییز به خاطر دارد
((بدری دهنوی))
https://t.me/mohammadshirinzadeh
برچسب ها: بدری دهنوی , اشعار بدری دهنوی , شاعرانه ها , گروه شعر در تلگرام
خورشید را در چمدانت
و آسمان را
در پس ِ شعرهایم پنهان کردی
وگرنه
این همه برف
در هوای دستهایم
چگونه نتوانست
پرواز را از یاد پرنده ها بِبَرد
((بدری دهنوی))
برچسب ها: بدری دهنوی , اشعار بدری دهنوی , شاعرانه , شعر کوتاه
دست هایم را مسلح کرده ام
آه جرم کمی نیست
آدم ربایی...
برای همین
هربار به قصدکشتن ات
به شقیقه ام شلیک می کنم
((بدری دهنوی))
گروه شعر های باران خورده در تلگرام👇
برچسب ها: بدری دهنوی , اشعار بدری دهنوی , شاعرانه ها , گروه شعر در تلگرام
دیوارها تهی از پنجره
پنجره ها،
تهی از آسمان
آسمان،
تهی از پرنده
پرنده ها،
تهی از پرواز
آه ...
ادامه ی این تراژدی را
به چند درخت بسپارم
که جنگل تهی نشود
((بدری دهنوی))
گروه شعر های باران خورده در تلگرام👇
برچسب ها: بدری دهنوی , اشعار بدری دهنوی , شاعرانه ها , گروه شعر در تلگرام
به تبرّك نامت
خيابان به خيابان ايستاديم
گلهای سرخ
به یکدیگر تعارف کرده ایم
که سبز بمانی
فقط همین زمستان را
تاب بیاوری
از بال های زخمی عقابان
پر پروازت را بگیریم
بر بلندای قله ها
از پس برفابه و خوناب
آوازت را در درّه ها
بریزیم
تا بهار
به خانه برگردد
((بدری دهنوی))
گروه شعر های باران خورده در تلگرام👇
برچسب ها: بدری دهنوی , اشعار بدری دهنوی , شاعرانه ها , گروه شعر در تلگرام
در امتداد چند افق بنويسم ات
از ارتفاع كدام آسمان
وقتي آفتاب
راس ِسرانگشتان تو
طلوع مي كند
((بدری دهنوی))
گروه شعر های باران خورده در تلگرام👇
برچسب ها: بدری دهنوی , اشعار بدری دهنوی , شاعرانه ها , گروه شعر در تلگرام
در گردش شب شمارش معکوسم
بیداری ِیک خواب پر از کابوسم
من زاده ی آتشم که در تقدیرم
آن لحظه که مرگم برسد ققنوسم
((بدری دهنوی))
گروه شعر های باران خورده در تلگرام👇
برچسب ها: بدری دهنوی , اشعار بدری دهنوی , شاعرانه , گروه شعر در تلگرام
نه می توانم آسمان باشم
نه قفس
بیچاره پرنده ای
که در من انتظار می کشد
بدری دهنوی (ئاوات)
گروه شعر های باران خورده در تلگرام👇
برچسب ها: بدری دهنوی , اشعار بدری دهنوی , شاعرانه ها , گروه شعر در تلگرام
شب ایستاده است
و تکلیف نگاهت روشن نیست
میان رویایی که به خواب جنگل می رسد
اینجا
هیچ ستاره ای
ماه را به پیراهنت
سنجاق نمیکند
برگرد
و فانوست را بردار
((بدری دهنوی))
گروه شعر های باران خورده در تلگرام👇
برچسب ها: بدری دهنوی , اشعار بدری دهنوی , شاعرانه ها , گروه شعر در تلگرام
کاش شعرها
زبان گنجشکها را بلد باشند
شب را برای صبح
غروب را برای پنجره
پرواز را برای آسمان
و
باران را برای خیابان
روی دست کاج ها ترجمه میکردند
((بدری دهنوی))
گروه شعر های باران خورده در تلگرام👇
برچسب ها: بدری دهنوی , اشعار بدری دهنوی , شاعرانه ها , گروه شعر در تلگرام
بدون هیچ نسبتی با تنت
این پیراهن
چقدر تو را به رخم میکشد
در هوایی که دستهایت
از آستین شعرم بیرون میزند
و من
محکومم
به صبری که تا مرز شلیک
به شقیقه ی شهر میرسد
(بدری دهنوی (ئاوات)
گروه شعر های باران خورده در تلگرام👇
برچسب ها: بدری دهنوی , اشعار بدری دهنوی , شاعرانه ها , گروه شعر در تلگرام
کودکی که از تاریکی می هراسد
شکل واقعی اشیاء
در ذهنش ترسناک می شود
و در تنهایی هرکس
شکل واقعی آدمها
(بدری دهنوی (ئاوات)
گروه شعر های باران خورده در تلگرام👇
برچسب ها: بدری دهنوی , اشعار بدری دهنوی , شعر تنهایی , عکس تنهایی
مسافرم
به راهی که
نبودنت با من همسفر است
وتو
هیچ نمی دانستی
وقتی
در رودی سیاه جاری می شوم
درون کدام شب فرو ریخته ام
بدری دهنوی(ئاوات)
گروه شعر های باران خورده در تلگرام👇
برچسب ها: بدری دهنوی , اشعار بدری دهنوی , شعر شب , شعر رود
بدون چترو پرسه در خیابان
هوای ابری و من زیر باران
از آن روزی که رفتی شد بهارم
زمستان در زمستان در زمستان
((بدری دهنوی (ئاوات)
گروه شعر های باران خورده در تلگرام👇
برچسب ها: بدری دهنوی , اشعار بدری دهنوی , شعرکده , شعر بهار
در نوکِ بلندترین قله ها
همیشه کمی برف می ماند
که آفتابِ تابستان هم
نمی تواند آن را ذوب کند
و در عمیق ترین
نقطه ی قلب آدمها نیز
خاطره ای هست که...
بگذریم
خواستم بگویم
به نیمه ی دیگرت
در سیبری فکر کن
((بدری دهنوی))
گروه شعر های باران خورده در تلگرام👇
برچسب ها: بدری دهنوی , اشعار بدری دهنوی , شعر سپید , شعر خاطره
مطالب قدیمی تر |
.: Weblog Themes By Pichak :.