بی شک بخیر میشود این صبح اگر مرا
با یک پیام ساده ، به "یاد آوری همین
((مجتبی سپید))
گروه شعر های باران خورده در تلگرام👇
برچسب ها: مجتبی سپید , کانال شعر , اشعار مجتبی سپید , شعر صبح
اگر مسیر رسیدن به عشق طولانی ست
چه غم،کنار تو باشم رسیدن آنی ست
تمام عمر نوشتم که عشق هم تنهاست
بجز بوقت حضورت که عشق تنها نیست
سوال میکنم از خود رفیق یعنی که ؟
جواب میرسد از غیب آنکه میدانی ست
خدای خوب و قشنگی که در خودت داری
نه در مسیح و یهودی نه در مسلمانی ست!
دعا کنم که مبادا از آستان دلت
خدا نکرده رها گردد آنکه زندانی ست
چگونه است تو باشی هوادل انگیز است
منی که بی تو هوایم همیشه بارانی ست
صدای رقص و ترب از دلم به گوش آمد
به شوق روی تو در دل دوباره مهمانی ست!
قبول کن که وجودت چنان دلت دریاست
چگونه غرق شدم من اگر که دریا نیست ؟
چگونه است که در دیگران نمیبینم
اگر مرام تو نامش صفات انسانی ست
((مجتبی سپید))
گروه شعر های باران خورده در تلگرام👇
برچسب ها: مجتبی سپید , کانال شعر , اشعار مجتبی سپید , غزلسرا
توهم مثل منی آره؟
شبا خوابت نمیگیره؟
توهم هرشب خیالاتت
براش تا ناکجامیره؟
توهم میترسی تنهاشی؟
توهم دلتنگ چشماشی؟
توهم مثل منی اصلا
دلت میخوادپیشش باشی؟
خیال کن بایکی دیگس
تحمل کن فقط فرضه
ببین خندیدناشونو!!
چه حالی میشی اون لحظه؟
درست مثل همون لحظه
الان دنیای من درده
تصورکن همون موقع
چشاش سمت تو برگرده
((مجتبی سپید))
برچسب ها: مجتبی سپید , کانال شعر , اشعار مجتبی سپید , ترانه های دلتنگی
بی تو دنیا غیر خاموشی ندارد !روشن است
باتو زیبا میشود دنیای نا زیبای من
((مجتبی سپید))
برچسب ها: مجتبی سپید , شعر کوتاه , کانال اشعار مجتبی سپید , شعر ناب
بی تو مگر دیگر برایم حال مانده
ای آسمان خواهان تو بی بال مانده
میخواهمت اما نمیدانم کجایی
چون نامه که در حسرت ارسال مانده
تقسیم کرده باخودش تنهایی ام را
آن بطری تنها که در یخچال مانده
از برف تفرش کمتری ؟؟یادت می آید؟؟
از سال پیش این برف تا امسال مانده
دریا نمیخواهد!!تو باشی مردنی نیست
این ماهیِ دلتنگ در گودال مانده
بی تو نمیفهمند مردم بودنم را
این شاهنامه سخت بی نقال مانده
دست خدا پشت و پناهت مصرع من
بیت خودش هرچند در اشغال مانده
((مجتبی سپید))
برچسب ها: مجتبی سپید , اشعار مجتبی سپید , غزلسرا , شعرکده
بانوی هوس! دلم برایت تنگ است
یلدای بدون من حرامت باشد
((مجتبی سپید))
برچسب ها: مجتبی سپید , اشعار مجتبی سپید , شعر شب یلدا , شعر یلدا
آن خدایی که تو را بخشیده بر من شاهد است
من تو را هر روز بر او می سپارم ، زور نیست؟
((مجتبی سپید))
برچسب ها: مجتبی سپید , اشعار مجتبی سپید , تک بیت ناب , شعرکده
گفتی! چرا اینقدر با من مهربانی؟
گفتم نپرس!!
اما پشیمانم نگفتم
((مجتبی سپید))
برچسب ها: مجتبی سپید , شعر مهربانی , عاشقانه های داغ , شعر ناب
این منم، خون جگر از بد دوران خورده
مرد رندی که رکب های فراوان خورده
غم ویرانی خود را به چه تشبیه کنم؟
فرض کن کوه شنی طعنه ی طوفان خورده
عشق را با چه بسازد به کدامین ترفند
شاعری که همه ی عمر غم نان خورده
چه به روز غزل آمد که همه منزوی اند
قرعه بر معرکه ی معرکه گیران خورده
از دهان کس و ناکس خبرش می آید
شعر این باکره ی دست هزاران خورده
با چنین فرقه ی نسناس، یقین پاپوش است
اتهامی که به شخصیت شیطان خورده
دشتمان گرگ اگرداشت نمی نالیدم
نیمی ازگله ی ماراسگ چوپان خورده
جرم من فاش مگوهاست و حکمم سنگین
چه کند شاهد سوگند به قرآن خورده
شعر هم عقل ندارد که در این شهر شعور
گذرش برمن دیوانه ی دوران خورده
((مجتبی سپید))
برچسب ها: مجتبی سپید , اشعار مجتبی سپید , کانال غزلسرا در تلگرام , شعر ناب
این منم ؛ خون جگر از بدِ دوران خورده
مرد رندی که رکب های فراوان خورده !
غم ویرانی خود را به چه تشبیه کنم ؟
فرض کن کوهِ شنی طعنه ی طوفان خورده !
عشق را با چه بسازد ، به کدامین ترفند ،
شاعری که همه ی عمر غمِ نان خورده ؟
چه به روز غزل آمد که همه منزوی اند
قرعه بر معرکه ی معرکه گیران خورده
دشتمان گرگ اگر داشت ، نمی نالیدم
نیمی از گله ی ما را سگ چوپان خورده !
جرم من ، فاشِ مگوهاست وَ حکمم سنگین
چه کند شاهدِ سوگند به قرآن خورده ؟
شعر هم عقل ندارد که در این شهرِ شعور ،
گذرش بر من دیوانه ی دوران خورده ... !
((مجتبی سپید))
برچسب ها: مجتبی سپید , اشعار مجتبی سپید , غزلسرا , شعر ناب
.: Weblog Themes By Pichak :.